روزنامه اعتماد، ۴ شهریورماه، گفتوگویی با شهیندخت مولاوردی دارد. مولاوردی در دُور دوم ریاست جمهوری روحانی، مقام رسمیاش تنزل یافت و دستیارِ رئیسجمهور در امور شهروندی شد، سمتی که مشخص نیست تشکیلات و وظایفش بر چه اساسی تدوینشده و قرار است چه چیزی بهوسیلهٔ آن بهاجرا درآید. بهنظر میرسد این پست دولتی، با محتوایی توخالی، بدان منظور راهاندازی شده که انتقادهای فزاینده به روحانی مبنی بر بیتوجهی به خواستهای زنان را شاید کاهش دهد.
سخنان مولاوردی با روزنامهٔ اعتماد، این موضوع را بهروشنی اثبات میکند. روزنامهٔ اعتماد از مولاوردی در رابطه با برنامهها و رویکردهایش میپرسد، که او در جواب میگوید: “مهمترین رویکرد و تلاش ما در تنظیم آن برنامهها جریانسازی منشور حقوق شهروندی و بسترسازی برای تحقق آن است.” و سپس در ادامه میگوید: “باید بسترهای فرهنگی، قانونی و آموزشی برای اجرای منشور حقوق شهروندی فراهم شود تا به اجرای آن امیدوار بود.”
کسانی که اظهارات مولاوردی را در چهار سال دولت اول روحانی دنبال کردهاند بهخوبی آگاهاند که ایشان همیشه در گفتههایش از برنامههایی که قرار است تدوین و اجرا شوند سخن بهمیان آورده است و از برنامههایی که عملی شدهاند سخنی بر زبان نمیآورد و دلیل آن هم این است که برنامهٔ عملیای که اجرا شده باشد اصلاً وجود نداشته است. در رابطه با منشور حقوق شهروندی هم این اصل تغییر نکرده است. او میگوید: “یکی از مسائل جدی که در اجرای منشور حقوق شهروندی وجود دارد، مخالفتهایی است که با آن از سوی دستگاههای دیگر میشود. مثلاً مسئولان عالی قضایی میگویند که نیازی به منشور حقوق شهروندی نیست. … ما نیازمند تعامل میان همه قوا هستیم تا بندبند منشور حقوق شهروندی زمینه اجرایی شدن پیدا کند.” خانم مولاوردی قبلاً هم در سخنانی مشابه با این سخنان میگفت که صحبتها و دیدارهایی با “علمای” قم شده تا نظر آنان در رابطه با زنان را تغییر دهد. البته این رایزنیها برای انجام تغییرهایی بنیادین نبوده است، مثلاً اجازه دادن به زنان برای ورود به ورزشگاهها یکی از این رایزنیها بود که در همین حد هم نتوانست رضایت “علما” را بگیرد. مولاوردی تنها چهرهٔ دولتیای نیست که درصدد برمیآید تا ماهیت بهشدت مخدوش روحانی را ترمیم کند. روزنامههای حامی اعتدال هم با انجام مصاحبهها و گزارشهایی گوناگون درصدد القای این دروغ برمیآیند که روحانی مصمم است برای بهاجرا گذاشتن برنامهٔ مشارکت زنان در عرصههای گوناگون قدمهایی بردارد. روزنامهٔ اعتماد، در همان شمارهاش، گزارشی را انتشار داد که در آن انتخاب زنان شهردار و رؤسای شوراهای شهر را برجسته کرده بود. روزنامهٔ اعتماد در قسمتی از گزارشش مینویسد: “نمایندگانی که با رأی مردم به شورا راه پیدا کردهاند، با رأی خود رئیس یا شهرداران زن را بهعنوان مدیران شهری انتخاب کردهاند؛ همچنان که خواسته مردم در تمام روزهای پیش از انتخابات از رئیسجمهور حضور زنان در پستهای مدیریتی بود. هرچند وعدهها بههر دلیل محقق نشد و شاهد حضور زنان در جایگاه وزارت در کابینه نبودیم و با انتخاب معاونان رئیسجمهور حتی از تعداد زنان کابینه کم هم شد، اما این نکته که زنان در نقاط مختلف کشور در مناصب تصمیمسازی و تصمیمگیری قرار گرفتهاند و بهعنوان مدیران شهری میتوانند توانایی خود را نشان دهند هم اتفاق خوبی است که میتواند مقدمهای باشد برای حضور بیشتر زنان در مناصب بالاتر و آماده شدن شرایط برای انتخاب وزیر زن در دورههای بعد.”
اشرف بروجردی هم در مطلبی در روزنامه اعتماد، نوشت: “حضور زنان در سطوح مختلف مدیریتی ازجمله در شهرداریها و وزارتخانهها در دستورکار قرار گرفته است که میتواند گامی به پیش در جهت تقویت حضور زنان در عرصه سیاست باشد.”روزنامهٔ ایران،۴ شهریورماه، نیز روی موضوع انتخاب زنان در شوراها و شهرداریها تکیه کرده و مینویسد: “از اواخر هفته گذشته، شوراهای اسلامی شهر و روستا بهطور همزمان، کار خود را رسماً آغاز کردند. اما بیش از همه این بحث انتخاب شهردار و رؤسای شورای شهر هم بود که پارلمانها و مدیریت شهری را موردتوجه قرار داد! در این بین اخبار و گزارشها نشان میدهد که در این دوره، اقبال خوبی نسبت به حضور زنان در پستهای مدیریت حوزههای شهری وجود داشته است.” جالب اینکه گزارش ایران در جایی دیگر، مینویسد: “در تهران دو زن یعنی زهرا نژاد بهرام و بهاره آروین توانستند بهعنوان منشیهای شورای شهر تهران با کسب بالاترین آرا به داخل هیأت رئیسه وارد شوند. … ۷ عضو مرد شورای شهر سهند، برای نخستین بار با ۴ رأی، نخستین شهردار زن شمال غرب کشور را انتخاب کردند.”
اگر به گفتهها و مطالب بالا استناد کنیم باید گفت که، در شهر تهران، که ادعا میشود اصلاحطلبان و اعتدالیها تمامی کرسیهای شهر تهران را تصاحب کردند، آیا با این وضعیت نمیشد یک شهردار زن انتخاب کرد؟ این جماعت سیاسی معتقد بودند که زنان قابلیت وزیر شدن را داشتند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری این وعده را مرتب تکرار میکردند، اما درنهایت کسی شهردار تهران شد که قرار است منویات جناحهای ارتجاعی را بهاجرا درآورد. اگر این توجیه روحانی و حامیانش که وعدهٔ دادن پست وزارت به زنان با مخالفتها و مقاومتهایی روبرو بوده است را قبول کنیم، آنگاه این سؤال مطرح میشود که برای پست شهرداری تهران که دست این جناح کاملاً باز بوده است چه توجیهی میتوان تراشید؟ چگونه است که شهردار شدن زنان در نقاط پرت و شهرهای کوچک از سوی روزنامههای این جناح بزرگنمایی میشود، اما در شهر تهران از کنار این موضوع با سکوت رد میشوند. حتی نجفی که شهردار شد و شهردار زن هم نیست، مجبور است برای بهدست گرفتن این پست، علناً، تعهد و تمکین خود به جناحهای تصمیمگیرنده را اعلام کند. ما موضوع را بر این مهم متمرکز میکنیم که حسن روحانی با پشت کردن به همان حداقلهای انتخاباتی، درماهیت امر نشان داد که با حضور جنبش اجتماعی در کل و در اینجا با جنبش زنان موافق نیست و ادعاهای حامیان سیاسی و رسانهایاش برای چنین توهمآفرینیای با واقعیتهای موجود همخوانی ندارند.
نامۀ مردم