نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت

[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳]

رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه به‌دنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستان‌ها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو می‌شد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلس‌های روشنفکران مخالف رژیم می‌شد. نیش طنزهای کوتاه و بلند او بیشتر متوجه رفتارهای قشر متوسط جامعه ایران بود که به‌برکت پترودلارها زندگی‌ای پرریخت‌وپاش و رفتاری پرافاده‌ داشتند. در کنار این طنزها تنکابنی داستان‌هایی در گونه‌ای (ژانری) جدی- خندی (serio- comic، این ژانر در ادبیات کلاسیک اروپایی پیشینهٔ بسیار دارد و نویسندگانی صاحب‌نام در این گونه آثاری بسیار خلق کرده‌اند)، گونه‌ای که عنصر کمیک آن‌ها در شکل زندگی‌ای این قشر برای خودشان ساخته بودند شکل گرفته بود (نه از چشمهٔ تخیل نویسنده. هدایت نیز در این گونه کارهایی داشت) و جدی بودنش زاویهٔ دید تنکابنی در نگاهش به این نوع زندگی‌ها بود (مثلاً در داستان “ملاحت‌های پنهان و آشکار خرده بورژوازی” یا نقد همراه نیش به افاضه‌‌های بی‌سروته روشنفکران بهره‌مند از حمایت رژیم در مقاله‌های ‌”اندوه سترون بودن” که پس از انتشار آن دو سال زندان برای او و همچنین زندان و خسارت برای ناشر آن به‌همراه داشت. این دو سال زندان زندگی تنکابنی را به بحران‌هایی شدید دچار کرد). برخی طنزهای او ساخته تخیل او بود و برخی‌ دیگر که در حد قطعه‌هایی طنز‌آمیز بود از زندگی فقرآمیز لایه‌های تهیدست جامه حکایت می‌کرد. برخی طنزهای او- ازجمله طنز‌های “یادداشت‌های شهر شلوغ”- ابتذال تبلیغات حکومتی رژیم گذشته و برگزاری مناسبت‌هایی که زندگی خصوصی درباریان را به‌سخره می‌گرفت و درعین‌حال خشم و بغض و برانگیختگی مردم عادی که از بسیاری کمبودها و محرومیت‌ها در عذاب بودند بیان می‌کرد. این‌ها البته برای نویسنده بدون هزینه نبودند و بازداشت و توبیخ و توهین و زندان از سوی دستگاه‌های امنیتی رژیم پهلوی- شهربانی و ساواک- را در پی داشتند. چاپ داستان‌ها و طنزهای رفیق تنکابنی بیشتر به‌صورت کتاب یا در جُنگ‌های رایج در آن زمان- سال‌های دههٔ چهل و پنجاه- که معمولاً با شمارگانی اندک و هزینه شخصی افراد علاقمند به مردم و ادبیات و مخالف رژیم درمی‌آمد و با استقبال خوانندگان‌شان روبرو می‌شد و آنان را جذب می‌کرد. همان‌طور که اشاره کردیم بیشتر کتاب‌های تنکابنی به‌محض انتشار به‌فروش می‌رسید. مثل “یادداشت‌های شهر شلوغ” یا مجموعه داستان “راه رفتن روی ریل” را که در سال ۱۳۵۶ برای چاپ به انتشارات “امیرکبیر” داد در چاپ اولش با تیراژ پنجاه هزار نسخه منتشر شد و مدت‌زمانی کوتاه با تیراژی به همین تعداد به چاپ دوم رسید.

به‌طور کلی تولید کارهای هنرمندانه در عرصهٔ ادبیات داستانی و شعری و ترجمه در سال‌های دههٔ ۱۳۴۰ رو به رشد کمی و کیفی بود و به‌خصوص از سوی نسل جوان آن دوران استقبال می‌شد. علاوه بر کشش و جاذبهٔ تولیدات هنرمندانهٔ ادبی در گونه‌های مختلف شعر و داستان و طنز ، نو و کلاسیک، به‌دلیل فضای بستهٔ حاکم بر بیان آزاد در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، آثار داستانی و شعری و ترجمه که روزنه‌ای در این فروبستگی فضا و سانسور رو به‌بیان آزاد می‌گشود به‌ویژه از سوی جوانان بیشتر استقبال می‌شد. در طنز و داستان‌های طنزآمیز و ضد رژیم کارهای صادق هدایت (که اکثرشان در توقیف سانسور بودند) در این مورد و کارهای فریدون تنکابنی شاخص بودند، در شعر علاوه بر نیما ، سایه، کسرایی، اخوان ثالث، زهری، شاملو، آینده (شاهرودی)، حمیدمصدق، در ترجمه محمدقاضی، به‌آذین، و دیگران شاخص بود.

تنکابنی علاوه بر آفرینش‌های ادبی از ابتدای روند شکل گرفتن کانون نویسندگان در کنار به‌آذین در فعال کردن آن عضوی ثابت قدم بود و معمولاً در هیئت دبیران مسئولیتی به‌عهده داشت. در ابتدای این روند نویسندگان و شاعران برای تثبیت تشکل صنفی‌شان یعنی کانون نویسندگان به‌طور پایدار فعال نبودند. گاهی حضور داشتند و گاه غیبت. از این نظر به‌آذین و تنکابنی برای کانون غنیمتی به‌حساب می‌آمدند.

درگذشت تنکابنی را بسیاری از نویسندگان و شاعران و روشنفکران مقیم خارج تسلیت گفتند و دربارهٔ آثار او شرح‌هایی دادند و به‌ویژه از طنزها و داستان‌های پس از مهاجرت او نوشتند و به روی برگرداندن او از سیاست‌های پس از انقلاب حزب و چاپ کتاب طنز “جمهوری عوضی اسلامی” و همکاری‌اش با نشریه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور گفتند. البته رفیق تنکابنی پس از مهاجرت به آلمان چندسالی سرپرستی فصل‌نامهٔ شورای نویسندگان و هنرمندان و ویراستاری آن را برعهده داشت که با همکاری عده‌ای از نویسندگان و شاعران مهاجرت کرده که در زمان اخراج پنج نفر از فعالان پایه‌گذار کانون نویسندگان به “شورای نویسندگان و هنرمندان” پیوسته بودند آن را منتشر می‌کرد. در اعلام‌های تسلیت و ابراز همدردی به‌مناسبت درگذشت فریدون تنکابنی در سایت‌های مختلف بر ماجرای تعلیق و اخراج پنج نفر از بنیان‌گذاران و فعالان تشکل صنفی نویسندگان و شاعران ایران یعنی “کانون نویسندگان ایران” به‌طور مکرر تأکید می‌شود، و درعین‌حال به‌طور تلویحی و گاه با روشنی بیشتر علت این “تعلیق و اخراج پنج نفر” را تلاش حزب برای قبضه کردن هدایت فعالیت‌های کانون به‌نفع سیاست‌های حزب دانسته‌اند. آقای مسعود نقره‌کار در “گفت‌وشنود”ی در سال ۱۳۸۱/ ۲۰۰۲ با رفیق زنده‌یاد فریدون تنکابنی درباره اوضاع کانون در سال‌ ۱۳۵۸ و علت تعلیق و اخراج او و چهار نفر دیگر (به‌آذین، سایه، تقی برومند، و کسرایی) می‌پرسد. تنکابنی دربارهٔ نظر آقای “نقره‌کار”- برگزار کنندهٔ این “گفت‌وشنود”- و در پاسخ به سؤال او که: “…با انقلاب همه‌چیز به‌هم ریخت. احزاب، سازمان‌ها و گروه‌بندی‌ها پیش آمد. کانون در این میان چه کار می‌کرد؟” گفت: “بعد از پیروزی انقلاب همه چیز سیاسی شده بود. … آن‌هایی که… عمدتاً آدم‌های سیاسی [بودند] به کانون آمدند و عضو آن شدند… همان شکل‌بندی که در جامعه بود… در داخل کانون هم شکل گرفت… هرکس وابسته به یک گروه سیاسی بود… چنان‌چه … چشم دیدن یکدیگر را نداشتند. … قبل از انقلاب همیشه این سنت رعایت می‌شد که اعضای هیئت دبیران از طیف‌های مختلف فکری انتخاب می‌شدند. این‌طور نبود که همهٔ اعضای هئیت دبیران از یک طیف و یا یک گرایش خاصی باشند. … وقتی قرار شد انتخاب هیئت دبیران تجدید شود… لیستی دادند که ماها اصلاً در آن نبودیم. جو جدیدی در کانون به‌وجود آمده بود، برای اولین بار یک هیئت دبیران یک‌دست انتخاب شد که عبارت بود از: شاملو، ساعدی، خویی، سپانلو، و… چون این‌ها متعلق به گروه‌های سیاسی‌ای بودند که با جمهوری اسلامی مخالف بودند، می‌خواستند با جمهوری اسلامی همان مبارزه‌ای را بکنند که با رژیم شاه کردند. آمدند و گفتند که ما باید ده شب دیگری برگزار کنیم مثل آن ده شب. ما به‌علت حُسن نظری که به جمهوری اسلامی داشتیم و می‌گفتیم این رژیم برآمده از انقلاب است و با رژیم شاه فرق دارد و دیگر این‌که، این احساس خطر و مسئولیت ما در آن شرایط بود.”۱

لازم است یادآور شویم که این سنت پیش از انقلاب مورد اشارهٔ تنکابنی به‌دلیل اصرار اعضای کانون بر صنفی بودن و صنفی ماندن فعالیت کانون (که در اساسنامه کانون نیز آورده شد) بود. نتیجهٔ اصرار بر صنفی ماندن کانون حضور پیدا کردن طیف‌های مختلف فکری در تمام دوره‌های فعالیت کانون در پیش از انقلاب بود. تنکابنی در ادامه این گفت و شنود گفت: “ما می‌گفتیم: این بی‌مسئولیتی است، اگر این شب‌ها برگزار بشود، امنیت آن را چه کسی تضمین می‌کند. ممکن است بریزند و حمله کنند و آشوب بشود و چند نفری در این وسط کشته بشوند. بنابراین ما شروع کردیم به نوشتن چند نامه به هیئت دبیران [جدید] و اینها این نامه‌ها را حمل بر این کردند که ما منشور کانون نویسندگان را نقض کرده‌ایم. آمدند و ما را معلق کردند. … بعد در جلسه مجمع عمومی، پس از بحث و بررسی‌های فراوان رأی بر اخراج ما دادند. …[این] کار غیراصولی بود و در حقیقت از منشور کانون فراتر رفتند و از موضع سازمانی خودشان چون با ما مخالف بودند ما را اخراج کردند. … “۲

آقای نقره‌کار- برگزار کنندهٔ گفت‌وشنود- می‌پرسد: “پس می‌توان گفت که پشت قضیهٔ اخراج شما صرفاً حمایت شما از جمهوری اسلامی نهفته بود و توده‌ای بودن‌تان. یعنی در اصل عده‌ای از کانونیان می‌خواستند با حزب توده [ایران] و جمهوری اسلامی تسویه حساب کنند؟” رفیق تنکابنی جواب می‌دهد: “مسلماً. … در کانون گروه‌های مخالفی از طیف‌های گوناگون سیاسی بود که با رژیم مخالف بودند. کار آن‌ها هم دقیقاً سیاسی بود.”۳ زنده‌یاد تنکابنی سپس به دفاع آن‌ها از سازمان چریک‌های فدایی خلق، یا قضیهٔ کردستان و ترکمن‌صحرا، منهای قضیه آیندگان که به آزادی مطبوعات مربوط می‌شد و درست بود، اما قاتی شدن با گروه‌های سیاسی‌ای مشخص از جمله “جبههٔ دمکراتیک ملی” اشاره کرد و در ادامه گفت: “بالأخره با آن اکثریتی که داشتند، آدم‌های از خارج کشور آمده و آدم‌های عافیت‌طلبی که تازه [بعد از سقوط رژیم و انحلال ساواک] به کانون آمده بودند رأی به اخراج ما دادند. بعد از اخراجِ ما عده‌ای زیاد هم از کانون استعفا دادند. ما هم آمدیم شورای نویسندگان و هنرمندان را درست کردیم.”۴

آقای نقره‌کار می‌پرسد: “دوستان کانونی که با برگزاری شب‌های شعر پس از انقلاب مخالف بودند عمدتاً کسانی بودند که گرایشات توده‌ای داشتند. آیا این دوستان خود به این نتیجه رسیده بودند یا اینکه رهنمود حزبی بود؟” تنکابنی پاسخ می‌دهد: “تا آنجا که من می‌دانم، حزب در رابطه با کانون هیچ دستور و یا رهنمودی نداده بود. حتا یادم است که در جلسه‌ای در خانهٔ به‌آذین که کیانوری هم بود، چون به‌آذین پس از انقلاب فعالیت سیاسی‌اش زیاد شده بود و دیگر به کانون زیاد توجه نمی‌کرد، کیانوری به او توصیه کرد که مثل سابق در کانون فعال باشد. یعنی به‌عنوان یک انجمن صنفی. ولی دستوری مبنی بر این‌که این و یا آن کار را بکنید، من نه دیده و نه شنیده‌ام.” ۵

با برپایی “شورای نویسندگان و هنرمندان ایران” و استقبال چهره‌های برجسته ادبی و هنری، نویسندگان و شاعران، موسیقی‌دانان معروف، گروه‌های تئاتری همراه با بازیگران و کارگردانان برجسته، نقاشان هنرمند، به‌عضویت این شورا درآمدند که جمع اعضا به بیش از دویست نفر رسید. در شورا جلسه‌های شاعران، نویسندگان دایر شد که جوانان علاقمند بسیاری در آن‌ها شرکت می‌کردند. گروه‌های تئاتری اجرای تئاتری داشتند، نقاشان نمایشگاه نقاشی برپا کردند. در موضوع‌های ادبی-حماسه شاهنامه- و در جستارهای هنری سخنرانی‌هایی برگزار می‌شد که با استقبال زیاد روبرو می‌شد چندان که به‌دلیل عدهٔ زیاد حاضران نبودن صندلی خالی بیشترشان سر پا می‌ایستادند. پس از انتشار رمان ” داستان یک شهر” نوشته احمد محمود او دعوت حضور در شورا را پذیرفت و جوانان علاقمند بسیاری با اشتیاق با ایشان از نزدیک آشنا شده و گفتگو می‌کردند. در این جلسه این اثر درخشان از سوی اعضای شورا نقد و تجزیه تحلیل شد.

رفیق زنده‌یاد فریدون تنکابنی در شورای نویسندگان و هنرمندان در کنار به‌آذین، محمدعلی جعفری، محمدرضا لطفی، پرویز شهریاری، سیاوش کسرایی، نازی عظیما، و جز اینان ‌عضو هیئت دبیران بود. پس از یورش اول سال ۱۳۶۱ به حزب و بازداشت به‌آذین فعالیت حزب متوقف شد. کسرایی، محمدرضا لطفی، تنکابنی، و حسین علی‌زاده، و جز اینان با تحمل دشواری‌هایی به خارج مهاجرت کردند، رکن‌الدین خسروی، هوشنگ ابتهاج (سایه)، پرویز شهریاری، ناصر مؤذن، و جز اینان بازداشت و هریک حدود دوسال زندان کشیدند. بدین ترتیب تمام و کمال از صحنه ادب و هنر اخراج شدند. حزب تودهٔ ایران درگذشت نویسندهٔ هنرمند و مردمی فریدون تنکابنی را به خانواده گرامی او و یارانش، به علاقمندان آثار این نویسنده و ادبیات مردمی میهن‌مان ایران، به نویسندگان مبارز و میهن‌دوست تبعیدی کشورمان تسلیت می‌گوید یادش گرامی و پایدار باد.

———————————————-

۲،۱، ۳، ۴، ۵. کتاب ” بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران (جلد پنجم)- بررسی تاریخی تحلیلی کانون نویسندگان ایران (گف‌وشنودها) “، مسعود نقره‌کار، نشر باران، سوئد، ۲۰۰۲ / ۱۳۸۱. صفحه‌های ۱۰۸، ۱۱۹ تا ۱۲۱. ‌

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۱۸، ۱۶ مهر ۱۴۰۳

مادران خاوران، پیشتازان جنبش دادخواهی در ایران

تابستان امسال ۳۶ سال از کشتار هولناک، بی‌سابقه، و برنامه‌ریزی شدهٔ رژیم جمهوری اسلامی در زندان‌های کشور می‌گذرد. در مرداد و شهریورماه سال ۱۳۶۷ هزاران مخالف سیاسی و دگراندیش به‌دستور خمینی و با حمایت دیگر سران حکومت ولایی پس از بیدادگاه‌هایی چنددقیقه‌ای توسط هیئت مرگ که پاکسازی خونین زندان‌های سراسر ایران را در دستور کار ... مادران خاوران، پیشتازان جنبش دادخواهی در ایران

ادامه

استبداد, اسلام سیاسی, اوکراین, ایران, ترکیه, جهان, حقوق بشر, سازمان ملل, یادنامه

پیروزی خیزش ملی سی‌ام تیرماه ۱۳۳۱، دستاوردِ نبرد و اتحاد نیروهای ملی و آزادی‌خواه!

روز۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ در تاریخ مبارزات مردم غیور میهن‌مان ایران روزی است جاودانه وجایگاه ویژه‌ای را برای خود کسب کرده است. در این روز مردم با قیام خود توطئهٔ دربار، ارتجاع داخلی، و امپریالیسم را که درتلاش بودند حق حاکمیت مردم را با تحمیل حکومت احمد قوام پایمال نمایند باطل و خنثی ساختند. گذری کوتاه ... پیروزی خیزش ملی سی‌ام تیرماه ۱۳۳۱، دستاوردِ نبرد و اتحاد نیروهای ملی و آزادی‌خواه!

ادامه

آزادی, آمریکا, ارتجاع, استبداد, امپریالیسم, انگلیس, ایران, تاریخ, جمهوری ملی و دموکراتیک, دانشجویی, دیوان داوری لاهه, زنان, طبقه کارگر, عدالت اجتماعی, فقر, یادنامه

رفیق شهید سعید آذرنگ: سردار سر به دار

تیرباران ۲۹ ‏تیر ماه تیرباران ۲۹ ‏تیر ماه ۱۳۶۷ سعید آذرنگ، یکی از اعضای برجسته سازمان ‏مخفی، عضو مشاور کمیته مرکزی حزب توده ایران، فرزند دلاور خلق، نه سرباز که سردار سر به دار پهنه عشق به مردم، به دست دژخیمان خون آشام رژیم جمهوری اسلامی تیرباران شد. ‏سعید را تیرباران کردند تا در وجود ... رفیق شهید سعید آذرنگ: سردار سر به دار

ادامه

امپریالیسم, انترناسیونالیسم, ایران, حقوق بشر, زندانی سیاسی, سیاسی, مارکسیسم-لنینیسم, یادنامه

به‌مناسبت ۱۴ بهمن: به‌‌یاد دکتر تقی ارانی

۸۴ سال پیش، در بهمن‌ماه ۱۳۱‍۸، جلادان حکومت دیکتاتوری رضاشاه، دکتر تقی ارانی، کمونیست مبارز میهن ما و اندیشمند انقلابی را در سن ۳۶ سالگی درزندان‌های مخوف استبداد به‌قتل رساندند. ولی راه ارانی با قتل او به‌پایان نرسید. ندای رسا و تجهیزکنندهٔ جنبش کارگری و کمونیستی ایران خاموش نگردید. دکتر تقی ارانی درتاریخ ۱۳ شهریورماه ... به‌مناسبت ۱۴ بهمن: به‌‌یاد دکتر تقی ارانی

ادامه

آزادی, آلمان, استبداد, استثمار, استعمار, امپریالیسم, انترناسیونالیسم, ایران, جهان, دانش, دهقانی, صلح, عدالت اجتماعی, فاشیسم, فلسفه, کارگری, کمونیسم, مارکسیسم, مارکسیسم-لنینیسم, مبارزه طبقاتی, یادنامه