کشتار کولبران با شدت و قساوت هرچه بیشتر ادامه دارد. بنابه آمار منتشر شده، حداقل ۲۶۲ کولبر و کسبهٔ خرد در سال گذشته کشته و زخمی شدند.
از این تعداد ۴۴ کولبر جان خود را از دست دادهاند. در آستانه و آغاز سال نو و در وضعیتی که بسیاری از شهرهای ایران و تعدادی زیاد از شهرها و روستاهای کردستان مراسم جشن نوروزی را به صحنه اعتراضات علیه رژیم تبدیل کرده بودند، تیراندازی به کولبران ادامه داشت. با توجه به تشدید بحرانهای اقتصادی و سیاسی و ادامه یافتن جنبش اعتراضی مردم باید انتظار داشت که رژیم به اقدامهای جنایتکارانهاش علیه کولبران در سال جدید ادامه داده وحتی به آنها شدت دهد.
پدیدهٔ کولبری در شکل و ابعاد کنونیاش پیش از هرچیز معلول سمتگیری اقتصادی- اجتماعی رژیم در پیروی از سیاستهای نولیبرالی نهادهای مالی امپریالیستی است. ورشکستگی اقتصادی و نابودی تولید ملی و درنتیجه بیکاری و فقر فزاینده سراسری کشور از عارضههای مستقیم اجرای این سیاستها در طول بیش از سی سال گذشته از سوی رژیم بوده است. ستم ملی در ادامه و همسان با سیاستهای رژیم پادشاهی علیه خلقهای ایران و بیاعتنایی و نادیده گرفتن مانعهای رشد و گسترش کشاورزی و تولید صنعتی متناسب با نیازهای رشد و تکامل جامعه در منطقههایی مانند کردستان و بلوچستان در کشورمان عاملهایی مهم در گسترش فقر، بیکاری، و دیگر مصائب و معضلهای اجتماعی مردم این منطقه ها بودهاند. بنابراین محرومترین قشرهای اجتماعی این منطقه ها ناگزیر به کولبری و دیگر شغلهای کاذب روی میآورند. علاوه بر عاملهای اساسی پیشگفته که سیاست نگاه رژیم به این منطقه ها را دربر میگیرد سودجویی تاجران بزرگ محلی و مرکزی که بهراحتی از حاصل کار طاقتفرسای کولبران سودهایی هنگفت بهچنگ میآورند را هم بر آنها باید افزود.
از آنچه گفته شد به این نتیجه میرسیم که کولبری بهمنزلهٔ شغلی کاذب، اشتغالی انتخاب شده حتا برای گذران زندگیای حداقلی هم نیست، بلکه تحمیلی در نتیجه فقر و نیافتن کاری در شهر و ده خود یا شهرهای دیگر باید دانست و صرفاً و در بسیاری موارد تلاشی برای زنده ماندن است. در بهترین حالت اگر کولبری از بلایای طبیعی، میدانهای مینگذاری شده، و کمینهای نیروی انتظامی و سپاه پاسداران جان سالم بهدر برد با جسم و روانی خسته از بارهای سنگین و اضطراب دائم، دستمزدی ناچیز عایدش خواهد شد تا بتواند با آن نان شب خانواده را تهیه کند یا با همراهی بخت اگر بتواند اندکی از آن را پسانداز کند تا سهمی کوچک ازجهیزیهٔ فرزند را بدهد یا به آرزویش که داشتن تلفنی همراه است برسد. این واقعیتهای ملموس را البته رژیم حامی کلانسرمایهداران خوب می دانند اما کماکان راه حل را در بهقتل رساندن و مجروح کردن این انسانهای محروم می بییند. چرا؟
آیا واقعاً آنطور که رژیم ادعا میکند هدفش جلوگیری از ورود غیرقانونی و قاچاق کالا است؟ در آن صورت باید پرسید که چرا تاکنون هیچ برخورد جدیای با “برادران قاچاقچی” (لقبی است که احمدینژاد به همپالکیهایش در سپاه پاسداران که کنترل کنندهٔ اسکلههای بزرگ که ورودی عمدهٔ کالاهای قاچاق به کشورند داده است) نشده و نمیشود؟ “برادران قاچاقچی”ای که در هماهنگی با نهادهای مالی عظیم زیر نظر ولی فقیه و بیت رهبری شریانهای اصلی اقتصاد در داخل کشور و همچنین مناسبات تجاری با کشورهای خارجی را در انحصار خود دارند و از این رهگذر ثروتهایی افسانهای بهدست آوردهاند.
کولبری از عرصههایی است که تضاد عمیق میان محرومان جامعه و رژیم استبدادی حامی کلانسرمایهداران را آشکارا بهنمایش میگذارد. خیزش قهرمانه اخیر خلقهای ایران با شعار “زن، زندگی، آزادی” و دیگر شعارهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه در جهت حل این تضاد بهنفع محرومان و خلقهای ایران است. کشتار کولبران را بخشی از سیاست سرکوب رژیم بهویژه در شرایط کنونی باید دانست. کولبران، این انسانهای شریف و زحمتکش مانند دیگر زحمتکشان شایستگی زندگی در آسایش و امنیت را دارند. با گذار از این رژیم و برپایی جمهوری ملی و دمکراتیک چنین خواستی امکانپذیر است. اما تا آن زمان به مبارزه متحد و سازمانیافته بهمنظور عقب نشاندن رژیم و تحمیل خواستههای کولبران و دیگر زحمتکشان میهن باید ادامه داد. ماشین کشتار سیستماتیک کولبران بهوسیلهٔ رژیم جمهوری اسلامی را باید متوقف کرد و با ایجاد شغل مناسب بهاین پدیده پایان داد.
کشتار کولبران با شدت و قساوت هرچه بیشتر ادامه دارد. بنابه آمار منتشر شده، حداقل ۲۶۲ کولبر و کسبهٔ خرد در سال گذشته کشته و زخمی شدند. از این تعداد ۴۴ کولبر جان خود را از دست دادهاند. در آستانه و آغاز سال نو و در وضعیتی که بسیاری از شهرهای ایران و تعدادی زیاد از شهرها و روستاهای کردستان مراسم جشن نوروزی را به صحنه اعتراضات علیه رژیم تبدیل کرده بودند، تیراندازی به کولبران ادامه داشت. با توجه به تشدید بحرانهای اقتصادی و سیاسی و ادامه یافتن جنبش اعتراضی مردم باید انتظار داشت که رژیم به اقدامهای جنایتکارانهاش علیه کولبران در سال جدید ادامه داده وحتی به آنها شدت دهد.
پدیدهٔ کولبری در شکل و ابعاد کنونیاش پیش از هرچیز معلول سمتگیری اقتصادی- اجتماعی رژیم در پیروی از سیاستهای نولیبرالی نهادهای مالی امپریالیستی است. ورشکستگی اقتصادی و نابودی تولید ملی و درنتیجه بیکاری و فقر فزاینده سراسری کشور از عارضههای مستقیم اجرای این سیاستها در طول بیش از سی سال گذشته از سوی رژیم بوده است. ستم ملی در ادامه و همسان با سیاستهای رژیم پادشاهی علیه خلقهای ایران و بیاعتنایی و نادیده گرفتن مانعهای رشد و گسترش کشاورزی و تولید صنعتی متناسب با نیازهای رشد و تکامل جامعه در منطقههایی مانند کردستان و بلوچستان در کشورمان عاملهایی مهم در گسترش فقر، بیکاری، و دیگر مصائب و معضلهای اجتماعی مردم این منطقه ها بودهاند. بنابراین محرومترین قشرهای اجتماعی این منطقه ها ناگزیر به کولبری و دیگر شغلهای کاذب روی میآورند. علاوه بر عاملهای اساسی پیشگفته که سیاست نگاه رژیم به این منطقه ها را دربر میگیرد سودجویی تاجران بزرگ محلی و مرکزی که بهراحتی از حاصل کار طاقتفرسای کولبران سودهایی هنگفت بهچنگ میآورند را هم بر آنها باید افزود.
از آنچه گفته شد به این نتیجه میرسیم که کولبری بهمنزلهٔ شغلی کاذب، اشتغالی انتخاب شده حتا برای گذران زندگیای حداقلی هم نیست، بلکه تحمیلی در نتیجه فقر و نیافتن کاری در شهر و ده خود یا شهرهای دیگر باید دانست و صرفاً و در بسیاری موارد تلاشی برای زنده ماندن است. در بهترین حالت اگر کولبری از بلایای طبیعی، میدانهای مینگذاری شده، و کمینهای نیروی انتظامی و سپاه پاسداران جان سالم بهدر برد با جسم و روانی خسته از بارهای سنگین و اضطراب دائم، دستمزدی ناچیز عایدش خواهد شد تا بتواند با آن نان شب خانواده را تهیه کند یا با همراهی بخت اگر بتواند اندکی از آن را پسانداز کند تا سهمی کوچک ازجهیزیهٔ فرزند را بدهد یا به آرزویش که داشتن تلفنی همراه است برسد. این واقعیتهای ملموس را البته رژیم حامی کلانسرمایهداران خوب می دانند اما کماکان راه حل را در بهقتل رساندن و مجروح کردن این انسانهای محروم می بییند. چرا؟
آیا واقعاً آنطور که رژیم ادعا میکند هدفش جلوگیری از ورود غیرقانونی و قاچاق کالا است؟ در آن صورت باید پرسید که چرا تاکنون هیچ برخورد جدیای با “برادران قاچاقچی” (لقبی است که احمدینژاد به همپالکیهایش در سپاه پاسداران که کنترل کنندهٔ اسکلههای بزرگ که ورودی عمدهٔ کالاهای قاچاق به کشورند داده است) نشده و نمیشود؟ “برادران قاچاقچی”ای که در هماهنگی با نهادهای مالی عظیم زیر نظر ولی فقیه و بیت رهبری شریانهای اصلی اقتصاد در داخل کشور و همچنین مناسبات تجاری با کشورهای خارجی را در انحصار خود دارند و از این رهگذر ثروتهایی افسانهای بهدست آوردهاند.
کولبری از عرصههایی است که تضاد عمیق میان محرومان جامعه و رژیم استبدادی حامی کلانسرمایهداران را آشکارا بهنمایش میگذارد. خیزش قهرمانه اخیر خلقهای ایران با شعار “زن، زندگی، آزادی” و دیگر شعارهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه در جهت حل این تضاد بهنفع محرومان و خلقهای ایران است. کشتار کولبران را بخشی از سیاست سرکوب رژیم بهویژه در شرایط کنونی باید دانست. کولبران، این انسانهای شریف و زحمتکش مانند دیگر زحمتکشان شایستگی زندگی در آسایش و امنیت را دارند. با گذار از این رژیم و برپایی جمهوری ملی و دمکراتیک چنین خواستی امکانپذیر است. اما تا آن زمان به مبارزه متحد و سازمانیافته بهمنظور عقب نشاندن رژیم و تحمیل خواستههای کولبران و دیگر زحمتکشان میهن باید ادامه داد. ماشین کشتار سیستماتیک کولبران بهوسیلهٔ رژیم جمهوری اسلامی را باید متوقف کرد و با ایجاد شغل مناسب بهاین پدیده پایان داد.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ۱۱۷۹،۲۱ فروردین ۱۴۰۲