رفیق فاطمه مدرسی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از کادرهای برجسته سازمان مخفی نوید بود و پس از انقلاب ۱۳۵۷ در تشکیلات غیرعلنی حزب یکی از اعضا رهبری کمیته تهران و عضو مشاور کمیتهٴ مرکزی حزب تودهٴ ایران، بود.
او در ششم فروردین سال ۱۳۶۸ اعدام شد. فاطمه مدرسی تهرانی، تنها زن چپی بود که در سال ۱۳۶۸ گفته می شود با “حکم ویژه” در زندان اوین تیرباران و اعدام شد…
«گیرم هزار همچو تو را ناپدید کرد
دستان خونفشان پلیدان نابکار
گیرم هزارها چو تو بر دار برکشید
اندیشه تو نیز تواند کشد به دار؟
زمستان سپری میشود، و درختهای حیاط زندان جوانه میزنند. شکنجه گر و دستیارش در اتاق شکنجه بیهوده درتلاش پایان دادن به داستان زناند. زن قهرمانی نیست که نویسنده اش به دلخواه سرنوشت او را رقم زند. زن خود داستان خود را رقم میزند. او را به شکنجهگاه میبرند، و این بار از او می خوهند… چیزی بنویسد… پیشنهادشان ظاهرا رنگی خیرخواهانه دارد، اما زن از آن بوی شگردی زیرکانه می شنود که به قصد تهی کردن زن از معنای خودش پیش کشیده است…. از برون ساکت، اما از درون پرخروش… چند روز پس از سال نو، زن، فاطمه، سیمین، فردین، به جرم پافشاری بر باورهایش و اندیشه هایش به چوخه اعدام سپرده میشود.»
زن، براستی زن بود، دلیر بود
برگرفته از دنیا، دوره هفتم، سال دوم، شماره ۲ ، آبان ۱۳۷۹
صدای مردم