گرامی باد هفتادونهمین سالگرد جنبش دوم بهمن

آرمان‌های “جنبش دوم بهمن”، چراغ فروزان در راه مبارزه برای لغو ستمِ‌ ملی است!

”بنیان گذاران، اجرا کنندگان و رهبران این جنبش در تاریخ مقامی بس ارزنده دارند و نسل های حق شناس همیشه با حس احترام در برابر خاطرۀ شهدای این نهضت: قاضی محمد، سیف قاضی، صدر قاضی، شیرزاد، فاروقی، نقده ای و ده ها و صدها مبارز دیگر سر تعظیم فرود خواهند آورد….“ علی گلاویژ، مجلۀ دنیا، شمارۀ ۱۰ آذر ۱۳۵۵

جنبش ملی و دمکراتیک “دوم بهمن” و تأسیس حکومت خودمختارِ کردستان به‌رهبری زنده‌یاد رفیق “قاضی محمد”، پیشوای نامدار خلق کُرد و رهبر “حزب دمکرات کردستان ایران” در دوم بهمن‌ماه ۱۳۲۴ به‌حق یکی از فرازهای تاریخ مبارزات خلق‌های ایران علیه استبداد، امپریالیسم، و ستم ملی است. این جنبش همواره الهام‌بخش نسل‌هایی از مبارزان راه آزادی، برقراری عدالت اجتماعی، و کوشندگان سعادت خلق‌های ایران بوده است. اقدام‌های ارزشمند حکومت خودمختار کُردستان در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی در طول عمر کوتاه یازده‌ماهه‌اش و دستاوردهای آن ماهیت ترقی‌خواهانهٔ جنبش دوم بهمن و سمتگیری مردمی‌اش را به‌روشنی نشان می‌دهد. اعلام زبان کُردی در حکم زبان رسمی آموزش و مکاتبات اداری کُردستان، انتشار روزنامه، کتاب، و مجله‌ها به زبان کُردی؛ فراهم کردن شرایط برای حضور زنان در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ آموزش و بهداشت رایگان برای همه؛ تقسیم زمین‌های فئودال‌های فراری میان دهقانان، تجدید نظر در تقسیم محصول به‌سود دهقانان؛ برنامه‌ریزی برای رشد اقتصادی و صنعتی؛ توسعه بازرگانی؛ بنیانگذاری تئاتر ملی؛ برقراری رابطه دوستانه و همکاری با حکومت ملی و دمکراتیک آذربایجان و تشکیل نیروی نظامی پیشمرگ از جمله اقدام‌های این حکومت بودند.

آنچه کینه و هراس رژیم شاه، این نماینده کلان‌زمین‌داران و سرمایه‌داران ایران و حامیان امپریالیست آن را برانگیخت ماهیت ضد استبدادی، ضد امپریالیستی، و مردمی حکومت خودمختار کُردستان و هم‌زمان با آن حکومت دمکراتیک آذربایجان و نیز وحشت از نفوذ و گسترش این جنبش‌ها به دیگر مناطق ایران و خاورمیانه و تقویت جنبش‌های دمکراتیک و ضد امپریالیستی بود. ادامه و گسترش این جنبش‌ها در شرایط رشد جنبش‌های اجتماعی میهن ما به‌رهبری حزب توده ایران در دیگر مناطق کشور می‌توانست طومار رژیم شاه را درهم پیچد. تبلیغات زهرآگین و اتهام‌هایی ناروا و بی‌اساس همچون “تجزیه طلبی” و “عامل بیگانه” خواندن رهبران جنبش دوم بهمن از طرف رژیم استبدادی شاه- اتهام‌هایی که امروز نیز از طرف وارثان مدعی تاج‌وتخت سرنگون شده و دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی تکرار می‌شوند- تنها بهانه‌ای بود برای سرکوب کردن این جنبش و به‌دار کشیدن رهبران آن، پیشوا قاضی محمد، صدر قاضی، و سیف قاضی و انتقام گرفتن از خلق کُرد با کشتن و به بند کشیدن مبارزان فداکار جنبش و غارت و چپاول مردم محروم و حاکم کردن دوباره زمین‌داران و نوکران استبداد و امپریالیسم بر سرنوشت مردم کُرد. بنا به‌گفتهٔ رفیق قاسملو در کتاب “کُردستان و کُرد” (چاپ اول، اپیک، صفحه ۹۵)، حکومت ارتجاعی ایران با همکاری امپریالیسم آمریکا و امپریالیسم انگلیس، به‌طرزی وحشیانه حکومت‌های خودمختار کُردستان و آذربایجان را سرکوب کردند و بیش از پانزده هزار تن از اعضای حزب دمکرات‌ را به‌قتل رساندند.

بازنگری تجربه‌ها و درس‌های جنبش دوم بهمن در شرایط تحولات نگران کننده و خطرناک امروز در منطقه خاورمیانه در مشی مبارزه خلق‌های میهن‌مان به‌منظور گذار از رژیم استبدادی ولایت فقیه اهمیتی دوچندان دارد. یکی از نقاط قوت جنبش دوم بهمن شناختِ درست آن از دوستان و دشمنان واقعی خلق‌های ایران بود. تکیه‌گاه جنبش در داخل کشورمان مردم ایران، نیروهای ملی و مترقی بودند. پیشاپیش نیروهای مترقی حزب تودهٔ ایران بود که با تمام امکاناتش در دفاع از این جنبش و کمک همه جانبه به آن برآمد. تکیه گاه جنبش در خارج کشور نیز نیروهای مترقی و پیشاپیش آن‌ها اتحاد شوروی دوست صادق خلق کُرد و دیگر خلق‌ها در مبارزه برای رهایی از بندهای ستم ملی و طبقاتی بودند. اکنون بیش از سه دهه از فروپاشی اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی و تغییر تناسب نیروها در سطح جهانی به‌نفع امپریالیسم می‌گذرد. در این سه دهه جهان تشدید سیاست‌های تجاوزگرانه، جنگ‌طلبانه، سلطه‌طلبانه، و غارت منابع ملی و استثمار نیروی کار دیگر ملت‌ها را از طرف کشورهای امپریالیستی شاهد بوده است. در چنین شرایطی، همکاری و “اتحادهای تاکتیکی” مبارزان رهایی از بندهای ستم ملی با حکومت‌های امپریالیستی و تکیه به آن‌ها به‌قصد دست یافتن به حقوق دمکراتیک‌شان، توهمی بیش نیست. نتیجهٔ این “اتحادهای تاکتیکی” در بهترین حالت رفتن قدمی به جلو و برگشتن چند قدم به عقب بوده است. بدون تن دادن به منافع دور و نزدیک امپریالیسم و ارتجاع یا هم‌سو شدن با سیاست‌های‌شان نمی‌توان امتیازی کسب کرد. نمونه‌های تاریخی‌ای زیاد در ارتباط با زیان‌بار بودن این اتحادهای تاکتیکی می‌توان برشمرد. اما در شرایط ویژه امروز، به‌طورمشخص این سؤال مهم مطرح است که آیا سکوت و چشم‌پوشی در مقابل جنایت‌ها و نسل‌کشی رژیم جنایتکار و نژاد پرست اسرائیل در غزه با حمایت همه‌جانبهٔ آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی‌ هم‌سو شدن با سیاست‌های امپریالیست‌ها در منطقه نیست؟

چنانکه می‌دانیم، در جریان جنبش زن زندگی آزادی چهره واقعی اپوزیسیون دروغین سلطنت‌طلب و شخص رضا پهلوی و عملکرد انحصارطلبانه‌شان به‌منظور سوار شدن بر موج جنبش مردمی و مصادره کردن آن باری دیگر افشا شد. نقش این دارودستهٔ سرسپرده به امپریالیسم در شرایط خطرناک کنونی برای جلب نظر ترامپ و نتانیاهو و تشویق حکومت‌های آمریکا و اسراییل برای حمله نظامی به ایران و بر تخت قدرت سلطنتی نشاندن این وابستگان به امپریالیسم و صهیونیسم و نیز برخورد فاشیست‌مابانهٔ سلطنت‌طلبان با نیروهای مترقی و ملی در داخل و خارج از کشور بر کسی پوشیده نیست. اما چگونه است که به‌رغم این تجربه‌های عینی و مشاهدهٔ آن‌ها، به‌جای طرد قاطع این دارودستهٔ ارتجاعی، هنوز سیاست مماشات با آنان به‌پیش برده می‌شود و به‌قولی با دست پس زده و با پا پیش کشیده می‌شود؟ آیا تبلیغ نظرهایی چون این نظر از سوی روزنامهٔ کوردستان که “برای گذار از نظام پلید جمهوری اسلامی، علی‌الخصوص در این دوران حساس و تشکیل یک دولت دموکراتیک و مدنی در جغرافیای ایـران بایستی تمامی قشرهای مختلف جامعه و جریان های سیاسی اعم از چپ چپ تا راست راست از کمونیست تا فاشیست و از مذهبی تا سکولار در وهله‌ی اول به یک توافق و همکاری همه جانبە و ویژه برسند…”۱ آیا چنین ارزیابی هایی توهم پذیرفتن نقش مثبت سلطنت‌طلبان و دیگر نیروهای ضد ملی را به‌وجود نمی‌آورد؟ در غیر این صورت منظور از “جریانات سیاسی فاشیست” کدام جریان‌ها هستند؟

سرنوشتِ جنبش خلق کُرد برای دستیابی به خواست‌های ملی‌اش با پیوند زدن آن به منافع امپریالیسم و ارتجاع با سنت‌های مبارزاتی جنبش دوم بهمن بیگانه است. سنت‌های مترقی جنبش دوم بهمن دهه‌ها الهام‌بخش مبارزان کُرد و دیگر خلق‌ها برای الغای ستم ملی بوده و خواهد بود. چنین نظرها و سیاست‌هایی که مبارزهٔ به‌حق خلق‌های میهن‌مان ازجمله خلق کُرد را با منافع امپریالیسم و ارتجاع مستقیم یا غیرمستقیم هم‌سو و هم‌آهنگ می‌سازد، به پیکار خلق‌های ایران علیه رژیم ولایت فقیه آسیب می‌رساند و همچنین به اتحاد نیروهای مترقی ضربه می‌زند چندان که به منحرف ساختن جنبش مردمی از مسیر ملی و دمکراتیکش می‌‌تواند بینجامد. کُردستان به‌دلیل دهه‌ها ستم ملی و طبقاتیِ رژیم‌های دیکتاتوری پهلوی و ولایی هنوز جزو عقب‌مانده‌ترین استان‌های کشور به‌لحاظ اقتصادی و صنعتی است. فقر و فلاکت و آسیب‌های اجتماعی ناشی از این ستم‌ها در این منطقه بیداد می‌کند. ده‌ها هزار نفر از نیروی کار این استان با کولبری گذران می‌کنند. سرکوب کردن مردم این خطه برنامهٔ اصلی سیاست رژیم در این منطقه است. در چنین وضعیتی، رفع ستم ملی عاملی ضرور برای شکوفایی و پیشرفت خلق رنج کشیده کردستان است.

در آستانهٔ هفتادونهمین سالگرد جنبش پرافتخار “دوم بهمن” ضمن تأکید بر زنده بودن آرمان‌های والای این جنبش، بار دیگر اعلام می‌کنیم حزب تودهٔ ایران حق تعیین سرنوشت خلق‌های ساکن ایران مشی اصولی و پیگیرش بوده است و پیوسته از این حق دفاع کرده و خواهد کرد. به‌نظر ما، راه‌حل مسئلهٔ ملی در راستای منافع توده‌های ستمدیده و زحمتکش و تحقق خواست‌های ملی و تأمین برابری حقوق خلق‌های ایران، در گروِ پیروزی مبارزهٔ مشترک در مسیر گذار از رژیم ولایت فقیه و استقرار حکومتی ملی و دمکراتیک بر پایه همبستگی سازمان‌یافتهٔ وسیع‌ترین قشرها و طبقه‌های اجتماعی و همچنین هدایت و رهبری جبهه‌ای متشکل از همهٔ نیروهای مترقی و آزادی‌خواه میهن‌مان بدون دخالت خارجی است.

گرامی‌باد یادِ جان‌باختگان جنبش دوم بهمن!

پیروز باد مبارزهٔ مشترک خلق‌های ایران علیه رژیم ولایت فقیه!

حق تعیین سرنوشت برای همه خلق‌های ایران!

———————————————

۱.‌ روزنامهٔ “کوردستان”، ارگان “حزب دمکرات کردستان ایران”، شماره ۸۸۵، صفحه ۸، ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۵، ۲۴ دی ۱۴۰۳

گامِ تاریخی و امیدبخشِ «جنبش ۲۱ آذر»

خلق آذربایجان قرن‌های متمادی در جنبش رهایی‌بخش خلق‌های ما علیه ستمگران داخلی و خارجی برای دست ‌یافتن به استقلال، آزادی، و حق حاکمیت ملّی همواره نقشی برجسته داشته است. از مبارزهٔ خلق آذربایجان در پیش‌بُردِ جنبش مشروطیت (۱۲۸۵-۱۲۹۰خورشیدی) گرفته تا برپایی جنبش دموکراتیک آذربایجان به‌رهبری شیخ محمد خیابانی علیه استعمار و ارتجاع فئودالی در ایران ... گامِ تاریخی و امیدبخشِ «جنبش ۲۱ آذر»

ادامه

آزادی, اجتماعی, استعمار, استقلال, امپریالیسم, ایران, تاریخ, درمان, زنان, صلح, طبقه کارگر, فاشیسم, یادنامه

گرامی‌باد ۱۶ آذر، روز دانشجو، روزِ تولد شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی»

شانزده آذر روز دانشجو، نمادِ اتحاد دانشجویان و مبارزه با دیکتاتوری، استبداد، وامپریالیسم! جنبش دانشجوئی در ایران در زمرهٔ حرکت‌های اجتماعی‌ای است که از جایگاهی پیشتاز در مبارزه با استبداد برخوردار بوده و از فرازونشیب‌هایی زیاد دربُرهه‌های زمانی‌ای مختلف عبور کرده است. اکثر دانشجویان در ایران در همهٔ دوران‌ها از تبار طبقه‌های زحمتکش یا لایه‌های ... گرامی‌باد ۱۶ آذر، روز دانشجو، روزِ تولد شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی»

ادامه

آزادی, اجتماعی, استبداد, استقلال, امپریالیسم, ایران, دانشجویی, صلح, عدالت اجتماعی, فاشیسم, کمونیسم, یادنامه

گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستا‌وردی با آرمان‌هایی زنده برای بشریت!

در صدوهفتمین سالگی پیروزی انقلاب اکتبر، بشریت با بحران ژرف و همه‌جانبهٔ اقتصادی‌سیاسی و بروز جنگ‌های خانمان‌سوز دست‌وپنجه نرم می‌کند. جهان سرمایه‌داری امروز، دنیائی است آکنده از نابرابری‌های عمیق که در آن میلیون‌ها انسان از ابتدائی‌ترین حقوق طبیعی‌شان محرومند. فقر و فلاکت، محرومیت‌های اجتماعی، جنگ‌ها و نابودی محیط زیست، آینده بشریت را به‌طورجدی تهدید می‌کنند. ... گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستا‌وردی با آرمان‌هایی زنده برای بشریت!

ادامه

آزادی, آسیا, آفریقا, آمریکا, آمریکای لاتین, استعمار, امپریالیسم, ایران, تاریخ, جهان, خاورمیانه, روسیه, سرمایه‌داری, سوسیالیسم, صلح, فقر, فلسطین, لبنان, مارکسیسم-لنینیسم, محیط زیست, نئولیبرالیسم, یادنامه

نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت

[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳] رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه به‌دنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستان‌ها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو می‌شد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلس‌های روشنفکران مخالف رژیم می‌شد. نیش طنزهای کوتاه و ... نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت

ادامه

آلمان, ایران, نویسندگان, یادنامه