طبقه کارگر نقشی حیاتی در اقتصاد ایران دارد.
امروزه کارگران و خانوادههای آنان نزدیک به ۶۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند و در بخشهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی، و صنعتی فعالیت میکنند. هر تغییری در وضعیت اقتصادی کشور بهطورمستقیم و غیرمستقیم بر زندگی و درنتیجه فعالیت این طبقه تأثیر میگذارد. بااینحال، در سالهای اخیر وضعیت کارگران بهطرزی جدی و فاجعهبار با مشکلهای گوناگون مواجه شده است. شرایط کاری نامناسب، تورم شدید، بیکاری گسترده و عدم امنیت اجتماعی بسیاری از آنان را زیر فشار قرار داده است. این بحران از دو جهت به کارگران فشار وارد میکند.
سیاستهای رژیم ولایت فقیه که نهتنها با اجرا کردن فرمانهای نهادهای سرمایهداری جهانی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی حقوق کارگران را نادیده میگیرد، بلکه با سرکوب اعتراضها و جلوگیری کردن از سازماندهی مستقل از بهبود پیدا کردن وضعیت معیشت آنان مانع میشود. حقوق پایین، قراردادهای موقت، و نبود ایمنی در محیطهای کاری، از بیتوجهی به حقوق کارگران در حکومت جمهوری اسلامی نشان دارد. سیاستهای بینالمللی، بهویژه تحریمهای اقتصادی تحمیلشده از سوی آمریکا و متحدانش که به افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی منجر شدهاند وضعیت زندگی کارگران را بیش از پیش سخت کرده و از همان قدرت خرید ضعیفشان باز هم کاسته است.
بررسی وضعیت کنونی
الف) شرایط کار: قراردادهای موقت و دستمزدهای پایین موجب شده شرایط کاری برای بسیاری از کارگران ایرانی نامطلوب باشد. این وضعیت بهسود کارفرمایان تمام میشود تا بتوانند کارگران را هرزمان که بخواهند اخراج کنند. اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه همچون یکی از بزرگترین اعتراضهای کارگری در سالهای اخیر بهدلیل عدم پرداخت حقوق و خصوصیسازی، سرکوب شد و بسیاری از فعالان کارگری نیز دستگیر شدند.
ب) کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمتها: کاهش شدید ارزش ریال در سالهای اخیر به بالا رفتن شدید قیمت کالاها و خدمات منجر شده است. در حالی که دستمزد کارگران ثابت مانده، هزینههای زندگی بهسرعت افزایش یافته و قدرت خرید آنان بهشدت کاهش یافته است. کارگران دیگر قادر به تأمین نیازهای اساسی زندگیشان مانند مسکن، غذا، و آموزش نیستند.
ج) تأثیرات دوگانه سیاست داخلی و خارجی بر کارگران: کارگران ایران هم از سیاستهای داخلی سرکوبگرانه و هم از تحریمهای بینالمللی رنج میبرند. سیاستهای تحریم اقتصادی از سوی امپریالیسم آمریکا و متحدانش، فشار زیادی بر اقتصاد ایران وارد کرده و این تحریمها شرایط زندگی کارگران را سختتر کرده است. جنگها و تنشهای منطقهای نیز تهدیدی برای نابودی زیرساختهای اقتصادی و معیشتی کارگران است. اگر جنگی در منطقه تحمیل شود، کارگران در مقام آسیبپذیرترین بخش جامعه، بیشترین ضربه را خواهند خورد.
د) حوادث شغلی و فقدان ایمنی: شرایط ایمنی کارگران در ایران بسیار نامناسب است نمونهای از این وضعیت، حادثه های مرگبار در معدن یورت است که به کشته شدن ۴۳ کارگر و در معدن ”معدن جو“ در طبس به مرگ ۵۲ معدنچی منجر شد. این حادثه نشاندهنده نبود تجهیزات ایمنی مناسب در محیطهای کاری است. کارگران ساختمانی نیز بهدلیل نداشتن قراردادهای رسمی و بیمه اجتماعی، در شرایط ناامنی قرار دارند.
هـ) تأثیرات منفی نولیبرالیسم اقتصادی: این سیاستهای که بر خصوصیسازی و کاهش دخالت دولت تأکید دارند، فشارهای بیشتری را به کارگران وارد کرده است. خصوصیسازیها و مقرراتزدایی باعث کاهش امنیت شغلی و افزایش بیعدالتی در محیطهای کاری شده است. این شرایط، کارگران را در معرض دستمزدهای پایین و شرایط کاری سخت قرار داده است.
علل داخلی و بینالمللی
الف) دلایل داخلی: فساد گسترده و سوءِمدیریت در صنایع و نهادهای دولتی باعث شده است بودجههای مربوط به زیرساختها هدر رود و کارگران از آنها محروم شوند. خصوصیسازیها و مقررتزدایی در بازار کار، بهنفع شرکتهای بزرگ و بهضرر کارگران بوده است. این سیاستها امنیت شغلی و مزایای کارگران را کاهش داده است. تحریمها بهشدت بر اقتصاد کشور تأثیر گذاشته و باعث کاهش فعالیتهای اقتصادی و افزایش بیکاری در میان کارگران شده است.
ب) دلایل خارجی: رقابت ناعادلانه جهانی و فشارهای اقتصادی ناشی از لیبرالیسم و مداخلههای امپریالیسم درکنار سیاستهای رژیم بهویژه برنامه تعدیل ساختاری شرکتهای داخلی ایران را به کاهش دستمزدها و مزایای کارگران وادار میکند. تحریمهای اقتصادی مداخلهجویانه امپریالیسم نیز بیشترین آسیب را به کارگران و لایههای تهیدست جامعه، وارد کرده است.
راهکارها و چشماندازها
الف) ضرورت مبارزه با دیکتاتوری حاکم و گذار به جمهوری ملی و دمکراتیک: برای بهبود وضعیت کارگران در ایران درهم شکستن دیکتاتوری ولایی و حرکت بهسمت استقلال حکومت مردمی، ضروری است. با استقرار یک حکومت مردمی و عادلانه که به حقوق کارگران توجه داشته باشد، میتوان وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان را بهبود بخشید. حکومتی که از خواستههای طبقه کارگر حمایت کند، میتواند و باید با افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کاری، رفاه آنان را تضمین کند.
ب) لزوم همبستگی کارگری: در ایران اتحادیههای کارگری مستقل بهدلیل سرکوب دولت امکان فعالیت آزاد و موثر وجود ندارند. با این حال همبستگی میان کارگران از طریق اعتراضها و اعتصابهای محلی همچنان وجود دارد. کارگران از طریق اعتصابها بهبازسازی بنیه جنبش کارگری و حرکتهای سندیکایی میپردازند و خواستههایشان را مطرح میکنند. این همبستگیها اگرچه با چالشهای زیادی روبرو هستند، اما نشاندهنده اراده کارگران برای تغییر شرایطشان است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۲، ۱۲ آذر ۱۴۰۳