شیلی در هفتههای اخیر افزایش نگرانکننده حملههای کینتوزانهٔ رسانهای علیه اعتبار حزب کمونیست را شاهد بوده است. این امر موجب شد که رئیسجمهور، گابریل بوریک، وادار به دفاع علنی از این حزب شود و این موضوع در سرمقاله روزنامه “ال سیگلو” در روز دوشنبه ۴ مارس/ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۲مورد بحث قرار بگیرد.
رویارویی و بحث با نیروهای چپ و بهویژه حزب کمونیست از سوی نیروهایی که از نظر سیاسی با سیاستها و جهانبینی آن مخالفند امری طبیعی بهشمار میرود. ولی هنگامی که این رویاروییها با دروغ، تحریف، تخریب شخصیت، و نفرتپراکنی آشکار همراه شوند پذیرفتنی نیستند، زیرا به پیشرفت سالم و جدی روند ساختمان دموکراسی در کشور آسیب میرسانند. این کشور اتفاقهایی سهمناک و بهلحاظ زمانی نهچندان دور را که در ایدههایی مبنی بر “ریشهکن کردن سرطان مارکسیسم” و کمونیسمستیزیای جنونآمیز ریشه داشتهاند بهسختی توانسته است فراموش کند. این ایدهها تنها در خلال دو ماه در سال ۱۹۸۳/ ۱۳۶۲ به قتل و ناپدید شدن ۲۰ رهبر و مبارز کمونیست و چند سال بعد به بریده شدن گلوی سه کمونیست دیگر منجر شد. نباید فراموش کرد که نیروهای راستگرا و محافظهکار موجب غیرقانونی شدن حزب کمونیست شیلی و آزار و اذیت هواداران آن شدند. این سرکوب به ترور و ناپدید شدن صدها نفر و شکنجه، زندان، و تبعید هزاران نفر دیگر منجر شد. بسیاری از تحلیلگران راستگرای امروزی در شیلی، در گذشته از چنین اقدامهای وحشیانه و سرکوبگریهای دیکتاتوری پینوشه حمایت کردهاند.
در روزهای اخیر بیانیههای رسانهایای هماهنگ شده از سوی نمایندگان ائتلاف سه حزب راستگرای شیلی (واموس) و حزب جمهوریخواه و همچنین نوشتهها و سرمقالههای محافظهکارهای افراطی در داخل و خارج از کشور آشکارا با هدف خدشه وارد کردن به اعتبار حزب کمونیست چاپ و منتشر شدهاند. این مقالهها، با استناد به برخی “انگیزههای سیاسی”، اینگونه تبلیغ میکنند که کمونیستها با نقشه ربودن و ترور یک افسر سابق ارتش ونزوئلا که در سال ۲۰۱۷ / ۱۳۹۶ به شیلی پناهنده شده بود و روز چهارشنبه گذشته ربوده شد احتمال دارد ارتباط داشته باشند. نیروهای راستگرا با اظهار بیاعتمادی نسبت به کمونیستها، اخراج آنان از مقامهای دولتی را خواستار شدهاند. صحبتهایی نیز در مورد “تبلیغ خشونت” از سوی حزب و این استنباط که این حزب “خطری برای شیلی است” مطرح میشود. همچنین، پیشنهاد شده است از گسترش کمونیسمستیزی در جامعه شیلی بهمنزلهٔ یک “چیز خوب” استقبال شود. حزب کمونیست به ترویج خشونت، حمایت نکردن از اقدامهای “قانونی” سرکوبگرانهٔ موردحمایت اپوزیسیون راست پارلمانی و درنهایت، اقدامهایی ضد دموکراتیک مانند ترویج بسیج عمومی متهم میشود. رسانههای عموماً راستگرا از مفسران کاملاً ناآگاه خارجی برای ساختن فرضیههایی در مورد اتفاقات اخیر کشور استفاده کردند. درنتیجه، این افراد با درخواست دگرگونی روندهای عادی و قانونی دادرسیها در مواجهه با اعمال جناییای جدی به خود اجازه دادند که در صداقت پلیس شیلی و تحقیقات قضایی شک ایجاد کنند. هدف اصلی این کارزار اجرای این امر شناخته شده است که “تیتر زدن هر ایده موجب القای آن میشود” یا “بیان مکرر یک دروغ، از آن یک حقیقت میسازد”. روشی که بهطورگسترده و همراه با موفقیت بهوسیلهٔ ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان نازی، استفاده می شد. بازیگران اصلی این رویدادها به سازمانهایی تعلق دارند که بدون قیدوشرط از دیکتاتوری پینوشه حمایت میکردند و از آن زمان تا کنون نیز در مورد سرکوبگریهای رژیم پینوشه مانند اعدام و ناپدید شدن بیش از ۴ هزار نفر از هموطنان خود یا چگونگی سرنوشت بیش از ۲۰ هزار کودک ربوده شده و واگذاری غیرقانونی آنان برای فرزندخواندگی سکوت کردهاند. نکته اصلی این واقعیت است که حزب کمونیست بر اساس آمار دادههای سازمان انتخابات، بیشترین تعداد عضو (۴۶هزار و ۲۳ نفر) در میان حزبهای سیاسی کشور دارد. این اعضا بهگونهای خستگیناپذیر در کار ترویج و عمومی کردن قوانینی بیشمار هستند که مستقیماً بهنفع کارگران، زنان، مستمریبگیران، جوانان، ماهیگیران، مردم بومی، ورزشکاران، و همچنین در پاسخگویی به دیگر مطالبات آنان و ثبت نظراتشان میباشند.
ما نقض حقوق بشر در جریان شورش شهروندان در سال ۲۰۱۹ / ۱۳۹۸ را محکوم میکنیم و بر ادامه جستجو برای هزاران ناپدید شده اصرار داریم. ما همچنین پیگیر پرونده ۲۰ هزار کودک ربوده شده و فرزندخواندگی غیرقانونی آنان هستیم و اجازه نمیدهیم اعتراض اجتماعی جرم انگاشته شود. ما، درواقع، برای همه کسانی که برخلاف منافع اکثریت قریببهاتفاق مردم شیلی عمل کنند خطر بهشمار میآییم. همه اینها خشم راستگراها را که چنین دلیلهایی را انکار میکنند برمیانگیزند. ولی رفتار افراطی و روشهای غیرمسئولانه با هدف ایجاد نفرت نسبت به مخالفان سیاسیای که مطابق با قوانین کشور عمل میکنند نباید منجر شود.
همچنین، کمونیستها علاوه بر اینها، مانند هر نیروی سیاسی ملیای دیگر، حق دارند سیاست جهانیشان را تعیین کنند و برابر کردن این سیاست با ارتباط داشتن با دولتهای دیگر کاملاً احمقانه است. القای چنین نیتهایی شوم صرفاً فریبی ساختگی میباشد. در اینجا از ماجرای درخواست نیروهای امنیتی و ارتش کلمبیا از اعضای بلندپایه حزب “بازسازی ملی شیلی” (یک عضو محافظه کار ائتلاف “واموس” شیلی) برای پیگرد قانونی، زندانی کردن، و حتی استرداد شهروندان شیلیایی باید یاد کرد. راستگرایان ترجیح میدهند که این ماجرا و بسیاری موارد مشابه آن به فراموشی سپرده شوند. این وضعیت با واکنش فوری رئیسجمهور، گابریل بوریک، مواجه شد که آشکارا اعتماد کاملش به حزب کمونیست را تأیید کرد و بهاشاره گفت ما با “کمونیسمستیزیای ریشهدار” مواجهیم. شایسته یادآوری است که کمونیستها برخلاف حزبهای راست و نمایندگانشان هرگز از کودتا و سیاستهای تروریسم دولتی دفاع نکردهاند و چارچوبهای دموکراتیک را نیز نقض نکردهاند.
لازم به یادآوری است که اقدامهای مسلحانه حزب کمونیست (جبههٔ میهنی “مانوئل رودریگز”) در دوران رژیم دیکتاتوری پینوشه بهمنظور مقابله با ارگانهای سرکوبگر نظامی بود و در چارچوب حق شورش علیه استبداد و مقاومت شهروندان در برابر فاشیسم- همانگونه که در منشور سازمان ملل گنجانده شده است- صورت میگرفت. مسئله از این قرار است، هنگامی که چارچوب پذیرفته شده برای بحث اندیشهها، تقابل واقعی موضعگیریها، و حفظ کیفیت خردگرایانه مباحث با دروغ و تحریف شکسته شود، نفرت و خشونت ایجاد میشود. وقتی بهدروغ ادعا میشود بخشی از مردم (کمونیستها) برای کشور خطرناک هستند، این میتواند برای کسانی که با صداقت و تعهد، ایدههای مشروعشان را تبلیغ میکنند به عواقبی نفرتآفرین و غمانگیز منجر شود. پیامد این گونه برخوردها برای کشور نیز خطرناک میباشد. همچنین کسانی که با نفرت، تاریکاندیشی، میانهروی و اصول غیرمنطقی هدایت میشوند، خطری برای فرایندهای دموکراتیک در شیلی بهشمار میآیند.
[بهنقل و برگردان بهفارسی از: روزنامه “مورنینگ استار”، ۶ مارس ۲۰۲۴/ ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۲].
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۰۴، ۶ فروردین ۱۴۰۳