با پایان یافتن دور دوم مذاکرات میان نمایندگان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران و توافق برای ادامۀ گفتوگوها، میتوان گفت که این روند فعلاً توانسته است از تبدیل شدن تنشهای موجود به حملهٔ نظامی آمریکا و آغاز جنگ جلوگیری کند و دست دولت جنگافروز اسرائیل را از ایران دور نگه دارد.
چهل و شش سال از انقلاب بهمن ۵۷ میگذرد، انقلابی که با هدفهای اصلی «آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی» بهسرعت توانست طبقات و لایههای وسیع اجتماعی آن روز ایران را برای فروریختن دیکتاتوری فردی شاه بسیج کند.
پس از شکست سنگین دیکتاتوری حاکم در انتخابات نمایشی مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۴۰۲ در نتیجهٔ تحریم گستردهٔ مردم، و سپس مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی، روند فرسایش و پوسیدگی رژیم در یک سال گذشته شتابی چشمگیر و انکارناپذیر یافت.
“تشکیلات دموکراتیک زنان ایران” روز هشتم مارس (امسال مطابق ۱۸ اسفندماه ۱۴۰۳) روز جهانی زنان، روز تجدید عهد و همبستگی با مبارزات زنان برای ساختن جهانی عاری از فقر، خشونت، تبعیض، بیعدالتی، و تخریب محیط زیست را به همهٔ زنان و دختران ایران شادباش میگوید.
بهرغم تبلیغات حکومتی و سخنوریهای خامنهای و پزشکیان و انتشار اخبار نمایشی در مورد “دستاوردهای علمی-فنی” جمهوری اسلامی، که هیچ تأثیری در بهبود وضع وخیم اقتصادی و معیشت روزمرهٔ زحمتکشان و حتی امنیت اجتماعی ندارد، واقعیتهای عینی نشاندهندهٔ ناتوانی و شکست گستردۀ حکومت در عرصههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی است.
گفتههای سران “نظام” و بیانیهها و تبلیغات حکومتی و بهویژه سخنرانیهای اخیر خامنهای نشاندهندهٔ وضع بسیار نامتعادل حکومت ولایی و آشفتگی در سیاستگذاریهای داخلی و خارجی آن است.
سقوط دیکتاتوری بشار اسد و حزب بعث در سوریه با دخالت آشکار ترکیه، اسرائیل، و امپریالیسم آمریکا و به دست گروههای تروریستی وابسته به “هیئت تحریر شام” وضع جدیدی در منطقۀ خاورمیانه پدید آورده است.
رخدادهای بسیار مهم و تعیینکننده از اسفند ۱۴۰۲ تا کنون کشور ما را در مسیری پُرشتاب به سمت تشدید هرچه بیشتر بحرانهای داخلی و خارجی مرتبط با یکدیگر سوق داده است.
این روزها اکثر مردم کشور از یک سو با پوست و گوشت و استخوان پیامدهای اقتصاد ویرانشده را احساس میکنند و از سوی دیگر، بهدلیل جنگ روانی دولت جنایتکار اسرائیل علیه ایران و رجزخوانی حکومت ولایی در مورد حملۀ تلافیجویانه کوبنده، نگران زندگی خود و اوضاع ملتهب کشور و منطقهاند.
نگاهی حتی گذرا به مجموعۀ تحولات عمدهٔ داخل کشور نشان میدهد که سیر قهقرایی و وخیمتر شدن اوضاع در همهٔ شئون اساسی تحولات سیاسی و اقتصادی-اجتماعی ادامه دارد و برگشتناپذیر شده است.
با توجه به بحرانهای فراگیر اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی، رشد فاشیسم در جهان، و با در نظر گرفتن آنچه در اوکراین و غزه و سودان میگذرد، بهویژه با توجه به اقدام تروریستی دولت فاشیستی اسرائیل در حمله به ساختمانهای متعلق به سفارت جمهوری اسلامی ایران در خاک سوریه و سپس پرتاب صدها پهپاد و موشک توسط جمهوری اسلامی ایران به هدفهایی در خاک اسرائیل، بهجرئت میتوان گفت که جهان وارد برههای خطرناک شده است.
بنا بر تبلیغات حکومتی و رسانههای مجاز کشور، پس از عملیات “وعدۀ صادق”، یعنی حملۀ موشکی و پهپادی سپاه پاسداران به خاک اسرائیل به دستور خامنهای، جمهوری اسلامی در همهٔ عرصههای نظامی و دیپلماتیک به “پیروزیهای بزرگی” دست یافته و اسرائیل نیز “تنبیه” شده و “سیلی” خورده است.
در آغاز سال نو، شواهد متعدد حکایت از آن دارد که بحرانهای داخلی و خارجی همچنان شدت خواهد یافت و صلح و امنیت در منطقه و در کشور با تهدیدهای روزافزونی مواجه خواهد شد.
تحریم وسیع نمایش انتخابات ۱۱ اسفند از جانب اکثریت قاطع مردم و آمار عظیم آرای باطل در صندوقهای رأی را باید شکست فاحش دیگری برای دیکتاتوری حاکم در برابر رأی واقعی ملت دانست.
حدود یک سال پس از فروکش کردن تظاهرات و خیزشهای مردمی سال گذشته با شعار اصلی “زن، زندگی، آزادی”، اکنون پیامدهای تعیینکنندۀ آن حرکت تاریخساز را در جامعه و بهویژه در شکاف وسیع و عمیق پُرنشدنی بین اکثر مردم و دیکتاتوری حاکم بهروشنی میتوان دید.