یک تحلیلگر اماراتی در گزارشی نوشت که اشتباهات فاجعه آمیز اخیر آمریکا در افغانستان این موضوع را برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ضروری کرده که هم اکنون زمان آن رسیده که وابستگی به واشنگتن را در عرصه راهبردی کاهش دهند.
به گزارش فارس، «دکتر عبدالخالق عبدالله» پروفسور اماراتی در علوم سیاسی، در مقالهای در پایگاه اینترنتی «نشنال نیوز» به درسهایی که خروج آمریکا از افغانستان برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به همراه داشت، پرداخت.
متن کامل مقاله وی به شرح زیر است:
پس از ۲۰ جنگ و سرمایهگذاری وسیع در ارتش افغانستان، خروج آمریکا از افغانستان به صورتی که شایسته تنها ابرقدرت جهان نیست، با شکست سیاسی و نظامی همراه شد.
پس از ۲۰ سال عملیات بزن در رویی و پنهان شدن در غارها و نفوذ به مناطق روستایی و حومهای و اقدام به عملیات تروریستی، گروه طالبان به کابل، پایتخت افغانستان بازگشت که تداعی کننده پیروزی این گروه بر اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ۱۹۸۰ بود.
تردیدها درباره توانایی آمریکا برای رهبری جهان در حال افزایش است
خروج آمریکا از افغانستان عجولانه و اشتباه بوده و برای وجهه و تصویر آمریکا فاجعه آمیز بود و این موضوع در حالی بود که تردیدها درباره توانایی آمریکا برای رهبری جهان در قرن ۲۱ در حال افزایش است.
در حال حاضر بحثهای داغی در اندیشکدهها و دانشگاهها در جریان است که آمریکا چگونه در افغانستان شکست خورد.
آیا تصمیم برای خروج با دقت و برنامه ریزی شده بود یا اشتباه راهبردی وحشتناکی بود که توسط «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا اتخاذ شد و وی در انتخابات آتی بهای آن را خواهد پرداخت البته اگر وی تصمیم به مشارکت در انتخابات ۲۰۲۴ بگیرد. چگونه تنها ابرقدرت در جهان توسط یک گروه شبه نظامی تروریست که از عصر تاریکی آمدهاند به عنوان یک شکست خورده ظاهر شد؟
این سوالها برای مدتها بدون حل باقی خواهد ماند اما مهمترین سوال برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که در فاصله ۲ هزار کیلومتری افغانستان قرار دارند این است که پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان برای امنیت خلیج فارس چه خواهد بود؟
آیا خروج آمریکا از افغانستان مقدمهای برای یک برنامه طولانی مدت برای خروج نظامی تدریجی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میباشد؟ گزینههایی که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با آن مواجه هستند، چه میباشد؟
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همانند گذشته منطقهای حیاتی برای آمریکا نیستند
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بدون گزینه نیستند.احساسی در آمریکا درباره خروج از درگیریهای خارجی ایجاد شده و صحبتهایی در این باره وجود دارد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همانند گذشته منطقهای حیاتی به شمار نمیآید.
این کشورها گزینههای زیادی دارند و شاید اولین و مهمترین آن، امکان توسعه قابلیتهای دفاع از خود و جلوگیری از اشتباه تشکیل ارتشی ناکارآمد همانند چیزی که در افغانستان شاهد آن بودیم است. ارتش افغانستان در اولین تقابل با طالبان بدون کمک آمریکا شکست خورد.
تجربه امارات در ساختن ارتشی کارآمد در هر دو زمینه تهاجمی و بازدارندگی در این راستا مهم است و به عنوان پیشرو در منطقه به شمار میآید. قرارداد جنگنده اف-۳۵ با آمریکا، نخستین گام در پروژه دفاع ملی آتی به شمار میآید.
علاوه بر توسعه تواناییهای دفاع از خود، این موضوع مهم است که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، تقویت همکاری نظامی را اولویت بخشیده و ارتش این کشورها از نظر عملیاتی و تنظیماتی با یکدیگر مرتبط شوند.
یک ارتش متحد از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد. تردیدی وجود ندارد که هماهنگی دفاعی نیازمند تصمیم سیاسی و راهبردی است که باید از طریق سرعت بخشیدن به مسیر آشتی و تقویت مسیر همکاری امنیتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صورت پذیرد.
حضور بینالمللی در معادله امنیت خلیج فارس باید به یک ضرورت تبدیل شود
اما امنیت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تنها مسئولیت کشورهای این منطقه نیست. این موضوع به دلیل موقعیت راهبردی و ثروتهای نفتی، همواره ابعادی بینالمللی داشته است. حضور بینالمللی در معادله امنیت خلیج فارس بعد از تحولات اخیر در افغانستان و بیتوجهی واشنگتن در قبال تجاوزهای ایران و همچنین افزایش فعالیتهای خرابکارانه در اطراف تنگه هرمز، به یک ضرورت تبدیل شده است.
غیبت آمریکا باید توسط اروپاییها، چین، هند و کرهجنوبی جبران شود
هرگونه غیبت آمریکا باید توسط حضور ارتش انگلیس، فرانسه و کشورهای اروپایی و همچنین حضور نظامی چین، هند و کره جنوبی جبران شود. بینالمللی کردن امنیت خلیج فارس، یکی از گزینههای بعد از دوره آمریکا در این منطقه است.
خروج شتاب زده آمریکا از افغانستان، بازگشت قدرتمندانه طالبان به پایتخت افغانستان و افزایش تهدید ایران، نشان دهنده آن است که معادله امنیت خلیج فارس در این قرن بسیار متفاوت با قرن گذشته خواهد بود.
خلیج فارس درآستانه تحولات بزرگ امنیتی و نظامی است
خلیج فارس درآستانه تحولات بزرگ امنیتی و نظامی است که چه بسا بزرگترین تحولات از سال ۱۹۷۱ و زمانی که آمریکا مسئولیت امنیت این منطقه را بر عهده گرفت، باشد.
آمریکا پیشتر و پس از شکست در جنگ ویتنام، به سرعت نقش رهبری خود را به خصوص پس از فروپاشی شوروی سابق به دست آورد. امروز این کشور با شکستی دردناک از افغانستان خارج شد و پروژه این کشور در عراق نیز در حال رنگ باختن است. در هر کدام از این موارد، واشنگتن اشتباهات وحشتناکی در محاسبات خود درباره قدرت خود و توانایی مخالفان و دشمنان خود کرده است.
احساسات مردم آمریکایی در مخالفت با ماجراجوییهای خارجی در حال تقویت شدن است
آمریکا آنچه از قدرت نظامی، سیاسی و مالی خود در دوران پس از افغانستان باقی مانده را حفظ خواهد کرد اما این موضوع قطعی است که احساس عموم آمریکاییها در مخالفت با ماجراجوییهای خارجی در حال تقویت شدن است و جهان در حال ورود به دوران پس از آمریکاست که طی آن، واشنگتن نمیتواند و نمیخواهد تا به تنهایی امور جهان را مدیریت کند.
این موضوع به وضوع در دکترین «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا و پس از آن «جو بایدن» رئیس جمهور کنونی تجسم یافته و هر دو این منطق را دنبال میکنند که موضوعات داخلی بسیار مهمتر از موضوعات خارجی هستند.
هزینه مرگبار اشتباهات آمریکاییها توسط آمریکا پرداخت نخواهد شد
آمریکا این حق را دارد که تصمیماتی را اتخاذ کند که بهترین نتیجه را برای منافع ملیاش به همراه داشته باشد اما این تصمیمات محدود به آمریکا نخواهد بود. هزینه مرگبار اشتباهات آمریکاییها توسط آمریکا پرداخت نخواهد شد بلکه این هزینه توسط دوستان و شرکا نظیر افغانستان پرداخت میشود.
هم اکنون زمان آن فرا رسیده که وابستگی به واشنگتن در عرصه راهبردی کاهش یابد
اشتباهات آمریکا اخیر فاجعه آمیز بوده است و برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ضروری است که از این اشتباهات درس بگیرند. هم اکنون زمان آن فرا رسیده که وابستگی به واشنگتن در عرصه راهبردی کاهش یابد. اعتماد به آمریکا نیز باید بازبینی شده و تجدید نظر عمیق و اساسی درباره آن نیاز است. حتی اتحاد قدیمی با آمریکا که مناسب شرایط قرن بیستم بوده، ممکن است مناسب شرایط قرن ۲۱ نباشد و این اتحاد نمیتواند با شرایط پدیدار شدن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به عنوان قدرتی فزاینده در منطقه عربی تطابق داشته باشد.