نولیبرالیسم، اپورتونیسم، و فساد برخی سندیکالیستها عامل تحریف ماهیت و سرشت مبارزۀ سندیکایی بوده است.
امروز کلمبیا دهها سندیکا دارد که هیچ ارتباطی با مبارزه در دفاع از کارگر و بهطورکلی پرولتاریا ندارند. آنها زائدۀ کارفرمایان برای یک سکۀ کثیف رقتانگیز هستند و حاضرند برادران طبقاتیشان را بیشرمانه بفروشند. بهعنوان مثال، هر کسی باور میکند که در تولیما (Tolima) سندیکاها و سندیکالیستهای کارگری وجود دارند که تا مغز استخوان در خدمت بزرگترین درنده در تولیما هستند: سناتور اسکار بارتو کیروگا. او با چهرۀ دوگانهاش، یکی ظاهراً در راستای منافع کارگران و دیگری برای تعظیم در برابر ارباب، و در انتظار است تا خردهای نان از میز ارباب بیفتد. این رهبران سندیکایی خود را “غیرسیاسی” معرفی میکنند و از اعضای سندیکا میخواهند که فعالیت سندیکایی را با سیاست اشتباه نگیرند، اما از سیاستهای سرمایهداری پشتیبانی میکنند. آنان کسانی هستند که میخواهند با همه خوب باشند. یعنی با کارفرما و با کارگر.
اما مبارزهٔ سندیکایی چیست؟
از نظر تاریخی مبارزه سندیکایی شکلی از مبارزۀ طبقۀ کارگر است، راهی برای مطالبۀ حقوق صنفیرفاهی طبقۀ کارگر که بهطورسنتی از سوی الیگارشی فاسد در کلمبیا در دو حزب سنتی محافظهکار و لیبرال در معرض تحقیر و خشم قرار گرفته است.
این الیگارشی رانتخوار و جنایتکار که بیش از دویست سال است بر ما حکومت میکند، گاهی با نشان قرمز و گاهی با نشان آبی، اما همیشه در خدمت طبقۀ حاکم بوده است. این الیگارشی بسیار حیلهگر در واقع تنها یک حزب با دو رنگ متفاوت داشته است و آنقدر حیلهگر، زیرک، و فریبنده است که هیچ شرمی برای انتخاب سندیکاها و اعضای آنها برای منافع طبقاتیاش نداشته است. این سندیکاها به “سندیکاهای زرد، دستساز، و دستآموز” معروف هستند که فقط به خردههایی که از سفرۀ قدرتمندان میریزند، قناعت میکنند. برای آنها سیاست ربطی به مشکلات طبقۀ کارگر ندارد. برخی از اعضای این سندیکاها بهاجمال میگویند: “من یک سندیکالیست غیرسیاسی هستم.”
در ایباگه (Ibagué)، اغلب سندیکاهایی بزرگ را میتوان دید که تنها زمانی بهحرکت درمیآیند که دولتها بهطور مستقیم بر جیب آنها تأثیر بگذارند. آنها از اتحاد و حتی از مقاومت و مبارزۀ “انقلابی” دم میزنند اما در این سندیکاها و از سوی اعضای آنها تساهل و تنوع فکری مطرود است. اگر دولت محافظهکار باشد، هیچ چیزی نباید گفت. اپوزیسیون با لیبرالها مطابقت دارد و بالعکس. هنوز این معیار قدیمی وجود دارد که لیبرال بودن چیزی و محافظهکار بودن چیزی دیگر است. مطمئناً، آنان تعریف خردمندانهای که گارسیا مارکز در شاهکارش رمان “صد سال تنهایی” از این حزبها ارائه کرده است نخواندهاند. مارکز گفت تنها تفاوت یکی با دیگری این است که محافظهکاران ساعت هفت صبح و لیبرالها ساعت چهار بعدازظهر به آیین عشایربانی میروند.
سازمان سندیکایی و اهمیت جانبداریِ طبقاتی
مبارزۀ سندیکایی بدون محتوای سیاسی در درازمدت به یک فریب تبدیل میشود. میتوانم بگویم یک فریب مضاعف. نخست زیرا گفتن اینکه یک فرد “غیرسیاسی” است، دروغ بزرگی است. این موضع روشن و مختص نیروهای راست است. این واقعیت سادۀ “غیرسیاسی بودن” موضعگیریای سیاسی است که از طبقۀ حاکم و در این مورد از بورژوازی بهصراحت دفاع میکند. این همان چیزی است که “اسکار بارتو”، نمایندۀ حزب محافظهکار، و نمایندۀ دیگر نیروهای راست “آندرس فابیان اورتادو” میخواهند که ما “غیرسیاسی” باشیم.
ولادیمیر ایلیچ لنین گفت: “سیاست فعالیت متمرکز اقتصاد است.” یعنی هر مشکلی که تودهها از آن رنج میبرند به یک مشکل سیاسی تبدیل میشود. مبارزه سندیکایی باید جانبداریِ طبقاتی در عرصهٔ سیاسی داشته باشد، زیرا قرار است نه صرفاً برای خردهریزی، بلکه برای تغییر سیستم و تأمین حقوق کارگران و زحمتکشان مبارزه کند. فعالیت سندیکایی فقط برای اطلاع دادن زمانی که قرار است دستمزدها را پرداخت کنند، وجود ندارد، مبارزه سندیکایی واقعی بهطور دیالکتیکی مبارزۀ سندیکایی را با مبارزۀ سیاسی تلفیق میکند تا دگرگونیهای ساختاری در کلمبیا را ترویج کند.
فعالیت سندیکاهای کلمبیایی، در ایباگه و در تمام کلمبیا، درگیر بحثی پردامنه بین اعضا و رهبری و از رهبری به اعضا در مورد نقش، ماهیت، و سرشت سازمان سندیکایی و محتوای مبارزهٔ آن در قرن بیستویکم است. ما باید آن را از نولیبرالیسم، تسلیمطلبی نجات دهیم تا بتواند بار دیگر مبارزهای سندیکایی با جانبداری طبقاتی، منسجم، و سیاسی باشد. انجام ندادن این کار محکوم کردن فعالیت سندیکایی به “صد سال تنهایی” دیگر است.
نویسنده: “نلسون لومبانا سیلوا” (Nelson Lombana Silva)
[منبع نقل و برگردان بهفارسی: “سایت حزب کمونیست کلمبیا”].
توضیح “نامهٔ مردم”: مطلب بالا دربارهٔ مسائل سندیکایی بهقلم “نلسون لومبانا سیلوا” که اینک از نظر خوانندگان نامه مردم گذشت، یکی از آخرین فعالیتهای رفیق فقید ایرج زارع است که با وجود سپری کردن لحظههای دشوار بیماری برای حزب ترجمه و آمادهٔ چاپ کرد. یاد و نامش گرامی باد.
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۸۵، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳