
نوشته تیلور دورل در نشریهٔ پیپلز ورلد، نشریهٔ حزب کمونیست آمریکا، ۱۲ مارس ۲۰۲۵ (۲۲ اسفند ۱۴۰۳)
در این عکس که در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۰ (۶ آبان ۱۳۹۹) گرفته شده است، لونگ شیولین (سمت راست)، یکی از کادرهای حزب کمونیست چین، در حال گفتوگو با شی باسان، بانویی روستایی، در روستای شیبادونگ، واقع در ولایت خودمختار شیانگ شی توجیا و میائو در استان هونان، در مرکز کشور چین، دیده میشود.
در روستاهای چین، بسیار دیده میشود که کشاورزان سالخورده از خانههای قدیمی به محلههای تازهساز نقلمکان میکنند که در سراسر کشور در حال شکلگیری است. خانههایی که در مسیر بلاهای طبیعی مانند سیل و رانش زمین قرار دارند، یا خانههایی که صرفاً بیش از حد قدیمی شدهاند، جایشان را به آپارتمانهای جدیدی میدهند که به محلهای کار صنعتی یا پساصنعتی نزدیکترند. هنگامی که دولت خانهٔ دویست سالهٔ پنگ لانهوآ را غیرقابلسکونت اعلام کرد، او پیشنهاد نقلمکان به محلهٔ جدید در فاصلهٔ یک ساعتی را رد کرد. در عوض، او بهرغم سن زیادش(او به نود سالگی نزدیک میشود و شاهد تحول چین از کشوری فئودالی در اشغال ژاپن به ابرقدرتی اقتصادی بوده است)، یا شاید دقیقاً به همین دلیل، تصمیم گرفت در همان خانهٔ فرسوده باقی بماند.
اگر پنگ در کلبهای فرسوده در ویرجینیای غربی متولد شده بود، ممکن بود گزینههای محدودی میداشت. زندگی با آلزایمر، با حقوق بازنشستگی متوسط، و بیمهٔ کمدرآمدها، امید چندانی برای بازسازی خانه، تأمین نیازهای اساسی، و بهبود شرایط مادّی در سالهای پایانی عمر برای او باقی نمیگذاشت. هیچ کادر دولتی یا حزبی از خانههای کلنگی در روستاهای ویرجینیای غربی دیدار نمیکند تا چگونگی تأمین حداقل سطح زندگی در مسکنهای دولتی و خصوصی را بررسی کند. هیچ گروهی نیز وجود ندارد که این وضع را پیگیری کند و ببیند چه کسانی از فقر بیرون آمدهاند. ولی پنگ در آپالاچیا زندگی نمیکند، بلکه ساکن روستایی دورافتاده در استان گوئیژو است، جایی که بخشی از برنامهٔ فقرزدایی دولت چین و موضوع مطالعهٔ اخیر مؤسسهٔ بینالمللی چپگرای «ترایکانتیننتال: مؤسسه پژوهشهای اجتماعی» بوده است. چین در سال ۲۰۱۳ مرحلهٔ “هدفمند” برنامهٔ درازمدت فقرزدایی را آغاز کرد. برنامهٔ فقرزدایی هدفمند چین (TPA) با هزینهٔ ۲۴۶ میلیارد دلار برای ساختن تقریباً ۱ میلیون و ۱۲۹ هزار کیلومتر جادهٔ روستایی، رساندن اینترنت به ۹۸درصد از روستاهای فقیر کشور، نوسازی خانههای بیش از ۲۶ میلیون نفر، و ساختن خانههای نو برای نزدیک به ده میلیون نفر دیگر، صرفاً بهخاطر بهبود درآمدها و پیشرفتهای کمیّتی نیست. این برنامه بر اساس شعار “یک درآمد، دو تضمین، و سه ضمانت” به آنچه فقر چندبُعدی نامیده میشود پرداخته است. “یک درآمد” به معنای افزایش درآمد روزانهٔ بالاتر از خط فقر سازمان ملل متحد، یعنی ۱٫۹۰دلار است. “دو تضمین” به تأمین مواد غذایی و پوشاک اشاره دارد. و “سه ضمانت” اشاره دارد به دسترسی به خدمات پزشکی اساسی، مسکن ایمن با آب آشامیدنی پاک و برق، و آموزش رایگان.
در سال ۲۰۱۴، در بخشی از اجرای این برنامه، نزدیک به سه میلیون نفر از کادرهای حزب کمونیست چین به سراسر کشور اعزام شدند. هشتصد هزار نفر وظیفهٔ بررسی وضع همهٔ خانوارها را بر عهده داشتند. دو میلیون نفر دیگر وظیفهٔ بررسی دادهها، حذف اطلاعات نادرست، و اضافه کردن ثبتنامکنندگان جدید را به عهده داشتند.
یک نفر از کادرهای حزبی برای هر روستا تعیین شد تا بررسی کند که کدام خانوادهها و به چه دلیل فقیر میشوند یا از فقر چندبُعدی خارج میشوند. پنگ یکی از افرادی بود که از کمکهای این برنامه برخوردار شد. خانهٔ او ابتدا کف خاکی داشت و بدون توالت یا دوش حمام بود. ولی به لطف برنامهٔ فقرزدایی هدفمند (TPA)، خانهٔ او اکنون کف بتنی، یک اتاق اضافه برای حمام با دوش، توالت، و آبگرمکن خورشیدی دارد. او اینترنت و تلویزیون رایگان نیز دارد. دولت در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که تقریباً صد میلیون نفر که در سال ۲۰۱۳ در فقر شدید به سر میبردند (در ۸۳۲ شهرستان و ۱۲۸هزار روستا) اکنون از فقر مطلق خارج شدهاند.
وانگ سانگویی، رئیس موسسهٔ ملی پژوهش فقرزدایی دانشگاه رنمین، میگوید که پیگیری کاهش حتی یک بخش از آنچه فقر چندبُعدی نامیده میشود نیاز به حجم وسیعی از دادهها و بسیج منابع متعدد دارد. نخستین پرسشی که باید به آن پاسخ داده شود این است که کدامیک از ۱٫۴ میلیارد نفر جمعیت کشور در فقر مطلق زندگی میکند. سپس توجه به این معطوف میشود که چگونه هر یک از این افراد باید از فقر بیرون کشیده شوند. کار نهایی هم پیگیری تمام این تلاشها و بررسی نتایج آنهاست.
حتی فقط یکی از شاخصهای عملکردی (مثلاً دسترسی به آب آشامیدنی سالم) دادهها و عوامل متعددی دارد که باید بررسی و پیگیری شود تا تأمین خدمات موفقیتآمیز باشد. وانگ به ترایکانتیننتال گفت: “چگونه میتوان آب آشامیدنی را بهعنوان سالم طبقهبندی کرد؟ نخستین نیاز اساسی این است که هیچ کمبودی در تأمین آب وجود نداشته باشد. دوم، منبع آب نباید خیلی دور باشد، نباید بیشتر از بیست دقیقه رفتوبرگشت برای برداشت آب باشد. در نهایت، کیفیت آب باید سالم باشد و هیچ مادهٔ مضری در آن وجود نداشته باشد. نیاز به گزارشهای آزمایشگاهی داریم که تأیید کند کیفیت آب سالم است. فقط در این صورت است که میتوانیم بگوییم استاندارد رعایت شده است.” در استان گوئیژو، پنگ تنها کسی است که زندگیاش را مطابق سن و سالش میگذراند؛ دختر و دامادش در خانهای که با یارانههای دولتی ساخته شده است در کنار او زندگی میکنند و فرزندانش همه شاغلاند. لیو یوانشوه، از کادرهای حزب در روستای پنگ، هر ماه به پنگ و دیگر روستاییان سر میزند تا وضع مالی و شخصی آنها را بررسی کند. این کادرهای حزبی خودشان در روستاها حضور دارند و با رخدادها و اوضاع روستا ارتباط دارند تا بتوانند دادههای دقیقی دربارهٔ روستاها فراهم کنند و تأمین کمکهای لازم بر اساس نیازها را هماهنگ کنند.
ولی در مرکز اطلاعات دفتر فقرزدایی شورای دولتی، پنگ فقط یک نام است. یکی از میلیونها نفر در پایگاه دادهٔ شبکهای که شامل سی میلیون خانوادهٔ فقیر در چین است. میلیاردها داده مرتبط با آنها را مثل مهمات به کار میگیرند تا به جنگی غیرمتمرکز با فقر بروند. به عبارت دیگر، از سیبرنتیک برای ریشهکن کردن فقر در چین استفاده میکنند.
سیبرنتیک و سوسیالیسم
علم سیبرنتیک [دانش رایانیک] آنقدرها هم که به نظر میرسد پیچیده نیست. پیش از هر چیز، دانشی است که بر ارتباطات و سیستمهای کنترل خودکار تأکید دارد. این امر هم در طبیعت و هم در دنیای ساختهٔ دست انسان رخ میدهد، خواه در یک قبیلهٔ مورچهها باشد که مورچههای کارگر غیرفعال جایگزین مورچههای مرده میشوند، خواه در فروشگاه بزرگی مانند والمارت باشد که موجودی دستمال توالت را بر اساس تقاضای بهروزشده تنظیم میکند. سیبرنتیک تلاشی برای برنامهریزی منطقی و تنظیم بر اساس شبکهای از دادههاست
نخستین باری که سیبرنتیک در عصر فناوری آگاهانه به خدمت سوسیالیسم درآمد در اتحاد جماهیر شوروی و با برنامهای به نام “سامانهٔ ملی خودکار برای محاسبات و پردازش اطلاعات” یا “اوگاس” (OGAS با اختصار روسی) بود. در این برنامه تلاش میشد شبکهای سراسری از رایانهها ایجاد شود تا نمای کلی کاملاً بهروزشدهای از اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی فراهم شود و سیستم قویتری برای تخصیص منابع و برنامهریزی تولید ایجاد شود. این برنامه، که در واقع تلاشی اولیهٔ برای ایجاد اینترنت بود، فقط در سطح محلی اجرا شد و متأسفانه برای راهاندازی یک سیستم سراسری هرگز تأمین مالی نشد.
تلاش اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد شبکهٔ سیبرنتیکی ملی اغلب تحتالشعاع تلاش و موفقیت کوتاهمدت در کشور شیلی در دورهٔ سه سالهٔ ریاستجمهوری سالوادور آلنده قرار میگیرد. در برنامهٔ “سایبرسین-۵۰۰” آن کشور، یک دستگاه تلکس به یک کامپیوتر آیبیام متصل میشد. این سیستم زمانی آزمایش شد که «سیا» در سال ۱۹۷۲ با پرداخت رشوه به کامیونداران شیلی آنها را وادار به اعتصاب کرد. سایبرسین اتاق عملیات مرکزی را از اینکه کدام کارخانهها را کامیونداران اعتصابی مسدود کردهاند بهروزرسانی میکرد تا تعداد معدودی از کامیونداران [که اعتصاب نکرده بودند] بتوانند کشور را فعال نگاه دارند و از فاجعهٔ اقتصادی جلوگیری شود. ولی کودتای مورد پشتیبانی سیا در سال ۱۹۷۳ منجر به برچیده شدن این برنامه و تخریب اتاق عملیات شد. هیچ کشور سوسیالیستی نبود که بخواهد از ایدههای دستاندرکاران برنامهٔ سایبرسین (Cybersyn)، مانند استافورد بییر، دانشمند پیشگام بریتانیایی در سیبرنتیک، استفاده کند. آنها مجبور شدند به بخش خصوصی روی ببرند و از سیبرنتیک برای افزایش سود شرکتهای خصوصی استفاده کنند.
لی فیلیپس و میشال روزوورسکی، نویسندگان کتاب «جمهوری خلق والمارت»، مینویسند که بخش خصوصی فناوری مورد نیاز برای ادارهٔ کارآمد اقتصاد یک کشور و توزیع عادلانهتر کالاها- بهجای حداکثرسازی سود- را طراحی و تولید کرده است. آنها میگویند: “ای کاش کارایی عملیاتی والمارت، نبوغ لجستیکیاش، و معماری برنامهریزی اقتصادی زیرکانهاش را کسانی به دست میگرفتند و متحول میکردند که هدفشان ایجاد جامعهای برابر و رهاییبخش است!” ولی نویسندگان این کتاب در عین حال مخالف اصول اقتصاد برنامهریزیشده و دورهٔ اصلاحات در چین هستند. در عوض، آنها به آنچه “برنامهریزی دموکراتیک” مینامند روی میآورند؛ ایدهای آرمانشهری که ممکن است بیش از آنچه این نویسندگان بخواهند بپذیرند شباهتهایی با سیبرنتیک سوسیالیستی چین داشته باشد.
سوسیالیسم با ویژگیهای چینی
سیبرنتیک عرصهای دوگانه است. حامیان سرمایهداری و سوسیالیسم- هر دو- آن را از آنِ خود میدانند. برخی اتحاد جماهیر شوروی را متهم میکنند که با سامانهٔ اوگاس تلاش میکرده که با آمریکا رقابت کند. برخی نیز دیگر کشورهای سرمایهداری غربی را متهم میکنند که برنامهٔ سوسیالیستی “سایبرسین” آلنده را دزدیدهاند. سیبرنتیک را همه از آن خود میدانند و از آن استفاده میکنند. ولی در چین، سیبرنتیک هم برای تضمین تولید کارآمدتر برای سودآوری در بخش خصوصی و هم برای بهرهمندی تودههایی استفاده میشود که این سودها را تولید میکنند.
سیبرنتیک با ویژگیهای چینی بیمحابا از دانش سیبرنتیک [رایانیک] استفاده میکند. با اینکه ممکن است از آن برای حداکثرسازی سود برخی از شرکتهای خصوصی استفاده شود، ولی زمینه را برای ساختن تدریجی سوسیالیسم کارآمد نیز فراهم میکند. اگر گستردهتر به کار گرفته شود، آنگونه که برای کاهش فقر پنگ لانهوآ و میلیونها نفر دیگر به کار گرفته شد، میتواند اقتصاد سیاسی جهانی را متحول کند.
چگونه ممکن است که بتوان هم بازارهای خصوصی و هم توسعهٔ سوسیالیستی را تقویت کرد؟ برای درک “سیبرنتیک با ویژگیهای چینی” ابتدا باید “سوسیالیسم با ویژگیهای چینی” را درک کرد. رولند بوئر، پژوهشگر مارکسیست استرالیایی، مینویسد که درک غربی از سوسیالیسم اغلب به تعریف سادهٔ مالکیت اشتراکی ابزار و وسایل تولید محدود میشود. این تأکید بر ملیسازی ریشه در پیشبینی مارکس دارد که انتظار داشت کشورهای سرمایهداری صنعتی نخستین کشورهایی باشند که انقلابهای سوسیالیستی در آنها رخ بدهد. او فرض کرده بود که نخست پایگاه صنعتی انبوهی وجود خواهد داشت. ولی همانطور که اکنون میدانیم، انقلاب کارگری بهرهبری کمونیستها هنوز در کشورهای صنعتی غربی پیروز نشده است. در عوض، این انقلاب در کشورهایی رخ داده است که بخش اعظم جمعیت آنها کشاورزان یا زحمتکشان روستایی بودهاند.
بوئر میگوید: “انقلابهای پرولتری بیشتر در جاهایی موفق شدهاند که نیروهای تولیدی توسعهنیافتهای داشتند. بنابراین میبینیم که توجه بیشتری به آزادسازی نیروهای تولیدی شده است.” به عبارت دیگر، برای اینکه مالکیت اشتراکی بر ابزار و وسایل تولید وجود داشته باشد، باید ابتدا این ابزار و وسایل تولید وجود داشته باشد. بنابراین، میتوان دید که دولتهای تحت رهبری حزب کمونیست، مانند شوروی در دههٔ ۱۹۲۰، از سیاست اقتصادی جدید (نپ) لنین استفاده میکردند که در آن بازارهای خصوصی برای رشد صنعت تشویق میشدند. یا چین تحت رهبری دنگ ژیائوپینگ که میگفت “وظیفهٔ اصلی این است که نیروهای تولیدی را توسعه دهیم تا برتری سوسیالیسم بر سرمایهداری را نشان دهیم و شالودهٔ مادّی کمونیسم را فراهم کنیم.” (باید تأکید کرد که اگرچه چین بخش خصوصی دارد، هفتاد درصد از ۵۰۰ شرکتی که بیشترین درآمدزایی را در چین دارند- فُرچون ۵۰۰ در چین- شرکتهای دولتیاند.)
ممکن است به نظر متناقض بیاید که حزب کمونیست برای ساختن سوسیالیسم سرمایهداری را رشد بدهد، ولی این گامی ضروری برای برخی از کشورهای در حال توسعه برای ساختن سوسیالیسم است. این موضوع را انگلس حتی قبل از مانیفست حزب کمونیست مطرح کرده بود. او در اصول کمونیسم (۱۸۴۷) نوشت: ” ، انقلاب پرولتری جامعهٔ موجود را به احتمال زیاد به تدریج تغییر خواهد داد و فقط زمانی میتواند مالکیت خصوصی را از میان ببرد که ابزار و وسایل تولید به اندازهٔ لازم و کافی موجود باشد.”
بنابراین تعجبآور نیست که دادههای کلان و فناوری [مربوط به آن] را شرکتهای خصوصی ایجاد کنند و سپس از آنها برای کمک به ساختن سوسیالیسم استفاده شود. سوسیالیسم همواره پروژهای بوده است که باید بر اساس ابزارهای تولید سرمایهداری ساخته شود؛ مرحلهای تاریخی که در پی سرمایهداری میآید. سیبرنتیک فقط یکی از ابزارهایی است که در مبارزهٔ تاریخی درازمدت برای ایجاد مرحلهٔ بعدی توسعهٔ اقتصادی به کار گرفته میشود.
سیبرنتیک با خصوصیات چینی
در فیلم مستند «جنگ چین با فقر»، محصول سال ۲۰۲۱، رابرت لارنس کوهن، فیلمساز، نگاهی دست اول به مبارزه با فقر میانداز. کوهن از مرکز اطلاعات دفتر شورای ایالتی فقر زدایی بازدید میکند، جایی که تمام دادهها روی نقشهٔ فقر در سراسر کشور نمایش داده میشود.
لو چونشنگ، مدیر مرکز اطلاعات، میگوید: “اطلاعات مدام تغییر میکند. برخی از فقر رهایی یافتهاند، در حالی که برخی دیگر بهعنوان فقیر طبقهبندی میشوند.” او بر روی استان هاینان تمرکز میکند، جزیرهای که روی نقشه با رنگ قرمز روشن مشخص شده است. در اینجا در سال ۲۰۱۵ تعداد ۲۶هزار خانوار در فقر زندگی میکردند. تا پایان سال ۲۰۱۶ این تعداد به ۲۵هزار نفر کاهش یافت و تا سال ۲۰۲۰ چین موفق شد فقر مطلق را از این جزیره ریشهکن کند. (پیبیاس (PBS) رسانهٔ دولتی آمریکا، پخش این مستند را بهدلیل اشکالگیری “سردبیر” متوقف کرد، ولی به نظر کوهن، دلیل آن “مسائل سیاسی داخلی و غیرمعمول در آمریکا” بوده است.)
برنامهٔ فقرزدایی چین ترکیبی از دادههای متمرکز و اجراهای غیرمتمرکز است. در مطالعهای در سال ۲۰۲۱ که گزارش آن با عنوان “مطالعات فقرزدایی چین: از منظر اقتصاد سیاسی” منتشر شد، اندیشکدهٔ “پژوهشهای نوین چین (NCR) توضیح داد که این برنامه را میتوان در این پنج موضوع خلاصه کرد: “تعیین رهبری، نقشهٔ راه دقیق، توسعهمحور بودن، حکمرانی مبتنی بر دادهها، و خدماترسانی غیرمتمرکز”. چین اختیارات تأیید تخصیص بودجهٔ فقرزدایی را از سال ۲۰۱۵ به دولتهای محلی واگذار کرد تا آنها بتوانند منابع مالی را بر اساس نیازهای خاص هر محل تخصیص دهند. کادر حزبی محلی که در روستاها زندگی میکنند مستقیم از دولتهای محلی برای کمک به ساکنان درخواست بودجه میکنند یا حتی برای کمک به خانوارهای خاص بودجه درخواست میکنند. در این روش، اختیار را [به افراد محلی] واگذار می کند و تخصیص منابع را دموکراتیک میکند، ضمن آنکه از دادههای کلان برای ردگیری، بررسی و تحلیل، و تشخیص اثربخشی تلاشها استفاده میشود.
پیش از کارزار انتخاباتی ۲۰۱۳، دادههای فقر کلی و نامشخص بود. ادارههای آمار چین میتوانستند روندهای کلی را ردگیری کنند، ولی هیچ راهی برای هدف قرار دادن وضع فقر افراد مشخص نداشتند. در سال ۲۰۱۴، دفتر گروه رهبری فقرزدایی و توسعهٔ شورای دولتی وقت برنامهٔ بلندپروازانهای برای بسیج کادرها و نامنویسی همهٔ افراد زیر خط فقر ایجاد کرد. در سال ۲۰۱۵، دو میلیون نفر موظف شدند دادههایی را که جمعآوری کرده بودند بررسی کنند.
در نتیجه، معلوم شد که بیش از نه میلیون نفر درست شناسایی نشده بودند و هشت میلیون مورد جدید نیز به فهرست اضافه شدند. دادههای افرادی که بهعنوان فقیر شناسایی شده بودند به نه بخش تقسیم شد: “اطلاعات پایه، ارزیابی و شناسایی، علل فقر، طرحهای کمکرسانی، درآمدها و هزینهها، سیاستها و تضمینهای دریافتی، بازرسی و پذیرش برای رفع فقر، توافقهای مربوط، و تثبیت و بهبود وضع.”
طبق بررسی اندیشکدهٔ “پژوهشهای نوین چین (NCR)”، “بر اساس آرشیوهای خانواری، چین برای نخستین بار سیستم اطلاعاتی و مدیریتی فقرزدایی ملی یکپارچهای ایجاد کرده است که نزدیک به صد میلیون نفر را پوشش میدهد و مرتب بهروزرسانی میشود.” بهدلیل داشتن همین دادههاست که چین قادر است علتهای ریشهای فقر را شناسایی کند. دولت دریافت که ۴۲ درصد از موارد فقر بهعلت بیماری، ۲۰ درصد بهعلت بلاهای طبیعی، و ۱۰ درصد بهعلت هزینههای مربوط به تحصیل بوده است. بقیه در گروههای متفاوت دیگری قرار دارند.
در ایالت گوئیژو، دولت سیستم “بانک اطلاعاتی فقرزدایی گویژو” را راهاندازی کرد که دادههای بخشهای گوناگون دولتی را به هم متصل میکند و اطلاعات مربوط به مسکن، آموزش، و مراقبتهای بهداشتی را با بخشهای صنعتی و دادههای خانوارهای فقیر به اشتراک میگذارد. شرکت خدمات گوئیژو رنه ژیویان دادهها را از بیش از بیست هزار روستا جمعآوری کرد تا یک برنامهٔ آموزشی خاصی بر اساس مهارتها و اشتغال برای کارگران تهیه کند. این فقط یک نمونهٔ کوچک از نحوهٔ استفاده از سیبرنتیک برای مقابله با فقر است.
چین ممکن است طرحی مشابه با برنامهٔ سایبرسین شیلی در سطح کشور برای ردگیری کل اقتصاد نداشته باشد، ولی سیبرنتیک را به شیوهٔ خاص خود در بخشی از جنگ با فقر به کار گرفته است. چین با استفاده از دادههای کلان و مدلسازی توانسته است فقر مطلق را ردیابی و ریشهکن کند، موفقیتی که هیچ کشوری در تاریخ نهتنها به آن دست نیافته، بلکه حتی تلاشی هم در این مورد نکرد. ولی اگر چیزی وجود داشته باشد که سیبرنتیک با ویژگیهای چینی در مورد سیبرنتیک سوسیالیستی به ما بیاموزد، این است که دادههای دیجیتال فقط تا حدّی میتواند مؤثر باشد. کار واقعی را خود مردم و در واقعیت میکنند که در این مورد خاص، همان کادرهای حزبیاند که در روستاها در میان مردم زندگی میکنند، خانه به خانه میروند، و دادهها را جمعآوری میکنند. مهم اجرای غیرمتمرکز دموکراتیک برنامهٔ فقرزدایی است. به گفتهٔ اندیشکدهٔ پژوهشهای نوین چین (NCR): “کار مبتکرانه از پایین به بالا پیشبرندهٔ تلاش چین برای گریختن از دام فقر بوده است.”
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
۱- یادداشت مترجم- از کتاب در بارۀ سیبرنتیک ( یا دانشگردانش)، نوشتهٔ دانشمند فرزانه احسان طبری، انتشارات حزب توده ایران: “چنان که میدانیم اصطلاح سیبرنتیک، که قبل از دکتر نوربرت وینر Norbert Wiener آن را کسانی (مانند افلاطون و آمپر) نیز به کار برده بودند، از ریشۀ یونانی خوبرنه تیکه میآید و به معنای ناخدائی و سکانداری است و ادارۀ حرکت کشتی از آن اراده میشد. ولی نوربرت وینر آن را به معنای اعم دانش اداره کردن و نظارت و سازماندهی به کار برده و ما از ریشهٔ “گرداندن” (که هماکنون واژههائی مانند خودگردانی = Autogestion از آن ساخته شده) واژۀ “گردانش” را برای آن برگزیدهایم. اصراری در این معادل نیست و البته میتوان معادلهای بهتری جست.”
https://www.tudehpartyiran.org/wp-content/uploads/2012/12/Cybernetic.pdf
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارهٔ ۱۲۳۰، ۴ فروردین ۱۴۰۴