هائیتی، هندوراس، و هژمونی ایالات متحد آمریکا

هائیتی و هندوراس در هفته‌های اخیر خبرساز شده‌اند. خوآن اورلاندو اِرناندز (Juan Orlando Hernández) رئیس‌جهمور سابق هندوراس، به‌تازگی در دادگاهی در ایالات متحد به‌اتهام قاچاق مواد مخدر مجرم شناخته شده و ممکن است به حبس ابد محکوم شود. به‌نوبهٔ‌خود، هائیتی در حال حاضر کشوری بدون دولت است: گروه‌های مسلح علیه نخست‌وزیر کنونی که با معیارهای ... هائیتی، هندوراس، و هژمونی ایالات متحد آمریکا

ادامه

آمریکا, آمریکای شمالی, استبداد, امپریالیسم, تروریسم, جهان, حقوق بشر, فرانسه, کانادا, کوبا, مقاله, هائیتی, هژمونیسم, هندوراس

کمونیست‌‌ستیزی همراه با انتقام جویی به شیلی بازگشته است

شیلی در هفته‌های اخیر افزایش نگران‌کننده‌ حمله‌های کین‌توزانهٔ رسانه‌ای علیه اعتبار حزب کمونیست را شاهد بوده است. این امر موجب شد که رئیس‌جمهور، گابریل بوریک، وادار به دفاع علنی از این حزب شود و این موضوع در سرمقاله‌ روزنامه “ال سیگلو” در روز دوشنبه ۴ مارس/ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۲مورد بحث قرار بگیرد. رویارویی و بحث ... کمونیست‌‌ستیزی همراه با انتقام جویی به شیلی بازگشته است

ادامه

آلمان, آمریکای لاتین, استبداد, تروریسم, دیدگاه, زنان, سازمان ملل, شیلی, فاشیسم, کارگری, کلمبیا, کمونیسم, مارکسیسم, ونزوئلا

چرا تجارت جنگ‌افزارها وجود دارد؟

امروز، صنعت تسلیحات در قلب نظام سرمایه‌داری قرار دارد. پژوهشگران کتابخانه یادبود مارکس استدلال می‌کنند که ما باید با هر دو پدیده مقابله کنیم. درگیری‌ها و کشورگشایی‌های نظامی و همچنین تولید و فروش جنگ‌افزار همیشه در کانون نظام سرمایه‌داری بوده‌اند. در سال ۱۵۷۷/ ۹۵۶ خورشیدی فرانسیس دریک که در پی طلا و نقره بود، به‌غارت ... چرا تجارت جنگ‌افزارها وجود دارد؟

ادامه

آلمان, آمریکا, اروپا, اسپانیا, استثمار, استعمار, افغانستان, امپریالیسم, انگلیس, اوکراین, ایتالیا, بحرین, برونئی, پرتغال, ترکیه, جهان, خاورمیانه, دیدگاه, ژاپن, سرمایه‌داری, غارتگری, فرانسه, کره جنوبی, کنیا, کویت, مقاله, ناتو

اکنون بیش از هر زمانی دیگر، پایدار باد همبستگی با فلسطین!

به‌قلم رفیق “جرمی کرونین”، سیاستمدار و رهبر سرشناس حزب کمونیست آفریقای جنوبی یافته‌های دیوان بین‌المللی دادگستری مبتنی بر اینکه یورش هولناک اسرائیل به مردم غزه مورد نسل‌کشی‌ای پذیرفته شده است رویدادی برجسته‌ به‌شمار می‌رود. این حکم، تلاش اسرائیل را برای جلوگیری از آنچه اکنون به رسیدگی قضایی‌ای بنیادی در مورد ارتکاب جنایت علیه بشریت از ... اکنون بیش از هر زمانی دیگر، پایدار باد همبستگی با فلسطین!

ادامه

آفریقای جنوبی, آلمان, آمریکا, اتحادیه اروپا, استرالیا, اسراییل, انگلیس, جنایات جنگی, جنوب آفریقا, جهان, خاورمیانه, دیدگاه, دیوان داوری لاهه, سازمان ملل, صهیونیسم, فلسطین, کانادا

حزب کمونیست ایرلند: سخنی در ضرورت مبارزه برای استقلال و وحدت ایرلند!

شروع کار دوبارهٔ پارلمان ایرلند شمالی (استورمونت) و انتخاب میشل اونیل به‌مقام “وزیر اول” برای بی‌پاسخ گذاشتن مسئلهٔ ضرورت مبارزه برای وحدت ایرلند است. حزب کمونیست ایرلند هشدار می‌دهد تحولات اخیر نشان دهندهٔ راهی به‌سوی اتحاد ایرلند و جنبش آزادی‌بخش ایرلند نمی‌باشد. انتخاب خانم میشل اونیل، معاون رهبر حزب شین- فِین، به‌مقام “وزیر اول” مجلس ... حزب کمونیست ایرلند: سخنی در ضرورت مبارزه برای استقلال و وحدت ایرلند!

ادامه

آمریکا, اتحادیه اروپا, استثمار, استعمار, امپریالیسم, ایرلند, سرمایه‌داری, سوسیالیسم, غرب اروپا, کارگری, کمونیسم, مقاله

مارکس، لندن، و انترناسیونال اول

بر اساس بحثی در: کنفرانس جهانی به‌مناسبت دویستمین سالگرد زادروز کارل مارکس- دانشکدۀ مطالعات شرق و آفریقا، دانشگاه لندن

 

از مارکس بیشتر همچون اندیشمندی انقلابی یاد می‌شود، اما آن‌گونه که پروفسور مری دیویس توضیح می‌دهد، نظریۀ او ریشه  در یک عمر کنشگری سیاسی داشت.  کارل مارکس از سال ۱۸۴۹ تا هنگام درگذشتش زندگی خود را در لندن سپری کرد.

 

لندن و تا اندازه‌ای بروکسل، ایمن‌گاه انقلابیونی بود که پس از سرکوب انقلاب‌های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ اروپا از کشورشان فرار کرده بودند. از این‌روی، شهر لندن به‌صورت کانون کنشگران مهاجر انقلابی درآمده بود. در آن زمان بریتانیا با چنین شورش‌هایی روبرو نشده بود، لیکن این به‌منزلهٔ فقدان وجود مبارزۀ توده‌ای در آنجا نبود. بریتانیا، نخستین کشور صنعتی جهان در بازهٔ زمانی سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰، زیر عنوان جنبش چارتیست‌ها، شاهد رشد عمده‌ترین جنبش کارگری سدهٔ  نوزدهم  بود. این جنبش توده‌ای، تمامی زیرشاخه‌های طبقۀ کارگر را که در مسیر صنعتی شدن قرار گرفته بودند در بر می‌گرفت. در سال ۱۸۴۲ این جنبش نخستین حزب سیاسی کارگری به‌نام انجمن منشور ملی را به‌وجود آورد.

 

تا سال ۱۸۴۸ سمت‌گیری سیاسی جنبش چارتیسم با رهبری ارنست جونز و جورج جولیان هارنی (Harney ) به سمت سوسیالیسم حرکت می‌کرد. هارنی (Harney) از سال ۱۸۴۳ مسئول نشریۀ پرتیراژ چارتیست به‌نام ستارۀ شمالی بود.

 

انگلس که از سوی پدرش برای مدیریت کارخانۀ پنبه به منچستر فرستاده شده بود برای این نشریه مقاله می‌نوشت و با رهبری چارتیست‌ها در تماس بود. هیمی جامعۀ اخوت (برادری) دمکرات‌ها را که سازمانی مرکب از چارتیست‌های چپ‌گرا و مهاجران سیاسی بود در سال  ۱۸۴۵  تأسیس کرد. شعار این گروه “همۀ انسان‌ها برادرند” بود. برخی بر این باورند که این سازمان پس از تصویب اساسنامۀ آن در سال۱۸۴۷، الگوی تشکیل انترناسیونال اول بوده است که ۱۹ سال پس از آن بنیاد نهاده شد. هنگامی که مارکس در سال ۱۸۴۵ پس از اقامت نزد انگلس در شهر منچستر از لندن دیدار کرد با چنین فضای سیاسی‌ای روبرو گردید. در منچستر، مارکس با چشم خود آن شرایط بسیار ناخوشایند توصیف‌ناپذیر نظام کارکرد کارخانه‌ها را که انگلس در ۱۸۴۴ در جستاری به‌نام “شرایط طبقۀ کارگر در انگلستان” به‌تصویر کشیده بود، از نزدیک دید. هنگامی که مارکس در لندن به‌سر می‌برد، با رهبران چارتیست‌ها دیدار کرد و دربازگشت دوسال بعد خود به این شهر، در نشست جامعۀ برادری دمکرات‌ها شرکت کرد. یک روز پس از این نشست از او برای شرکت در کنگرۀ دوم اتحادیۀ کمونیست‌ها دعوت شد. اعضای اتحادیۀ تازه شکل گرفته از مارکس درخواست کردند بیانیهٔ سیاسی اتحادیه‌شان را برای آنان بنویسد. همراه با انگلس این بیانیه نوشته شد و در ۱۸۴۸ به زبان آلمانی با نام مانیفست حزب کمونیست منتشر گردید. مانیفست کمونیست در سال ۱۸۵۰ به‌‌وسیلهٔ هلن مک‌فارلن، چارتیست سوسیالیست، به انگلیسی برگردانده شد و در نشریۀ تازۀ هیمی با نام “رِد ریپابلیکن” (جمهوری‌خواه سرخ) به‌چاپ رسید. بدین گونه مارکس پیش از آنکه به لندن نقل مکان کند، ارتباط‌هایش با چارتیسم چپ و سازمان‌های مهاجران، متن یافته در واقعیت‌ خشن بریتانیای صنعتی، نشان داد چه سرچشمه مهمی برای کار نظری و فعالیت سیاسی او بوده است. اما در سال‌های ۱۸۵۰ برای مارکس روشن شد که شرایط کنونی دیگر با شرایطی که فعالیت انقلابی نیمۀ نخست سده نوزدهم را رقم زده بود یکسان نیستند.

 

سرمایه‌داری وارد مرحلۀ پایدارتر خود شده بود. و این در مورد نیرومندترین الگوی آن یعنی بریتانیا بیش از همه صدق می‌کرد. این شرایط تا حد کمتری کمابیش بر دیگر کشورهای اروپایی نیز حاکم شده بود.

 

تا میانۀ سده نوزدهم شرایط شکوفایی و رکود شدید اقتصادی که مشخصۀ مرحلهٔ نخست صنعتی شدن انگلستان بود، جای خود را به مرحلۀ ثبات داده بود.

 

در این زمان بریتانیا به “کارگاه اشتغال دنیا” تبدیل شده بود. فراورده‌های صنعتی آن که بر پایۀ ذغال سنگ، پنبه و مهندسی بنا شده بود، بازارهای جهان را تسخیر کرده بودند. این پدیده بر کارگران بریتانیا اثر گذاشت. بخشی از نیروی کار را که اکنون به کارگرانی ماهر/صنعتگر با دستمزد بالاتر ارتقاء یافته و در صنایعی با “رشد اقتصادی” بیست و چند سال گذشته شاغل بودند، برخوردار از امتیاز کرده بود.

 

هم‌عصران‌شان و سپس لنین آنان را “اشرافیت کارگری” لقب دادند. ازاین‌روی، به طور محسوسی پایۀ مادی اختلاف و ناهم‌اندیشی در میان طبقۀ کارگر به‌وجود آمد. این امر خود را در برپایی “اتحادیه‌های کارگری نمونه” نشان داد.

 

این اتحادیه‌ها شکل‌هایی بسیار معتدل‌ترِ سندیکالیسم تماماً مردانه در سنجش با دورهٔ گذشته بودند. برنامه راهبردی اتحادیۀ مهندسان با شعار: “ایستادگی نه نافرمانی”، آنان را از دیگران متمایز می‌ساخت. بااین‌همه، شگفت‌آور آنکه همین اتحادیه‌ها انگیزهٔ به‌وجود آمدن انترناسیونال اول بودند. پس از شکست طغیان انقلابی سال ۱۸۴۸ و اُفت سازمان‌هایی مانند چارتیسم و اتحادیۀ کمونیست‌ها، مارکس به این نتیجه رسید که وقوع قیام‌های توده‌ای دیگری غیرمحتمل است.

 

او از این ایستایی ناپایدار برای تمرکز بر نوشتن و پژوهش به‌ویژه جلد اول “سرمایه”، بهره‌گیری کرد.

 

به نظر او هرگونه انترناسیونالی بر شالوده خود طبقۀ کارگر باید استوار باشد. بااین‌همه، او اتحادیه‌های رفرمیست را رد نکرد و به‌ویژه آنکه دیدگاه بین‌المللی آن‌ها را امیدبخش نیز یافت. این دیدگاه [اتحادیه‌های رفرمیست] در حمایت از اتحادیه‌های کارگری از رخدادهایی چون ریسورگیمنتو (وحدت ایتالیا)، حمایت از اتحادیۀ ایالت‌های شمالی در جنگ داخلی آمریکا، و خیزش لهستان در ۱۸۶۳ خویش را بروز داد.  این رویداد آخر در لهستان بود که جورج اودگر، دبیر شورای اتحادیه‌های لندن، را بر آن داشت تا برپایی انجمنی برای ترویج صلح و همبستگی بین‌المللی میان کارگران همۀ کشورها را پیشنهاد بدهد. این پیشنهاد در سپتامبر سال ۱۸۶۴ به شکل‌گیری “انجمن بین‌المللی کارگران” در گردهمایی‌ای در سالن سن مارتین لندن با حضور بیش از ۲۰۰۰ نفر انجامید. پی‌آیند این گردهمایی بنیان‌گذاری آنچه امروز “انترناسیونال اول” شناخته می‌شود بود. مرکز انترناسیونال اول در لندن قرار داشت. مارکس هرچند در این جلسه سخنرانی نکرد، اما در آن حضور داشت. با این وجود، شهرتش آن‌چنان بود که از او درخواست شد تا متن سخنرانی‌ای برای گشایش انجمن بین‌المللی کارگران بنویسد، متنی که در کنگرۀ اول آن انجمن در سال ۱۸۶۶ در ژنو مورد اقتباس واقع شد. در این سخنرانی دریافت مارکس بازتاب می‌یابد که: انجمن بین‌المللی کارگران به‌سبب ساخت ناهمگون سیاسی آن نمی‌تواند یک سازمان سوسیالیستی در نظر گرفته  شود. سخنرانی برای حاضران در آن گردهمایی تنظیم شده بود. مارکس در نامه‌یی به بولته در ۱۸۷۱ دربارهٔ انجمن بین‌المللی کارگران، نوشت: “انترناسیونال برای این نهاده شد تا سوسیالیسم و شبه‌سوسیالیسم فرقه‌های ناهمسان را با یک سازمان واقعی مبارزاتی طبقۀ کارگر جایگزین کند.” او در ادامه می‌نویسد که، فرقه‌ها زمانی وجود دارند که طبقۀ کارگر هنوز آمادگی ندارد، اما همین که به “بالیدگی و رسایی” برسد (لفظی که مارکس به‌کار برد)، فرقه‌های دیگر نقشی واپس‌گرایانه پیدا می‌کنند.  از این جهت مارکس حمایت اتحادیه‌های کارگری انگلیسی را پُراهمیت می‌دانست. اما انجمن بین‌المللی کارگران، همان‌طور که تاریخ آن گواهی می‌دهد، از هرسو مورد تاخت فرقه‌ها قرار گرفت که مهم‌ترین آن‌ها گروه مخالفان اعتصاب “همیاران”،  فرانسوی‌های طرفدار ”پرودُن»، آلمانی‌های طرفدار “لاسال” (“قانون آهنین دستمزدها”) و آنارشیست‌های پیرو “باکونین” بودند.

 

این مبارزه در نشست‌های عمومی شورا و کنگره‌های سالیانه انجمن بین‌المللی کارگران در بازهٔ زمانی سال‌های ۱۸۶۶ و ۱۸۷۲ تا پایان ادامه داشت. کنگره انجمن بین‌المللی کارگران در سال‌های ۱۸۷۰ و ۱۸۷۱ به‌علت وقوع جنگ میان فرانسه و پروس، خیزش کمون پاریس و پیامد سرکوب  ددمنشانۀ آن، تشکیل نشد. انجمن بین‌المللی کارگران با منتقل شدن به نیویورک در سال ۱۸۷۴ دیگر نتوانست به کار خود ادامه دهد و درعمل آخرین کنگرۀ آن در سال ۱۸۷۲ تشکیل شد. کتاب “جنگ داخلی در فرانسه” نوشتهٔ مارکس، به‌مجرد اینکه کمون پاریس شکست خورد نگارش شد و به چندین زبان ترجمه و منتشر گردید.

 

این پر تیراژترین کتاب بین همۀ نگارش‌های مارکس در طول زندگی‌اش بود. اما انجمن بین‌المللی کارگران، پس از ۱۸۷۰ به‌ویژه با از رمق افتادن تمایل سندیکالیست‌های انگلیسی، نیروی فزاینده‌اش را از دست داد.

 

کنشگری رو به کاهش سندیکالیست‌های انگلیسی از سال ۱۸۶۷ که در مصوبۀ اصلاحی دوم حق رأی پیدا کردند آشکار و مبرهن بود، چندان که از آن پس، بیشتر درگیر سیاست‌های لیبرالی پارلمانی گردیدند.

 

اما از نظر شمارگانی، سندیکالیست‌های انگلیسی تا سال ۱۸۷۰ نیروی غالب در انجمن بین‌المللی کارگران بودند. اگر چه بودن در این رتبه قدرت آنان به‌شمار می‌رفت، اما ضعف نظری نهفته‌شان در نشست شورای عمومی در آوریل ۱۸۶۵ خود را نشان داد. جان وستون، یک کارگر نجار و سوسیالیست طرفدار “رابرت اوئن”، که از اعضای بانفوذ شورا بود پیشنهاد کرد تا پرسمان‌های زیر به‌بحث گذاشته شوند: “آیا چشم‌انداز اجتماعی و مادی طبقۀ کارگر در کل می‌تواند با افزایش دستمزدها بهبودی یابد؟ آیا کوشش‌های سندیکاها برای افزایش دستمزد پیامد زیان‌بخشی بر دیگر رشته‌های صنعت ندارد؟” (پیشگفتار جستار دستمزدها، قیمت و سود). مارکس به آنها پاسخ داد.

 

او پاسخ خود را در نقد کوبنده‌ای بر اقتصاد بورژوایی “شهروند” وستون در دو سخنرانی جلسۀ شورای عمومی در سال ۱۸۶۵ داد.

 

اما متن این سخنرانی تنها پس از درگذشت مارکس به‌وسیلهٔ دخترش “النور مارکس”  یافته شد و تا سال ۱۸۹۸ منتشر نگردید. نام این جستار “دستمزدها (ارزش)، قیمت و سود” است.

 

مارکس در این جستار به‌صورتی فشرده و منسجم بحث عمدهٔ سرمایهٔ اصلی، به‌ویژه نظریه‌‌اش دربارهٔ “ارزش اضافی” و رابطۀ آن با دستمزد کارگران را به تفصیل شرح می‌دهد. پس از فروپاشی انترناسیونال اول، مارکس دریافت که گرانیگاه جنبش طبقۀ کارگر به آلمان منتقل شده است.

 

لندن و کتابخانۀ بریتانیا پایگاه او باقی ماند. بدون تردید لندن، همچون کانون بین‌المللی، پیشرفت سرمایه‌داری صنعتی انگلستان و کارگران صنعتی شاغل در کارخانه‌های آن، الهام‌بخش و خاستگاه دیدگاه‌های سیاسی، اقتصادی و انگاره‌شناسیک (ایدئولوژیکی) مارکس بود.

 

زندگی مارکس درگیر بودن او با عمل و نظریه، و با اهمیت‌تر از آن، وحدت آن دو را نشان می‌دهد که دستاوردی نادر است.

 

[مری دیویس، استاد مدعو در رشتهٔ تاریخ کارگری در دانشگاه سلطنتی هالووی لندن و عضو هیئت سرپرستان کتابخانۀ یادبود مارکس است].

نامۀ مردم

بیانیهٔ کارگروه برگزارکنندهٔ نشست‌های حزب‌های کمونیست و کارگری جهان دربارهٔ پیامدهای خطرناک خروج آمریکا از برجام برای صلح جهانی

پنجاه و یک حزب کارگری و کمونیستی جهان قطعنامۀ پیشنهادی حزب تودۀ ایران به نشست کارگروه برگزاری نشست‌های بین‌المللی حزب‌های کمونیست و کارگری را امضاء کردند

ادامه

اسراییل, المان, امریکا, ایران, بیانیه, جهان, دیدگاه

مسکو میزبان همایش «کاپیتالِ» مارکس

در روزهای جمعه تا یکشنبهٔ گذشته، همایشی در مسکو با موضوع محوری ”کاپیتال مارکس و تأثیر آن بر توسعهٔ جهان “برگزار شد که در آن نمایندگان ۳۷ حزب کمونیست و کارگری و جنبش‌های رهایی‌بخش ملّی از ملیّت‌های گوناگون شرکت داشتند.

ادامه

ایدئولوژیک, دیدگاه, روسیه, کتاب, یادنامه

مارکسیسم در قرن ۲۱

“فیلسوفان تا کنون جهان را به‌شیوه‌های گوناگون تفسیر کرده‌اند، اما نکتهٔ اصلی دگرگونیِ آن است.” دویست سال پس از به‌دنیا آمدن مارکس، با نگاهی از منظر کنونی سدهٔ ۲۱ به میانهٔ سدهٔ ۱۹، می‌پرسیم کاربُرد مارکسیسم به‌منزلهٔ ابزاری برای شناخت جامعهٔ امروز چگونه است؟

ادامه

ایدئولوژیک, جهان, دیدگاه, ضد جنگ, فلسفه

حزب‌های کمونیست و کارگری جهان بمباران سوریه توسط آمریکا، بریتانیا، و فرانسه را محکومیت می‌کنند

بیانیهٔ مشترک حزب‌های کمونیست و کارگری جهان در محکومیت بمباران سوریه توسط ایالات متحد آمریکا، بریتانیا، و فرانسه

ادامه

امریکا, انگلستان, بیانیه, جهان, دیدگاه, سوریه, شمال غرب آسیا, ضد جنگ, فرانسه