گامِ تاریخی و امیدبخشِ «جنبش ۲۱ آذر»

خلق آذربایجان قرن‌های متمادی در جنبش رهایی‌بخش خلق‌های ما علیه ستمگران داخلی و خارجی برای دست ‌یافتن به استقلال، آزادی، و حق حاکمیت ملّی همواره نقشی برجسته داشته است.

از مبارزهٔ خلق آذربایجان در پیش‌بُردِ جنبش مشروطیت (۱۲۸۵-۱۲۹۰خورشیدی) گرفته تا برپایی جنبش دموکراتیک آذربایجان به‌رهبری شیخ محمد خیابانی علیه استعمار و ارتجاع فئودالی در ایران (۱۲۹۶- ۱۲۹۹خورشیدی) جنبشی که طیِ آن نخستین فرقۀ دمکرات آذربایجان شکل گرفت و نقش فعال کارگران و زحمتکشان آذربایجان در قیام‌های گیلان و خراسان، همه و همه از صفحات زرین و درخشان تاریخ ایران هستند!

در پی تحولات بین‌المللیِ بعد از جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم و نازیسم، توازن قدرت سیاسی در جهان به‌نفع مبارزان و هواداران استقلال ملّی، دموکراسی، و سوسیالیسم تغییر کرد. جنبش‌های دمکراتیک خلق‌های ایران در سال‌های دههٔ ۱۳۲۰ و از جملهٔ آن‌ها “جنبش ۲۱ آذر”، از حساس‌ترین اتفاقات تاریخ معاصر میهن ما هستند.

در شهریور ۱۳۲۴ “فرقۀ دموکرات آذربایجان” با انتشار بیانیه‌ای ۱۲ماده‌ای در تبریز اعلام موجودیت کرد. در مقدمۀ بیانیۀ ۱۲ ماده‌ای آمده است: “ایران مَسکن اقوام و ملل گوناگون است. این اقوام و ملل هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیش‌تری خواهند داشت. قانون اساسی و اصل ایالتی و ولایتی کوشیده است که تمام مردم ایران را در تعیین سرنوشت خود مختار نماید.” جان کلام بیانیۀ فرقه این بود: “در خاک آذربایجان مردمی زندگی می‌کنند که زبان و آداب و رسوم جداگانه‌ای دارند و می‌خواهند ضمن حفظ استقلال و تمامیت [ارضی] ایران در ادارۀ امور داخلی خویش خودمختار باشند. آذربایجان می‌گوید: تهران به درد ما نمی‌رسد و از تشخیص و رفع احتیاجات ما عاجز است. از ترقی فرهنگ ما جلوگیری می‌کند.”

در آن برههٔ تاریخی، مردم آذربایجان در پاسخ به بی‌اعتنایی‌های رژیم سلطنتی به خواست‌هایشان، از جمله برای تشکیل “انجمن‌های ایالتی و ولایتیِ” مُصَرَح در “قانون اساسی” کشور، با به‌صندوق‌ ریختن آرای‌شان، “کنگرۀ ملّی” را فراخواندند. در کنگرۀ ملّی هفت‌صد تن از برگزیدگان مردم از نقاط گوناگون آذربایجان شرکت داشتند. مجلس ملّی روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ گشایش یافت. در این مجلس نمایندگان منتخب مردم آذربایجان به “جعفر پیشه‌وری”، صدر فرقه دمکرات آذربایجان، مأموریت دادند که حکومت ملّی را تشکیل دهد. به‌دنبال آن، فرماندهان پادگان‌های نظامی در برابر عزم شکست‌ناپذیر مردم تسلیم گردیدند و بر پایۀ توافق‌نامه‌ای خلع‌سلاح گردیدند و نهضت خلق آذربایجان به پیروزی رسید. عمده‌ترین خصلت دموکراتیک جنبش ۲۱ آذر خلقی‌ بودن آن بود که گسترده‌ترین طبقات و قشرهای تودۀ خلق را در بر می‌گرفت و به همۀ نیروهای ملّی و مترقی تکیه داشت.

با تشکیل “حکومت ملّی”، انجمن‌های دِه، شهر، و ولایات به‌شکلی دموکراتیک انتخاب و برپا شدند. تشکیل اتحادیه‌های صنفی، برقراری و تضمین آزادی‌های دموکراتیک، برخورداری زنان از حق انتخاب‌ کردن و انتخاب ‌شدن، و رعایت قانونی حقوق انسانیِ همهٔ شهروندان و به‌ویژه زنان، در زمرهٔ دستاوردهایی بودند که بر خصلت خلقی و دموکراتیک این جنبش مُهر تأیید می‌زدند.

بدین‌سان توده‌های زحمتکش خلق آذربایجان به‌رهبری فرقۀ دمکرات آذربایجان به‌پا خاستند تا با تشکیل حکومتی ملّی، نظام و سازمان اداری دمکراتیک و نوینی را جای‌گزین دستگاه پوسیدۀ دولتی پیشین کنند. “حکومت ملّی” با برنامۀ دمکراتیکش اصلاحات دمکراتیک برای رفع واپس‌ماندگی‌های اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آذربایجان، پایان ‌دادن به سرکوب آزادی‌ها و حقوق دمکراتیک خلق و پایمال ‌شدن آن‌ها- نه‌تنها در آذربایجان بلکه در سراسر ایران- و پیکار پی‌گیر و همه‌جانبه با امپریالیسم و ارتجاع را خواستار بود.

ایجاد مؤسسه‌های صنعتی، نظارت بر واردات کالاهای خارجی و محدود ساختن آن‌ها با هدف حمایت از صنایع و تولیدات داخلی و تقویت آن‌ها، مبارزه با احتکار، و وصول مالیات از کلان‌سرمایه‌داران و ملاکان از دستاوردهای جنبش ۲۱ آذر در عرصهٔ اقتصادی بود. مصادرهٔ املاک فئودال‌ها و ملاکان بزرگ وابسته به ارتجاع و تقسیم این املاک بین دهقانان بی‌زمین و کم‌زمین با مشارکت مستقیم زحمتکشان روستاها در این روند، تأسیس بانک فلاحت (کشاورزی) برای دهقانان، تدوین و اجرای قانون کار مترقی، برقراری بیمه‌های اجتماعی، نظارت کارگران بر تولید در مؤسسه‌های خصوصی، تعیین مزد عادلانه و ساعت‌های کاری معیّن و منظم، بهره‌مندی کارگران و زحمتکشان از حق مرخصی سالانه با حقوق، مرخصی سه‌ماهه با پرداخت حقوق برای زنان باردار پیش یا پس از زایمان، از دستاوردهای این نهضت در عرصهٔ تأمین حقوق اجتماعی و صنفی کارگران و زحمتکشان بود. تأسیس بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، و دیگر مؤسسه‌‌های بهداشت و درمان، در طول تنها یک سال خودگردانی امور آذربایجان، برآمده از جنبش ۲۱ آذر بود. مبارزه برای الغای ستم ملّی و تأمین حقوق خلق‌های ساکن ایران در چارچوب ایران واحد و دمکراتیک جزوِ سیاست‌های اصولی فرقۀ دمکرات آذربایجان بود.

حکومت ملّی آذربایجان طی عمر کوتاهش اقداماتی بسیار برای بهبود زندگی مردم انجام داد و گام‌هایی اساسی برای تغییر سیمای جامعه آذربایجان در مسیر پیش‌رفت و سعادت مردم برداشت که از آن جمله‌اند:

۱. تفویض حق انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن به زنان در انتخابات مجلس، انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انجمن‌های شهر و بخش و ده، هم‌سان با حقوق مردان؛

۲. فراهم‌آوردن امکان تحصیل به زبان مادری در همهٔ پایه‌های تحصیلی، به‌ویژه در سه سال اول دبستان؛

۳. تأسیس دانشگاه ملّی آذربایجان (دانشگاه تبریز و آذرآبادگان بعدی و تبریز کنونی)؛

۴. تصویب و اجرای قانون تقسیم اراضی خالصه و املاک مصادره‌شدۀ مالکانی که آذربایجان را ترک کرده بودند و علیه حکومت ملّی توطئه‌چینی می‌کردند؛

۵. تصویب و اجرای قانون کار و بیمۀ درمانی کارگران. این قانون شامل این مواد بود: هشت ساعت کار روزانه، تعطیلی جمعه و ایام تعطیل رسمی با دریافت مزد، مرخصی سالیانه با حقوق، حق تشکیل اتحادیۀ کارگران و دخالت اتحادیه در تنظیم روابط و قرارداد کار بین کارگر و کارفرما، تعیین حداقل مزد، تعطیل‌کردن روز اول ماه مه (روز جهانی کارگر)، تشکیل شورای حل اختلاف، برابری مزد زنان با مردان، ممنوع‌بودن استخدام و اشتغال زنان در کارهای سنگین، دورهٔ استراحت زنان باردار شش‌هفته قبل از زایمان و شش‌هفته بعد از زایمان با دریافت مزد، و جز این‌ها؛

۶. تشکیل‌ شرکت‌های تعاونی، فروشگاه‌های دولتی، و توزیع کالا با قیمت ارزان و کوتاه‌کردن دست دلالان؛

۷. تأمین آب آشامیدنی سالم و لوله‌کشی آب شهرها، به‌ویژه شهر تبریز، برای نخستین‌بار در کل ایران؛

۸. سازمان‌دهی گروه “عاشق”ها، نوازندگان و خوانندگان سنتی آذربایجان؛

۹. تأمین امنیت مردم با گماردن اشخاص خوش‌نام محلی در رأس ادارات و به‌ویژه در شهربانی، انحلال ژاندارمری و ادغام آن در نیروهای انتظامی و سپردن امور انتظامی به فداییان فرقۀ دموکرات؛

۱۰. رسیدگی به امور زندان‌ها. زندان‌های آذربایجان پُر بود از دهقانانی که با توطئه و دسیسۀ اربابان و ژاندارم‌ها زندانی شده بودند. همهٔ این دهقانان آزاد شدند؛

۱۱. مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی. به‌موجب قوانین و با مراقبت‌های دستگاه‌های انتظامی و عمومی، مسائلی مانند رشوه‌گرفتن و رشوه دادن، روسپیگری، استعمال مواد مخدر، احتکار، و جز این‌ها، از بین برده شد؛

۱۲. توسعه و رشد تولید و رفع معضل بیکاری با حمایت از صنایع و تولید داخلی، به‌ویژه تشویق تولید کارگاهی و تأسیس کارگاه‌ها و کارخانه‌های جدید؛

۱۳. سروسامان‌دادن به امور مالی و اقتصادی با تأسیس بانک ملّی آذربایجان؛

۱۴. توسعهٔ عمران و آبادی. ساختن ساختمان بانک ملّی آذربایجان و مجلس ملّی آذربایجان و دانشسر‌ای دختران و نوسازی و توسعهٔ ساختمان دانشگاه، موزه، و جز این‌ها، در تبریز؛ ساختن ده‌ها مدرسه در تبریز و شهرها و دهات در استان‌های سوم و چهارم (آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی بعدی)، ساختن باشگاه‌ها، سینماها و سالن‌های اجتماع در شهرهای متعدد، احداث خیابان‌ها و پارک‌ها و آسفالت‌کردن خیابان‌ها در تبریز و شهرستان‌ها، احداث جاده بین دهات و تعریض جاده‌های اصلی، تعمیر و نوسازی پل‌ها، بازسازی قنات‌ها و مخازن آب، و اقداماتی نظیر آن‌ها؛

۱۵. خدمات فرهنگی و مطبوعات. تألیف کتاب‌های درسی کلاس‌های ابتدایی در مدتی کوتاه و چاپ و ارسال آن‌ها به مدرسه‌های سراسر آذربایجان، تأسیس چاپخانۀ آذربایجان، حمایت از انتشار حدود پنجاه روزنامه و مطبوعات دیگر در تبریز و شهرستان‌ها، تهیۀ وسایل و امکانات ورزشی برای جوانان و ایجاد و تأمین سالن‌های ورزشی برای بانوان؛

۱۶. تشکیل انجمن شعرا و نویسندگان در تبریز و شهرستان‌ها و ایجاد امکانات و تسهیلات برای نویسندگان و شاعران. مبارزۀ گسترده با بی‌سوادی در شهرها و دهات و برقراری کلاس‌های سوادآموزی در محل‌های کار؛

۱۷. خدمات بهداشتی و درمانی. مبارزه برای پیشگیری از بیماری‌های مُسری از راه آموزش عمومی و مایه‌کوبی (واکسیناسیون)؛

۱۸. اقدامات در عرصهٔ فرهنگ و هنر: احیای تئاتر ملّی آذربایجان، تشکیل گروه‌های موسیقی و گروه‌هایی از بازیگران با استعداد تئاتر، تأسیس رادیو تبریز که صدای دولت ملّی آذربایجان نیز بود؛

‌ پیش‌بُرد و توسعهٔ این اقدام‌ها در مدت‌زمانی کوتاه، از حمایت نیروهای مترقی، ملّی، و میهن‌دوست ایران برخوردار بود، ولی از سوی دیگر خشم قدرت‌های امپریالیستی و وابستگانش در محافل ارتجاع داخلی را برمی‌انگیخت. در پی پیروزی جنبش ۲۱ آذر در سال ۱۳۲۴، دولت مرکزی وقت ایران (دولت قوام‌السطنه) مجبور به عقب‌نشینی شد و با مذاکره با حکومت ملّی آذربایجان موافقت کرد. دولت مرکزی همچنین در تصویب‌نامهٔ رسمی مورخ ۳ اردیبهشت و موافقت‌نامهٔ ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ “خصلت دموکراتیک” جنبش ۲۱ آذر را تأیید کرد و این “حکومت خودمختار” در چارچوب قوانین ایران را به‌رسمیت شناخت. حکومت ملّی آذربایجان نیز موافقت کرد “مجلس ملّی” آذربایجان در مرتبهٔ “انجمن ایالتی” (بنا به قانون اساسی کشور) و “حکومت ملّی” برآمده از جنبش ۲۱ آذر نیز در مرتبهٔ “استانداری” یکی از استان‌های کشور باشد. در تیرماه ۱۳۲۵ دو استان سوم و چهارم (آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی بعدی) در “استان آذربایجان” ادغام شدند. از جمله تعهدهای دولت مرکزی در این روند عبارت بودند از: اختصاص دادن ۷۵ درصد درآمد آذربایجان به نیازهای خودِ آذربایجان، به‌رسمیت‌شناختن زبان آذربایجانی هم‌راه با زبان فارسی در آذربایجان، و تعمیم اصلاحات دموکراتیک در آذربایجان.

این اقدام‌ها بی‌تردید از صفحه‌های درخشان تاریخ معاصر مبارزه مردم ایران است. پیروزی پیکار رهایی‌بخش ملّی در آذربایجان و به دنبال آن در کردستان (بهمن‌ماه ۱۳۲۴) که با تشدید نبرد زحمتکشان سراسر ایران علیه استبداد و استعمار هم‌راه بود، لرزه بر اندام ارتجاع داخلی و خارجی انداخت. امپریالیست‌ها که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های استیلای سیاسی و غارت اقتصادی‌شان را در معرض تهدید و از دست رفتن می‌دیدند، نیروی سرکوب‌شان را بسیج کردند تا با هم‌دستی جیره‌خواران و وابستگان محلی‌شان جنبش‌های ملّی و دمکراتیک ایران را درهم شکنند. یورش به نهضت‌های رهایی‌بخش خلق آذربایجان و کردستان در ۲۱ آذر و ۱۶ آذر ۱۳۲۵ گامی خونین در پیشبرد این سیاست ضد خلقی بود.

در جریان این یورش خون‌بار هزاران تن از مردم بی‌گناه آذربایجان و کردستان جان باختند، هزاران تن ناگزیر به جلای وطن شدند، و شمار زیادی را به زندان‌ها و تبعیدگاه‌های رژیم خائن و وابستهٔ پهلوی روانه کردند. نام قهرمانانی چون نورالله یکانی، داداش تقی‌زاده، فریدون ابراهیمی، حسین نوری، سروان شیخی، قاضی محمد، و سیف قاضی که راه‌شان الهام‌بخش مبارزۀ خلق‌های آذربایجان و کردستان در راه آزادی و استقلال است برای همیشه در صفحات زرین جنبش ملّی ایران ثبت شده است.

با‌این‌همه، به‌گواهی تاریخ و به‌شهادت پیروزی انقلاب ۲۲بهمن ۱۳۵۷، آتش مبارزۀ خلق‌ها را هیچ‌گاه نمی‌توان خاموش کرد. با وجود سرکوب خونینی که انجام شد، روند‌های سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی جامعه فعالیت سازمانی تشکل‌هایی مانند فرقۀ دمکرات آذربایجان را در تمامی عرصه‌ها ضرور می‌دید. هدف کادرها، اعضا، و هواداران فعال فرقۀ دمکرات آذربایجان در مبارزه برای سرنگون‌کردن رژیم ستم‌شاهی و جایگزین کردنش با نظامی ملّی و دمکراتیک آن بود که رژیم آینده حافظ منافع محرومان و زحمتکشان جامعه باشد. با این پیش‌زمینۀ فکری و تجربۀ تاریخی و زندگی سیاسی بود که رفقای فرقۀ دمکرات آذربایجان فعالانه در انقلاب بهمن شرکت کردند و تا پیروزی نهایی انقلاب همگام با توده‌ها و در کنار آنان نقشی برجسته و به‌یادماندنی‌ داشتند.

پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و با آغاز فعالیت علنی مجدد حزب‌ها و سازمان‌های سیاسی ایران، فرقۀ دمکرات آذربایجان به‌منزلهٔ کمیتۀ ایالتی حزب تودۀ ایران در آذربایجان فعالیت علنی‌اش را از سر گرفت.

یورش اول گزمگان حکومت ولایت فقیه به حزب تودۀ ایران ۱۷بهمن‌ماه ۱۳۶۱آغاز شد. مسئولان کمیته‌های ایالتی و ولایتی در آذربایجان با دستور حزبی از محل دور شدند و به زندگی نیمه‌علنی روی آوردند. هیهات که تکرار تاریخِ سرکوب‌های سیاسی، این‌بار در رژیم ولایی، سپهر سیاسی جامعه را یک ‌بار دیگر تیره و تار کرد. “سربازان گم‌نام امام زمان” در پی شکار انسان‌هایی بودند که به آرمان‌های عدالت‌خواهی، آزادی، صلح، ثبات و امنیت وفادار بودند و در تلاش برای تحقق اهداف والایشان شب‌وروز نمی‌شناختند.

چندی بعد، ۷ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۲ فرا رسید. ماشین‌ها و موتورهای مأموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، شکست‌خورده در جبهه‌های جنگ فرسایشی، جلو خانۀ مبارزان پارک می‌شدند. نه‌تنها خانهٔ رفقا، بلکه کوچه‌های اطراف را نیز قُرق می‌کردند. کوچه‌به‌کوچه درهای خانه‌ها را می‌کوبیدند و مبارزان راه آزادی را، از پیر و جوان و زن و مرد، از کانون خانواده بیرون می‌کشیدند و به سیاه‌چال‌های رژیم قرون‌وسطایی می‌بردند. روزها و ماه‌ها آزار و اذیت و شکنجه بر جسم و جان انسان‌های پاک‌باختۀ کار و زحمت ادامه داشت. تهمت بود و افترا که شکنجه‌گران به هم‌رزمان و یاران ما می‌زدند. شکنجه و کشتار در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌های مخفی نهادهای متعدد رژیم اسلامی بی‌داد می‌کرد. رفیق انوشیروان ابراهیمی، مسئول کمیتۀ ایالتی آذربایجان، هم‌راه با رفقا رحمان هاتفی (حیدر مهرگان)، فرج‌الله میزانی (جوانشیر)، و برخی دیگر از رفقای باقی‌مانده از اعضای رهبری حزب تودهٔ ایران، از جمله رفیق حسین جودت، هم‌زمان دستگیر و روانۀ شکنجه‌گاه‌ها شدند. زندان‌ها از مبارزان راه آزادی و عدالت انباشته شد! رفقای قهرمان ما در سخت‌ترین شرایط حاکم بر زندان‌ها کوشیدند تا وحدت و انسجام حزب و فرقه را حفظ کنند و تفرقه‌اندازان و تسلیم‌طلبان را منزوی کنند.

در این میان رفیق انوشیروان ابراهیمی نمونه‌ای مثال‌زدنی است. او که در پی پیروزی انقلاب بهمن ۵۷‏ از مهاجرت اجباری به ایران بازگشته بود، با آگاهی از همۀ خطرات موجود، همان ‏راه پدر و برادرش را انتخاب کرد. پدرش را رضاشاه تیرباران کرده بود و برادرش را محمدرضاشاه. و سرانجام خودش را هم سردمداران خون‌ریز رژیم ولایت فقیه کشتند. او سومین عضو خانواده‌اش بود که به‌دلیل مبارزه در راه آزادی و حقوق زحمتکشان زندگی‌اش را نثار می‌کرد. رفیق ابراهیمی را یک سال پیش از اعدام هم‌رزمانش به جوخۀ اعدام سپردند.

در مرحلۀ کنونی مبارزهٔ ملّی با دیکتاتوری حاکم، با توجه به تجربه‌های به‌دست‌آمده از جنبش ۲۱ آذر و حکومت ملّی آذربایجان، باید تأکید کرد که تحکیم و تقویت پیوند میان مبارزه در راه الغایِ ستم ملّی و پیکار سراسری با استبداد حاکم ضرورت مبرم دارد. بیش از چهار دهه است که حاکمان جمهوری اسلامی سیاست اِعمال ستم ملّی و بی‌توجهی به مسائل ویژهٔ خلق‌های ساکن ایران را درپیش گرفته‌اند و مانند رژیم گذشته می‌کوشند تا با زور و سرکوب و ارتکاب جنایت‌های ددمنشانه، ایران را به زندان خلق‌ها بدل سازند. سیاست‌های رژیم اسلامی در کردستان و آذربایجان و سیستان و بلوچستان، و جز آن‌ها، گواه بارز این واقعیت است.

میهن ما لحظه‌های تاریخی‌ای دشوار و حساس را سپری می‌کند. از سویی استبداد داخلی با سرکوب و اختناق، آیندۀ ایران را به چالش کشیده است و از دیگر سو امپریالیسم و ارتجاع محلی با تمام توان در پی مداخله در امور داخلی ایران و اثرگذاری بر سیر تحولات ایران و منطقه‌اند. مبارزه با این دو عامل ویران‌گر وظیفۀ همۀ مبارزان ترقی‌خواه از جمله فعالان حقوق ملّی خلق‌های ایران در آذربایجان است.

ماندگار باد نام و خاطرۀ تابناک جان‌باختگان قهرمان جنبش ۲۱ آذر، جنبش خواهان بهروزی و سعادت محرومان!

سایت حزب تودهٔ ایران

گرامی‌باد ۱۶ آذر، روز دانشجو، روزِ تولد شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی»

شانزده آذر روز دانشجو، نمادِ اتحاد دانشجویان و مبارزه با دیکتاتوری، استبداد، وامپریالیسم! جنبش دانشجوئی در ایران در زمرهٔ حرکت‌های اجتماعی‌ای است که از جایگاهی پیشتاز در مبارزه با استبداد برخوردار بوده و از فرازونشیب‌هایی زیاد دربُرهه‌های زمانی‌ای مختلف عبور کرده است. اکثر دانشجویان در ایران در همهٔ دوران‌ها از تبار طبقه‌های زحمتکش یا لایه‌های ... گرامی‌باد ۱۶ آذر، روز دانشجو، روزِ تولد شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی»

ادامه

آزادی, اجتماعی, استبداد, استقلال, امپریالیسم, ایران, دانشجویی, صلح, عدالت اجتماعی, فاشیسم, کمونیسم, یادنامه

گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستا‌وردی با آرمان‌هایی زنده برای بشریت!

در صدوهفتمین سالگی پیروزی انقلاب اکتبر، بشریت با بحران ژرف و همه‌جانبهٔ اقتصادی‌سیاسی و بروز جنگ‌های خانمان‌سوز دست‌وپنجه نرم می‌کند. جهان سرمایه‌داری امروز، دنیائی است آکنده از نابرابری‌های عمیق که در آن میلیون‌ها انسان از ابتدائی‌ترین حقوق طبیعی‌شان محرومند. فقر و فلاکت، محرومیت‌های اجتماعی، جنگ‌ها و نابودی محیط زیست، آینده بشریت را به‌طورجدی تهدید می‌کنند. ... گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستا‌وردی با آرمان‌هایی زنده برای بشریت!

ادامه

آزادی, آسیا, آفریقا, آمریکا, آمریکای لاتین, استعمار, امپریالیسم, ایران, تاریخ, جهان, خاورمیانه, روسیه, سرمایه‌داری, سوسیالیسم, صلح, فقر, فلسطین, لبنان, مارکسیسم-لنینیسم, محیط زیست, نئولیبرالیسم, یادنامه

نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت

[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳] رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه به‌دنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستان‌ها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو می‌شد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلس‌های روشنفکران مخالف رژیم می‌شد. نیش طنزهای کوتاه و ... نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت

ادامه

آلمان, ایران, نویسندگان, یادنامه

مادران خاوران، پیشتازان جنبش دادخواهی در ایران

تابستان امسال ۳۶ سال از کشتار هولناک، بی‌سابقه، و برنامه‌ریزی شدهٔ رژیم جمهوری اسلامی در زندان‌های کشور می‌گذرد. در مرداد و شهریورماه سال ۱۳۶۷ هزاران مخالف سیاسی و دگراندیش به‌دستور خمینی و با حمایت دیگر سران حکومت ولایی پس از بیدادگاه‌هایی چنددقیقه‌ای توسط هیئت مرگ که پاکسازی خونین زندان‌های سراسر ایران را در دستور کار ... مادران خاوران، پیشتازان جنبش دادخواهی در ایران

ادامه

استبداد, اسلام سیاسی, اوکراین, ایران, ترکیه, جهان, حقوق بشر, سازمان ملل, یادنامه