حزب کمونیست بریتانیا هشدار داده است که خطر حملهٔ نظامی به ایران و وقوع جنگی جدید در خاورمیانه از میان نرفته است.
رابرت گریفیتز، دبیرکل این حزب، در بیانیهای که روز یکشنبه ۲۳ ژوئن/۲ تیر منتشر شد، گفت: “تجمع نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا در منطقه، واقعی و در حال افزایش است، و تکرار رخدادهای مشابهی پیش از بمبارانهای فاجعهآمیز و حمله به عراق و افغانستان است.”
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: “تصمیم رئیسجمهور آمریکا در مورد خروج یکجانبه از توافقنامهٔ برجام که مورد پشتیبانی سازمان ملل متحد است، به بحران دامن زد… دولت آمریکا پس از خروج از این توافقنامه، دست به اِعمال طیف وسیعی از تحریمهای اقتصادی و مالی زد که منجر به ویرانی اقتصاد ایران، بیکار شدن میلیونها کارگر، و تشدید فقر و گرسنگی خانوادههای این کارگران شد. انگیزهٔ واقعی در بحرانی کردن این وضعیت و به راه انداختن درگیری نظامی، خواست نیروهای قدرتمند در مراکز سیاسی-نظامی-صنعتی آمریکاست که ایران را مانعی در برابر سلطهٔ آمریکا بر منطقهٔ مهم و استراتژیک خاورمیانهٔ بزرگ قلمداد میکنند…
“مداخلهٔ نظامی غرب در خاورمیانه باید پایان گیرد. بریتانیا باید از تکرار طوطیوار شعارهای رئیسجمهورهای آمریکا و دنبالهرَوی از ماجراجوییهای جنایتکارانهٔ ارتش آمریکا دست بردارد. بحران اخیر نمایانگر نیاز مبرم بریتانیا به دولتِ چپگرای حزب کارگر است که خارج از مجموعهٔ امریکا، ناتو، و اتحادیهٔ اروپا، سیاست خارجی مستقل واقعیای را بر اساس عدالت اجتماعی و همبستگی بین مردم جهان دنبال کند.”
سرمقالهٔ نشریهٔ انگلیسی مورنینگ استار،
۱۸ ژوئن ۲۰۱۹ / ۲۷خردادماه ۱۳۹۸
تصمیم آمریکا به فرستادن ۱۰۰۰ نیروی نظامی دیگر به خلیج فارس، احتمال وقوع جنگی فاجعهبار با ایران را بیش از پیش کرده است، ولی هنوز هم میتوان جلوی چنین برخوردی را گرفت.
دولت چین حق دارد که از آمریکا میخواهد دست از «سیاست فشار مفرط» بر ایران بردارد و از ایجاد وضعیتی در خاورمیانه که نتوان مهارش کرد، پرهیز کند. امّا به نظر نمیآید که آمریکا به هشدار کشوری گوش بدهد که آن را رقیب استراتژیک عمدهٔ خودش میداند و دولت دونالد ترامپ جنگ تجاری پرمخاطرهای را با آن آغاز کرده است. فقط چین نیست که با چنین جنگی مخالفت میکند. متحدان آمریکا مانند اسپانیا، آلمان، و ژاپن نیز همگی علیه وقوع چنین جنگی هشدار دادهاند. امّا صِرفِ امید به اینکه در پایتختهای کشورهای امپریالیستی عقل و تدبیر حاکم شود، برای جلوگیری از فاجعه کافی نیست.
سیاست آمریکا را مردانی به پیش میبرند که به حد خطرناکی بیملاحظه و بیمسئولیتاند. مایک پومپئو، وزیر امور خارجی آمریکا، بارها خواستار جنگ با ایران شده است. او در سال ۲۰۱۴ نیز از باراک اوباما که آن زمان رئیسجمهور بود خواسته بود که مذاکره دربارهٔ توافق هستهیی با ایران را رها کند و به جای آن، تأسیسات هستهیی ایران را مورد هدف حملههای هوایی قرار دهد. جان بولتون، مشاور امنیت ملّی ترامپ نیز کارنامهٔ سیاهی از تلاش برای راهاندازی جنگ دارد.
و خودِ دونالد ترامپ هم دائماً از جانب نزدیکترین متحدان آمریکا در خاورمیانه تحریک میشود، یعنی توسط اسرائیل و عربستان سعودی که دولتهای خودشان هم در دست شخصیتهایی بیپروا و خشن است. تصاحب شتابزدهٔ سرزمینهای اشغالشده به طور غیرقانونی توسط دولت بنیامین نتانیاهو، مشارکت محمد بنسلمان در جنگ فاجعهبار در یمن، و دخالت این هر دو کشور در جنگ سوریه، جای امید و خوشبینی چندانی نمیگذارد که هر کدام از این دو نفر بخواهد خود را از این وضعیت خطرناک بیرون بکشد.
به همین دلیل است که دیوید پرنتیس، رهبر سندیکای یونیسون، خواستار آن شد که «بریتانیا کورکورانه از سیاستها و اقدامهای آمریکا دنبالهرَوی نکند.» جنبش کارگری باید این خواست را در صدر برنامههای کارزار ضدجنگ خود قرار دهد.
[اشاره میشود که دیوید پرنتیس این خواست را در سخنرانی خود در کنفرانس سالانهٔ یونیسون، بزرگترین سندیکای کارمندان بخش دولتی و عمومی با بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار عضو، در خرداد امسال در شهر لیورپول انگلستان مطرح کرد و تأکید کرد که هر گونه جنگی با ایران، منجر به «فاجعهای انسانی» خواهد شد. پیش از آن، جرمی هانت وزیر امور خارجی بریتانیا گفته بود که آن کشور با موضع آمریکا در مورد مسئول دانستن ایران در حمله به نفتکشها در خلیج فارس موافق است. او گفته بود که «تقریباً مسلّم است» که دولت ایران مسئول حمله به نفتکشهاست و این حمله «نشانگر… شیوهٔ رفتار دولت ایران در بیثبات کردن» خاورمیانه است. در همان کنفرانس یونیسون، دیوید پرنتیس در پاسخ به پرسشی که معاون دبیرکل کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران (کودیر) از او در رابطه با موضع جنگ طلبانه وزیر خارجه انگلستان در قبال رخدادهای سیاسی اخیر در منطقه کرد، گفت که وضعیت «روز به روز خطرناکتر میشود.» او افزود: «ما باید کاری کنیم که مطمئن شویم جنگ تازهای در خاورمیانه رخ نخواهد داد. چنین جنگی برای منطقه فاجعهبار خواهد بود.» آقای پرنتیس در بخش دیگری از سخنانش گفت: «اروپا و جهان هنوز گرفتار پیامدهای ماجراجوییهای نظامی و فاجعهٔ انسانی در عراق و سوریه و لیبیاند. به نظر من، این وضعیت بسیار خطرناک در ارتباط با ایران که الآن با آن روبرو هستیم، نتیجهٔ مستقیم تصمیم دونالد ترامپ به بیرون رفتن از برجام است.» در این گردهمایی پلاکاردی در دست حاضران بود که خواست «صلح، حقوق بشر و حقوق دموکراتیک، و عدالت اجتماعی» در ایران بر آن نوشته شده بود. حاضران در این گردهمایی خواستار محکوم کردن و پایان دادن به «جنگ، تحریمها، و مداخلهٔ خارجی» در امور ایران شدند. ن.م.]
سیاستمداران محافظهکار (توری) از جرمی هانت وزیر امور خارجی گرفته تا ردههای پایینتر، یکصدا با یکدیگر جرمی کوربین رهبر حزب کارگر را به این دلیل که پیش از دامن زدن به جنگی دیگر در خاورمیانه خواهان ارائهٔ شواهد بهتری شده است، مورد تمسخر و اهانت قرار میدهند و موضع او را در زیر علامت سؤال بردن موضوع جنگ با ایران، غیرمیهندوستانه میخوانند.
نخستین واکنش و موضع خیلی از نمایندگان پارلمان و رسانهها در همان گام اوّل، دنبالهرَوی و حمایت بیبروبرگرد از هر گونه مناقشهای است که آمریکا پیش بکشد. ولی میلیونها نفر در بریتانیا از جنگ نفرت دارند و خوب میدانند که جنگهای قبلی نیز بر پایهٔ دروغ به راه انداخته شد. همانطور که دیوید پرنتیس در سخنانش گفت، اشاره به تأثیر و پیامدهای فاجعهبار جنگهای قبلی علیه عراق و لیبی، نکتهای محوری در ایجاد جنبش صلح در همان مقیاسی است که ما برضد جنگ عراق در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به راه انداختیم. متأسفانه آن جنبش گسترده نتوانست از تجاوز به عراق جلوگیری کند. امّا باید گفت که دولت حزب کارگر تونی بلر در آن زمان خیلی قدرتمندتر از دولت آشفتهٔ کنونی بود، و تازه تونی بلر از حمایت اپوزیسیون توری برای پیشبُرد جنگ هم برخوردار بود.
اعتماد به پارلمان و سیاستمداران از آن زمان تا کنون خیلی ضعیف شده است، به طوری که ادعای دولت [بریتانیا] مبنی بر داشتن شواهدی از جنگطلبی ایران، از هماکنون با شک و تردید گستردهای روبروست.
نامزدهای رهبری حزب توری [و نخستوزیری، پس از کنار کشیدن ترزا مِی] از زمانی که رقابت برای احراز این مقام را آغاز کردند، همگی در مورد به قدرت رسیدن حزب کار جرمی کوربین در انتخابات آتی حرف زدهاند. نخستوزیری که از شکست خوردن در انتخابات میترسد، در برابر کارزار تودهیی پرهیز از جنگ، آسیبپذیر خواهد بود. خودداری بریتانیا از حمایت از این ماجراجویی، به نوبهٔ خود موقعیت آن جریانهایی را در رهبری آمریکا تقویت میکند که ترجیح میدهند تنش با ایران کاهش یابد.
بسیج کردن مردم در کارزاری گسترده علیه جنگ با ایران نمیتواند صرفاً محدود به این باشد که بگوییم با آن مخالفیم، اگرچه این هم مهم است. با سازماندهی است که میتوانیم از وقوع جنگ با ایران جلوگیری کنیم.
نامۀ مردم