دنیا در حال حاضر درگیر پیکار بیسابقهای برای غلبه بر همهگیری ویروس کورونای جدید است. بیماری مرگبار کووید-۱۹ اکنون به همهٔ قارهها رسیده است و علاوه بر قربانیان زیادی که گرفته و فشار زیادی که به خدمات درمانی همگانی آورده، اختلالی ناگهانی نیز در زندگی روزمرهٔ مردم به وجود آورده است.
آسیب این بیماری در شماری از کشورهای اروپایی، آمریکا، و چین و ایران بهخصوص بیشتر از جاهای دیگر بوده است و هماکنون مبارزهای دشوار برای متوقف کردن شیوع این بیماری در این کشورها، و در همهٔ دیگر کشورهای جهان، در جریان است.
اگرچه هنوز تصویری همهجانبه و جامع از شیوهٔ برخورد و اثربخشی یا کامیابی یا ناکامی کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعهٔ جهان در مبارزه با این همهگیری در دسترس نیست (به علّتهای گوناگون، از جمله متغیّر بودن اوضاع و پنهانکاریها)، ولی یک چیز کاملاً آشکار است: میلیونها تن از مردم جهان در برابر این بیماری بیدفاع ماندهاند و از آن آسیب دیدهاند.
مقیاس و شدّت این همهگیری به حدّی است که بار و فشار زیادی روی نظامهای درمانی بیشتر کشورهای جهان آورده است. آنچه وضعیت را وخیمتر کرده است، این است که بر اثر اجرای سیاستهای غیرانسانی سرمایهداری نولیبرالی که از دههٔ ۱۹۸۰ میلادی رواج یافت، میزان (و بودجهٔ) خدمات بهداشتی و درمانی همگانی (دولتی) بهشدّت کاهش یافته است، چه از لحاظ بهکارگیری منابع انسانی (استخدام پزشک و پرستار و تکنیسین آزمایشگاه و غیره) و چه از لحاظ تأمین تأسیسات و تجهیزات و وسایل (از ساختن بیمارستان گرفته تا تعداد اتاقهای مراقبتهای ویژه و ذخیرهٔ وسایل حفاظتی)، در حالی که میزان (و بودجهٔ) سیاستهای جنگطلبانه و جنگافروزانه، مداخلههای سیاسی، و تحریمها و محاصرههای اقتصادی، ثروتهای اجتماعی عظیمی را به هدر داده است و به جیب عدهای اندک ریخته است، و میلیونها نفر را در سراسر جهان به فقر و نداری کشانده است.
در این زمینه، تفاوتی عظیم میان وضعیت کشورهایی مثل چین، که توانستند شیوع ویروس کورونای جدید را مهار کنند، و کشورهایی که امروزه شاهد وخامت اوضاع در آنها هستیم، مثل ایتالیا، اسپانیا، آمریکا، و ایران، دیده میشود که بیانگر واقعیتی تلخ است که جهان امروزی با آن روبروست، و آن وجود نظامهای اقتصادی-اجتماعی طبقاتی ناعادلانهای است که نه محافظ و مراقب اکثریت ملّتها، بلکه حافظ منافع اقلیتی کوچکاند که حتی در فاجعهها و بحرانها هم به فکر سودوَرزیاند.
در مقابله با بحرانهای فاجعهآمیزی مثل همهگیری کووید-۱۹، تنها واکنش مؤثر و انسانی متناسب با تمدن امروزی نوع بشر، هدایت هماهنگ و برنامهریزی شدهٔ این مبارزه توسط دولت است که میتواند همهٔ خدمات و منابعی را که در اختیار دارد به طور هماهنگ بسیج کند و توجه اصلیاش را بر حفظ جان و کرامت انسانها متمرکز کند. هر شیوهٔ دیگری به غیر از این، یا حتّی انکار یا پنهانکاری عمدی در مورد وخامت اوضاع و دادن آمارها و گزارشهای غیرواقعی، مثل آنچه در ایران دیده میشود، حاکی از این است که دولت، که در نهایت وظیفهاش مراقبت از ملّت است، به وظیفهٔ خود عمل نمیکند و از مسئولیتی که دارد، شانه خالی کرده است. در برخی از کشورها، از جمله در بریتانیا، فقط پس از آنکه فهمیدند که بهکارگیری الگوهایی (مثل ایمنی جمعی یا گلهیی) که به آنها توصیه میشد چه حماقتی است، و جان میلیونها نفر را به خطر میاندازد، دست از این الگو برداشتند و مجموعهای از شیوههای سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی متفاوتی را برای مهار کردن بیماری کووید-۱۹ به کار بستند.
در همین اثنا، بهسرعت و با یک چرخش قلم، بستههای کمکهای چندصد میلیارد دلاری بیرون داده شد که البته به روال معمول دولتهای سرمایهداری، پیش و بیش از همه، شرکتهای بزرگ از آن برخوردار میشوند. در حالی که ثروتمندان و قدرتمندان از دسترسی گسترده و بدون مانع (به دلیل پول و قدرتی که دارند) به خدمات پزشکی برخوردارند یا امکان گریز از مناطق و مراکز ابتلایافته به بیماری را دارند (در حدّی که اکثریت مردم دنیا حتّی نمیتوانند تصوّر آن را بکنند)، به نیازهای اقتصادی و اجتماعی فرودستان و ندارها توجه زیادی نشده است، و به طور عمده به حال خود رها شدهاند تا خودشان گلیم خود را از آب بیرون بکشند. همهٔ آنچه این روزها در جهان میگذرد، حاوی درسهایی گرانبهاست، بهویژه برای نسلهای آینده. از جمله اینکه جامعهٔ متمدن امروزی، در قرن بیستویکم، باید بر شالودهٔ نظام خدمات درمانی همگانی و رایگانی استوار باشد که در همهجا و همهوقت در دسترس و در خدمت مردم باشد. مثل برخورداری از خوراک و غذا و مسکن، برخورداری از خدمات درمانی نیز باید حقی بنیادی تلقی شود. هزینهٔ بحران اقتصادی ناشی از بیماری کووید-۱۹ تا کنون چندبرابر رقمی شده است که دولتهای سرمایهداری در دهههای اخیر تلاش کردهاند از راه تحمیل و اجرای سیاستهای نولیبرالی (از جمله خصوصیسازی) از بودجههای خدمات بهداشتی و درمانی و دیگر خدمات دولتی-همگانی بزنند. کشورهایی که چنین سیاستهایی را دنبال کردهاند (مثل ایتالیا و فرانسه و اسپانیا و آمریکا و ایران) در بحران کنونی نهفقط اقتصادهایشان صدمهٔ شدیدی دیده است، بلکه ضعف نظام بهداشتی و درمانی آنها بیش از پیش آشکار شده است، بهویژه در آمریکا که خدمات درمانی به طور عمده زیر سلطهٔ بخش خصوصی است، از بیمارستانها و داروسازیهای گرفته تا شرکتهای بیمهٔ خصوصی و تأمینکنندگان تجهیزات پزشکی، و بخش بزرگی از جمعیت آن از داشتن بیمهٔ درمانی محروم است. اسفناک است که در قدرتمندترین اقتصاد جهان، تجهیزات پزشکی مانند دستگاه تنفس مصنوعی کمیاب است و ماسک حفاظتی به اندازهٔ کافی وجود ندارد، حتی برای کارکنان بیمارستانها. ملّتهای چنین کشورهایی امروزه بهدرستی عقلانی بودن سیاست تخریب خدمات پزشکی دولتی را زیر علامت سؤال میبرند. مردم همهٔ دنیا، چه در کشورهای ثروتمند اروپایی و آمریکای شمالی، و چه در کشورهای از لحاظ اقتصادی ضعیف و فقیر جهان، باید از لحاظ اجتماعی و اقتصادی حمایت و محافظت شوند. نهفقط مراقبت پزشکی و درمانی از مردم در جامعه ضرورت دارد، بلکه زحمتکشان و خانوادههای آنها از لحاظ اقتصادی و معیشتی نیز باید حمایت و تأمین شوند. در این شرایط بحرانی، به همهٔ آنهایی که درآمدشان را از دست میدهند، باید کمک مالی شود. برای مشکل کسانی که اجاره میپردازند یا وام مسکن دارند و درآمدشان کاهش مییابد یا قطع میشود، باید راهحلهایی عملی و مؤثر ارائه شود.
در این میان، کشورهای “جهان سوّم” نباید فراموش شوند. آنها نیز برای حمایت و حفاظت از ملّتهای خود و برای تقویت و بهبود نظام درمانی خود و برخورد با بحران جهانی کووید-۱۹، که مرز نمیشناسد، نیاز به پشتیبانی دارند. در برخورد با بحران کنونی، و پس از آن در دورهٔ بازسازیِ جهان پس از کووید-۱۹، همبستگی و همیاری بینالمللی ضرورتی انکارناپذیر است. دبیرکل سازمان ملل متحد نیز بر این نکتهٔ مهم تأکید کرده است. او خواهان آتشبس در جنگهای جاری، برداشتن همهٔ تحریمهای اقتصادی، و تبادل دانش و تجربه و منابع شده است تا بتوان به بازیابی و بهبودی پایدار دست یافت.
درس مهم دیگری که باید از این بحران گرفت، توجه همهجانبه و جدّی به محیطزیست است. آنچه در دو سه ماه اخیر و در پی توقف بسیاری از فعالیتهای اقتصادی صنعتی-تولیدی، گردشگری، و حملونقل دیده شد، این بود که کرهٔ زمین توانست نفسی بکشد. هوا بسیار پاکتر شد، آبهای آلوده جان تازهای گرفتند، و جانوران و گیاهان طلیعهٔ برگشت زندگی “طبیعی” از دست رفته را دیدند. حفظ محیطزیست هرگز نباید از دستورکار جامعهٔ بشری خارج شود. در کنار تغییرهایی که امید است در برنامههای آتی در زمینههای خدمات اجتماعی همگانی و عدالت اجتماعی و رفع نابرابریها تدوین شود، برنامهریزی متناسب برای حفظ محیطزیست بر روی کرهٔ زمین نیز به طور جدّی باید منظور شود. امروزه، و نیز در فردای غلبه بر کووید-۱۹، نیروهای ترقیخواه و دموکرات باید بکوشند که درسهای این بحران مورد توجه همهٔ انسانها قرار بگیرد. باید برای به کرسی نشاندن خواستهای بنیادی زحمتکشان جهان در برخورداری از زندگی شایسته، عدالت اجتماعی، صلح، امنیت، محیطزیست پاک در همزیستی با دیگر ساکنان کرهٔ زمین، و زندگی در دنیایی انسانگرا، با تمام توان کوشید. دنیای دیگری ممکن است، دنیایی که در آن نیازهای مردم اولویت دارد نه سودِ سرمایه. باید برای ساختن چنین دنیای ارزندهای با تمام توان کوشید.
نامهٔ مردم