سندیکاهای کارگری در چین، با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، دارای نقشی منحصر به فرد و متفاوت از اتحادیههای کارگری در غرب هستند. در چین، سیستم اتحادیهها به عنوان بخشی از ساختار حزب کمونیست چین عمل میکند و به عنوان نماینده کارگران و زحمتکشان، در همکاری با دولت و حزب کمونیست برای تأمین رفاه و حقوق کارگران تلاش میکند.
در روزهای آغازین ماه مارس ۲۰۲۵/ اسفندماه ۱۴۰۳، ریاست فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (WFTU) به میزبانی کنفدراسیون عمومی کار ویتنام (VGCL) تشکیل جلسه داد.
در این نشست از سوی پامبیس کیریتسیس، (Pambis Kyritsis) دبیرکل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، به موضوع های بسیار کلیدی اشاره شد. او به شرایط کنونی جهان اشاره کرد که مشخصه آن تعمیق هرچه بیشتر بحران سرمایه داری است. بحرانی که با حملات جدیدی علیه حقوق و دستاوردهای کارگران، گسترش چشمگیر نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، تخریب فزاینده و غیرقابل جبران محیط زیست و بهره برداریهای بیرویه از منابع طبیعی همراه است. او ضمن بررسی عملکرد اتحادیهها در سال گذشته و استراتژی آنها برای سال ۲۰۲۵/ ۱۴۰۴، برای غلبه بر مشکلات موجود ، به مبارزه متحد و همکاری هرچه بیشتر اتحادیههای کارگری و تکیه بر مبارزه طبقاتی کارگران ، یعنی هسته اصلی مبارزات کارگران و زحمتکشان، علیه سرمایه داری تأکید کرد.
از مسایلی که مطرح شد و از اهمیت ویژهای برخوردار است، تفکیک بین اتحادیههای زرد و نقش آنها بود که در همکاری با دولتهای کشورهای سرمایه داری ، فعالیتهای تخریبی علیه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (WFTU) دارند. نکته پراهمیت دیگر که قابل توجه است، گسترش هرچه بیشتر همکاریها با سایر اتحادیههای کارگری در جهان است. بنا بر گزارش “کیریتسیس”، فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری به تقویت روابط خود با کنفدراسیون بین المللی سندیکاهای کارگری عرب (ICATU ( و اتحادیه سراسری سندیکاهای کارگری آفریقا (OATUU) پرداخته است. اشاره به بازدید هیئت بلند پایه فدراسیون از چین و به دعوت فدراسیون سراسری سندیکاهای کارگری چین، از دیگر نکات مهم این گزارش است که در آن تمایل به همکاریها و اقدامهای مشترک مورد تأکید طرفین بود که به یقین یک تحول در خور توجه و سودمند خواهد بود که از بسیاری جهات و در همکاریهای پایدارتر و نزدیک تر سبب تقویت مبارزات طبقاتی اتحادیههای کارگری خواهد شد. برخی از سازمانهای بینالمللی و نهادهای غربی که بهطورعمده تحت تأثیر دیدگاههای سیاسی ویژه سیستم سرمایه داری هستند، به انتقاد از سیستم سندیکایی چین می پردازند. نهادها و سازمانهایی که بنا بر گفته ” کیریتسیس”، حملههای خود را علیه فدراسیون بینالمللی سندیکاهای کارگری افزودهاند تا از نفوذ آن در میان کارگران جهان جلوگیری کنند. این سازمانها ، اتحادیههای کارگری چین را نیز در موارد بسیاری مورد حمله خود قرار دادهاند. از جمله این سازمانها، کنفدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری (ITUC) است که در گزارش های سالانه خود سیستم سندیکایی چین را به دلیل “وابستگی به دولت و محدودیت ” های موجود در فعالیتهای مستقل کارگری مورد انتقاد قرار داده است. در همین راستا ، سازمان بین المللی کار(ILO)، ، سازمانهای حقوق بشری عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر و در آمریکا (AFL- CIO) نیز هستند که اتحادیههای کارگری چین را به عنوان یک نهاد دولتی معرفی می کنند و مدعی هستند که به جای دفاع از حقوق کارگران ، بیشتر منافع دولت را دنبال می کنند. تلاش چنین سازمانهایی، تلقین این تفکر است که منافع حزب کمونیست، مانند دولتهای کشورهای سرمایه داری در تضاد با منافع کارگران و زحمتکشان است. القای چنین تفکری، جعل واقعیتها و با هدف فریب زحمتکشان صورت میگیرد که تنها میتواند به زیان زحمتکشان در راه تشکل یابی آنان در حزب سیاسی خود که حزب کمونیست است، منجر شود. باید این حقیقت مسلم توضیح داده شود که ماهیت اتحادیههای کارگری در زمان حاکمیت دولتهای سرمایه داری با ماهیت اتحادیههای کارگری در زمان تسلط حاکمیت کمونیستها که پایه های اقتصادی سوسیالیستی دارند، بسیار متفاوت است و اهداف آنها نیز بهطور بنیانی و ذاتی با یکدیگر تفاوت دارند. در جوامعی که پایههای اقتصادی سوسیالیستی دارند و احزاب کمونیست در رأس حاکمیت هستند، عملکرد اتحادیهها به طور ریشهای تغییر یافته و همه شکلهای سازمانهای کارگری جایگاه گذشته خود را از دست میدهند و همزمان حزب سیاسی پرولتاریا (حزب کمونیست ) ، اتحادیهها و شوراهای سیاسی به هم می پیوندند و به صورت یک واحد به هم پیوسته متحد میشوند که همه یک هدف را دنبال میکنند. نتیجه آن که یک سازمان سیاسی – اقتصادی نوین با حاکمیت کارگران به وجود میآید و حزب کمونیست به عنوان ارگان رهبری این سازمان و در کنار پرولتاریا، در سازماندهی ایدئولوژیک، سیاسی، و اقتصادی تلاش میکند.
در همین رابطه، نقش سندیکاهای کارگری چین را نمیتوان در چارچوب دیدگاههای سندیکاهای کشورهای سرمایه داری بررسی کرد و همان گونه که اشاره شد ، نقش اتحادیههای کارگری چین متفاوت با اتحادیههای کشورهای سرمایه داری است. بر اساس قانون اتحادیههای کارگری جمهوری خلق چین، ماده ۵، ” اتحادیههای کارگری بر طبق مفاد قانون اساسی و سایر قوانین، کارگران را سازماندهی و آموزش میدهند تا به عنوان اربابان کشور نقش ایفا کنند و به طرق و اشکال مختلف در اداره امور دولتی، برنامه های اقتصادی و فرهنگی و امور اجتماعی مشارکت کنند. اتحادیههای کارگری باید به دولتهای خلق در کارشان یاری برسانند و از قدرت دولتی چین، یک کشور سوسیالیستی با دیکتاتوری دموکراتیک خلق تحت رهبری طبقه کارگر و بر اساس اتحاد کارگران و کشاورزان محافظت کنند.”۲
در ماده ۶ نیز آمده است که “وظایف اساسی اتحادیههای کارگری حفاظت از حقوق و منافع مشروع کارگران و خدمت به آنان همراه با فداکاری است. اتحادیههای کارگری ضمن حفاظت از منافع کلی تمامی مردم چین، باید حقوق و منافع مشروع کارگران را نمایندگی و از آنان محافظت کنند. اتحادیه های کارگری باید مکانیسم های هماهنگی روابط کار، حفاظت از حقوق و منافع کارگران و توسعه هم آهنگ روابط کار از طریق اقداماتی مانند مشاوره های برابر و سیستم قرارداد جمعی بهبود بخشند. اتحادیههای کارگری، مطابق با مفاد قوانین و از طریق کنگرههای کارگری یا سایر اشکال، کارگران را برای شرکت در انتخابات دموکراتیک، مشورت دموکراتیک، تصمیمگیری دموکراتیک، مدیریت دموکراتیک و نظارت دموکراتیک بر نهادهایی که در آن مشغول به کار هستند، سازماندهی خواهند کرد (همانجا).
سندیکاهای کارگری در چین، با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور، دارای نقشی منحصر به فرد هستند. فدراسیون سراسری سندیکاهای کارگری چین (ACFTU) ، در واقع به عنوان یک سازمان حزبی و بر اساس اصول حزب کمونیست چین عمل میکند و وظیفه اصلی آن تأمین حقوق و منافع کارگران ، ارتقا شرایط کاری و اجتماعی و همکاری با دولت برای تحقق اهداف اجتماعی و اقتصادی کشور است. این اتحادیهها با در نظر گرفتن و اعتقاد بر این که حزب کمونیست چین نماینده کارگران و زحمتکشان است ، تحقق اهداف سیاسی ، اقتصادی، و اجتماعی حزب کمونیست را نه تنها به سود کارگران ، بلکه به سود تمامی جامعه میبینند و به همین دلیل، به جای تقابل با دولت، به همکاری با دولت تمرکز دارند و به عنوان یک رابط بین حزب ، دولت، و کارگران عمل می کنند.
بر اساس مادههای ۱، ۲ و ۳ قانون اتحادیهها،
ماده ۱ – مطابق با قانون اساسی برای تضمین وضعیت اتحادیههای کارگری در فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت، تعریف حقوق و تعهدات آنها و اطمینان از ایفای نقش آنها در نوسازی سوسیالیستی تدوین شده است.
ماده ۲- اتحادیههای کارگری سازمان های مردمی طبقه کارگر هستند که توسط کارگران به اراده آزاد خود تحت رهبری حزب کمونیست چین تشکیل شده اند و به عنوان یک پل و رابط عمل میکنند که حزب کمونیست چین را با کارگران پیوند میدهد. سندیکاهای کارگری و فدراسیون سراسری سندیکاهای کارگری چین در همه سطوح نماینده منافع کارگران است و از حقوق و منافع مشروع کارگران مطابق با قانون محافظت میکند.
ماده ۳- کارمندان شرکتها، نهادهای عمومی، ارگانهای حزبی و دولتی و سازمانهای اجتماعی در سرزمین اصلی چین که امرار معاش خود را عمدتاً از طریق دستمزد به دست میآورند، حق دارند بدون در نظر گرفتن قومیت، نژاد، جنسیت، شغل، اعتقادات مذهبی یا تحصیلات خود، مطابق با قانون، اتحادیههای کارگری تشکیل دهند. هیچ سازمان یا فردی نمی تواند مانع یا محدود کردن آنها از انجام این کار شود. اتحادیههای کارگری باید از حقوق کارگران برای پیوستن و تأسیس اتحادیههای کارگری مطابق با قانون و با توجه به تحولات و تغییرات در زمینههایی مانند شکلهای سازمانی شرکتها، ترکیب کارگران، روابط کار و شکلهای اشتغال حمایت کنند.
اتحادیههای کارگری چین ، بزرگترین سازمان مردمی در چین با بیش از ۳۰۰ میلیون عضو است و به عنوان بخشی از “حکمرانی سوسیالیستی” است که هم آهنگی بین کارگران، دولت و کارفرمایان را تضمین میکند. از سوی دیگر حزب کمونیست چین ، به عنوان نهادی بر آمده از انقلاب زحمتکشان این کشور، از حقوق کارگران و زحمتکشان دفاع میکند و خود را نماینده آنها می داند،
اتحادیهها را تشویق میکند تا در همکاری با دولت برای بهبود شرایط کاری و اجتماعی کارگران تلاش کنند.
نقش سندیکاهای کارگری و مدل توسعه چین، بر خلاف کشورهای سرمایه داری مبتنی بر هم آهنگی اجتماعی است و نه تقابل طبقاتی بین حاکمیت و زحمتکشان. از این رو هرگونه تحلیل در باره اتحادیههای کارگری چین باید با شرایط خاص چین و دستاوردهای آن در بهبود زندگی زحمتکشان صورت بگیرد.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۲۳۴، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴