زمانی که گرتا تونبرگ، دختر ۱۵ سالهٔ سوئدی، در تابستان سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ مقابل پارلمان سوئد با پلاکارد چوبیای که شعار “اعتصاب مدرسه برای آبوهوا” با حروف بزرگ و سیاه روی آن نوشته شده بود اعتراضش را به عملکرد حکومتها در مورد محیط زیست آغاز کرد، تنها هدفش این بود که نظر مردم از یک طرف و حاکمان را از طرف دیگر به فاجعه زیستمحیطی جلب کند.
او با ادامه این اعتراض در تمامی روزهای جمعه، “جنبش جمعهها برای آینده” که بهسرعت در شبکههای اجتماعی جهان گسترش پیدا کرد را بنیان نهاد. جنبشی که به تظاهرات وسیع تودهای در بیش از ۱۵۰ کشور جهان (در حدود ۳۰۰۰ شهر) در آستانهٔ برگزاری نشست سران برای اقدام در مورد آبوهوا در نیویورک، ۲۳ سپتامبر ۲۰۱٩ / ۱ مهرماه ۱۳۹۸ فرا روئید. در این تظاهرات مردم جهان یکپارچه شعار مراقبت از آبوهوای کره زمین و نجات نوع بشر را فریاد کردند، فریادی که رهبران کشورهای شرکت کننده در آن اجلاس و نیز سرمایهگذارها و مدیرهای اصلی شرکتهای بزرگ را خطاب قرار میداد.
عمده شرکت کنندگان این تظاهرات دانشآموزان و دانشجویان و جوانان بودند و دلیل مشخص آن این بود که این نوجوانان و جواناناند که پیامدهای خطرناک فاجعه زیستمحیطیای از قبیل مهاجرتهای اجباری، بیخانمانی، بیکاری، بیآبی و گرسنگی را باید تجربه کنند. این نوجوانان و جوانها هستند که با حرکت متحد و گستردهشان دولتها و حکومتها را به عقبنشینی در اتخاذ تصمیمهایی وادار میکنند که در جهت نابودی محیط زیست است. اگرچه بسیار دردناک اما واقعیت امر این است که روز بهروز بیشتر نتایج عملکرد دهشتناک برنامهریزیهای حکومتها و دولتهای حامی منافع شرکتهای بزرگ در زمینه نابودی محیط زیست و گسترش پیامدهای فاجعهبار زیستمحیطی در اقصی نقاط را جهان شاهدیم. در آن تظاهرات تاریخی که تنی چند از جوانان و نوجوانان و مردم اکثر کشورهای جهان شرکت داشتند، جای هممیهنان ما متأسفانه خالی بود اگرچه ایران یکی از کشورهایی است که در جهت نابودی محیط زیست در عمده مناطقش گامهایی سریع برمیدارد ولی جنبشی سراسری که فاجعه زیستمحیطی را در ایران بتواند مانع شود هنوز شکل نگرفته است. نگاهی به اخبار چند ماه گذشته خصوصاً درباره محیط زیست خوزستان، سیستانوبلوچستان، مناطق مرکزی و حتی شمال ایران مؤید این واقعیت تلخ است که میهنمان در آستانه بروز فاجعهای زیستمحیطی قرار دارد.
– کمتر از دو ماه قبل جنبش اعتراضیای بزرگ به قطعی برق و بهخصوص به بیآبی و بهطورکلی به شرایط ناگوار زندگی ازجمله فقر، بیکاری، تبعیض، و محرومیت در عمده شهرهای استان خوزستان آغاز گشت که در همبستگی با مردم خوزستان حتی به شهرهای دیگر کشورمان هم کشیده شد. درواقع دلیل عمده این اعتراض بحران آب و محیط زیست و گسترش سریع این بحران بود.
– برای سالهای طولانی، بیشتر آب شیرین ایران از استان خوزستان عبور میکرد. قبلاً کشتیهایی که به اقیانوس برای حملونقل کالا میرفتند از رودخانه کارون عبور میکردند. اما احداث دهها سد، رودخانهها و باتلاقهای خوزستان را خشک کرده است. ساکنان خشمگین خوزستان مسئولان را متهم میکنند که تعمداً آب را به شهرهای فارسنشین مرکزی هدایت میکنند و قصد دارند برای حفاری بیشتر مخازن نفتی هموطنان عرب را از زمینهایشان بیرون برانند. بههمین دلیل معترضان شعار میدادند: “نه به مهاجرت اجباری”.
– بهنقل از خبرگزاری مهر، هادی کیادلیری، عضو هیئتعلمی دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم و تحقیقات، از خشک شدن رودخانه چالوس خبر داد و گفت: “سدهای انحرافی انتقال آب که بهمنظور تأمین آب موردنیاز کشاورزی در شرق مازندران ایجاد شدهاند، باعث مرگ یکی از خروشانترین رودخانههای کشور شدهاند.”
– رئیس کمیته محیط زیست یونسکو با اشاره به اینکه میزان فرونشست در نقطه دشت فسا تا جهرم در فارس به ۵۴ سانتیمتر در سال رسیده است، گفت: “این رقم ۱۴۰ برابر بالاتر از شرایط بحرانی قرار دارد” و این در حالی است که فارس تنها استان در کشور است که در سالهای گذشته بنا بهدلایل متفاوت، دریاچهها و تالابهایش را از دست داده است. محمد درویش در گفتوگو با ایلنا با اشاره به اینکه سرزمین ایران در منطقه خشک خاورمیانه و در عرض جغرافیایی ۲۵ الی ۴۰ درجه و در کمربند خشک جهان قرار گرفته است، افزود: “قطعاً میانگین میزان ریزشهای آسمانی در این منطقه نسبت به دیگر نقاط جهان با کاهش یکسومی مواجه است و این در حالی است که میزان تبخیر آب در این منطقه نسبت به دیگر نقاط جهان حدود ۵۰ درصد بیشتر است. این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه فرونشستهای استان فارس در سالهای گذشته باعث شده تا فارس بدترین وضعیت را در حوزه آب در کشور داشته باشد، گفت: “متأسفانه مسئولان استان فارس در سالهای گذشته بهبهانه رقابت در تولید گندم و بهرخ کشیدن و جلو زدن این محصول با استان خوزستان اقداماتی انجام دادند که باعث شد تا میزان فرونشست زمین در استان فارس به بالاترین رقم در کره زمین برسد و وضعیت این موضوع در فارس بسیار خطرناک باشد.” درویش با اشاره به اینکه دریاچههای پریشان، کافتر، ارژن، بختگان، طشک در سالهای گذشته ازدسترفته است، تصریح کرد: “با توجه بهاینکه استان فارس در سالهای گذشته بهدلیل دارا بودن ۱۸ منطقه حفاظت شده و پارک ملی میتوانست یکی از قطبهای طبیعتگردی کشور باشد اما این مهم قربانی تصمیم مدیرانی شد که ۲۵ سال به بهانه پیشی گرفتن در تولید گندم از استان خوزستان تمام آبهای استان را حیفومیل کردند.”
– ملک فاضلی نماینده سراوان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، یادآور شد: “اخیراً مشکل آب خیلی حاد است. شاید در جاهای دیگر در حوزه کشاورزی مشکل آب داشته باشند، ما گاهگاهی یادمان میرود که در سیستان و بلوچستان مشکل آب خوردن وجود دارد.” او با اشاره به وضعیت آب در حوزه انتخابیهاش تصریح کرد: “اگر در جهت تأمین آب به استان اقدام فوری نشود، دو سال دیگر با توجه به آماری که وجود دارد و آقایان مسئول نیز از آن اطلاع دارند، در حوزه شهری با حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت، دیگر آبی وجود نخواهد داشت؛ چراکه سفره آبهای زیرزمینی خشک میشود.”
– آتشسوزی در جنگلهای جنوب غربی استان کهگیلویه و بویراحمد، در میان جنگلهای زاگرس.
– بمب ساعتی زیر پای تهرانیها. ۱۴ استان درخطر فرونشست زمین. رئیس کمیته محیطزیست گفت: “بر اساس استاندارد جهانی اگر میزان فرونشست زمین از ۴ میلیمتر در سال بیشتر باشد، باید شرایطی بحرانی اعلام کنند. درحالیکه سالانه در تهران ۳۶ سانتیمتر، فارس ۵۴ سانتیمتر، خراسان ۲۵ و اصفهان ۲۳ سانتیمتر فرونشست زمین داریم.” بهنقل از خبرگزاری ایرنا، چندی پیش مؤسسه تحقیقاتی اینتللب با انتشار تصویرهایی ماهوارهای فرونشست زمین را در اطراف تهران “بمب ساعتی بیصدا” توصیف کرده بود و آن را تهدیدی برای ۱۳ میلیون نفر جمعیت ساکن در این مناطق دانست. رئیس کمیته محیطزیست توضیح داد: “اکنون در تهران این دو مسئله در حال تشدید شدن است، یعنی علاوه بر اینکه دشتهای اطراف تهران مانند دشت شهریار، معینآباد، ابرده، خررود، محمدآباد و فتحآباد همه دچار فرونشست زمین شدند یعنی بهشدت دچار افت سطح آب زیرزمینی و شکاف شدند، تهران بزرگ هم به کمک شبکه فاضلاب، آسفالتها، جادهسازی، اتوبانکشیها و ساختوسازها، آب دیگر مجال ندارد تا بهصورت سنتی وارد سفرههای زیرزمینی شود و بهاینترتیب دیگر آبی به زمین نفوذ نمیکند.”
– خلیج گرگان، زنگ پایان حیات این زیستگاه. با مرگ خلیج گرگان این پهنه آبی به کانون ریزگرد و منشأ خیزش گردوخاک تبدیل میشود. پایان حیات این زیستگاه تا دو سال آینده محتمل است. بیش از یکچهارم پهنه آبی خلیج گرگان خشک و به اراضی مستحدثه (زمینهای تازه بهدست آمده) تبدیل شده است. کاهش بارندگی، کاهش روانآبهای منتهی به این پهنه آبی، افزایش دما و افزایش تبخیر در واحد سطح، مسدود شدن دالانهای آبرسان منتهی به خلیج گرگان، کاهش سطح تراز آبی خزر و وابستگی این دو زیستگاه آبی به هم، از مهمترین دلایل خشک شدن تدریجی این زیستگاه است.
– فرونشست “همه دشتهای دارای آب شیرین ایران”؛ وضعیت اصفهان وخیمتر است. مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی گفت: “از ۶۰۹ دشت کشور، حدود ۵۰۰ دشت دارای آبهای شیرین هستند که همه آنها با پدیده فرونشست مواجهاند.” او خطرناکترین استان کشور بهلحاظ فرونشست را استان اصفهان عنوان کرد و گفت: “این روند بهگونهای است که روزی نیست که برای ما پیام ناگواری از این استان در زمینه فرونشست ارسال نشود.”
تمامی خبرها و گزارشهای نقل شده در سطرهای بالا نشان دهنده فاجعه زیستمحیطی در نواحی مختلف کشورمان است. آنچه امروز در میهن ما میگذرد از فاجعهٔ زیستمحیطیای خطرناک خبر میدهد که سالیان سال بهتدریج روی هم انباشته شده است. سنگینی و مصائب همۀ این بحرانها بر دوش زحمتکشان و لایههای محروم جامعه آوار میشود که بهناچار و ناخواسته بیشترین هزینهها را هم بهخاطر آنها باید تحمل کنند. واقعیت این است که تمامی این تغییرهای زیستمحیطی نه بر پایه تغییرهای دورانی زیستمحیطی و یا عملکرد تصادفی آن بلکه نشانه عملکردهای مخرب اقتصاد ورشکسته سرمایهداری نولیبرالی در لوای رژیم ولایت فقیه است و برای مبارزه با این فاجعه به شناخت دقیق از این الگوی اقتصادی ورشکسته نیاز است.
بنا بر تمامی شواهدی که گفته شد، سازماندهی مبارزهای وسیع برای احیا و حفظ محیط زیست از سوی جوانان و نوجوانان وظیفهای تأخیرناپذیر است. باید کمیتههای احیا و حفظ محیط زیست را در محلهها، روستاها، مدارس، و دانشگاهها و مراکز کاری و کارخانهها سازمان داد و برخی از وظایف زیر را در دستور کار قرار داد.
– وظیفه نخست این کمیتهها بردن آگاهی به میان مردم و زحمتکشان در مورد فاجعه زیستمحیطی و خطراتی است که مردم زحمتکش را تهدید میکند.
– سازماندهی اعتراضهای مدنی برای توقف پروژههائی که باعث تخریب جنگلها و زمینهای کشاورزی میشوند.
– درخواست اجرای نیروگاههای آبشیرینکنی، خصوصاً در استانهای جنوبی کشور که همجوار خلیج فارس و دریای عمان قرار دارند و میتوانند بر اساس انرژی خورشیدی کار کنند. هزینه تولید یک مترمکعب آب شیرین بهوسیلهٔ این پروسه فقط ۵۰ سنت است که میتواند ۳۰۰۰ بطری آب کوچک را پر کند. بر اساس گزارش نشریهٔ ایندیپندنت، برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و نیز اسرائیل از این طریق توانستهاند با مشکل خشکسالی شدید چندین ساله خاورمیانه مقابله کنند.
– گسترش فضای سبز و ترمیم جنگلهای سوخته شده بر اثر آتشسوزیهای گسترده چند سال اخیر با کاشتن نهالهای مقاوم و نگهداری آنها.
– جایگزینی انرژی فسیلی با انرژیهای بازیافت شدنی. این جایگزینی انرژی بهطورقطع خلقالساعه نیست و نیاز به پروسهای طولانی دارد. منتها باید این پروسه را آغاز کرد.
واقعیت این است که جنبش اخیر مردم خوزستان نشان دهنده این بود که مردم با گوشت و پوست خود نتایج فاجعه زیستمحیطی را لمس کردهاند و از این جهت برای شرکت در جنبش سراسری احیا و حفظ محیط زیست مطمئناً آمادهاند. مسلماً این جنبش، جنبشی وسیع و تودهای است که اکثر بخشهای جامعه را در بر میگیرد. درست است که نگاه همسانی به ریشه دلیلهای این بحران ممکن است وجود نداشته باشد، ولی تمامی این نیروها بر این نظر متفقالقولند که مسبب اصلی بحران محیط زیست در کشور، رهبران رژیم ولایت فقیهاند که با برنامه عقبماندهٔ اقتصادی نولیبرالی که از طریق غارت و تخریب منابع طبیعی اجرایی میشود و نه با بازتولید این منابع، میهن ما را به این وضعیت کشاندهاند. باید از تمامی امکانهای موجود برای ایجاد کانونهای مبارزه برای احیا و حفظ محیط زیست استفاده بهینه کرد. همانطور که رژیم در مقابل خواستهای مردم شجاع خوزستان مجبور به عقبنشینی شد.
تنها با مبارزه مشترک سراسری و با خواستهای مشخص است که میتوان رژیم را به عقب نشینی وادار کرد. مسلم است که برای حل ریشهای بحران زیستمحیطی جز اتحاد وسیع نیروهای دمکراتیک و مترقی برای طرد رژیم ولایت فقیه و استقرار پایههای رژیمی دموکراتیک راهی دیگر وجود ندارد. مسلم است که برای حل ریشهای بحران زیستمحیطی جز اتحاد وسیع نیروهای دمکراتیک و مترقی برای طرد رژیم ولایت فقیه و استقرار پایههای رژیمی دمکراتیک راهی دیگر وجود ندارد.
«نامۀ مردم»