ارزیابیها نمایش دهنده این حقیقتاند که سرمایهگذاران چینی با کشورهای وام گیرنده عادلانه برخورد کرده و متقابلاً معاملاتی سودمند انجام میدهند.
در مقاله قبلی این مجموعه، این اتهام را که چین قدرت امپریالیستیای نوظهور در آفریقا است، افشا و رد کردیم. مقالهٔ حاضر به آمریکای لاتین میپردازد که چین در خلال سالهای دو دهه گذشته تجارت و سرمایهگذاریاش را با آن به ده برابر افزایش داده است. ۹ کشور آمریکای لاتین با چین “مشارکت استراتژیک” دارند و ۱۹ کشور به طرح راه ابریشم جدید یا “یک کمربند، یک راه” پیوستهاند.
شرکتهای چینی در پروژههای زیرساختی آمریکای لاتین سرمایهگذاریهایی فراوان کردهاند و همچنین بزرگترین سرمایهگذاران و شرکای اصلی تجاری این قاره شناخته میشوند. مکس ناتانسون در نشریهٔ فارینپالیسی نوشت: “مدتها است که دولتهای آمریکای لاتین از زیرساختهای ناجور کشورهایشان ناراضیاند” و چین “با راهحل اهدای درمجموع ۱۵۰ میلیارد دلار وام به این کشورها، از سال ۲۰۰۵/ ۱۳۸۴ در آمریکای لاتین حضور پیدا کرده است.” مجموع وامهای چین به این منطقه، بیش از وامهای بانک جهانی و بانک توسعه اینتر-آمریکا است.
افزایش مشارکت اقتصادی چین در آمریکای لاتین موجب شد رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، چین را متهم کند که ” قدرت امپراطوریای جدید است که کشورهای جدیدی را از طریق حربههای اقتصادی زیر سلطه میگیرد. … “. دراگان پلاوسیک از نشریه کانترفایر نیز مینویسد نتیجه سرمایهگذاریهای چین در آمریکای لاتین “مطمئناً وابستگی اقتصادی به پکن را موجب میشود و تنها برای تکمیل فوری پروژههای زیربنایی نمیتواند باشد. ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم که دیگر فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی در راه نباشند”.
با اینهمه، نمایندگان طبقه کارگر و تودههای تحت ستم این قاره، نقش چین در آمریکای لاتین را “امپریالیستی” نمیدانند. بهعنوان مثال، هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا، در طول ۱۳ سال ریاستجمهوریاش، شش بار به چین سفر کرد و طرفدار سرسخت روابط چین و ونزوئلا بود. او چین را شریکی اصلی در مبارزه برای دستیابی به جهانی جدید میشناخت و خاطرنشان میکرد: “ما مغزشویی شدهایم تا باور کنیم که رفتن نخستین انسان به کره ماه، مهمترین واقعه قرن بیستم است، ولی نه، موردهایی بسیار مهمتر اتفاق افتادند و یکی از بزرگترین وقایع قرن بیستم میلادی، انقلاب چین بوده است.” دولت چاوز و جانشین او همیشه همکاری اقتصادی چین با ونزوئلا را تشویق کردهاند و هرگز آن را ضرربار ندیدهاند. برعکس، چاوز باور داشت که اتحاد با چین سنگری است در برابر امپریالیسم، دیواری بزرگ در برابر برتری طلبی آمریکا.”
در دو دهه گذشته، سرمایه گذاریهای چین در پروژههای توسعه بخش در حوزههای انرژی، معدن، صنعت، فناوری، ارتباطات، حمل و نقل، مسکن، و فرهنگ، در بهبود شرایط زندگی زحمتکشان ونزوئلا نقشی اساسی داشتهاند.
کوین گالاهر، در کتاب مثلث چین، مینویسد طرحهای بی سابقه مبارزه با فقر در ونزوئلا با ترکیبی از “قیمت بالای نفت در سالهای دهه ۲۰۰۰/ ۱۳۷۹ و … سرمایهگذاری مشترک با چین” امکان پذیر شد. از سال ۲۰۰۳/ ۱۳۸۲ تا سال ۲۰۱۳/ ۱۳۹۲، در سرتاسر این قاره “رونق دهی چینی” به از بین بردن نابرابریهای فزاینده در آمریکای لاتین که در دوران اجرای طرح ۱۰ ماده ای “اجماع واشنگتن اتفاق افتاد، کمک کرد.”
تفاوت اساسی بین سرمایهگذاری چینی و غربی (“رونق دهی چین” و “اجماع واشنگتن”) این است که بانکهای چینی در راستای سیاست خارجی کلی کشورشان که مداخله نکردن در امور داخلی کشورهای دیگر است، هیچگونه شرطی به کشورهای وام گیرنده تحمیل نمیکنند، بلکه با آنها بهطور برابر عمل کرده و برای انجام معاملههای سودمند متقابل تلاش میکنند.
از آنجا که وامهای چینی با شرایط سخت ریاضت اقتصادی و خصوصی سازی همراه نیستند، دولتهای آمریکای لاتین با استفاده از سرمایههای چینی برای تهیه کالاهای اولیه در حجمی بیسابقه، توانستهاند فقر و نابرابری را کاهش دهند.
چاوز دربارهٔ تفاوتهای چین با قدرتهای امپریالیستی صریحاً گفت: “چین بزرگ است ولی یک امپراتوری نیست. چین هیچ کشوری را لگدمال نمیکند، به کشوری حمله نکرده است و بهدنبال پرتاب کردن بمب بر روی کسی نیست.” این پویایی ادامه دارد. خورخه آرئازا، وزیر امور خارجه، با مقایسه نگرش ایالات متحده و چین به ونزوئلا، اظهار داشت: “کشور ما در معرض حمله و تجاوز دائمی ایالات متحده آمریکا قرار دارد. … خدا را شکر که بشریت میتواند برای تضمین صلح یا حداقل مناقشههایی کمتر، بر جمهوری خلق چین تکیه کند.” آرئازا معاملات تجاری و سرمایهگذاری بین چین و ونزوئلا را “عادلانه، منصفانه، و برابر” توصیف کرد. او طی مصاحبهای با ویجی پرشاد در نوامبر/ آبانماه سال گذشته، اظهار داشت چین “در تضمین حاکمیت ونزوئلا مهم بوده است زیرا تجاوزهای ایالات متحده طی این سالها افزایش یافتهاند.” فیدل کاسترو که در ضد امپریالیسم بودنش شکی نیست، این فرض که چین قدرتی امپریالیستی است را کاملاً رد کرد و گفت: “چین بهطور عینی امیدوار کنندهترین و بهترین نمونه برای همه کشورهای جهان سوم وعنصری مهم از تعادل، پیشرفت، و تأمین کننده صلح و ثبات در جهان شده است.”
کمکها و دوستی چین برای کوبای سوسیالیست بسیار ارزشمند است. چین هماکنون دومین شریک تجاری و منبع اصلی کمکهای فنی برای این کشور است. چین همچنین روابطی مستحکم با بولیوی در دورهٔ ریاستجمهوری مورالس برقرار کرد.
در یکی از برنامههای اخیر کارزار “نه به جنگ سرد”، روزنامهنگار بولیویایی بهنام اولی وارگاس دربارهٔ نقش چین در پرتاب نخستین ماهواره مخابراتی بولیوی گفت: “بولیوی یک کشور کوچک است، از فناوری لازم برای پرتاب موشک به فضا برخوردار نیست، بنابراین با چین همکاری کرد تا با پرتاب ماهواره، سیگنال تلفن و اینترنت را به گوشه و کنار کشور از آمازون گرفته تا کوههای آند و اینجا در مناطق کارگرنشین شهرهای بزرگ برساند.”
وارگاس در ادامه گفت این پروژه الگویی مثبت برای همکاریای متقابلاً سودمند بوده است، زیرا چین تخصص و سرمایهگذاری را بهارمغان آورد ولی در پی مالکیت محصول نهایی نبود. ماهواره متعلق به مردم بولیوی است. اتهام امپریالیست بودن چین در آمریکای لاتین، همچون در آفریقا، کاملاً بیپایه است. چین با آمریکای لاتین تجارت میکند. چین در آمریکای لاتین سرمایهگذاری میکند. ولی چین در تلاش برای تسلط بر آمریکای لاتین یا بهخطر انداختن حاکمیت آن نیست.
[بهقلم کارلوس مارتینز، نشریهٔ مورنینگ استار]
نامۀ مردم