سازمان ضد جنگ “کد پینک” آمریکا اخیرا گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که در ۲۰ سال گذشته، آمریکا و متحدانش به طور مداوم کشورهای دیگر را بمباران کرده و به طور متوسط بیش از ۴۰ بمب و موشک در هر روز پرتاب کردهاند.
بیانیۀ ضد جنگ جوانان چپ جمهوری آذربایجان
از نگاه ما در شرایط فعلی یافتن راه های جلوگیری از جنگی دیگر در منطقه بسیار دشوار است.
ضرورت بسیج افکارعمومی ایران و جهان، برای جلوگیری از فاجعهٔ دهشتناک جنگی دیگر در منطقه!
اعلامیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودۀ ایران: ضرورت بسیج افکارعمومی ایران و جهان، برای جلوگیری از فاجعهٔ دهشتناک جنگی دیگر در منطقه!
بیانیهٔ مشترک حزبهای کمونیست و کارگری در مورد افزایش تنشها و خطرهای جنگ آمریکا با ایران
به ابتکار رهبری حزب تودۀ ایران بیانیۀ زیر برای اظهار نظر و حمایت در اختیار حزب های کارگری و کمونیستی جهان قرار گرفت. متن بیانیۀ و حزب های امضاء کننده بیانیه در زیر آمده است.
بیانیه ۲۲۵ نفر از فعالان سیاسی و مدنی؛ مذاکره تسلیم نیست
بیش از دویست نفر از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج کشور، از طیفهای مختلف فکری و سیاسی، طی بیانیهای خواهان «استقبال از میانجیگری» و «مذاکره بی قید و شرط ایران و آمریکا» شدهاند.
چرا به گزینهٔ نظامیگری و توسعهٔ جنگ در سوریه باید «نه» گفت!
شرایط سیاسی در خاورمیانه و، بهدنبال آن، در جهان، در دو هفتهٔ گذشته، در جهت گسترش درگیریها و عمیق شدن بحران در این منطقه سِیر کرده است. این بحرانِ بیسابقه، بهدلیل ادامه یافتنِ جنگ ویرانگر در سوریه و ورود مستقیم کشورهای امپریالیستی به درگیریهای آن، بهوجود آمده است.
ورودِ رسمی بمبافکنهای انگلستان به صحنه درگیریها در سوریه- در مدت زمانی کمتر از یک ساعت پس از رأیِ موافق نیروهای راست در پارلمان این کشور در لندن به ورود به فضای سوریه- ورودِ واحدهای نظامی ترکیه به کردستان عراق با نقض صریحِ تمامیت ارضی عراق، از آخرین نشانههای وخیمتر شدن این شرایط است. خطرِ تجزیهٔ عراق و ایجاد کردستانی ”مستقل“- زیر حمایت ترکیه و، در پیِ آن، حمایت پیمان ناتو- در شرایط کنونی جدیتر از هر دورهای در ۱۵ سال اخیر مطرح است. بررغم برخی ارزیابیهای خیالپردازانه دربارهٔ تغییرِ موازنهٔ پایهای نیروها در سوریه پس از مداخلهٔ نظامی روسیه، احتمال تجزیه بخشهای کردنشین و بخشی از خاک این کشور که بهطورِعمده زیر کنترلِ داعش است، بهشدت مطرح است. تحلیلگرانِ مسائل نظامی اکنون بهصراحت تأکید میکنند که بمبارانهای هوایی بهتنهایی نمیتوانند به کنار زدن نیروهای نظامی داعش منجر شوند و ضرورتِ ورودِ نیروهای زمینی ارتش برخی از کشورهای منطقه به صحنههای درگیری را اجتنابناپذیر میدانند. یکی از کاندیداهای ورودِ رسمی به صحنهٔ درگیریهای سوریه، نیروهای نظامی وابسته به رژیم ولایی ایران است. ”طرح خاورمیانه نوین“ بهطورِ عملی در مرحلهٔ اجرا است. تحلیلگرانِ ترقیخواه جهان، در هفتههای اخیر، و بهدنبال هدف قرار دادنِ هواپیمای نظامی روسی از سوی جنگندههای فانتوم ترکیه- ترکیهٔ عضوِ پیمان نظامی ناتو- نگرانیشان از احتمالِ درگیری نظامی میان ناتو و روسیه در سوریه و تهدیدی که از ناحیهٔ این درگیری متوجهٔ صلح جهانی میشود را یادآور شدهاند.
در روزهای پیش از رأیگیری پارلمان بریتانیا دربارهٔ تصمیمگیری برای شرکت کردن یا شرکت نکردنِ نیروی هوایی این کشور در درگیریهای سوریه، مقالهٔ تحلیلی مهمی بهقلم رفیق اندرو موری- رهبر برجستهٔ جنبشِ توانمند ضد جنگِ این کشور- در رابطه با خطری که صلح جهانی را تهدید میکند، انتشار یافت. رفیق اندرو موری، عضو برجسته و دیرینهٔ هیئت سیاسیِ حزب کمونیست انگلستان، یکی از بانفوذترین رهبران سندیکایی و سیاسی چپ این کشور است. او کتابها و مقالههای علمی بسیار، ازجمله تاریخ حزب کمونیست بریتانیا و همچنین کتابی دربارهٔ احتمال وقوع ”جنگ سوم جهانی“ در سه دهه اخیر و شرایط آن، تألیف کرده است. باتوجه به اهمیت تغییر و تحولهای اخیر در خاورمیانه و خطری که از سوی آنها همهٔ کشورهای منطقه را تهدید میکند، مقالهٔ تحلیلی رهبرِ جنبش ضد جنگ بریتانیا در این زمینه، بهمنظورِ اطلاع خوانندگان “نامهٔ مردم“، در زیر میآید.
اندرو موری: درگیریها در سوریه، راهحلِ نظامی ندارد!
بریتانیا بار دیگر در آستانهٔ جنگ قرار گرفته است. دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، چندی پیش دعویاش را دربارهٔ بمباران سوریه و دستوپا کردن پشتوان [از دعوی خود]- که از مدتی پیش انتظار آن میرفت- بهطورِ علنی در مجلس نمایندگان (پارلمان) مطرح کرد. توجیهِ کنونی او برای وارد شدن در جنگ، لزومِ مقابله با دولت اسلامی داعش است که منطقههای وسیعی از [خاک کشورهای] سوریه و عراق را دراختیار دارد. این توجیه، بهطورِکامل، در نقطهٔ مقابل دعویِ دو سال پیشِ او در بمباران این کشور [سوریه] است.
در آن زمان [دو سال پیش]، توجیهِ بمباران سوریه، [لزومِ] مقابله با دولت بشاراسد بود که ارتش آن، بهموازات نیروهای کُرد سوریه، تنها نیروی عمدهٔ مطرح در مبارزه برضدِ داعش بود. اگر مجلس بریتانیا از پیشنهادِ او [کامرون] پشتیبانی کرده بود- که به همت اد میلیباند [رهبر وقت حزب کارگر] از آن جلوگیری شد – امروز داعش از قدرتِ بیشتری برخوردار بود. این تنها یک نمونه از نمونههای بیانسجامیِ شدید در سیاستگذاری دولت بریتانیا بهشمار میآید. اگر دلیلی عمده برای رفتن به جنگ وجود داشته باشد، آن دلیل هم تمایل زیاد دولت بریتانیا و ارتش آن برای جلوه دادنِ قدرت این کشور در مقام یکی از بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه میتواند باشد.
از آنجائی که هرروز سوریه از طرف روسیه، ایالاتمتحده، ترکیه و فرانسه، ظاهراً برای مبارزه با داعش بمباران میشود، بنابراین حمله نظامی بریتانیا نمیتواند تغییری عمده در وضع موجود پدید آورد. در حقیقت، این مداخله میتواند افزایش خطر برخورد بین قدرتهای بزرگ در آسمان سوریه را باعث گردد، یعنی رویدادی که چند هفته پیش با سرنگون کردنِ جنگنده روسی از سوی ترکیه این خطر را برجستهتر کرده است. بهاحتمالِ زیاد، ترکیه بهسبب زیر ضربه قرار گرفتن نیروهای ضدِ اسد- که موردحمایت ترکیهاند- با بمبارانهای روسیه، به این اقدام دست زده است.
این بهنوبه خود نشان میدهد که، باهمه شعارهای ضد داعش در دو سال گذشته، که بعد از جنایتهای پاریس به اوج خود رسید، نابودیِ این نیروی خود خلیفه خوانده، برای هیچکدام از قدرتهای بزرگ عمده نیست. تا کنون، تغییرِ رژیم در دمشق، یعنی براندازیِ دولت اسد بدون تدبیری مشخص برای جانشینی آن و چگونگی راههای پیشگیری از کشتار فرقهای، اولویتِ دولت ایالاتمتحده بوده است. حملههای نظامی آمریکا بر ضدِ داعش، اگرچه تا حدی مؤثرند، اما بهگونهای تنظیم شدهاند که به هدف نهایی خدشهیی وارد نیاورند. هدف عمدهٔ روسیه، کموبیش، شکست گروههای مخالف اسد است که داعش فقط یکی از آنها بهشمار میرود؛ و اولویتِ دولت ترکیه- که آکنده از حامیان داعش است- جلوگیری از گسترشِ قدرت کُردها در سوریه و عراق بهوسیلهٔ اتحادی غیرعلنی با داعش است.
مداخلهٔ برنامهریزیشدهٔ کامرون نهتنها بیهوده، بلکه خطرناک هم است؛ و همچنین غیرقانونی هم است، زیرا قطعنامه سازمان ملل این موضوع را دربر نمیگیرد. از بین تمامی قدرتهای نامبرده در بالا، تنها مداخلهٔ روسیه است که بنا به درخواستِ دولت قانونی سوریه انجام گرفته است؛ و البته این بهتنهایی تعیینکننده نیست و در مورد طرح بریتانیا برای بمباران در عراق هم که از سوی دولت آن کشور درخواست شده است مصداق دارد. شعارِ ”جنگ را متوقف کنید“، بهروشنی مخالفتش را با همهٔ ارتشهای خارجی مداخلهگر در امور خاورمیانه ازجمله نیروهای زیر فرمان ولادیمیر پوتین، نشان میدهد. از همه اینها گذشته، افزودن یک جنگ غیرقانونی دیگر [به دیگر جنگها]، تنها باعث رسوایی هرچه بیشتر انگلستان در مقام قدرتی که بهطورکامل خارج از رفتارها و هنجارهای بینالمللی عمل میکند، خواهد شد.
روشن است که مقدار بمبها هر چقدر باشد، نمیتواند داعش را از سرزمینهایی که دراختیار گرفته است بیرون براند. پس گرفتن زمینها، درنهایت، فقط با گسیل نیروهای زمینی کشورها و مردم منطقه میتواند تحقق یابد. ویرانگریِ سبعانهٔ داعش بهطور یقین به بیزاری بیشتر اهالی سوریه و عراق که بهناچار باید زیر کنترل داعشیها روزگار بگذرانند انجامیده است. اما این اندیشه که عربها از بمباران امپریالیستها یا یاری جنگندههای روسیه- آنگونه که اسقف اعظم کلیسای ارتدکس روسیه ”جنگ مقدس“ مینامدش- استقبال خواهند کرد زیرا برای آنان رهایی خواهد آورد، بیخردیِ تاریخیِ بهاثباترسیدهای است.
تنها با اتکا به حاکمیتی ملی و از طریق نهادهای مردمیِ سوریه و عراق- که دربرگیرندهٔ مشارکت همهٔ ملیتها [قومها] و باورهای [مذهبیِ] متفاوت باشد- نظم و آرامشی پایدار میتواند پا بگیرد: درسی اساسی از درسهای آموختنی از سیاستهای اِعمالشده در طول این ۱۴ سال اخیر مبتنی بر [تغییرِ رژیم در دیگر کشورها] از طریق جنگ که در خاورمیانه حاکم بوده است. امروز در کشورهایی مانند افغانستان، عراق و لیبی که زیر عنوان پرطمطراق و پرجلوهٔ ”جنگ با تروریسم“ موردحملهٔ [نظامی] قرار گرفتهاند، چیزی مثل صلح و آرامش و یا نزدیک به آن نمیتوان یافت.
این مداخلههای امپریالیستی، به درگیریهای بیپایانی دامن زدهاند که بهبهای بسیار گرانِ جان میلیونها انسان تمام شده است. هر جنگ، تنها کاری که توانسته بکند [و تنها نتیجهیی که داشته است] فراهم کردنِ زمینه برای جنگِ بعدی بوده است. تعرضِ نظامیِ اخیر عربستان به یمن نیز- با حمایت غرب- به پیامدی بهتر از زمینهسازیِ جنگی دیگر، منتهی نخواهد شد و تنها کشوری دیگر را به زنجیرهٔ ویرانهها در سراسر منطقه خاورمیانه خواهد افزود. به چنین “رهایی”ای نه نیازی است و نه کسی در پی و خواستارِ آن است. داعش و جاهطلبیهای دیوانهوارش را فقط با نیروهای سیاسی و نظامی قانونیِ بهرسمیت شناختهشده میتوان از سینه و یاد مردم و منطقه ریشهکن کرد. نیروهای [سیاسی و نظامی] استعماریِ باز نگشته از سیاستِ استعماری، در این فهرست جایی ندارند.
در برنامهٔ آقای کامرون در رابطه با شرکت در بمبارانِ سوریه، به هیچکدام از موضوعهای آوردهشده در سطرهای بالا بهطورِمشخص اشارهیی نمیشود. بدتر از این آنکه، این برنامه [برنامهٔ آقای کامرون]، از نخستین گامهای برداشتهشده بهسوی گشودنِ گرهٔ کشمکش مصیبتبار در سوریه، یعنی آغاز گفتگوهای وین، با بیاعتنایی میگذرد. این گفتگوها، بهناگزیر، همهٔ گروهها در سطح بینالمللی را، ازجمله ایران و عربستان سعودی و قدرتهای بیرون از منطقه که در مسئلهٔ سوریه درگیرند و در آن نقش دارند، دربر میگیرد. اگر چنین است، پس بدون توجه به منافع این بازیگران، دستیابی به صلح ممکن نیست. اما هر راهحلِ سیاسیِ مبتنی بر باید یا نبایدِ حضورِ این یا آن شخص در دولت سوریه، امری است که درنهایت تنها از سوی خود سوریها و از طریق برخی شیوههای دمکراتیک باید مشخص شود. افزودنِ بمبافکنهای بریتانیا به جمعِ بمبافکنهایی که هماکنون در آسمان سوریه درگیرند، بهویژه با درنظر گرفتن سیاست بریتانیا که همواره با پیششرطهای ضدِ اسد در هرگونه روند صلحی همراه بوده است، موضعگیریای فاجعهبار است که کشمکش سوریه را سالها بهدرازا میکشاند و بهسودِ گفتگوهای وین نیست.
اگر رویدادهای اخیر ازجمله مداخله روسیه و جنایت هولناک در پاریس که انحراف توجهیی ناخواسته را در پیش بردنِ این سیاست باعث میشود، پس ملحق شدن به دستهٔ بمبافکنان، آنهم ناخوانده [بدونِ رضایت و درخواست رسمی دولت سوریه]، به پیشرفتِ اندکی که [در عقب راندنِ داعش] تابهحال شده است هیچگونه کمکی نخواهد کرد. درعوض، فقط به تلفاتِ انسانی و شمارِ پناهندگانی که بر اثرِ رنج و مصیبت سرزمینشان را ترک میکنند میتواند بیفزاید. بااینحال، از قرار معلوم، تلاش برای شکل دادنِ اکثریتی از نمایندگان پارلمان از سوی دیوید کامرون توانسته است همکیشانی در بین نمایندگان حزب کارگر انگلیس نیز بیابد. برخی از آنان، بدون تردید، جنگطلبانِ معتاد و وابسته به شیوهٔ فکری تونی بلر نخستوزیر پیشین حزب کارگر ند که مصمماند با زورِ سرنیزه برنامهٔ نولیبرالیسم را به سراسر دنیا تحمیل کنند. هستند دیگرانی که از هر فرصتی برای تضعیفِ رهبری جرمی کوربین، رهبر جدید حزب کارگر، میکوشند. البته این موضعگیری، خاص همگان نیست. برخی فقط بهسبب شرایط سوریه مبهوت شدهاند و پس از رویداد پاریس به این اعتقاد که “باید کاری انجام داد” چسبیدهاند که بهاحتمالِ زیاد، در عمل میتواند زیانبخش باشد. آنان باید بهیاد داشته باشند که، حزب کارگر هنوز در تلاش برای بازیافتن اعتبار ازدسترفتهاش پس از ضربهٔ روحیِ حمایت از جنگ بوش در عراق است. مداخلهٔ غیرقانونیِ بیشتر در خاورمیانه، خطر برگشت دوبارهٔ چنین وضعی را در پی دارد. برای بازداشتنِ بریتانیا از وارد شدن در کشمکشهای سوریه، همهٔ نمایندگان حزب کارگر در پارلمان بههمراهِ ”حزب ملی اسکاتلند“ و دیگران- ازجمله برخی از منتقدان [دولت] در حزب محافظهکار- باید رأی دهند. آنان باید از این هم فراتر رفته و گامهایی بردارند که شرایط لازم برای آرامش و صلح در منطقه فراهم گردد: پایههای حمایت از جنبشهای منحرف و ضدانسانیای مانند داعش را تضعیف کنند، به حمایت از رژیم متجاوز و واپسگرای عربستان سعودی پایان دهند، از هرگونه مداخلهیی در خاورمیانه از سوی غرب دست بکشند و اسراییل را بهپذیرشِ عدالت برای مردم فلسطین وادارند. گزینهٔ دیگر در این درگیری اینکه، به جنگی گسترشیابنده و برخورد یکیپسازدیگریِ قدرتها با همدیگر تن دردهند که به جنگی بزرگتر و با شدت و دامنهیی گستردهتر از کشمکشهایی که در سده اخیر آسیبهای دائمیشان را برجای نهادهاند، میتواند فرارویَد.