بایدن به مردم آمریکا گفته است که خطرناکترین تروریستهای جهان، افرادی که در فاجعه ۱۱ سپتامبر دست داشته و از زندان گوانتانامو آزاد شدهاند، اینک در صفوف رهبری طالباناند؟
کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت؛ جو بایدن ۷۸ ساله، رئیسجمهور دموکرات آمریکا، میگوید که از تصمیم خود بابت خروج نیروهای آمریکایی متاسف نیست و به مردم آمریکا گفت که طالبان را نه در حرف، بلکه از روی عملکرد آنها قضاوت میکند. بگذارید با صراحت بیشتر و با ادبیاتی آسانتر گفته رئیسجمهور آمریکا را برایتان تفسیر کنم: به ما مربوط نیست در افغانستان چه رخ خواهد داد. خودتان میدانید و کشورتان!
رئیسجمهور دموکراتی که رئیس سازمان اطلاعات مرکزی خود (سیا) را برای ملاقات با طالبان تروریست به فرودگاه کابل فرستاده (به نوشته واشنگتن پست) و نوک پیکان انتقادها از عملکرد خود را به سوی ترامپ برگردانده و گفته که مجبور بوده است توافق دوحه با طالبان را اجرا کند؛ آیا بایدن به مردم آمریکا گفته است که خطرناکترین تروریستهای جهان، افرادی که در فاجعه ۱۱ سپتامبر دست داشتند و از زندان گوانتانامو آزاد شدند، اینک در صفوف رهبری طالباناند؟

ملا نورالله نوری، ملا عبدالحق وثیق، مولوی محمد نبی عمری، ملا حیدرالله خیرخواه و ملا محمد فاضل آخوند، از زمره افرادیاند که از زندانهای فوق امنیتی گوآنتانامو آزاد شدند و اینک در صفوف طالبان در کابل به سر میبرند. آیا رسانههای آزاد و معتبر آمریکایی نوشتهاند که تروریستهای بینالمللی و افرادی که سازمان اطلاعاتی خودشان برای دستگیری و اطلاع از مکان آنها پنج میلیون دلار جایزه تعیین کردهاند، اینک در کابل ظاهر شدهاند و نماز جمعه را اقامه میکنند؟
روز جمعه گذشته، خلیل الرحمان حقانی بدون واهمه نماز جمعه را در کابل اقامه کرد و به طور عملی نشان داد که حقوق بشر، آزادی بیان و دفاع از ارزشهای دموکراتیک در دوران ریاستجمهوری جو بایدن، رئیسجمهور دموکرات آمریکا، چگونه پاس داشته میشود.
آمریکا پاداش ۵ میلیون دلاری برای دستگیری این رهبر تروریستی در نظر گرفته است. براساس اطلاعاتی که دولت آمریکا در مورد او منتشر کرده، خلیل حقانی به نیابت از القاعده عمل میکرده و با عملیاتهای تروریستی القاعده مرتبط بوده است. القاعده همان گروهی است که آمریکا آن را مسئول برنامهریزی و اجرای عملیات انتحاری ۱۱ سپتامبر میداند و حمله به افغانستان را برای نابودی این گروه و رهبرانش انجام داده است.
اگر هزاران نفر از زن و مرد و کوچک و بزرگ برای خروج از افغانستان در نزدیکی فرودگاه کابل خیمه زدهاند، تعجب نکنید. دیدن چهره طالبانی که از پاکستان و قطر بلکه از دوران نگونبختی بشر و عصر جهالت و تاریکی قرون وسطی بر آمدهاند، به اندازه کافی دهشتناک و هراسافکنانه است که دلیل کافی برای گریختن به دست دهد؛ چرا که بعد از یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱، افغانستان از آنِ طالبان خواهد بود.

توافق ننگین دوحه و بندهای اجرایی و توافق شده در آن هرگز در اختیار عموم قرار نگرفت (هر چند که گفته میشود دولت افغانستان نسخهای از آن را دریافت کرده است) و عملکرد ایالات متحده در تن دادن به بازگشت طالبان به قدرت و خروج برقآسا و غیرمسئولانه خود و نیروهای ائتلاف تحت فرماندهی آنان همچنان زیر سوال است
بایدن میگوید که عملکرد طالبان عامل قضاوت اصلی است اما نمیگوید این گروه شرور که در ماهیت خود هیچ تغییری نداده و هزاران گزارش از اقدامهای ناقض حقوق فردی و اجتماعی افرادش در چند ماه گذشته منتشر شده است، یک ماه نیز دندان روی جگر میگذارد تا آخرین نیروهای نظامی آمریکایی و ائتلاف به رهبری آمریکا از افغانستان خارج شوند تا پس از آن، شریعت اسلامی افراطی و شلاق زدن و سنگسار کردن و حبس و شکنجه و خانهنشینی زنان و مردان را شروع کند.
چرا مردم افغانستان بدون آنکه نظر آنها پرسیده شود یا در انتخاباتی شرکت کنند، باید به تصمیم ایالات متحده آمریکا برای تحویل اجباری قدرت به طالبان تن بدهند؟ آیا در توافق ننگین دوحه نیز از تشکیل یک دولت ائتلافی و پس از آن انتخابات سراسری سخن به میان نیامده بود؟ پس چرا ایالات متحده آمریکا جانب طالبان را گرفت تا تنها آنها به قدرت برسند؟
پاسخ را باید در ضربالاجل خروج نیروهای آمریکایی تا ۱۱ سپتامبر و منقضی شدن تاریخ تشکیل دولت انتقالی – که به احتمال زیاد بندی از توافق دوحه است – جستوجو کرد.
با فرار غیرمنتظره اشرف غنی از کابل و صادر نشدن فرمان مقاومت به ارتش، به احتمال زیاد امکان تشکیل دولت انتقالی از بین رفته است یا بهتر است بگویم که دستهایی پنهان در میان اطرافیان اشرف غنی که با طالبان ارتباطات مخفی و پنهانی داشتند و جزو مشاوران ارشد رئیسجمهور بودند، در این دسیسه و توطئه با طالبان تبانی کردند و شریک شدند. آنها از دیرباز طرح بازنشستگی زودرس فرماندهان با تجربه و میهن پرست در ارتش را آغاز کرده بودند.
البته این بار اول نیست که ایالات متحده آمریکا خواست خود را به مردم افغانستان تحمیل کرده است. در دو انتخاباتی که دکتر عبدالله عبدالله با حامد کرزی (نامزد مدنظر زلمای خلیلزاد در دولت انتقالی و پس از آن نامزد ریاستجمهوری دو دوره) رقابت میکردند، در هر دو دوره کرزی با تقلب به ریاستجمهوری رسید. با تزویر و میانجیگری و دعوت به آرامش، از دکتر عبدالله خواستند که به نفع کرزی کوتاه بیاید و علیرغم آنکه میدانستند وی برنده انتخابات است، مانع از به قدرت رسیدن وی شدند.

در دو انتخابات دیگر نیز وضع بهتر از این نبود و باز هم آمریکاییها اشرف غنی را به مردم افغانستان تحمیل کردند. اشرف غنی نخستین بار پس از سالها دوری از وطن و اقامت در ایالات متحده آمریکا به کابل بازگشت و در کابینه کرزی به وزارت مالیه رسید. هر دو دوست و متحد پیشین آمریکا، افرادی که به آنها اعتماد زیادی وجود داشت، در ۲۰ سال گذشته به ریاستجمهوری رسیدند اما در نهایت هیچکدام به آرمانهای ایالات متحده وفادار نماندند. حامد کرزی از در دشمنی با آمریکا و بدگویی از ایالات متحده برآمد و پس از آن هم اشرف غنی به توافق دوحه تن نداد و بیپروایانه از آمریکا و خلیلزاد انتقاد کرد.
امروز یکی از آنها، کرزی، در خانه همانی که رقیب انتخاباتیاش بود و با تقلب وی را از صحنه حذف کرد، بسط نشسته است و دیگری، غنی، از خانه گریخته و از ایالات متحده رانده، در ابوظبی ماوا گرفته است.
چه بسا مردم افغانستان تاوان نفرت و کینه مردی را پس میدهند که سالها پیش تابعیت آمریکا را دریافت کرد اما در قلب و روح خود همان افغان بلندپروازی ماند که رویای ریاستجمهوری افغانستان را در سر میپروراند. زلمای خلیلزاد در دو دوره در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ تلاش کرد تا نظر رهبران صاحبنفوذ افغانستان را برای حمایت از نامزدی خود در انتخابات جلب کند اما به او روی خوش نشان ندادند. وی بارها به دیدن برهانالدین ربانی، استاد محمد عطا نور، اسماعیل خان و سایرین رفت تا نظر مساعد آنها برای حمایت از کارزار انتخاباتی اش را جلب کند اما هرگز موفق نشد.