رئیس‌جمهوری برزیل: حمله حماس، کشتن میلیون‌ها کودک را توجیه نمی‌کند

رئیس‌جمهوری بزریل در انتقاد از اقدامات اسرائیل در قبال فلسطین تاکید کرد این اقدام علیه اسرائیل، کشتن میلیون‌ها کودک را توجیه نمی‌کند. به گزارش روز چهارشنبه ایرنا به نقل از تارنمای خبرگزاری ائوروپا پرس، لولا داسیلوا رئیس‌جمهوری برزیل در برنامه هفتگی «گفت‌وگو با رئیس‌جمهوری» گفت، به دلیل اینکه حماس، حمله علیه اسرائیل انجام داده، تل ... رئیس‌جمهوری برزیل: حمله حماس، کشتن میلیون‌ها کودک را توجیه نمی‌کند

ادامه

آفریقای جنوبی, آمریکا, آمریکای لاتین, اسراییل, ایران, برزیل, تحلیل, ترکیه, جهان, چین, حقوق بشر, حقوق کودک, فرانسه, فلسطین, کودکان, مصر

هشدار یونیسف درباره وضعیت فاجعه بار کودکان غزه: شمار کودک کشته‌شده تاکنون به ۵۰۰ و زخمی‌ها به هزار و ۶۰۰ نفر رسید

یونیسف از شهادت ۵۰۰ کودک فلسطینی و زخمی شدن هزار و ۶۰۰ کودک دیگر در نوار غزه ظرف یک هفته اخیر خبر داد. به گزارش ایلنا به نقل از آناتولی، «سلیم اویس»، مسئول رسانه‌ای دفتر یونیسف در خاورمیانه و شمال آفریقا اعلام کرد که شمار کشته‌های کودک در غزه تاکنون به ۵۰۰ نفر رسیده و ... هشدار یونیسف درباره وضعیت فاجعه بار کودکان غزه: شمار کودک کشته‌شده تاکنون به ۵۰۰ و زخمی‌ها به هزار و ۶۰۰ نفر رسید

ادامه

اسراییل, جهان, حقوق کودک, خاورمیانه, خبر, شمال افریقا, فلسطین, کودکان

یونیسف؛ ۳۳۳ میلیون کودک از فقر شدید رنج می‌برند

یونیسف در گزارشی اعلام کرد که ۳۳۳ میلیون کودک از فقر شدید رنج می‌برند. به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، آژانس کودکان سازمان ملل (یونیسف) امروز -چهارشنبه- در گزارشی اعلام کرد که پاندمی کرونا مبارزه برای پایان دادن به فقر در میان کودکان را کند کرده است و در حال حاضر ۳۳۳ میلیون ... یونیسف؛ ۳۳۳ میلیون کودک از فقر شدید رنج می‌برند

ادامه

بانک جهانی, جهان, حقوق کودک, سازمان ملل, صحرای غربی, فقر, فقرزدایی, کودکان

بیراهه‌های مدرسـه

دانش‌آموزان روستاهای سیستان و بلوچستان برای رسیدن به کلاس درس از بین گاندو ها، رودخانه ها و جاده های خطرناک عبور می کنند.

هم‌میهن؛ زانو بغل‌کرده در دل تلی از خاک و جاده‌ای نیمه‌تمام، زیرآفتاب کم‌رمق در انتظار آهن‌پاره‌ای آبی‌، سفید یا قرمز. یکی از هزاران تصویر فقر از روستاهای سیستان و بلوچستان در میان بیابان‌ها ثبت می‌شود، وقتی خردینه‌ها با پاهای نیمه‌لخت و پیراهن‌های بلند و شلوارهای گشاد رنگی، دست‌های‌شان را قفل می‌کنند و برای هم قلاب می‌گیرند تا یکی‌یکی سوار سرویس شوند. سرویس‌ها وانت‌‌پیکان‌های سفید، تویوتاهای قرمز و نیسان‌های آبی‌اند که برای مسیرهای ۵-۴کیلومتری ماهانه ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از هر دانش‌آموز پول می‌گیرند. کرایه این ماشین‌های زهواردررفته قدیمی و فرسوده بالاست، مدرسه سهم کمی دارد و خانواده‌ها توان پرداخت ندارند. همین کرایه‌ها، دختران را خانه‌نشین می‌کند و پسران را روانه خوابگاه. مدیر آموزش‌و‌پرورش نیک‌شهر گفته بود که به هر سرویس مدرسه از یک میلیون تا دو میلیون تومان با توجه به تعداد دانش‌آموز و مسیر رفت‌و‌برگشت پرداخت می‌شود که این هزینه کم است.


جاده‌های خاکی و سنگلاخی، بلای جان دانش‌آموزان است، بعضی از آنها در این مسیر از وانت‌ها پرت می‌شوند، در رودخانه‌ها تا زیر گردن خیس می‌شوند، حمله سگ‌های وحشی و گاندو و مارآبی را به چشم دیده‌اند و اگر هم سرویس پیدا نکنند، لب جاده سوار موتورها و سوخت‌برها می‌شوند و لابه‌لای دبه‌های چندصد لیتری بنزین، جاگیر می‌شوند. یک تکان و یک تصادف، همه آنها را در آتش می‌سوزاند. آمار تصادفات جاده‌ای بالاست، اسفندماه سال قبل خبر رسید که چهار دانش‌آموز در مسیر خانه به مدرسه تصادف کردند؛ تصادفی که جان سه‌نفر از آنها را گرفت. آنها دانش‌آموزان مدرسه شهید رجایی روستای چاهان بودند که در حال بازگشت به روستای کوراندپ، با موتور دیگری تصادف می‌کنند. قبلا در گزارشی اعلام شده بود که یک هزار و ۶۷ دانش‌آموز نیک‌شهری از وانت و موتورسیکلت برای رفتن به مدرسه استفاده می‌کنند. فرماندار نیک‌شهر گفته بود ۲۵۰ مینی‌بوس و ون استاندارد برای جابه‌جایی دانش‌آموزان در بخش‌های مرکزی، بنت و آهوران در نظر گرفته شده اما اهالی می‌گویند که راننده‌های مینی‌بوس و اتوبوس، جاده را که می‌بینند حاضر به تردد نمی‌شوند. هرچند خود فرماندار گفته بود که این سرویس‌ها به‌دلیل نبود جایگاه سوخت، حاضر به تردد در این جاده‌ها نیستند.

راه سخت رسیدن به مدرسه

راه سخت و طاقت‌فرسای رسیدن به مدرسه، تصویر قاب‌شده‌ پشت چشمان آنهایی است که این کودکان را پشت وانت‌ها و موتورسیکلت‌ها در جاده‌ای خطرناک و سنگلاخی تماشا کرده‌اند. یکی از آنها شرمین نادری، فعال اجتماعی است. او سال‌ها در حوزه آموزش کودکان در مناطق کم‌برخوردار و تجهیز کتابخانه‌ها فعالیت کرده و در دل این فعالیت‌ها، دانش‌آموزانی را دیده که چطور سوار این وانت‌ها می‌شوند، چطور در مسیر بالا و پایین می‌روند و چطور برای پرتاب نشدن از پشت وانت و نیسان، میله‌های آهنی زهوار دررفته را چسبیده‌اند. نادری از جزئیات زندگی این کودکان باخبر است، از وضعیت معیشت‌شان تا کلاس‌های درسی که شبیه هر جایی است جز مدرسه. هرچند می‌گوید این شرایط تنها محدود به منطقه سیستان و بلوچستان نمی‌شود. دانش‌آموزان در مناطق روستایی و کوهستانی جنگل‌های گلستان یا مناطق خشک و بیابانی خوزستان و قشم هم با همین مشکلات روبه‌رو هستند: «کمی که از شهرها دور می‌شویم، به‌ویژه در حاشیه شهرهای بزرگ، شرایط برای تحصیل و زندگی کودکان بسیار سخت می‌شود. وضعیت به‌گونه‌ای است که حداقل کاری که می‌توان برای این افراد کرد، کمک به آموزش آنهاست. حتی گاهی پیش آمده برای اینکه پدر و مادر اجازه دهند فرزندان‌شان به مدرسه بروند، ما به آنها پول دادیم و با کمک خیران آنها را به مدرسه فرستادیم.»

منطقه دشتیاری استان سیستان و بلوچستان خطرناک‌ترین جاده‌ها را دارد؛ منطقه‌‌ای که مانند سایر بخش‌های این استان، روستاها دور از شهرها، روی زمین نشسته‌اند و دانش‌آموزان برای عبور از این مسیرها و رسیدن به مدرسه، تلاش طاقت‌فرسایی می‌کنند: «این منطقه بسیار بزرگ است و مدارس کمی دارد، سطح آموزشی این مدارس هم به‌دلیل محرومیت‌ها، بسیار پایین است. هرچند شرایط نسبت به قبل بهتر شده است.»

قبلا دانش‌آموزان برای تحصیل و نشستن سر کلاس‌های درس، از کهنانی‌کش و روستاهای اطرافش به چابهار می‌رفتند و در خوابگاه می‌ماندند. دختران هم به‌دلیل نداشتن چنین فرصتی، اغلب ترک تحصیل می‌کردند. اما حالا شرایط تغییر کرده. تعداد معلمان بیشتر شده و در مدارس دورافتاده هم مدرسه ساخته شده. هرچند هنوز شرایط برای رسیدن به مدرسه سخت است.  رودخانه سرباز، کابوس دانش‌آموزان مناطق روستایی است، داخل رودخانه همه‌چیز پیدا می‌شود، از مار آبی تا گاندو که در سال‌های گذشته قربانیانی داشته است. تیرماه سال ۱۴۰۰ بود که خبر رسید یک کودک اهل روستای کهنانی‌کش دشتیاری، از سوی تمساح پوزه کوتاه زخمی شده است. کودک هفت‌ساله برای بازی کنار هوتگ(گودال) رفته بود که گاندو به او حمله کرد. قبل از آن در مردادماه دو سال قبلش، کودک ۸ ساله‌ای طعمه این حیوان شد و پای چپش آسیب دید. یک ماه قبل از آن حوای ۱۰ساله اهل روستای مولادآباد دهستان کشاری، وقتی برای برداشت آب با مادرش به یکی ‌از برکه‌های پایین‌دست رودخانه باهوکلات رفته بود با حمله گاندو روبه‌رو شد. گاندو دستش را قطع کرد. سازمان محیط‌زیست تعداد گاندوها را حدود ۴۰۰ سر تخمین زده که در حوضه سد پیشین و پایین‌دست آن در رودخانه باهوکلات پخش هستند: «این اتفاقات زیاد رخ نمی‌دهد اما باز هم در دل ساکنان هراس ایجاد کرده و از همه بیشتر دانش‌آموزانی که در رسیدن به مدرسه ناچارند دل به رودخانه بزنند، بیش از همه در معرض خطر قرار دارند. رودخانه سرباز عریض است و روستاهای زیادی به آن می‌رسد اما همه آنها پل ندارند.» شرایط سخت رسیدن به مدرسه اما تنها شامل این منطقه نمی‌شود. نادری و دوستانش که برای آموزش کودکان در مناطق کم‌برخوردار فعالیت می‌کنند، می‌گویند که در جنگل‌های گلستان هم شرایط همین است. آنجا هم دانش‌آموزان مسیر سخت و خطرناکی برای رسیدن به مدرسه دارند.  سگ‌ها هم در بخش دیگری به این کودکان حمله می‌کنند. نادری می‌گوید که حدود ۷۰ درصد اهالی دشتیاری، دانش‌آموزند و در مسیر رفت‌وآمد به مدرسه با حوادث زیادی روبه‌رو می‌شوند.  مثل همین حمله سگ‌ها: «بچه‌ها از این سگ‌ها می‌ترسند اما همیشه داستان‌های حمله سگ‌ها را با خنده تعریف می‌کنند. این اتفاقات با زندگی آنها عجین شده است و هر روز برای‌شان تکرار می‌شود.»

پل‌هایی که ساخته‌ نمی‌شوند

کودکان روستاها در تلاش برای رسیدن به مدرسه، چاره‌ای جز عبور از بخش‌های کم‌عمق رودخانه ندارند؛ همان جایی که اغلب سرویس مدارس، یعنی وانت‌های پر سروصدای قدیمی بی‌جان، توانایی عبور از آنها را با این حجم از سرنشین ندارند. به گفته نادری، رودخانه سرباز در مسیر رسیدن به همه روستاها، پل ندارد. در برخی از روستاها که خیری آمده و پولی داده، پل ساخته شده، اما این اتفاق برای تمام روستاها نیفتاده است. به همین دلیل بسیاری از ساکنان این روستاها، به‌ویژه کم‌سن‌های‌شان که همان دانش‌آموزان متوسطه‌اند، باید خودشان را به آب بزنند؛ اتفاقی که قطعا بی‌خطر نیست: «وقتی در روستایی روی رودخانه سرباز پلی ساخته می‌شود، آمار حضور دانش‌آموزان به‌ویژه دختران در مدارس بالا می‌رود. دو، سه ماه پیش برای یکی از این روستاها پل ساخته شد و از آن موقع دسترسی دانش‌آموزان به مدرسه بیشتر و راحت‌تر شده است.»

فعالان اجتماعی، همواره در پی خیرانی هستند تا برای اهالی روستاها پل یا مدرسه‌ای ساخته شود، مثل روستای هنزم شهرستان نیک‌شهر که نیاز به یک مدرسه متوسطه دخترانه دارد. پسران اما در جایی دورتر به مدرسه می‌روند. برای ساخت این مدرسه، معلمان جمع شده‌اند و از آموزش‌وپرورش منطقه درخواست ساخت مدرسه کرده‌اند. آنها جایی برای تدریس ندارند. کلاس‌های درس، خانه اهالی روستاست که هر روز، آدرسش عوض می‌شود. 

حالا در این شرایط، دانش‌آموزان راه دیگری پیدا کرده‌اند و آن هم زندگی در خوابگاه‌های مدارس شبانه‌روزی است؛ اتفاقی که هم از جان‌شان محافظت می‌کند، هم از جیب‌ خانواده‌های‌شان. دانش‌آموزانی که به خوابگاه می‌روند و در مدارس شبانه‌روزی درس می‌خوانند، آنقدر دچار فقرند که حتی هفته‌ای یک‌بار هم نمی‌توانند به خانه برگردند؛ معاون آموزشی آنها اما صندوقی راه‌انداخته تا برای کرایه راه رفتن به خانه این دانش‌آموزان، پول جمع شود: «دانش‌آموزان ترجیح می‌دهند در مدارس شبانه‌روزی درس بخوانند تا اینکه مسیر پرخطر روستا به مدرسه را هرروز طی کنند. آنها دوستان‌شان را دیده‌اند که در این مسیرها جان باخته‌ یا مصدوم شده‌اند. سرنوشت تحصیلی دختران اما متفاوت با پسران رقم می‌خورد.»

در برخی از روستاها، معلم هست اما خبری از کلاس درس نیست. مثل روستای هنزم که ساکنان زیادی دارد. با همین شرایط هم، دانش‌آموزان زیادی از روستاهای اطراف به آنجا می‌روند تا معلمان در خانه‌های اهالی روستا برای‌شان کلاس درس تشکیل دهند. مسئولان و مدیران مدرسه نه‌تنها محلی برای تدریس معلمان ندارند که حتی برای تجهیز مدرسه و تامین هزینه سرویس که باید بخشی از آن را به‌عهده گیرند، دست به دامان خیران می‌شوند. آنها شماره‌های این افراد را در گوشی‌های‌شان ثبت کرده‌اند و برای تامین هزینه مثلا دو میلیون تومان سرویس مدرسه از آنها درخواست کمک می‌کنند. نه خانواده‌ها پول دارند، نه مدرسه.

خطر پرتاب شدن کودکان از وانت‌ها

سرویس مدرسه، یک وانت است. یک وانت معمولی قدیمی که وقتی موتور پر سروصدایش روشن می‌شود، همزمان چند جای دیگرش هم درد می‌گیرد و صدای ناله‌‌اش بلند می‌شود. همین وانت‌ها باید از مسیر رودخانه سرباز رد شوند، سنگلاخ‌ها و سنگریز‌ه‌ها را از زیر لاستیک‌های قدیمی‌شان رد کنند و به مدرسه برسند. حالا اگر در مسیر دست‌اندازی، کودکان پشت وانت را به زمین پرت نکند یا خودش در یکی از چاله‌ها و سیل‌گیرها نماند.

آنها که در منطقه سیستان و بلوچستان کار می‌کنند، می‌گویند مسیرها بیابانی یا کوهستانی است. یک دست‌انداز عمیق منجر به پرت‌شدن کودکان از بالای وانت می‌شود؛ اتفاقی که به گفته نادری تاکنون بارها رخ داده. به همه اینها تصادفات را هم باید اضافه کرد: «آمار این اتفاقات بسیار بالاست. البته فقط هم اینها نیست گاهی برای‌شان اتفاقات دیگری هم می‌‌افتد که در گروه آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرد.»

گروهی از دانش‌آموزان پسر برای رفتن به مدرسه سر جاده، سوار موتور می‌شوند؛ این تنها راه دسترسی آنها به مدرسه است: «روستای گو از توابع شهرستان نیک‌شهر است، آنجا یک کانکس دارد و بچه‌ها از روستاهای دیگر با موتور خودشان را به آنجا می‌رسانند. جاده‌ کاملا سنگلاخ است، این بچه‌ها با لباس بلوچی و یک دمپایی به مدرسه می‌روند و سوار ماشین و وانت می‌شوند، این وضعیت نشان‌دهنده فقر شدید آنهاست.»

تغییر زندگی ۴۰ دانش‌آموز با یک‌ شاسی‌بلند

به گفته فعالان آموزشی و اجتماعی آن منطقه، دانش‌آموزان اغلب تا کلاس ششم درس می‌خوانند و بعد ترک‌تحصیل می‌کنند. هرچند با راه‌اندازی مدارس جدید و ساخت پل، تعداد دانش‌آموزان دختر در حال بالا رفتن است. نادری می‌گوید حالا که ماجرای شاسی‌بلندهای اهدایی داغ است، خوب است بگوییم که یک ماشین شاسی‌بلند در این منطقه، می‌تواند شرایط زندگی ۴۰دانش‌آموز را تغییر دهد. در این منطقه ماشین‌های شاسی‌بلند بهترین وسیله برای تردد در جاده‌های بیابانی با صخره‌های بزرگ و کوچک هستند: «برخی مینی‌بوس‌ها نمی‌توانند در این مسیرها حرکت کنند، در بعضی مناطق، سیل‌گیرها وقتی پرآب می‌شوند، مسیر را می‌بندند و هیچ ماشین دیگری نمی‌تواند از آنجا رد شود.»

پرداخت وام برای تامین هزینه سرویس مدرسه

هزاران تصویر از رفت‌وآمد دانش‌آموزان با وانت‌های درب‌وداغان را خدابخش بلوچ، معاون آموزش مدرسه شبانه‌روزی مقطع متوسطه اول در روستای کشیک نیک‌شهر در سرش دارد. او همان شخصی است که صندوق قرض‌الحسنه برای کمک به این دانش‌آموزان در مدرسه را راه‌اندزای کرده و می‌گوید این پول به‌صورت وام به بچه‌ها داده می‌شود، وام حدود ۴۰۰ هزار تومان است که بدون هیچ ضامنی به دانش‌آموز داده می‌شود. دانش‌آموز یک بار ۱۰ هزار تومان می‌دهد، سری بعد ۲۰ هزار تومان، حتی برای لباس هم به آنها وام داده می‌شود: «ما وام‌های ۵ هزار تومانی هم داشته‌ایم. این بچه‌ها حتی برای خرید مداد و خودکار هم در مضیقه‌اند. آن‌هم با وضعیتی که پیش آمده و قیمت‌ها که به‌شدت بالا رفته است. مشکلات اقتصادی امسال از سال قبل شدیدتر شده و مردم این منطقه فقیرتر شده‌اند.» دانش‌آموزان آن منطقه در تابستان در شهرهای دیگر کارگری می‌کنند. آنها دانش‌آموزان ۱۵-۱۴ساله‌ای هستند که برای کمک به خرج خانواده به رفسنجان، شیراز، اصفهان و… می‌روند تا کارگری کنند. پدران‌شان هم در شهرهای دور و نزدیک همین وضعیت را دارند.

جان‌باختن ۳ دانش‌آموز در تصادفات

معلمان و مدیران، گزارش‌های زیادی از تصادف دانش‌آموزان‌شان در مسیر مدرسه دارند. بلوچ‌ می‌گوید از اول سال تحصیلی، فقط در جاده‌های خاکی و بیابانی حوزه چاهان نیک‌شهر سه دانش‌آموز در تصادف جان‌شان را از دست دادند که دو نفر از آنها برادر بودند. حدود ۸ نفر هم مصدوم شدند: «اغلب روستاها، مدرسه ابتدایی دارند اما برای مقطع متوسطه اول و دوم به شهرهای دیگر می‌روند. برای این رفت‌وآمد یا سوار وانت می‌شوند یا موتور. یکی از این روستاها روستای متسنگ است که حدود ۱۴۳ دانش‌آموز در مقطع متوسطه دوم دارد. این دانش‌آموزان اغلب از فاصله ۱۵کیلومتری می‌آیند و امسال باید برای هر ماه رفت‌وآمد با سرویس، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان کرایه بدهند. حالا تصور کنید که یک خانواده با سه دانش‌آموز باید برای رفتن بچه‌های‌شان به مدرسه نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فقط پول کرایه بدهند. سرویس هم که همان وانت‌ها یا نیسان‌های غیراستاندارد است. راننده‌ها دورتادور وانت، میله‌هایی جوش داده‌اند تا بچه‌ها از آن بالا پرت نشوند اما برخی از این وانت‌ها همان میله‌ها را هم ندارند و بچه‌ها روی لبه وانت می‌نشینند. هر وانت حداقل ۲۰سرنشین دارد.»

۲۰ لیتر بنزین، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

به گفته بلوچ، آموزش‌وپرورش سهمی از این کرایه‌ها را می‌دهد اما آنقدر پایین است که باید خانواده‌ها مابقی‌اش را جبران کنند. در مناطق نیکشهر، مخت، مهبان و… تعداد سرویس‌ها خیلی زیاد است: «دانش‌آموزان مدرسه خودمان از ۲۰ تا ۳۰روستا می‌آیند تا در متوسطه اول و دوم درس بخوانند و در خوابگاه بمانند. خانواده‌های آنها به‌شدت درگیر فقر هستند. پدران کارگرند و مادران سوزن‌دوزی می‌کنند. بچه‌هایی که به این مدرسه می‌آیند حتی پول برای سرویس مدرسه ندارند. اغلب‌شان حتی پول خورد و خوراک در داخل خوابگاه را ندارند، از دانش‌آموزانی که وضع مالی بهتری دارند پول قرض می‌گیرند.» به گفته او دختران هم در تصادفات سهم دارند، هم در ترک تحصیل: «موارد ترک تحصیل به‌دلیل شرایط رفت‌وآمد این بچه‌ها وجود دارد. به‌هرحال خانواده‌ها از پس هزینه‌ها بر نمی‌آیند. کرایه‌ها بالاست، بنزین گران است و تمام مشوق‌هایی که برای این ماشین‌ها وجود داشت، گرفته شده است.» سرویس مدارس نه معاینه فنی دارند، نه استاندارد است. برای‌شان صرفه اقتصادی ندارد: «۲۰لیتر بنزین در این منطقه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. سوخت‌برها بنزین را می‌خرند و به مردم با قیمت‌های بالا می‌فروشند. خیلی از زندگی‌ها به همین صورت می‌چرخد.»

عبدالرحمن دلوش‌زهی، دهیار روستای کهنانی‌کش، سال‌هاست برای اینکه کودکان روستایش به مدرسه بروند، تلاش می‌کند. او دنبال خیرانی است که جاده‌سازی کنند، روی رودخانه پل بزنند، هزینه سرویس مدرسه آنها را بدهند و برای‌شان مدرسه بسازند. او از مسئولان ناامید شده است و به هم‌میهن می‌گوید که روستا یک مدرسه ابتدایی مختلط دارد اما برای رفتن به متوسطه، دانش‌آموزان پسر باید به آن‌طرف جاده بروند. روستا یک مدرسه متوسطه دخترانه دارد اما پسران از آن سهمی ندارند. آنها شیفت بعدازظهر به مدرسه می‌روند اما هنوز معلمی ندارند. او از جزئیات حمله گاندو به یکی از بچه‌های روستا که سال گذشته رخ داد، خبر دارد و نگران دیگر کودکان این منطقه است: «به وزارت راه درخواست زیاد دادیم، گفتند در کمیته برنامه‌ریزی شهرستان، بودجه را تصویب کردیم، منتظریم اداره راه ایرانشهر برای‌مان پروژه را تعریف کند. سال‌هاست این حرف‌ها را می‌زنند و در آخر هم جاده ساخته نشد. چشم ما به خیران است که بیایند، قبول زحمت کنند و جاده را آسفالت کنند.»

اتوبوس‌ها حاضر به کار نیستند

روستای کهنانی‌کش، بر جاده ایرانشهر – چابهار است و دانش‌آموزان حدود ۷ کیلومتر راه دارند تا به مدرسه برسند؛ دانش‌آموزانی که به گفته دلوش‌زهی، در یکی از محروم‌ترین مناطق این استان زندگی می‌کنند: «مدرسه‌ای ۵ کیلومتر دورتر از روستا ساخته شد اما چون جاده سنگلاخی است هیچ اتوبوسی حاضر نشد در آن مسیر رفت‌وآمد کند. برای همان مدرسه، بچه‌ها با وانت رفت‌وآمد می‌کنند.» او هم به گرانی بنزین اشاره می‌کند؛ بنزینی که هر لیتر ۱۲هزار تومان فروخته می‌شود. همین وضعیت سبب شده تا خانواده‌ها نتوانند پول سرویس بدهند: «ما بچه‌ها را به‌زور به مدرسه می‌فرستیم. خانواده‌های‌شان خرج تحصیل آنها را ندارند. با این همه ما برای هر دانش‌آموز ماهانه ۲۰۰هزارتومان به راننده می‌دهیم، تعداد دانش‌آموزانی که از این سرویس استفاده می‌کنند ۲۰نفر است. از روستاهای دیگری هم ۲۵ دانش‌آموز اضافه می‌شوند و درمجموع ۴۵ دانش‌آموز با وانت به مدرسه می‌روند.» به گفته دهیار کهنانی‌کش، وضعیت جاده‌ها بسیار خطرناک است، پستی و بلندی‌های منطقه بسیار است. بچه‌ها ۵ دقیقه دیر می‌کنند، دل خانواده‌ها هزار راه می‌رود. با همه اینها دلوش‌زهی می‌گوید که دانش‌آموزان این منطقه علاقه زیادی به درس‌خواندن و مدرسه رفتن دارند: «قبلا از ۵ روستا، یک زن دیپلمه نداشتیم، اما حالا ۴۵دانش‌آموز دختر در مقطع سوم راهنمایی مشغول تحصیل‌اند. این یک پیشرفت است. اما سختی راه، خانواده‌ها را مردد کرده. این موضوع فقط برای دختران نیست، پسران هم اغلب لب جاده می‌روند و منتظر می‌شوند کسی آنها را سوار کند. ماشین‌های سوخت‌بر آنها را می‌برند اما هم سرعت‌شان خیلی بالاست، هم اینکه نزدیک به ۳ هزار لیتر سوخت بنزین دارند. یک اتفاق کوچک، حادثه بزرگی رقم می‌زند. در شهرستان دشتیاری قبلا از این اتفاقات افتاده است. البته امسال موردی به ما اعلام نشده است. اما زیاد دیدیم ماشین‌های سوخت‌بر تصادف کرده‌اند. به‌طورکلی تصادفات جاده‌ای در این منطقه از نوع‌ سوخت‌بر خیلی زیاد است.» دلوش‌زهی، به مدت یک‌سال دانش‌آموزان روستا را با ماشین خودش به مدرسه برده و حالا یکی از عموزاده‌هایش این‌کار را قبول کرده است: «راننده‌های اتوبوس جاده را که می‌بینند دیگر حاضر نمی‌شوند سرویس مدرسه شوند. آموزش‌وپرورش باید این وضعیت را سرو سامان بدهد، وقتی به آنها گلایه می‌کنیم می‌گویند که ما در مدارس خودمان مانده‌ایم چه رسد به وضعیت جاده و سرویس.»

شوتی‌ها، سرویس مدرسه شده‌اند

مینا کامران هم سال‌ها برای آموزش این کودکان و تجهیز کتابخانه‌های مدرسه‌شان فعالیت کرده و گفته‌های اهالی را تایید می‌کند. او می‌گوید که این دانش‌آموزان اغلب با ماشین‌های سوخت‌بر به مدرسه رسانده می‌شوند؛ ماشین‌هایی که به گفته سایر اهالی منطقه، سرعت‌ بسیار بالایی دارند و سوخت زیادی حمل می‌کنند. گاهی نزدیک به ۲۰ دانش‌آموز پشت این ماشین‌ها می‌نشینند؛ دقیقا بالای سر گالن‌های بنزین. کامران هم همان مسائلی که ازسوی سایر اهالی منطقه عنوان شد، تکرار می‌کند با این توضیح که مشکل تنها محدود به سیستان و بلوچستان نیست، در مناطقی مانند گلستان، خراسان جنوبی و… همچنین بخش‌هایی که عشایری و بختیاری‌نشین هستند و در مکان‌های کوهستانی زندگی می‌کنند هم وضعیت به همین شکل است: «هر جایی که روستا دور از شهر باشد، دانش‌آموزان برای مدرسه رفتن مشکل پیدا می‌کنند. مثلا در خراسان جنوبی منطقه کویری است و خیلی از روستاها مرزی‌اند. در کردستان و شمال خوزستان عشایرنشین‌اند و در چهارمحال و بختیاری منطقه کوهستانی است. پوشش مدارس ابتدایی در روستاها ۹۹ درصد است، مشکل آنها برای تحصیل در مقطع متوسطه است. دانش‌آموزان این مناطق باید بروند مدرسه شبانه‌روزی یا سرویس داشته باشند.»

سختی راه و ترک‌تحصیل دانش‌آموزان دختر

او اینها را براساس بازدیدهایی که از این مناطق داشته، می‌گوید. به گفته کامران، یکی از دلایل ترک‌تحصیل دختران دانش‌آموز، سختی راه است: «به‌هرحال یکی از دلایل ترک‌تحصیل همین مسئله است. دختران این مناطق اغلب تا پایان دوره ابتدایی درس می‌خوانند، اگر روستا پایه متوسطه نداشته باشد، عمدتا ترک‌تحصیل می‌کنند. در مناطقی مثل کردستان هم میزان ترک‌تحصیل بالاست. مرکز پژوهش‌های مجلس دراین‌باره آماری داده بود. البته در کنار مشکلات راه، مسائل فرهنگی هم در ترک‌تحصیل دانش‌آموزان دختر تاثیر دارد. به‌هرحال در برخی از خانواده‌ها دختران نیروی کار به‌شمار می‌روند و اگر هم مشکلی با مدرسه نداشته باشند، اجازه نمی‌دهند بچه‌های‌شان به مدرسه شبانه‌روزی بروند. به‌هرحال مناطق صعب‌العبور باید سرویس مدرسه داشته باشند چراکه منطقی نیست در هر روستا یک مدرسه ساخته شود. بنابراین باید آموزش‌وپرورش بودجه‌ای برای جلوگیری از ترک‌تحصیل دانش‌آموزان دختردر نظر بگیرد.»


کرایه ۱۰۰هزار تومانی برای مسیر ۴ کیلومتری

کرایه‌ها گران است. امیری، معلم یکی از مدارس متوسطه اول و دوم در نیکشهر در روستای اورنگ شهرستان نیک‌شهر زندگی کرده، می‌گوید که مسافت‌ها خیلی طولانی است و نمی‌شود پیاده رفت. گاهی به ۲۵ کیلومتر هم می‌رسد. برای مسیرهای ۵-۴کیلومتری، ماهانه نزدیک ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از دانش‌آموزان پول سرویس می‌گیرند. خانواده‌ای که دو فرزند داشته باشد در این شرایط باید چه کند؟ او سال‌ها‌ برای رفتن به مدرسه فاصله ۵۰ کیلومتری را طی کرده است؛ مدرسه‌ای که مسیرش در جاده خاکی بود و از مسیر رودخانه می‌گذشت. رودخانه موقع بارندگی مسدود می‌شد، گاهی برای رسیدن به مدرسه بیشتر از ۶-۵ساعت در راه بود و حالا می‌گوید که وضعیت نسبت‌به‌قبل بهتر شده اما مشکلات همچنان وجود دارد: «در حال حاضر بزرگترین مشکل برای تحصیل در مقطع متوسطه دوم است. برخی از دانش‌آموزان به خانه اقوام‌شان در شهرها می‌روند و همان‌جا مدرسه می‌روند. همین حالا در خانه ما یکی از این دانش‌آموزان با ما زندگی می‌کند. به‌هرحال همه توانایی رفتن به خوابگاه و مدرسه شبانه‌روزی ندارند. از آن طرف هم خانواده‌ها نگران جان فرزندان‌شان هستند از اینکه بخواهند هر روز با این وانت‌ها به مدرسه بروند.» او هم مانند سایر همشهریانش تایید می‌کند که در مسیر روستا به شهر، آمار تصادفات بالاست، برخی از دانش‌آموزان هم که برای رفتن به مدرسه سوار موتور می‌شوند، در این تصادفات قربانی می‌شوند.  خانواده‌ها برای کم کردن این هزینه‌ها و محافظت از جان فرزندان‌شان، آنها را به مدارس شبانه‌روزی می‌فرستند اما آنجا هم مسائل دیگری گریبان دانش‌آموزان را می‌گیرد: «گاهی خانواده‌ها مجبور می‌شوند همان چند دام اندکی که دارند را هم برای تحصیل فرزندان‌شان بفروشند. این بچه‌ها آخر هفته‌ها در خوابگاه غذا ندارند و باید به خانه‌های‌شان بروند. همین دانش‌آموز اگر ماهی ۴ بار به خانه برود، نزدیک ۸۰۰-۷۰۰هزار تومان هزینه رفت‌و‌برگشت‌اش می‌شود. از همه اینها گذشته در داخل مدرسه هم سرانه پایینی دارند. بسیاری از اقلام مثل ماژیک، وایت برد و… در دسترس نیست. بخش زیادی از این وسایل با کمک خانواده‌ها خریده می‌شود. برای یکی از مدارس با ۱۵۰ دانش‌آموز سرانه کل دانش‌آموزان برای یک‌سال تحصیلی، دو میلیون و ۸۰۰-۷۰۰هزار تومان بود.  چطور می‌شود مدیر این مبلغ را برای ۸-۷ماه تحصیلی آن‌هم برای ۱۵۰دانش‌آموز مدیریت کند؟»

زهرا جعفرزاده

انتقاد چین از رفتار طالبان با زنان افغان

چین امروز (چهارشنبه) از طالبان خواست دست از محروم کردن زنان از حق تحصیل و زندگی اجتماعی برداشته و رویکرد قاطع‌تری در مبارزه با تروریسم اتخاذ کند. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین گفت: جامعه بین‌المللی هنوز نگرانی و انتظارات زیادی نسبت به دولت موقف افغانستان دارد، ... انتقاد چین از رفتار طالبان با زنان افغان

ادامه

افغانستان, پاکستان, تروریسم, جنوب آسیا, جهان, چین, حقوق بشر, حقوق کودکان, زنان, گزارش

بیانیه پایانی تجمع اعتراضی فرهنگیان ۱۶ – اسفندماه ۱۴۰۱

ما معترضین، حاکمیت به ویژه دستگاه‌های امنیتی و قضایی را مسئول حفظ جان شهروندان، دانش‌آموزان و معلمان می‌دانیم و سریعا خواهان کنترل اوضاع و پایان دادن بە سرکوب بیولوژیک و تهدید جان شهروندان به ویژه دانش‌آموزان هستیم. دانش‌آموزان عزیز، فرهنگیان گرامی و مردم شریف ایران شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، سال‌هاست که نسبت به ... بیانیه پایانی تجمع اعتراضی فرهنگیان ۱۶ – اسفندماه ۱۴۰۱

ادامه

اجتماعی, امنیتی, ایران, بیانیه, بیولوژیکی, حقوق بشر, حقوق کودک, کارگران, معلمان

سخنی دربارهٔ رواج فاجعهٔ کودک‌همسری، پیامدهای آن، و حمایت حاکمیت و ارتجاع از آن

خبرگزاری رکنا، ۲۰ آذرماه ۱۴۰۱، به‌نقل از مرکز آمار ایران، ‌گزارش می‌دهد: “۱۳۱هزار کودک کمتر از ۱۵ سال در پنج سال گذشته ازدواج کرده‌اند. مطابق با آمار، تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ با حدود ۳۲ درصد رشد در مقایسه با آمار مشابه خود در بهار سال گذشته [۱۳۹۹] به ... سخنی دربارهٔ رواج فاجعهٔ کودک‌همسری، پیامدهای آن، و حمایت حاکمیت و ارتجاع از آن

ادامه

اجتماعی, ایران, حقوق بشر, حقوق کودک, زنان, مقاله

مادر زندانی ۱۵ ساله: در سر و سینه و شکم امیرحسین ساچمه است

امیرحسین را به خانه‌ای می‌برند… در آن خانه یک کوکتل مولوتف وجود داشت که آن را در پرونده او قرار می‌دهند مادر امیرحسین رحیمی متهم ۱۵ساله‌ای که ۲ماه زندانی است در گفت‌وگو با «اعتماد» از مشکلات و مطالباتش می‌گوید: وکیل تسخیری با ما تند برخورد می‌کند |«خانم من نمی‌دانم درباره کدام پرونده صحبت می‌کنید؟ پرونده‌های ... مادر زندانی ۱۵ ساله: در سر و سینه و شکم امیرحسین ساچمه است

ادامه

اجتماعی, ایران, حقوق بشر, عدالت اجتماعی, کودکان کار, گزارش