تعامل ارتش روسیه و چین روندهای جهانی را تثبیت می‌کند

وزیر دفاع چین گفت، تعامل بین نیروهای مسلح چین و روسیه نقش با ثبات کننده‌ای در روندهای جهانی و در شرایط متشنج و پر تلاطم بین‌المللی ایفا می‌کند. به گزارش ایسنا، «دونگ جون» وزیر دفاع چین در جریان گفت‌وگو با سرگئی شویگو همتای روسی خود در آستانه گفت: «در یک محیط متلاطم بین‌المللی به ویژه ... تعامل ارتش روسیه و چین روندهای جهانی را تثبیت می‌کند

ادامه

آسیای میانه, تحلیل, جنگ سرد, جهان, چین, روسیه, شرق آسیا, شرق اروپا

هشدار مسکو در مورد پیامدهای خطرناک رزمایش‌های ناتو نزدیک مرزهای روسیه

سخنگوی وزارت خارجه روسیه در واکنش به رزمایش‌های سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که قرار است از جمعه هفته جاری در فنلاند آغاز شوند، هشدار داد: رزمایش‌های ناتو نزدیک مرز روسیه، خطرات حوادث نظامی احتمالی را افزایش می‌دهند. به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، ماریا زاخاروا به خبرگزاری اسپوتنیک گفت: ائتلاف ناتو به اکتشاف‌های نظامی خود ... هشدار مسکو در مورد پیامدهای خطرناک رزمایش‌های ناتو نزدیک مرزهای روسیه

ادامه

آمریکا, اروپا, امنیتی, جنگ سرد, جهان, خبر, روسیه, شمال اروپا, غرب, فنلاند, ناتو

روسیه قطعنامه آمریکا درباره عدم استقرار سلاح‌های هسته‌ای در فضا را وتو کرد

روسیه قطعنامه پیشنهادی آمریکا و ژاپن درباره عدم استقرار سلاح‌های هسته‌ای در فضا را در نشست شورای امنیت سازمان ملل وتو کرد. به گزارش خبرنگار ایرنا، قطعنامه پیشنهادی کشورهای آمریکا و ژاپن درباره عدم استقرار سلاح‌های هسته‌ای در فضا در نشست روز چهارشنبه شورای امنیت سازمان ملل مطرح و با مخالفت روسیه مواجه شد. ۱۳ ... روسیه قطعنامه آمریکا درباره عدم استقرار سلاح‌های هسته‌ای در فضا را وتو کرد

ادامه

آمریکا, انگلس, جنگ سرد, جهان, چین, خبر, روسیه, ژاپن, سازمان ملل, شرق اروپا, فرانسه

استقرار هزاران نظامی و یک جنگنده یوروفایتر تایفون انگلیسی در لهستان

ریشی سوناک نخست‌ وزیر انگلیس از اعزام ۱۶ هزار نظامی و یک جنگنده یوروفایتر تایفون این کشور به لهستان خبر داد. به گزارش بامداد چهارشنبه ایرنا به نقل از تارنمای خبری اکسپرس، نخست‌وزیر انگلیس در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با دونالد تاسک همتای لهستانی خود اعلام کرد: لندن به زودی ۱۶ هزار تن از نظامیان ... استقرار هزاران نظامی و یک جنگنده یوروفایتر تایفون انگلیسی در لهستان

ادامه

اروپا, انگلیس, تشنج‌ زایی, جنگ سرد, جهان, خبر, شرق اروپا, لهستان, ناتو

آمریکا، اروپا را درهم شکست

اروپا به یک رعیت کامل تبدیل شده است. به گزارش اسپوتنیک، والنتینا ماتوینکو، رئیس شورای فدراسیون روسیه به اسپوتنیک گفت که آمریکایی‌ها اروپا را درهم شکستند و آن را دست نشانده خود کردند، آنها به سادگی اروپایی‌ها را “سرکوب” کردند. وی در ادامه افزود: «آمریکایی‌ها به سادگی اروپا را زیر پا گذاشتند. آن را به ... آمریکا، اروپا را درهم شکست

ادامه

آمریکا, اروپا, اقتصادی, امنیتی, تحلیل, جهان, روسیه

غرب، نه روسیه، مسئول خطر جنگ در اوکراین است

جهان سرمایه‌داری و به‌ویژه جلودار مالی-نظامی آن آمریکا، هنوز نتوانسته است کمر از زیر بار بحران اقتصادی‌ای راست کند که از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و با شروع همه‌گیری کووید-۱۹ بار دیگر اوج گرفت و تورم کنونی در آمریکا فقط یکی از پیامدهای آن است.

همین وضعیت‌های بحرانی است که خطر سرمایه‌داری را دوچندان می‌کند. مدت‌هاست که آمریکا سیاست “چرخش به سوی آسیا” و “شرق” را در پیش گرفته و به‌ویژه چین و روسیه را هدف سیاست‌های خصمانهٔ‌ اقتصادی و بالقوه نظامی خود قرار داده است. و اکنون مدتی است که “غرب” علاوه بر تلاش برای ایجاد و افزایش تنش در اطراف چین و به‌ویژه پیرامون تایوان، در مرزهای روسیه با اوکراین نیز به تشنج‌آفرینی دست می‌زند و سعی دارد روسیه را به اقدام نظامی در آن منطقهٔ مرزی تحریک کند. وقوع چنین جنگی که پای بزرگ‌ترین قدرت‌های هسته‌یی- آمریکا و روسیه- را به میان خواهد کشید، خطر بزرگی است که اکنون صلح‌دوستان دنیا را نگران کرده است. ویرانی و مصیبت چنین فاجعه‌ای فقط به مردم عادی و زحمتکشان کشورها تحمیل خواهد شد.

 

البته تردیدی نیست که محافل نظامی‌گرا و مجتمع‌های صنعتی-نظامی جنگ‌طلب از چنین برخورد نظامی و جنگی سود خواهند برد، همان‌طور که از اشغال عراق و افغانستان و شعله‌ور کردن دیگر کانون‌های تشنج و آتش و خون در جهان سود برده‌اند. سرمایه‌داری بار دیگر به هزینهٔ جان و خانمان زحمتکشان جهان می‌خواهد بحران‌هایش را حل و به بقای خودش ادامه دهد. حزب ما همراه با همهٔ صلح‌دوستان جهان تشنج‌آفرینی جاری در شرق اروپا را محکوم می‌کند و خواهان صلح و آرامش برای مردم منطقه است. برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک اختلاف‌ها می‌توان از امکانات نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد یاری گرفت. آنچه در ادامه می‌خوانید، ترجمهٔ دیدگاه‌های رفیق جان وُیچیک، سردبیر پیپلز وُرلد، نشریهٔ اینترنتی حزب کمونیست آمریکا، دربارهٔ وضعیت خطرناک کنونی در مرزهای روسیه و اوکراین است.

*****

جهان بار دیگر در هراس از جنگی احتمالی است. این بار کانون تشنج اوکراین است. با توجه به این واقعیت که دو طرف خصومت، یعنی آمریکا و روسیه، بزرگ‌ترین قدرت‌های هسته‌یی روی زمین‌اند، این بحران به‌خصوص نگران کننده است.

 

بدیهی است که وضعیت خوبی نیست! اما راهی برای خروج از بحران و حفظ صلح وجود دارد. ولی فقط در صورتی می‌توان راه‌حلی برای این بحران یافت که بفهمیم اوضاع چگونه به این نقطه رسید و چه کسانی در رسیدن ما به اینجا نقش داشته‌‌اند.

 

خبرگزاری‌های مسلط شرکت‌های رسانه‌یی آمریکایی- چه محافظه‌کار و چه لیبرال در دیدگاه‌های خود؛ در تلویزیون، آنلاین، یا در نشریات چاپی- زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورند و می‌گویند رئیس‌جمهور روسیه ولادیمیر پوتین نیروهای نظامی خود را جمع کرده است و تهاجم به همسایهٔ خود را در برنامه دارد. چرا؟

 

به گزارش نیویورک تایمز، هیچ کس نمی‌داند چرا. این نشریه به نقل از آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، می‌نویسد: ”مشخص نیست تقاضای اصلی روسیه چیست. “تنها دلیلی که کارشناسان این نشریه ارائه می‌دهند این است که پوتین تجاوزگر و غیرمنطقی است.

 

نگاهی عمیق‌تر به تاریخ و رویدادهای اخیر نشان می‌دهد که “غرب” است که با دنبال کردن سیاست درازمدت تجاوزگری ناتو، مسئولیت بحرانی را به عهده دارد که اکنون گریبان اروپای شرقی را گرفته است.

 

کدام طرف دارد به کدام طرف حمله می‌کند؟

 

درک این نکته مفید است که همهٔ کشورها، شامل آمریکا، منافع استراتژیک اصلی‌ای دارند که در صورت تهدید شدن آن منافع، اقدام نظامی و رفتن به جنگ ممکن است در دستور کار قرار بگیرد.

 

یک تأمل فکری ساده به درک موضع روسیه در مورد گسترش احتمالی ناتو و استقرار سلاح یا نیروی نظامی در اوکراین- که دولت‌های متعدد آمریکا، از جمله دولت فعلی، تهدید به این کار کرده‌اند- کمک می‌کند. آمریکا از زمان اعلام دکترین مونرو، تمام نیمکرهٔ غربی را جزو حوزهٔ منافع استراتژیک اصلی خودش اعلام کرد. دولت آمریکا هرگز تحمل نخواهد کرد که سلاح‌های روسی یا چینی مستقیماً در کشورهای هم‌مرز با آمریکا، مانند کانادا یا مکزیک، مستقر شود. و وضعیتی درست مثل این در طرف دیگر است که رهبران روسیه از آن می‌ترسند.

 

روسیه نمی‌تواند بپذیرد که سلاح‌های ناتو (مانند سلاح‌های هسته‌یی آمریکا که ناتو در آلمان دارد) درست در امتداد مرزهایش در اوکراین مستقر شود. استقرار موشک‌هایی که در پنج دقیقه یا کمتر می‌توانند به مسکو برسند، به‌هیچ‌وجه برای روسیه پذیرفتنی نیست. همچنین، خوب است کمی تاریخ اوکراین و روسیه را در نظر بگیریم. این دو کشور در طول تاریخ ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته‌اند. دولت روسیه قرن‌ها پیش در کی‌یف، پایتخت کنونی اوکراین، شکل گرفت، و در دوران نوین، هر دو کشور جزو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بودند. در آن سال‌ها، اوکراین نسبت به دیگر جمهوری‌های شوروی، از جمله روسیه، سطح زندگی بالاتری داشت.

 

در آن سال‌ها و نیز در حال حاضر، ۴۰درصد یا بیشتر از جمعیت اوکراین، روس بودند و هستند. بخش صنعتی تولیدی اوکراین در شرق آن کشور از لحاظ زبان و ملیت، تقریباً به طور کامل روس است. سرپرستی میلیون‌ها خانواده در آن کشور بر عهده والدینی از دو ملیت اوکراینی و روس است. حتی ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور کنونی اوکراین، پیش از نامزد شدن برای این سمت، کمدین روسی‌زبان سرشناسی بود. با این حال، او پس از انتخاب شدن، شروع به صحبت کردن به زبان اوکراینی کرد. خلاصه اینکه مبنای خصومت کنونی بین اوکراین و روسیه نمی‌تواند قومی باشد.

 

از زمان فروریزی اتحاد شوروی، هدف آمریکا و ناتو، همراه با جناح نظامی‌گرای اتحادیه اروپا، جدا کردن [سیاسی] اوکراین از روسیه بوده است. به عبارت دیگر، می‌خواهند اوکراین را به سنگری در مرز روسیه تبدیل کنند. البته روسیه اعلام کرده است که به‌هیچ‌وجه چنین نخواهد شد.

 

آوردن اوکراین به سمت خود [غرب]، به گسترش کلی ناتو و اتحادیه اروپا به سمت شرق ارتباط دارد؛ روندی که نخست با گرفتن [سیاسی] جمهوری چک و لهستان آغاز شد. هر دو این کشورها قبلاً بخشی از اتحاد نظامی پیمان ورشو به رهبری شوروی بودند که برای دفاع در برابر ناتو در جریان جنگ سرد تشکیل شده بود.

 

در مورد اوکراین، همان‌طور که اغلب در برنامه‌های نظامی‌گرایانهٔ ناتو مطرح می‌شود، مال خود کردن اوکراین زیر پوشش “گسترش دموکراسی” مطرح می‌شود. بنابراین، در مورد اوکراین، فکری که در رسانه‌های بزرگ غربی بازتاب و گسترش زیادی یافت، و کشورهای درگیر در چند سال اخیر مرتب آن را تکرار کرده‌اند، این بوده است که جدا کردن [سیاسی] اوکراین از روسیه نه بر اثر کودتای فاشیستی با حمایت غرب، بلکه به‌خاطر “انقلاب نارنجی” با هدف استقرار دموکراسی بوده است.

 

البته ما می‌دانیم  هنگامی که به‌اصطلاح “انقلاب نارنجی” رخ داد، فعالیت حزب‌های سیاسی- از جمله حزب‌های چپ و مترقی مانند حزب کمونیست- ممنوع شد، استفاده از زبان روسی در داخل اوکراین ممنوع شد، صدها فعال سندیکایی کشته شدند، و مواد غذایی مسموم تولید شده در منطقه چرنوبیل آلوده به تابش‌های رادیواکتیو دوباره برای مصرف اوکراینی‌ها وارد بازار فروش شد.

 

دولت “دموکراتیک” [پس از انقلاب نارنجی] کنترل پلیس و ارتش را به سازمان‌های فاشیستی شناخته شده  واگذار کرد. تا همین امروز هم آن نهادها هنوز در کنترل آن سازمان‌های فاشیستی باقی مانده‌اند. “ترویج دموکراسی” بهانه‌ای است که آمریکا همیشه زمانی از آن استفاده می‌کند که بخواهد رژیمی را سرنگون کند که مورد حمایتش نیست، و نمونه‌های آن متعدد است: گرنادا، شیلی، کوبا، عراق، سوریه- و البته این فهرست ادامه دارد.

 

خزیدن ناتو به سمت شرق

 

در سال ۱۹۹۹، ناتو با نقض تضمین‌های آمریکا که سال‌ها پیش از آن در پایان جنگ سرد داده بود، اولین گام “تهاجم” خود را با گسترش حوزهٔ‌ نفوذش به لهستان و جمهوری چک برداشت. روسیه که پس از نابودی اتحاد شوروی از نظر اقتصادی کاملاً ویران شده بود، در آن زمان بیش از آن ضعیف بود که بتواند با این تجاوز مخالفتی جدی کند.

 

هنگامی که “غرب” دید موفق شد و مشکلی هم پیش نیامد، در سال ۲۰۰۴ کشورهای استونی، لیتوانی و لتونی، از جمهوری‌های شوروی سابق در حوزهٔ بالتیک را هدف قرار داد. به خاطر داشته باشید که نیروهای نظامی و سلاح‌های آمریکایی اکنون زیر پوشش استقرار نیروهای ناتو، در تمام این کشورها حضور دارند و مستقرند. نیروهای نظامی آلمان نیز در این کشورها هستند، و برای اولین بار از زمانی که اتحاد شوروی نیروهای نازی را از تمام آن مناطق بیرون راند و اردوگاه‌های مرگ را تعطیل کرد، نیروهای آلمانی وارد این کشورها شدند.

 

“دموکراسی”ای که در این کشورها ایجاد شده است، البته جای بسیار تردید دارد. امروزه حکومت لهستان عملاً دیکتاتوری فاشیستی است. در لتونی، آموزش دربارهٔ کارخانه‌های مرگ که نیروهای هیتلر هنگام اشغال آن کشور اداره می‌کردند، غیرقانونی است. در آن کشور نیز فعالیت حزب‌های کمونیست و چپ و دیگر حزب‌های سیاسی ممنوع است. لازم به اشاره است که طبق قانون اساسی اتحادیه اروپا، ظاهراً تمام این اقدام‌های راست‌گرایانه ممنوع است، اما رهبری کشورهای عضو اتحادیه اروپا آن را نادیده می‌گیرد.

 

به خاطر داشته باشید که نتیجهٔ این توسعه‌طلبی تجاوزکارانهٔ ناتو، چیزی جز جنگ نبود. در سال ۲۰۰۸، “غرب” به گرجستان، یکی دیگر از جمهوری‌های شوروی سابق فشار آورد، و به دولت خودکامهٔ راست‌گرای آنجا اطمینان داد که می‌تواند روی حمایت غرب حساب کند. سناتور آمریکایی جان مک‌کین از جمله کسانی بود که به گرجستان رفت تا دولت آن کشور را به کشتار هزاران شهروند روسی‌زبان در شمال گرجستان ترغیب و تشویق کند. در نتیجه، ده‌ها هزار تن از روسی‌زبان‌های گرجستان به روسیه فرار کردند و این کشور با بحران ناگهانی پناهندگان روبه‌رو شد. راست‌گرایان گرجی آن قدر به این کار ادامه دادند تا روسیه سربازانش را برای آرام کردن اوضاع فرستاد. البته رسانه‌های غربی این اقدام روسیه را “تهاجم” توصیف کردند.

 

سقوط اوکراین به سمت فاشیسم

 

بازگردیم به اوکراین و به نوامبر ۲۰۱۳. ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور منتخب مردم در اوکراین، در آن زمان در حال مذاکره با اتحادیهٔ اروپا بود تا اوکراین را به اتحادیه اروپا نزدیک‌تر کند، اما نه با پیوستن مستقیم به این اتحادیه. او می‌خواست معامله‌ای اقتصادی با اتحادیهٔ اروپا کند که در صورتی که انجام می‌شد، به نفع اوکراین، اتحادیهٔ اروپا، روسیه، و حتی صندوق بین‌المللی پول بود. اتحادیهٔ اروپا از طریق اوکراین می‌توانست به منابع انرژی روسیه دسترسی پیدا کند، و روسیه نیز مشتریان جدیدی به دست می‌آورد. اوکراین با جوش دادن این معامله می‌توانست نقش واسطه نیز در خط لوله گاز بازی ایفا کند و با دریافت گاز ارزان‌تر، از لحاظ مالی هم برنده شود. منطق یانوکوویچ این بود که چرا معامله‌ٔ جمعی صلح‌آمیزی نکنیم که به سود همهٔ‌ طرف‌ها باشد. اما “غربی‌ها”ی دارای منطق “هیچ یا همه‌چیز” که خواهان کنترل اوکراین بودند، گفتند نه! اتحادیهٔ اروپا می‌خواست که اوکراین به پرداخت قیمت‌های گزاف برای گاز، و به برنامهٔ بازپرداخت بدهی‌های سنگینش ادامه دهد. در همان زمان بود که پوتین معامله‌ای بسیار بهتر از آنچه اتحادیهٔ اروپا ارائه می‌داد، به اوکراین پیشنهاد کرد: گاز روسیه به قیمت تا یک‌سوم کمتر از آنچه بود، و کمک به بازپرداخت بدهی‌های اوکراین. یانوکوویچ که نمی‌خواست سیاست‌های ریاضتی را که اتحادیه اروپا خواستار آنها بود به مردم اوکراین تحمیل کند، پیشنهاد پوتین را پذیرفت.

 

در واکنش به این وضع، جناح راست ناسیونالیست در اوکراین به رهبری سازمان‌های آشکارا فاشیستی شروع به راه‌اندازی اعتراض‌های خیابانی کرد. یانوکوویچ با توسل به خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگان، واکنشی افراطی نشان داد، و عدهٔ بسیاری کشته شدند. اوضاع از کنترل خارج شد. در حالی که عاملان کودتای فاشیستی که آشکارا مورد حمایت آمریکا بود، زیر پوشش “بازگرداندن قانون و نظم” کنترل کی‌یف را به دست می‌گرفتند، یانوکوویچ به روسیه گریخت. بار دیگر، خواست‌های توسعه‌طلبانهٔ اتحادیه اروپا و ناتو منجر به خون‌ریزی شد. قانون‌گذاران آلمانی و فرانسوی در تلاش برای گفت‌وگو با فاشیست‌ها و سازمان‌دهی انتخابات به اوکراین رفتند، اما فاشیست‌ها تا مدتی نپذیرفتند، و با حفظ کنترل خودشان، نیروهای پلیس و ارتش را به سازمان‌های فاشیستی خودشان تحویل دادند. آنها می‌خواستند مطمئن شوند که حتی قبل از اینکه ظاهر دموکراسی در اوکراین مطرح شود، این کار انجام شود.

 

پس از آن بود که روس‌ها پاسگاه‌های کریمه را بستند. کریمه شبه‌جزیره‌ای در دریای سیاه است که با وجود این که ۹۰درصد جمعیتش روس هستند، اوکراین آن را از دههٔ ۱۹۵۰ اداره کرده بود. در دورهٔ وجود اتحاد شوروی و به دلیل نزدیکی جغرافیایی کریمه به اوکراین، با این نحوهٔ اداره موافقت شده بود. سرزمین‌های وسیعی از اوکراین، کریمه را از بقیهٔ روسیه جدا می‌کند. در پی تمدید آن پیمان هنگامی که اتحاد شوروی برچیده شد، نیروهای نظامی روسیه به منظور حفاظت از پایگاه نظامی داری قابلیت هسته‌یی که در آنجا بود، در کریمه باقی ماندند.

 

به این ترتیب،‌ “تهاجم” روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴ در واقع تلاشی برای بستن آن منطقه و محافظت از آن و پایگاه هسته‌یی در برابر فاشیست‌هایی بود که کی‌یف را اداره می‌کردند. سربازان روسیه با توافق اوکراین از قبل در آنجا بودند. اندکی پس از آن، رأی‌گیری شد و مردم کریمه بازگشت به روسیه را انتخاب کردند. این اکثریت قریب به اتفاق جمعیت، چگونه ممکن بود رأیی غیر از این بدهند، وقتی که می‌دیدند سربازان فاشیست اوکراینی، روس‌ها را در شرق اوکراین می‌کشند و دولت اوکراین استفاده از زبان آنها را ممنوع کرده است؟

 

با وجود آن که اوضاع در آن زمان بسیار بی‌ثبات بود، روس‌ها در پی این رأی‌گیری دست به حمله به اوکراین نزدند. کاری که روس‌ها کردند اساساً این بود که به غرب بگویند دخالت نکند. پوتین خواهان جنگ گسترده‌تری نبود. آنچه رهبران روسیه نمی‌پذیرفتند این بود که ناتو با سلاح‌های خطرناکی که رو به آنها هدف گرفته شده است، در مرز آنها مستقر شوند.

 

روسیه جنگ نمی‌خواهد

 

ادامهٔ آن تلاش‌های ناتو و اتحادیه اروپا برای خزیدن به سمت شرق و گرفتن اوکراین، خطرناک و جنایتکارانه بوده است. این سیاست‌ها تمام جهان را به خطر انداخته است. حتی در روز جمعه [اول بهمن]، بلینکن اعلام کرد که پس از دیدار مقدماتی با روس‌ها، گفت‌وگوها ادامه خواهد یافت. مشخص است که روس‌ها نمی‌خواهند به اوکراین حمله کنند. آنها نیروهای نظامی در امتداد مرز با اوکراین دارند، اما آن نیروها در خاک روسیه و برای حفاظت از مرزهای روسیه و متوقف کردن توسعه‌طلبی ناتو مستقر شده‌اند.

 

در یافتن راه‌حلی برای معضل کنونی، نباید با پرداختن به شخص پوتین از موضوع منحرف شویم. او خودکامه و هر چیز دیگری است جز طرفدار دموکراسی. با این حال، هیچ کدام از اینها این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که تمام گرایش‌های سیاسی در روسیه، در مسئله اوکراین از او حمایت می‌کنند. این مجموعه شامل مخالفان سیاسی اصلی او، از جمله الکسی ناوالنی، میخائیل گورباچف رهبر شوروی سابق، و حزب کمونیست فدراسیون روسیه است؛ و البته خود مردم روسیه.

 

بازگردیم به موضوع منافع استراتژیک حیاتی. دور نگه داشتن سلاح‌های خطرناک “غرب” از مرزهای روسیه، در خدمت منافع حیاتی استراتژیک روسیه است. آنچه در اوکراین رخ می‌دهد برای بقای روسیه اهمیت حیاتی دارد. روسیه بارها- از ناپلئون تا قیصر تا هیتلر- مورد حملهٔ اروپا قرار گرفته است و کاملاً قابل درک است که مصمم به حفظ منطقه‌ای حایل و بی‌طرف از لحاظ  نظامی در مرزهای خود باشد.

 

در مقابل، [درگیری نظامی در] اوکراین مؤکداً در خدمت منافع استراتژیک آمریکا نیست. آمریکا در واقع از صلح در آن منطقه سود می‌برد و قطعاً اگر جنگی بین این دو قدرت بزرگ هسته‌یی درگیرد، به‌هیچ‌وجه سودی از آن نمی‌برد. اوکراین نیز از چنین جنگی سود نخواهد برد. و البته روسیه و بقیه دنیا هم سودی نخواهند برد.

 

وضعیت مشکل‌آفرین کنونی، که سال‌هاست در حال تحوّل و شکل‌گیری است، فقط یک راه‌حل دارد، که راه‌حل ساده‌ای هم است: ناتو و آمریکا باید متعهد شوند که اوکراین هرگز وارد ناتو نخواهد شد. این نخستین گام ضروری است.

 

این همان چیزی است که در راه پایان دادن به جنگ سرد با آن موافقت شده بود.

 

این همان چیزی است که پوتین و یانوکوویچ می‌خواستند، زمانی که در آن سال‌های گذشته سعی کردند معامله‌ای میان اتحادیهٔ اروپا و اوکراین و روسیه و صندوق بین‌المللی پول سر بگیرد. چقدر احمقانه و خطرناک بود که آمریکا بگوید نه.

به گسترش ناتو به سمت شرق پایان دهید!

«نامۀ مردم»

دیلی تلگراف: بیانیه پوتین و شی جین‌پینگ نشانگر عصر جدید روابط ژئوپلتیک است

روزنامه دیلی تلگراف نوشت، بیانیه مشترک چین و روسیه که در نتیجه سفر رئیس جمهوری روسیه به پکن به امضا رسید، نمایانگر گذاری به روابط بین‌الملل با ساختاری متفاوت است.

ادامه

اوکراین, تحلیل, جنگ سرد, جهان, چین, روسیه, ژئوپلیتیک, شرق آسیا

زاخارووا؛ اوکراینی‌ها متوجه شده‌اند که غرب صرفا از کشور آنها برای منافع ژئوپولیتیکی خود استفاده می‌کند

سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه از نخست‌وزیر انگلیس خواست انتشار و بازگو کردن ایده‌های ساختگی درباره تهدید ادعاشده حمله روسیه به اوکراین را متوقف کند.

ادامه

امریکا, امنیتی, انگلستان, اوکراین, تحلیل, جنگ سرد, جهان, روسیه, ژئوپلیتیک, شرق اروپا

بیانیه مشترک پوتین و شی: با گسترش ناتو و ذهنیت جنگ سرد مخالف هستیم

سخنگوی کرملین می‌گوید «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه و «شی جین‌پینگ» همتای چینی او طی بیانیه‌ای مشترک ضمن مخالفت با گسترش ناتو، از رویکرد مشابه جنگ سرد در بین کشورهای غربی به امور بین‌المللی انتقاد کردند.

ادامه

امریکا, امنیتی, انگلستان, بیانیه, جنگ سرد, جهان, چین, حضور نظامی, روسیه, شرق آسیا, شرق اروپا