در روز یکشنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۲ در حالی که فقط یک روز برای ادامه نشستهای شورای عالی کار در سال گذشته باقی مانده بود، بدون در نظر گرفتن هزینه سبد معیشت واقعی بهعنوان یک ملاک اصلی تعیین کننده مخارج زندگی کارگران، حداقل دستمزد سال ۱۴۰۳ (برای کارگری با یک فرزند) در شورای عالی کار با ... تعیین حداقل دستمزد کارگران؛ از خط فقر تا تشدید استثمار
گرامی باد اول ماه مه ۲۰۲۴ روز مبارزه و جشن طبقه کارگر
همچون دیگر نقاط جهان، ما نیز در گوتنبرگ روز اول ماه مه را گرامی میداریم. از سال ۱۸۹۰ میلادی، کارگران همواره این روز را با خواست ۸ ساعت کار در روز، جشن گرفتهاند. در دو سال اخیر، مردم سوئد شاهد آن بودند که چطور افزایش ده سالهی دستمزد واقعی آنها دود شده و به هوا ... گرامی باد اول ماه مه ۲۰۲۴ روز مبارزه و جشن طبقه کارگر
خطر جنگهای گسترده و رژیم ولایت فقیه
با توجه به بحرانهای فراگیر اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی، رشد فاشیسم در جهان، و با در نظر گرفتن آنچه در اوکراین و غزه و سودان میگذرد، بهویژه با توجه به اقدام تروریستی دولت فاشیستی اسرائیل در حمله به ساختمانهای متعلق به سفارت جمهوری اسلامی ایران در خاک سوریه و سپس پرتاب صدها پهپاد و موشک توسط ... خطر جنگهای گسترده و رژیم ولایت فقیه
فقر و محرومیت اجتماعی؛ دغدغه اصلی رایدهندگان در آستانه انتخابات پارلمان اروپا
نظرسنجیها نشان میدهد دغدغه اصلی شهروندان اروپایی که قرار است به زودی در انتخابات پارلمان اروپا شرکت کنند، فقر و بحران هزینههای زندگی است. به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ نظرسنجی انجام شده توسط پارلمان اروپا نشان میدهد علیرغم برجسته نشان دادن مسئله مهاجرت غیرقانونی در رسانهها، دغدغه اصلی رایدهندگان اروپایی «فقر، بحران هزینههای زندگی و محرومیت ... فقر و محرومیت اجتماعی؛ دغدغه اصلی رایدهندگان در آستانه انتخابات پارلمان اروپا
مبارزهٔ کارگران و زحمتکشان بر ضد آزادسازیِ مزد
بهرغم نرخهای تورم بالای ۵۰ درصد، با تعیین افزایش مزد و مستمری ۲۰ درصدی در لایحه بودجهها، رئیسی و نمایندگان مجلسِ یکدستِ یازدهم یورش وحشیانهای برای آزادسازی مزد و مستمری کارگران و بازنشستگان را بهپیش بردهاند. با تشدید بهرهکشی از زحمتکشان و پیشبُرد اقتصاد نولیبرالی هدف رئیسجمهور برگزیدهٔ خامنهای هماهنگ کردن بیش از پیش اقتصاد ... مبارزهٔ کارگران و زحمتکشان بر ضد آزادسازیِ مزد
راه درازِ «محمد ابراهیم» از روستاهای متروکِ جنوب خراسان تا کوچههای پرخطرِ تهران
به راستی سهم محمد ابراهیم از ذخایر ملی و صندوقهای اندوخته کشور چقدر است؛ حتی در زمانی که مرگ در میان زبالهها نفس میکشد و دنبال طعمهای آسان میگردد، نباید آنهایی که مسئولند، پای درد دل محمد ابراهیم بنشینند و سهمی از دخایر اندوختهی ملی به او و امثال او بدهند تا لااقل در این روزهای مرگبار و بحرانی، مجبور نشوند به دنبالِ «نان» به خیابان بیایند؟!
به گزارش ایلنا؛ در پاسخ به این سوال که زباله را به چه کسی میفروشی، اینها را کجا میبری، چرا هنوز کار میکنی؛ هیچ نمیگوید؛ سرش را زیر میاندازد و سکوت میکند؛ اما نامش را میگوید: «محمد ابراهیم».
از ولایتش روزها و ماههاست که دور مانده و در تهران زبالهگردی میکند؛ اهل جنوب خراسان است؛ دورترین و مرزیترین روستاهای جنوب خراسان. همان روستاها که سالهاست با قحطی و خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند و دیگر مدتهاست به ویرانه بدل شدهاند. مردان و جوانان به دنبال کار، آواره شهرهای دور و نزدیک شدهاند و زنها، هر کدام اتاقکی گلین و خُرد در «سربیشه» دارند، در دورافتادهترین شهرستان خراسان جنوبی و یکی از محرومترین مناطق کشور و انتظار میکشند روزها و ماههای پشت سر هم را تا مردان بازگردند؛ مردان مهاجر، غالباً خیلی دیر بازمیگردند؛ سالی یکبار یا نهایت دو بار اما آنچه با جان کندن به دست میآورند، برای خانوادهها حواله میکنند، برای کودکانی که تازه به دنیا میآیند، برای ترکهای سقفهای گلی و سفرههای خالی منتظران در خراسان جنوبی….
«در روستای ما فقط چند خانواده ماندهاند؛ آنها هم یا پیر و از کار افتاده و علیلاند یا جایی برای رفتن ندارند؛ کشاورزی نیست، دامداری نیست، حتی آب آشامیدنی سالم نیست، از چند سال پیش که قناتها خشک شدند و دیگر لایروبی نشدند، آب هم نداریم؛ برق هم نداریم. چند سال پیش گفتند برایتان برق آوردهایم اما آنقدر ضعیف است و پِت پِت میکند که حتی یک لامپ ۱۰۰ هم شبها نمیشود روشن کرد. هیچ کاری آنجا نیست. ده سالی میشود که اوضاع خراب شده. قبل از آن، گوسفندداری داشتیم؛ یادش بخیر باغهای گردو و بوتههای عناب و زرشک؛ یادش بخیر رودخانهای که میغرید و میآمد از وسط روستا میرفت تا درخت زیارت؛ یادش بخیر…»
ناچاریِ «محمد ابراهیم»!
محمدابراهیم، در سی و چند سالگی با وجود داشتن همسر و دو فرزندِ منتظر در خراسان جنوبی، کار تفکیک زباله و زبالهگردی را در تهران انجام میدهد؛ نه معتاد است و نه اینکه توان کار کردن ندارد؛ فقط «کار» نیست؛ نه در آنجا، ولایت و شهر و دیار خودش و نه در اینجا در تهران؛ جایی که کارگران خُبرهی ساختمانی هم بیکارند و رکود، رکودی که قبلاً بوده و کرونا آن را مضاعف کرده، امان کارگران ساده و روزمرد را بریده است.
او که نه مهاجر غیرقانونی است و نه نیازمند اجازه کار، برای اینکه کار نیست، مجبور است در این روزهای سخت که مردم را از بیرون آمدن، حذر میدهند، باز هم با زبالهها سروکار داشته باشد. او یک شهروند ایرانی است که از فرط استیصال، چاره دیگری ندارد!
پشت خمیدهای که دور میشود!
«زبالهگردی و دست کردن در زبالهها، آدم را خُرد میکند، مجبورم…» اینها را که میگوید پشتش را میکند و دور میشود اما پشت خمیدهاش را میبینم که تا ابد، یک قوس منحنی دردآور است…
از محمد ابراهیم که عبور کنیم، باز هم در نیمه فروردین ماه ۹۹، زبالهگرد و آنهایی که کولهی نان خشک بر پشت دارند، در کوچهها و خیابانهای پایتخت زیاد میبینیم. در عرض پانزده دقیقه قدم زدن در روز روشن در یکی از خیابانهای شمال غرب تهران، حداقل سه مردِ خورجین بر پشت میبینیم که از بین زبالههای مردم بیرون میآیند؛ چهره هیچ کدام به کارگران مهاجر نمیخورد؛ اثری از «اعتیاد» هم در این چهرهها نیست. فقط آنچه در این چهرهها به وفور هست، درد است و مجبوری و البته نترسیدن ناگزیر از مرگی که در پناه هر کوچه، در کمین نشسته است.
در میانه اسفند ماه، شهرداری تهران اعلام کرد که تفکیک زبالههای خشک از سوی پیمانکاران با دستور شهرداری متوقف شده است. پنجم فروردین ماه، مدیرعامل سازمان پسماند گفت: «در همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا و به منظور شکستن زنجیره انتشار، فعالیت تمامی مراکز تفکیک زباله متوقف شد و حدود ۲۳۰۰ کارگر حاضر در این بخش را با پرداخت حقوق تعطیل کردیم و قطعا تا پایان حضور ویروس کرونا تفکیک زباله صورت نمیگیرد. همچنین با نشستها و مکاتباتی که با دادستانی و فرماندهی انتظامی تهران داشتیم، طی ابلاغی دادستانی تهران از فرماندهی انتظامی تهران بزرگ خواست با همکاری شهرداری تهران مانع زبالهگردی در سطح شهر شوند.»
با این حال، در دوازدهم و سیزدهم فروردین، هنوز هم آدمهایی هستند که سراغ سطلهای سنگین و آلودهی زباله میروند و کار تفکیک زباله را به صورت غیررسمی انجام میدهند. در حالیکه مدیرعامل پسماند از برخورد با خودروهای تفکیک زباله که به صورت غیرقانونی هنوز به کار تفکیک ادامه میدهند، خبر میدهد، در سطح شهر «افرادی» هستند که بدون داشتن خودرو یا حتی موتورسیکلت، زبالههای تفکیکی را در خورجینی بر پشت خود میگذارند و آنها را به گودهای زباله میبرند یا احتمالاً به پیمانکاران تفکیک که همچنان غیرقانونی به فعالیت مشغولند، میفروشند. این بخشِ آسیبپذیر و شکنندهی مافیای زباله که برای چندرغاز ناقابل، جان خود را قمار میکند، به نظر میرسد در تمام سیاستگذاریها، نادیده گرفته شده است.
توقیف میکنیم!
مدیرعامل پسماند گفته است: با شیوع ویروس کرونا، این سازمان ۲۵ خودرو مزدای دوکابین خریداری کرده تا نظارتها و ممانعت از تفکیک و مقابله با گسترش ویروس با سهولت بیشتر و با دقت بالاتر انجام شود. از آنجا که همزمان با شیوع ویروس کرونا با حکم دادستانی پدیده زبالهگردی کاملا ممنوع اعلام شد، نیروهای ما با حضور شبانه در خیابانها و محلات در صورت مشاهده زبالهگردها، این موضوع را به نیروی انتظامی گزارش داده و تذکرات و اخطارهای لازم را به منطقه میدهند.
او با بیان اینکه از شب چهارم فروردین ماه، برخورد قهری با زبالهگردان و پیمانکاران متخلف آغاز شده است، گفت: تلاش ما این است تا بتوانیم با توقیف خودروهای غیرمجاز حمل زباله، متخلفین و سرشاخههای اصلی این کار را شناسایی کنیم.
با زبالهگردی و تفکیک زباله «برخورد» میکنند؛ صحبت از «توقیف خودروهای متخلف» است اما آدمها را که نمیشود «توقیف» کرد! آدمهایی را که از فرط ناچاری به تنهایی دست به چنین کار پرخطری میزنند و به نظر میرسد که در این وانفسای بیکاری و بیپولی، هیچ چاره دیگری ندارند. و البته باید پرسید «در خانه ماندن» و کار نکردن، برای شهروند ایرانیِ مهاجر به پایتخت که «خانه» ندارد و شبها را غالباً در فضاهای عمومی سر میکند و خانوادهای چشم انتظار در دورترین و محرومترین مناطق کشور دارد، چگونه امکانپذیر است؟!
طرح حمایت معیشتی کرونا نیز یا شامل این آدمها نمیشود (چراکه بسیاری از کارگران ایرانی روزمزد و مهاجر پایتخت، از جنوب کرمان، جنوب خراسان یا سیستان و بلوچستان میآیند و درصد بالایی از آنها حتی شناسنامه و اوراق هویت ندارند و به نظر نمیرسد در طرح احصای یارانهگیری، به حساب آمده باشند) و یا اگر شامل اینها بشود، سه دوره پرداخت ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی که فقط نوبت اول آن، یک ماه بعد از بحران پرداخت شده، به هیچ وجه نمیتواند بار زندگی دشوار و پرمحنت اینها را به اندازه سر سوزنی سبک کند!
در این بین، سیاستهای بگیر و ببند و «توقیف»، نمیتواند زندگی امثال محمد ابراهیم را از خطر کرونا و از رنج گرسنگی نجات دهد؛ به راستی سهم محمد ابراهیم از ذخایر ملی و صندوقهای اندوخته کشور چقدر است؛ حتی در زمانی که مرگ در میان زبالهها نفس میکشد و دنبال طعمهای آسان میگردد، نباید آنهایی که مسئولند، پای درد دل محمد ابراهیم بنشینند و سهمی از دخایر اندوختهی ملی به او و امثال او بدهند تا لااقل در این روزهای مرگبار و بحرانی، مجبور نشوند به دنبالِ «نان» به خیابان بیایند؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم
فقر ما را با خود برده است
فقر امروزی به دلیل «آگاهی به فقر» که به صورت عمومی اتفاق افتاده است، سهمگینتر و پُر زورتر از گذشته شده است. مهمتر از همه آدمهای امروزی به علل و بانیان فقر هم آگاهی یافتهاند و آنها را میشناسند.
در این شرایط کرونا،۱۰ تا ۱۲میلیون نفر وجود دارند که فاقد هر نوع درآمدی هستند/ دولت باید در این مورد لااقل عقلانیت به خرج دهد
با یک تخمین حدود ۷ تا ۸ میلیون نیروی کاری داریم که با خانوادههایشان (ضریب ۱.۵) زندگی ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر وجود دارند که فاقد هر نوع درآمدی هستند و نیاز دارند تا دولت به آنها کمک کند.
کودکان زبالهگرد در معرض خطر قرار دارند، اغلب مشکلات ریوی و ضعف شدید ایمنی بدن دارند
انجمن حمایت از حقوق کودکان برای جداسازی کودکان زبالهگرد از محیطهای ناایمن بهداشتی و توجه ویژه به ضعفهای ایمنی بدن و مشکلات ریوی کودکان، پیشنهاد «اردوی سلامت» را مطرح کرد.
هشدار جمعی از سازمانهای مردمنهاد نسبت به وضعیت کودکانِ در معرض آسیبِ پامنار و هرندی
جمعی از سازمانهای مردمنهاد فعال در منطقه ۱۲ تهران که با هدف حمایت از کودکان و افراد در معرض آسیب در این منطقه فعالیت میکنند، خواهان رسیدگی جدی دولت در مقابل بیماری کرونا در محلات این منطقه شدند.