
اعتصاب در صنایعی کلیدی مانند نفت و پولاد نموداری از رشدِ آگاهیِ طبقاتی کارگران است
بحثهای پرحرارت دربارهٔ وضعیت و سرنوشت حکومت جمهوری اسلامی پس از آغاز فرایند فعالسازی “مکانیسم ماشه”، تشدید نزاعهای درونحکومتی و کشمکش جناحهای گوناگون برسر چگونگی مواجهه با اوضاع بهشدت بحرانی کنونی بهموازات رشد اعتراضهای مردمی بهویژه گسترش اعتراضهای کارگری در نقاط مختلف مشخصههای عمدهٔ صحنهٔ سیاسی کشور ما را تشکیل میدهند. در این میان در دورهٔ پس از تهاجم اسراییل و امپریالیسم آمریکا به میهن ما، جنبش کارگری برای دست یافتن به حقوق و مزایای بهحق خویش بهویژه در بین کارگران شاغل و همچنین نیروهای بازنشسته در صنایع راهبردی نفت، پولاد، و ذوبآهن گسترش یافته است. این حرکتها بیانگر نوعی از رشد کیفی جنبش اعتراضی زحمتکشان و تأثیر آن در مبارزهٔ همگانی با رژیم استبدادی است.
از جمله اعتصابها و حرکتهای اعتراضی اخیر به اعتراض کارگران “ارکان ثالث” نفت و گاز گچساران به تبعیض و کمبود دستمزد و مزایای خود در قیاس با کارگران رسمی که در خلال آن حذف کامل شرکتهای پیمانکاری را نیز مطالبه کردند میتوان اشاره کرد.
در آخرین هفته مردادماه سال جاری نیز کارکنان رسمی نفت و گاز در منطقههای کنگان، عسلویه، جم، و مجتمع گاز پارس جنوبی در اعتراض به محدودیتهای مزدی تجمع کردند و ترمیم سقف و کف حقوق، استقلال صندوق نفت، و اجرای کامل مادهٔ ده قانون نفت را خواهان شدند. در مقابل، روشن است که دولت پزشکیان در چهارچوب سمتگیری اقتصادی – اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی بههیچوجه گوشی شنوا برای حل معضلهای کنونی و تأمین حقوق طبقهٔ کارگر ندارد. کارگران و زحمتکشان شاغل در این صنایع بهتجربه در چند دههٔ اخیر پی بردهاند که احقاق حقوق آنان در گروِ تغییرهایی بنیادین در سیاستها و قوانین است. بههمین دلیل در چارچوب سیاستهای اقتصادی ضدکارگری جمهوری اسلامی احقاق حقوق زحمتکشان میسر نیست.
کارگران صنایع راهبردی نفت، گاز، پتروشیمی، و پولاد در میان کارگران صنعتی کشور نقشی مهم در تولید ناخالص ملی ایران دارند، و در نتیجهٔ گسترش حرکتهای اعتراضی اخیر برای خواستهای صنفی و سیاسی زحمتکشان شاغل در این بخشهای اقتصاد، در دست یافتن به سیاستهای تأمین کنندهٔ منافع آحاد مردم میهن ما و در جنبش همگانی و رویارویی با دیکتاتوری حاکم میتواند تأثیرگذار باشد.
در اوضاعی که چند ماه از بمباران میهن ما توسط اسراییل و آمریکا میگذرد و امکان تکرار تجاوز امپریالیسم و وقوع جنگ وجود دارد، تلاش برای صلح و ایستادگی در کنار مبارزه برای تغییر بنیادین سیاستهای مغایرِ منافع طبقه کارگر و زحمتکشان از اهمیتی قابلتوجه برخوردار است. تجربه نشان داده است جنگ و درگیری نظامی بهسود تودههای مردم بهویژه طبقهٔ کارگر نیست.
حکومت جمهوری اسلامی پس از تجاوز اسراییل و امپریالیسم با فرصتطلبی از شرایط جنگی به اجرای سیاستهای اقتصادی – اجتماعی برپایهٔ نسخههای نولیبرالی سرمایهداری شدت بخشیدند. حکومت در پاسخ به اعتراض بهحق کارگران به سیاست اعمال فشار، سرکوب، و ارعاب دست یازیده است. برای نمونه، شورای عالی کار که تعیین هزینهٔ سبد معیشت کارگران را بهعهده دارد در ۵ ماه گذشته فقط یک جلسهٔ نمایشی تشکیل داده است در حالی که در این مدت قیمت مواد غذایی افزایشی سرسامآور داشته است. ازاینروی، بخشی قابلتوجه از حرکتهای اعتراضی و اعتصابهای اخیر زحمتکشان بهدلیل دشواریهای معیشتی و افزایش سرسامآور گرانی بوده است.
کارگران و زحمتکشان میهن ما تأثیر مخرب بند بندِ برنامهٔ ویرانگر تعدیل ساختاری مانند خصوصی سازی، مقررات زدایی، نبودِ شرایط ایمنی در محیط کار، عدم تعیین حداقل دستمزد بر اساس نرخ واقعی تورم و هزینه سبد معیشت را بر زندگی خود و خانوادههایشان احساس میکنند.
با توجه به سیر تحولهای صحنهٔ سیاسی میهن ما میتوان تأکید کرد تداوم مبارزهٔ طبقه کارگر و زحمتکشان، رشد اعتصابها و گسترش آن به صنایعی کلیدی مانند نفت، پولاد، ذوبآهن، و برق هرچه بیشتر موقعیت و جایگاه جنبش کارگری در پیکار سراسری علیه دیکتاتوری حاکم و برضد جنگ و مداخلهٔ خارجی را تقویت میکند. با رشد اعتصابها بهویژه در مراکز مهم صنعتی – خدماتی اینک مبارزات کارگران و زحمتکشان همهٔ بخشها بهشمول اعتراضهای پرستاران، فرهنگیان، بازنشستگان، و نیز زحمتکشان روستا یعنی دهقانان زحمتکش به عاملی جدی در ژرفش شکاف میان مردم با حکومت بدل شده است. درست بههمین دلیل باید هرچه پیگیرتر در جهت ارتقای سطح سازماندهی با تأکید بر اتحادعمل فراگیر و استقلال عمل طبقاتی گام بهپیش برداشت.
یادآوری سابقهٔ موفقیتآمیز و درخشان جنبش مستقل طبقهٔ کارگر و زحمتکشان و نقش کلیدی آن در جنبش ضداستبدادی که قادر بود با حفظ هویت طبقاتی خود و مطالبات مشخص جنبش ضد دیکتاتوری را تقویت کند و در نهایت با توقف صدور نفت خام رژیم استبداد سلطنتی را بهزانو درآورد، رژیم ولایت فقیه را هراسان میکند.
موفقیت و تأثیرگذاری جنبش اعتصابی کارگران در بخشهای راهبردی اقتصاد از جمله در صنایع نفت و پولاد، در گروِ ارتقای سطح سازماندهی و همبستگی است. احیای حقوق سندیکایی در مقطع زمانی کنونی یک اولویت بهشمار میآید. احیا و ایجاد سندیکاهای مستقل یک ضرورت کتمانناپذیر است. همچنین این تشکلها باید علاوه بر استقلال عمل از رژیم ولایت فقیه، تحت تأثیر نفوذ جریانهای وابسته به امپریالیسم و کارفرماها نباشند تا بتوانند در مقام نمایندگان راستین کارگران و زحمتکشان عمل کنند.
ضمیمه کارگری «نامهٔ مردم» شمارۀ ۱۰۱، ۱۷ شهریور ۱۴۰۴