پیتر مرتنز، دبیرکل حزب کارگر بلژیک، در سالهای اخیر یکی از شخصیتهای مطرح در جنبش کمونیستی در طرح مسئله ضرورت ایجاد روابط نزدیک تر کشورهای «جنوب جهانی» برای مقاومت در برابر هژمونی طلبی کشورهای امپریالیستی بوده است. کتاب جدید او با عنوان “شورش” که چاپ اول آن در دسامبر ۲۰۲۳ در هلند منتشر شد، فراخوانی برانگیزاننده برای بسیج مبارزه طلبی نیروهای چپ در سراسر جهان است که علیه بیعدالتیهای عمیق ناشی از عملکرد سرمایه داری نئولیبرال مبارزه میکنند.
مرتنز در کتاب خود با شیوایی تضادهای سیستم سیاسی و اقتصادی موجود را افشا میکند و دقیقاً نشان میدهد که چگونه کارگران و زحمتکشان و نیروهای مدافع حقوق و منافع آنها میتوانند با هماهنگی با یکدیگر در سطح وسیع تر و فرار مرزی سازماندهی کنند تا دنیایی بهتر بسازند.
دعوت مرتنز به شرکت، سخنرانی و روشنگری در یک کنفرانس علمی در رابطه با معضلهایی که «جنوب جهانی» با آنها روبرو است که در ژانویه ۲۰۲۳ از سوی رهبری حزب کمونیست کوبا سازمان داده شده بود، انعکاسی از اهمیت و موضوعیت مسائل طرح شده از سوی او میباشد. این مصاحبه به بهانه انتشار کتاب “شورش” با هدف آشنایی بیشتر با عرصههای مختلف نقطه نظرهای رفیق مرتنز و ادامه بحثها و گفتگوهای وسیعتر با ایشان در رابطه با مسائل مطرح در جنبش چپ جهانی میٰباشد.
* *
۱. چه انگیزه ای موجب نوشتن کتاب “شورش” در این برهه به خصوص شد؟ مخاطب کتاب کیست و چرا؟
هنگامی که من ماجرای کث (Kath) پرستاری شاغل در بیمارستان رویال بارکشایر انگلستان را شنیدم که برای نخستین بار در زندگیاش دست به اعتراض میزد. کث مدت سی سال پرستار بود و پیش از این هرگز به اعتصاب فکر نکرده بود. او همیشه می گفت: “من اهل این کار ها نیستم.” ولی وضعیت تغییر کرد. روایتهایی در بیمارستانی که کث در آن کار میکرد وجود داشت. برای نمونه، افرادی بودند که برای صرفهجویی در هزینه گرمایش دو عدد پولیور طرز تفکر بهتن میکردند یا همکارانی که بهدلیل توانایی نداشتن در پرداخت هزینه ایابذهاب به محل کار، مرخصی استعلاجی میگرفتند. اینها همه موجب تغییر در کث میشد و او دیگر نمیتوانست بیتفاوت بماند. او برای دریافت دستمزدِ بیشتر به اعتصاب پیوست. در روزهای پایانی ماه دسامبر سال ۲۰۲۲/ اوایل دیماه ۱۴۰۰، نیم میلیون پرستار در اعتصاب بودند. این امر سرآغاز جنبش اجتماعیای تاریخی و “تابستانها و زمستانهای نارضایتی” بود. در شمال سیاره ما نیز شورشی در جریان است. مبارزه طبقاتی مانند امواج دریاها بالا و پایین میروند و قطعاً وجود دارند.
“شورش”، مانند همه کتابهای پیشین من، برای بیشترین تعداد مخاطب نوشته شده است. من کاملاً بر این باور هستم که اشخاص در پی درک چگونگی عملکرد این جهان میباشند. درک بنیادین تاریخ و قبول این امر که جهان ما قرنهاست که به هم مرتبط بوده است، بسیار مهم میباشد. بازرگانی، مسیرهای دریایی و بنادر، ما را به هم پیوند میدهند. رویدادهای اندونزی یا بولیوی برای ما در بلژیک اهمیت دارند، دقیقاً همانگونه که تحولات اینجا (بلژیک) در برزیل طنینانداز است.
۲. چرا عنوان “شورش”؟
هنگام نوشتن کتابم، صحبتهای فیونا هیل، یکی از اعضای سابق شورای امنیت ملی ایالات متحده، را شنیدم. پاسخ او به ۱۲۷ کشوری که از تحریمهای علیه روسیه حمایت نکردند این بود: “این یک شورش است”. ظاهراً، پیروی نکردن کشورها از واشنگتن، شورش تلقی میشود. این پاسخ، در ذهن من طنینانداز شد. اگر این را شورش مینامند، بیایید آن را بهعنوان لقبی با کمی خصلت سرکشی بپذیریم.
“شورش” برای من یک استعاره و نمادی از سرپیچی از نظم مستقر نیز هست. “شورش”، تصویری است که دارای تاریخ طولانی دریانوردی و نشان دهنده اشکال مختلف مقاومت جمعی میباشد. از سرود خوانی جمعی در زیر عرشه کشتی گرفته تا برای تومار امضا جمعآوری کردن، اتحاد و سرپیچی از کار، کارشکنی و در دست گرفتن کنترل کشتی. وضعیت کشتیها بر روی آب همیشه آرام نبود، بلکه برعکس، بیشتر ناآرامی حاکم بود. از هر ۱۰ کشتی، بردههای یک کشتی دست به شورش میزدند.
امروز نیز، شورش در شمال و جنوب وجود دارد. به بزرگترین اعتراض اجتماعی در تاریخ بشر در هند نگاه کنید، جایی که دهقانان و کارگران با هم بسیج شدند. یا این امر که چگونه جنبشهای بزرگ مردمی از بولیوی تا شیلی، به انجام نخستین اصلاحات دموکراتیک در آمریکای لاتین منجر شدند. در شمال، مبارزه طبقاتی مانند امواج دریا در فرازونشیب است، ولی وجود دارد و با همان نظم جهانی، همان انحصارات، همان سیستم استثماری، مبارزه میکند.
۳. از زمانی که شما کتاب “شورش” را نوشتید، حوادث وحشتناکی در خاورمیانه رخ داده که با بیاعتنایی آشکار دولت اسرائیل به قوانین بینالمللی و همدستی با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، و بریتانیا، همراه بودهاند. آیا شما این رویدادها را در نسخههای فرانسوی، انگلیسی، و اسپانیایی کتاب خود گنجاندهاید؟
من در کتابم به پنج مورد مهم که واشنگتن را آسیبپذیر نموده و تعداد فزایندهای از کشورهای جنوب را در پی یک جایگزین واداشته است، پرداختهام. تنها کافیست که شما به جنگ غیرقانونی عراق در سال ۲۰۰۳/ ۱۳۸۲، بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷، و جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ فکر کنید. جنگ ویرانگر وحشتناک اسرائیل علیه فلسطین، بدون شک، ششمین مورد تعیین کننده میباشد. این جنگ، نقاب از چهره جنگطلبان برمیدارد. محور جنگ که واشنگتن آن را تغذیه میکند، با توسل به خشونت شدید، همچنان معتقد است که فراتر از همه قوانین میباشد. ولی این محور، بیشازپیش منزوی و سیاست دورویی آن در سراسر جهان آشکار شده است. روسیه، پس از حمله به اوکراین، بیدرنگ با تحریمهای اقتصادی و نظامی مواجه شد، ولی اسرائیل از چنین اقداماتی بهدور ماند. توافقنامه اتحادیه اروپا با اسرائیل همچنان به این کشور دسترسی کامل به منابع اروپایی را میدهد، درحالی که ایالات متحده سلاحهای مورد استفاده در غزه را تأمین میکند. از جاکارتا تا بروکسل، لندن تا ژوهانسبورگ، استانبول تا واشنگتن، یک نسل جدید برای اعمال فشار و رسیدن به صلح و عدالت برای فلسطین ایستاده است. میلیونها نفر برای صلح، نان، و عدالت به خیابانها میآیند. این امر، نشانده دیدگاه جدیدی میباشد.
۴. تاریخچه روابط ایالات متحده و چین، چه حقایقی را درباره امکان ایجاد روابط عادلانه و محترمانه بازرگانی در منطقه اقیانوس آرام و در سراسر جهان به ما میگوید؟
از زمان بحران نفت در سال ۱۹۷۳/ ۱۳۵۲ ایالات متحده بخش عمدهای از صنایع تولیدیاش را از دست داد و بر سرمایه مالی متمرکز شد، درحالی که موقعیت چین بهعنوان کارخانه تولید برای جهان، تثبیت شد. امروز، واشنگتن میخواهد با سیاست حمایتگرایی اقتصادی و تشدید جنگ تجاری به این امر پایان دهد و چین را بهعنوان یک “رقیب همهجانبه” معرفی نماید. چنین سیاستی، پیامدهای مهمی را برای جهان در بحبوحه انجام تغییرات تولید انرژی در مقیاس بزرگ خواهد داشت. چنین تغییراتی همیشه نظم اجتماعی را بر هم میزنند. نمونههایی از این تغییرات، استفاده از زغالسنگ در قرنهای هجدهم و نوزدهم، نفت در قرن بیستم، و گذار به اقتصاد بدون سوخت فسیلی در قرن حاضر میباشند. رقابت کنونی که برای دستیابی به منابع گرانبهایی مانند لیتیوم، کبالت، و نیکل بهراه افتاده، منجر به توسعه پروژههای زیرساختی بزرگ برای پارکهای بادی و خورشیدی، ذخایر هیدروژنی و مسیرهای حملونقل جدید شده است. درهمینحال، یک تحول جدید در فناوری دیجیتالی موجب پیشرفتهای سریع در یادگیری ماشینها، هوش مصنوعی، تدارک اطلاعات و حفاظت از دادهها، شتاب دهندههای سختافزاری، شبکههای ارتباطی ۵G و ۶G و نیمههادیهای موردنیاز برای انجام همه این کارها شده است. رقابت فزاینده با چین در همه جنبههای این تغییرات نقش دارد.
کاخ سفید مناقشه با چین را یک “بازی مجموع-صفر” و دیگران را مستلزم به انتخاب یک طرف میداند. کاخسفیدیها با آتش بازی میکنند و این تفکر که اقتصاد جهان را به دو بلوک بزرگ متقابل تقلیل میدهد، بهسود کره زمین نمیباشد. کشورهای دارای اقتصاد بزرگ وظیفه دارند که به سایر کشورها احترام گذاشته و با آنها یکسان رفتار کنند. کشورهای بزرگ باید در برقراری ارتباط خود با سایر کشورها بر اساس گفتگو و مشارکت بهجای رویارویی یا سیاست ائتلافهای فرصتطلبانه پیشقدم باشند.
۵. مردم جنوب جهانی در شرایط متفاوت خود به دنبال دستیابی به عدالت سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی هستند، اما دولتهای آنها در همه موارد توانایی یا تمایلی برای ارائه جایگزینها ندارند. شما برای توصیف این تنش از “شورش مضاعف” صحبت میکنید. منظورشما از این نام چیست؟
کسانی که ممکن است انتظار داشته باشند که ده کشور بریکس پلاس بر یک برنامه مشترک چپ توافق کنند، واقعاً مأیوس خواهند شد. بااینحال، این بدان معنا نیست که ما باید از بهوجود آمدن یکچنین همکاری جدیدی ناامید باشیم. در جنوب جهانی، شورش دارای یک ویژگی دوگانه است.
از یک سو، جنبشهای مردمی سعی در تحمیل مطالبات مترقی، از پایین به بالا، را دارند. هر گروه، این کار را در چارچوب خود انجام میدهد، ازجمله جنبش اجتماعی کشاورزان بدون زمین در برزیل (MST)، جنبش بزرگ “انجمن دموکراتیک سراسری زنان هند” (AIDWA)، و مبارزه اتحادیه ملی کارگران فلزکار آفریقای جنوبی (NUMSA). این همان شورش زیر عرشه کشتی است که با صدای بلند خواستار حقوق دموکراتیک، اصلاحات ارضی، و دستمزد خوب میباشد. چنین اشتیاقی برای دستیابی به آزادی در برابر رژیمهای مرتجع و دیکتاتوری است که شایسته حمایت ماست. ولی شورش بر روی عرشه، در سطح حکومتها نیز وجود دارد. آنها به دنبال شکل جدیدی از عدمتعهد، دور از دنیای تک قطبی زیر یوغ واشنگتن، صندوق جهانی پول، و بانک جهانی هستند. کشورهای بریکس، بانک سرمایهگذاری خود را تأسیس کردهاند. کشورها اکنون میتوانند برای درخواست یک وام جدید، بهجای صندوق جهانی پول، به بانک بریکس مراجعه کنند. این امر، یک تغییر در قوانین بازی در روابط جهان نواستعماری است که بسیاری از کشورهای پیشرفته غربی آن را نادیده گرفتند.
۶. چشمانداز صلح جهانی را چگونه میبینید و مردمان جنوب جهانی و شمال جهانی برای دستیابی به آن چه کاری میتوانند با هم انجام دهند؟
ما در یک دنیای قطبی زندگی میکنیم که میتواند به هر جهت متمایل شود. افراد شرور هرگز از ما دور نمیباشند. ولی میبینید که چگونه مردم، چه در شمال و چه در جنوب کره زمین، گرد هم میآیند، سازماندهی میکنند و برای چیزهای ساده: درآمد مناسب، یک وعده غذای سالم، سقفی بالای سر، و انرژی مقرون بهصرفه، قیام میکنند. پیام من این است: اگر بتوانیم اجازه دهیم شورشها در شمال و جنوب جهانی با هم پیوند پیدا کنند، میتوانیم جهان را بهسوی یک جهت دموکراتیک، مردمی و زیستمحیطی، که این سیاره به آن نیاز دارد، متمایل کنیم. آینده با نظام سرمایهداری نیست، بلکه با سوسیالیسم دوم [تلاش دوباره] است.