شانزده آذر روز دانشجو، نمادِ اتحاد دانشجویان و مبارزه با دیکتاتوری، استبداد، وامپریالیسم!
جنبش دانشجوئی در ایران در زمرهٔ حرکتهای اجتماعیای است که از جایگاهی پیشتاز در مبارزه با استبداد برخوردار بوده و از فرازونشیبهایی زیاد دربُرهههای زمانیای مختلف عبور کرده است.
اکثر دانشجویان در ایران در همهٔ دورانها از تبار طبقههای زحمتکش یا لایههای متوسط بودهاند. همچنین دانشگاهها بهمنزلهٔ مرکز علم و دانش، پرورش دهندهٔ افکارجستجوگر و پیشرو بوده و هستند. ازاینروی، دانشجویان برای دست یافتن به وضع شخصی و اجتماعیای بهینه برای خویش و دیگران به عرصهٔ مبارزه علیه شرایط تحمیل شده سیاسی و اجتماعی پا میگذارند. درنتیجه، جنبش دانشجوئی در ایران در مرحلهها ومقطعهای زمانی مختلف نه تنها برای دست یافتن به منافع صنفی خود، بلکه برای مقابله با دیکتاتوری (سلطنتی یا ولائی) گردان موثری در مبارزه برای آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی بوده وهست.
تأثیرگذاری سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی کمونیستها بر جنبش دانشجوئی در سالهای دهه ۱۳۱۰ بعد از دوران شکست انقلاب مشروطه و استیلای دوران دیکتاتوری رضاشاه پهلوی، پیش از بنیان گرفتن حزب تودهٔ ایران در سال ۱۳۲۰ است. در دوران دیکتاتوری رضاشاه- شاهی که علاوه بر مستبد بودن تمایلات فاشیستیای آشکار نیز داشت- با کار فرهنگیسیاسی رفیق تقی اِرانی و انتشار نشریهٔ آگاه کنندهٔ علمی، فلسفی، و اجتماعی “دنیا” (با همکاری عدهای ازهمرزمان خود) مبارزهٔ جنبش دانشجوئی در تئوری و عمل غنا و گسترشی بیشتر پیدا کرد.
دستگاه دیکتاتوری رضاشاه که از این گسترش فعالیت “حزب کمونیست ایران” و تأثیرش بر جنبش دانشجوئی و جامعۀ روشنفکری کشور بهوحشت افتاده بود با تصویب قانون منع تبلیغات کمونیستی معروف به “قانون سیاه” در خرداد ۱۳۱۰ در مجلسِ تحتِ فرمانش به فعالیت قانونی حزب کمونیست ایران پایان داد و گروه معروف به “پنجاهوسه نفر” (گروهی که عدهای از آنان دانشجو و همرزمان دکتر اِرانی بودند) را دستگیر کرد و به زندان انداخت. با فعالیت کمونیستها در دوران رضاشاه در دانشگاهها و مراکز آموزشی و سپس در مهرماه ۱۳۲۰ بنیانگذاری حزب تودهٔ ایران و پس از آن در سال ۱۳۲۲ تأسیس “سازمان جوانان توده ایران” جنبش دانشجوئی نه تنها متوقف نشد، بلکه با توانی بیشتر در عرصه دانشگاههای کشور ظاهر شد و حضور پیدا کرد.
سازمان جوانان توده ایران توانست درمدت زمانی کوتاه پس از تأسیس، دانشجویان بسیاری را بهسوی اندیشههای انسانی و مبارزه برای آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی جذب کند. در نیمهٔ دوم دههٔ ۱۳۲۰ و با تجربهاندوزی دانشجویان اتحادیههایی دانشجوئی در دانشکدههای مختلف کشور بهفعالیتهایی صنفی و سیاسی پرداختند، اتحادیههایی که سازمان جوانان توده ایران در برپائیشان و سازمان دادن برگزاری اعتصابها و دیگر فعالیتهای دانشجوئیشان نقشی عمده داشت.
تشکیل کمیتههای وحدت با سازمانها و گروههای دانشجوئی وابسته به “جبهه ملی”، سازمان دادن حضورگستردهٔ جوانان در رویداد تاریخی سی تیر۱۳۳۱ و حضور پررنگ و شرکت چشمگیرجوانان تودهای در جنبش ملی شدن صنعت نفت- در تمام دوران ادامه داشتن مبارزه در این نهضت ملی و پیروزیاش- دستاوردهای عملکرد سازمان جوانان توده ایران بوده است.
جنبش دانشجوئی ایران بعد از طرح و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از جانب قدرتهای امپریالیستی آمریکا و انگلیس که نه تنها بازگردانی محمدرضا پهلوی به حاکمیت رساندن مطلق او خلاف قانون اساسی، بلکه سرکوب، دستگیری، بازداشت، شکنجه، و اعدام هزاران تن از اعضای حزب و سازمان جوانان توده ایران را بههمراه داشت، با برپائی قیام دانشجوئی شانزدهم آذر ۱۳۳۲ در مقابله با رژیم دیکتاتوری وابسته بار دیگر جنبش دانشجویی با فراگذاشتن گام از مبارزهٔ صنفیاش در مرتبهٔ پیشتازان جنبش ضددیکتاتوری و ضدامپریالیستی قرار گرفت.
رویداد تاریخی شانزدهم آذر با شعارهای “مرگ بر دیکتاتور” و “مرگ بر امپریالیسم آمریکا و انگلیس” در اعتراض به ورود ریچارد نیکسون به ایران که در صحن دانشگاه تهران آغاز شد. ورود مقام برجسته آمریکا سه ماه و نیم پس از کودتا نمایش پشتیبانی امپریالیسم آمریکا از رژیم وابسته و فاسد شاه ایران بود. دانشجویان با اعتراضهایشان با نمایش کودتاچیان دربار خیانتکار و امپریالیسم متجاوز بهمنظور تحقیر ملت سرافراز ایران، به مقابله پرداختند. درپی واکنش به اعتراضهای دانشجویان به ورود نیکسون به ایران و اِعمال خشونت و تیراندازی از جانب نیروهای رژیم کودتا سه دانشجو: “مصطفی بزرگنیا” (عضو کمیتهٔ مرکزی سازمان جوانان حزب تودهٔ ایران)، “مهدی شریعیترضوی” (عضو سازمان جوانان حزب تودهٔ ایران)، و “احمد قندچی” (عضو جبهه ملی ایران) جان باختند.
بر این منوال شانزدهم آذرماه ۱۳۳۲، روز تاریخی تولد جنبش دانشجوئی کشور با شعار”اتحاد، مبارزه، پیروزی”، سالروزِ مبارزهٔ مشترک دانشجویان با اندیشههای متفاوت برضد دیکتاتوری و استبداد و برای آزادی و دموکراسی در تاریخ جنبشها و تحولات دموکراتیک ایران ثبت شده است. جنبش دانشجوئی از این زمان عرصهٔ دائم مبارزه با دیکتاتوری گردید.
در سالها و دهههای بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا مقطع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ که محمدرضا پهلوی با پشتیبانی کشورهای امپریالیستی درپی سامان دادن به رژیم دیکتاتوریاش مشغول بود، دانشگاهها و دانشجویان در عرصه پیکار با رژیم او از پای ننشستند. محیطهای دانشجوئی در دوران دیکتاتوری پهلوی، چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور، چنان نیروئی شدند که رژیم قادر به سرکوب آن نبود.
روند انقلاب بهمن ۱۳۵۷و پیروزی انقلاب فصلی جدید در نقشآفرینی جنبش دانشجوئی در تاریخ جامعه ایران گشود. دانشجویان با مبارزاتشان نه تنها در پیروزی انقلاب بهمن نقشی بسیار اثرگذار داشتند، بلکه بعد از انقلاب با برپا کردن گروههای کوچک و بزرگ در صحن دانشگاهها و دانشکدههای سراسر کشور به روشنگری و بحث و گفتگو پیرامون عملی کردن شعارهای مردمی انقلاب یعنی “استقلال، آزادی، و عدالت اجتماعیِ” و موضوعات حاد و مهم اجتماعی دیگر میپرداختند. بهوجود آمدن چنین محیطی باز و دموکراتیک که از دستاوردهای انقلاب و پشت سر گذاردن جو خفقان و سرکوب دوران دیکتاتوری پهلوی بود، با امیال رهبران انقلاب زیر لوای خمینی درتضاد بود. احاکمان ارتجاعی بهرغم وعدههایی که در روند انقلاب در زمینه متعهد بودن به آزادیها و برقراری دموکراسی داده بودند، پس از دوران کوتاهی برای پیشبرد هدفهای ارتجاعیشان به اِعمال شیوههای دیکتاتورمأبانه و برقراری جو خفقان و سرکوب روی آوردند. در این برهه از زمان رژیم ولایت فقیه با محکم کردن جای پای خود بهمنظور دست یافتن به هدفهای ضدمردمی و تثبیت دیکتاتوریشان به سرکوب و مسخ کردن جنبش دانشجوئی کمر بست.
سازمان دادن “انقلاب فرهنگی” که در جریان آن دانشگاهها به صحنه سرکوب و کشتار دانشجویان تبدیل شد، تصفیه و اخراج عدهای پرشمار از دانشجویان و استادان مترقی و همچنین سرکوب خونین اعتراض های دانشجویان در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، کشتار، شکنجه، و دستگیری بسیاری دیگر از دانشجویان را بههمراه داشت. در طول ”انقلاب فرهنگی“ دانشگاههای کشور چند سال تعطیل شدند و این رویداد اثرهایی مخرب بر حیطه سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی کشور بر جای گذارد.
اگرچه اعتراضهای دانشجوئی بعد از سرکوب خونین دانشجویان در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و حمله به خوابگاه های دانشجویان دانشگاه تهران تا اندازهای خاموش گردید، ولی در مقطع انتخابات ۱۳۸۸ با اعتراض به تقلب انتخاباتی رژیم، در دیماه ۱۳۹۶ با اعتراض به فساد بنیادی فراگیر رژیم “ولایت فقیه”، در آبانماه ۱۳۹۸ با اعتراض به گرانی بنزین و در دیماه همین سال بااعتراض به سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکرائینی بهوسیلهٔ سپاه پاسداران، باردیگر دانشگاههای کشور به سنگرهای مبارزه علیه دیکتاتوری ولائی و برای دست یافتن به آزادی و عدالت اجتماعی تبدیل شدند. جنبش دانشجوئی همچنین در سال ۱۴۰۱ در اعتراضهای سراسری به قتل مهسا امینی در ابعادی وسیع دوشادوش دیگر گردانهای مردمی به میدان مبارزه آمد. این خیزش با شعار”زن، زندگی، آزادی” تمام کشور را دربر گرفت.
برپایه تجربه با ارزش سالها مبارزه و با آگاهی بر اینکه دانشجویان در ردیف متحدان طبیعی تودههای کار و زحمت هستند، بایستی اذعان داشت جنبش دانشجوئی در صورتی میتواند در مبارزهاش موفق باشد که با خواستهای مردم و گردانهای اجتماعی دیگر در پیوند قرار گیرد و در اتحاد با دیگر گردانهای اجتماعی تحقق عدالت اجتماعی، آزادیهای دمکراتیک، و استقلال ملی را بهپیش ببرد.
اکنون با گذشت ۴۶ سال از حاکمیت جمهوری اسلامی، کشور ما در شرایطی قرار دارد که رژیم واپسگرا از یک سو با وعدههایی بیپشتوانه در زمینه اقتصادی و رفاه حال مردم و از سوی دیگر با سرکوب اجتماعی، سانسور شدید مطبوعات، فیلترگذاری سایتهای اینترنتی، ایجاد فقر و گرانی در رابطه با باز گذاردن دست انگلهای اقتصادی و اجتماعی و پیشبرد سیاست استقبال از بحران و گسترش دادن آن در سطح بینالمللی، عرصه زندگی را بر مردم رنجدیده ما تنگ، ناامن، و تحملناشدنی کرده است.
ایجاد جو امنیتی در دانشگاها، محروم کردن دانشجویان از تحصیل، ایراد اهانتها، ستارهدار کردن دانشجویان با وجود صلاحیت علمی آنان، قتل، زندان، و شکنجه دادن دانشجویان، و جز اینها، همگی از اِعمال دیکتاتوری رژیمی حکایت دارند که فقط اندیشه بقای خود را در سر دارد و آگاهانه درپی سرکوب دانشجویان آگاه، ریشه کن کردن کل جنبش دانشجوئی، و تبدیل دانشگاهها به محیطی با آرامش گورستانی است.
بنابراین دانشجویان در سراسر کشور برچیدن فضای اداری برای نیروهای بسیجی و امنیتی در دانشگاهها، آزادی همه دانشجویان زندانی و بازگرداندن آنان به دانشگاها، حذف کمیتههای انضباطی و بازگرداندن دانشجویان اخراجی، تضمین آزادی و استقلال در انتشار نشریات صنفی، سیاسی، علمی، و هنری از سوی دانشجویان، حق تعیین و انتخاب نوع پوشش دانشجویان بهخصوص دختران، و جزاینها را خواستار هستند.
جنبش دانشجوئی اکنون مبارزهاش را در شرایطی دشوار و پراهمیت به جلو میبرد. این جنبش بخشی جدائیناپذیر از جنبش دموکراتیک، آزادیخواه، صلحدوست، و استقلالطلب مردم ایران است. ارتجاع حاکم همه ابزارهایش را در مسیر شکست دادن این جنبش بهکار انداخته است و تنها با اتحاد عمل، هماهنگی و کار مشترک با نیروهای دیگر اجتماعی است که می توان توطئههای ارتجاع را به شکست کشاند.
فرخنده باد هفتادویکمین سالگرد شانزدهم آذر، سالروز تولد جنبش دانشجوئی با شعار”اتحاد، مبارزه، پیروزی”
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۲، ۱۲ آذر ۱۴۰۳