در آستانه سالگرد جنبش سراسری زن زندگی آزادی، رژیم از نگرانی نسبت به دُوری تازه از خیزش مردمی با پشتیبانی گردانهای مختلف جنبش اعم از کارگران، جوانان و دانشجویان، زنان و بازنشستگان در چند هفته اخیر به اقدامهایی شتابزده و از سر استیصال و بهامید ایجاد فضای وحشت و عقب نشینی کردن مردم از سنگرهای فتح شده در پیکارشان برای حجاب اختیاری به مانورهایی برای نشان دادن تصمیمش به سرکوب دست زد.
نخستین اقدام رژیم در این مانور، چرخاندن ونهای “گشت ارشاد” در خیابانها بود. با وجود تهدیدهای توخالی احمدرضا رادان (فرمانده نیروی انتظامی- پلیس) به برگشتناپذیر بودن سرکوب زنان و اجبار زنان به حجاب اجباری، در خیابانها، مکانها و گذرگاههای عمومی شاهد زنان میهنمان با حجاب اختیاری بودیم. در مواردی حضور مردم و ممانعت کردن آنان از دستگیری زنان بدون حجاب اجباری بهوسیلهٔ “گشت ارشاد”یها را نیز شاهد بودیم. سپیده قلیان با شجاعت تمام در صحن دادگاه علنی بدون حجاب اجباری حاضر شد و بهدلیل خودداری او از “پوشیدن چادر” و رعایت نکردن حجاب اجباری دادگاه برگزار نشد. در برخی از شهرها ازجمله شیراز حضور نیروهای انتظامی و شخصی در کنار ماشینهای گشت بهحدی بود که ترس این نیروها از مخالفت مردم و احتمال رویاروئی آنها با گشت ارشاد را نشان میداد. مقاومت قهرمانانه مردم در مقابل تحمیل حجاب اجباری همچنین شکاف در حاکمیت و پیرامون آن را باعث شده است. برای مثال، در بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در همین ارتباط میخوانیم: “چرا دوباره گشت ارشاد شروع به برخوردهای غیرقانونی و غیرشرعی با برخی بانوان میکند؟… آقایانی که حجاب را هویت حکومت کرده و بهقول معاون نیروی انتظامی حاضرند به پای آن هر هزینهای بدهند، عدالت اجتماعی، حل مشکلات معیشتی مردم و از بین بردن شکاف طبقاتی را هویت حکومت خود قرار دهند و برای آن هر هزینهای بدهند. اما آیا حکومت میتواند با چنین روشهایی مردم را اجبار بر حجاب کند؟”
یا محمد خاتمی از رهبران اصلاحطلبان حکومتی در سخنانی بین جمعی از مشاوران خود میگوید: ” مکرراً به مسئولان نظام نسبت به خطر خودبراندازى و فروپاشى اجتماعى توجه دادهایم ولى گویا گوش شنوایى وجود ندارد.” این مخالفتها و شکاف در هرم و بدنهٔ رژیم فقط به استمرارطلبان و اصلاحطلبان حکومتی ختم نمیشود. ما این مخالفتها را در موضعگیری برخی از نمایندگان محافظهکار رژیم نیز شاهدیم: همگی مانورهایی بههدف حفظ نظام و در هراس از خیزش مردمی!
تمامی این ابراز مخالفتها با حجاب اجباری از سوی بخشهای عمده ای از نیروهای درون و پیرامون حاکمیت ناشی از نگرانی جدی آنها در توانائی سیستم موجود اداری، حقوقی، و امنیتی برای ادامه تسلط رژیم ولایت فقیه است.
بهموازات بازگشت گشتهای “ارشاد” به خیابان سرکوب فرهنگیان، کارگران، جوانان، و فعالان حرکتهای مدنی، سیاسی و اجتماعی زنان را نیز شاهد بودیم. بیدادگاههای رژیم در حرکتی بیسابقه عدهای از بازیگران زن را بهدلیل بیحجابی به مراجعه هفتگی به روانشناس برای دریافت گواهی سلامت محکوم کرد. در محکومیت این اقدام انجمنهای علمی سلامت روان کشور اطلاعیه صادر کردند.
در راستای برقراری فضای ارعاب از سوی دستگاههای امنیتی باید به بازداشت فعالان کارگری در هفته گذشته اشاره کرد. شش فعال کارگری کُرد در سنندج به زندان محکوم شدند. همزمان با شدت گرفتن سرکوب فعالان کارگری ادامه صدور حکمهای سنگین برای معلمان ادامه یافت چندان که حکم دادگاه بدوی سارا سیاهپور، فعال صنفی معلمان، عیناً در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. او درمجموع به شش سال حبس تعزیری و نیز دو سال ممنوعالخروجی از کشور محکوم شد. در ادامهٔ فشار بر فعالان صنفی پروندهای جدید برای عاتکه رجبی در شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان تایباد بر اساس اتهامی زیر عنوان “حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب” تشکیل شده است. عاتکه رجبی، معلم معترضی است که در اعتراض به زیرپاگذاشتهشدن حقوق دانشآموزانش از دوم مهرماه اعتصاب کرد و سپس از کار اخراج گردید و در روز ۱۹ اردیبهشتماه پیرو فراخوان شورای هماهنگی معلمان در تجمع اعتراضی مقابل اداره آموزشوپرورش مشهد دستگیر شد و با تودیع وثیقهای یک میلیاردوپانصدهزارتومانی تا زمان برپایی دادگاه آزاد شده است. در اقدامی دیگر قرار جلب دادرسی برای چهار نفر از اعضای کانون صنفی فرهنگیان گیلان صادر شده است. بهموازات شدت این سرکوبگریها ابتکار ایجاد کمپین “یکصدهزار امضا برای آزادی معلمان زندانی” از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان و نیز حمایت سازمان معلمان ایران میتواند سر آغاز حرکتی مشترک برای گردانهای مختلف مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی باشد. اطلاعیه سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه همراه با برخی بازنشستگان در حمایت از این کمپین حرکتی مثبت است که در دامنهدار کردن و حمایت از آن باید تلاش بیشتری بخرج داد.
در ادامه سرکوب دانشجویان ادامه سنگاندازی در روند برگزاری انتخابات شوراهای صنفی دانشگاههای مختلف را شاهدیم. در حرکت سرکوبگرانهای دیگر نیز با تعلیق فعالیت انجمن اسلامی رویش در دانشگاه علموصنعت روبرو شدیم. این دانشگاه همچنین چهار سال است که مانع تشکیل شورای صنفی در دانشگاه شده است. در اقدام دیگر رژیم برای پذیرش سی نفر از نیروهای شبهنظامی عراقی حشدالشعبی بهعنوان دانشجو در دانشگاه تهران بهبهانه ادامه تحصیل، آن هم در زمانی که دانشجویان بهاتهامهایی واهی تعلیق و اخراج میشوند، از برنامهریزی سرکوب و ایجاد وحشت خصوصاً در آغاز ترم تحصیلیای که با آن بیم گسترش جنبش اعتراضی زن زندگی آزادی رژیم را سراسیمه کرده است حکایت میکند.
در حرکتی دیگر و بهمنظور متوقف ساختن تظاهرات جمعههای زاهدان و بلوچستان و ابراز همبستگی با آنها از سوی مردم گالیکش، نیروهای امنیتی لباس شخصی با شش خودرو به روستای املاک از توابع شهرستان مینودشت استان گلستان یورش برده و منازل شهروندان بلوچ و انتظامات مسجد اهل سنت گالیکش را تفتیش کردند.
با گسترش فقر و مشکلات اقتصادی، نیز مشکلات زیستمحیطیای که بحران جدی بیآبی را در چند ماه گذشته دامن زده است، رژیم در آستانه سالگرد جنبش زن زندگی آزادی در نگرانی بسیار شدید از پیامدهای آینده در اوضاع کشور با سرکوبگری و نمایش اقتداری که در برابر عزم مردمِ، پوشالی است درصدد کنترل اوضاع است. در چنین اوضاعی با اتحاد گردانهای مختلف جنبش مردمی و نیز حمایت مؤثر و گستردهٔ نیروهای آزادیخواه و مترقی میهنمان میتوان رژیم را بهعقبنشینی در برابر خود وادار کرد و زمینه را برای گذار از دیکتاتوری حاکم فراهم ساخت.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۷، ۹ مرداد ۱۴۰۲