در این گزارش آمده است: در ماه ژانویه (دی ۹۸) وقتی دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا رسما از طرح موسوم به «معامله قرن» رونمایی کرد، از هیچ مقام فلسطینی برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی کاخ سفید دعوت به عمل نیامد.
ترامپ صحنه کنفرانس را با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل سهیم شد و این دو سند ۱۸۱ صفحهای را بررسی کردند که وانمود میکند به عنوان نقشه راهی برای راهکار دو دولت به کار میآید، اما در واقعیت، سندی است که فلسطینیها را از حق خود محروم میکند و ادعای تل آویو درمورد شهرک های غیرقانونیاش را به رسمیت میشناسد.
جهان پس از ارائه این سند، شوکه شد و اروپا مات و مبهوت ماند. آمریکا رسما خواستار الحاق بخشهای وسیعی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی شد.
این طرح، برداشت های اروپا از این مساله را که آمریکا یک قدرت بیطرف است، به چالش کشید.
معامله قرن، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن را درموقعیت دشواری قرار داده است. اروپا یا باید در سیاستهایش برای مطابقت با سیاستهای آمریکا، تجدیدنظر کند یا اعلام مخالفت کند.
دولت جدید اسرائیل اول ژوئیه (یازدهم تیر) را به عنوان تاریخ آغاز الحاق تعیین کرده بود. زمانی که علم به این مساله همگانی شد، اروپا شروع به صحبت کردن از تحریمها کرد.
نمایندگان پارلمانهای بلژیک، هلند و آلمان قطعنامههایی در زمینه اقدامات تنبیهی در صورت اجرای طرح الحاق تصویب کردند.
جوسپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا درمورد تبعات الحاق کرانه باختری برای مناسبات تل آویو و این اتحادیه هشدار داد.
براساس این گزارش، اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری اسرائیل است، به طوری که مجموع تجارت آن در سال ۲۰۱۷میلادی به حدود ۳۶.۲ میلیارد یورو رسیده است.
تهدید تحریم های اقتصادی، بار بسیار سنگینتری از بحث تحریمهای دیپلماتیک و دانشگاهی خواهد داشت.
با این همه، تحریمها در سطح فدرال (اتحادیه اروپا) به دلایل متعددی روی میز قرار نخواهد داشت.
بررسی خبرگزاری رویترز حاکی است که هیچ راهبرد مشخصی برای اتحادیه اروپا درباره چگونگی متوقف کردن طرح اسرائیلی یا پاسخ به نحوی هدفمند در صورت اجرای طرح الحاق وجود ندارد.
تاریخ تعیین شده نتانیاهو برای تحقق این طرح، سپری شده و این موضوع فعلا به تعویق افتاده است.
ممکن است چنین فرض شود که اتحادیه اروپا آسوده خیال شده و حتی میتوان امیدوار بود که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر (آبان ماه) باعث کنار رفتن ترامپ و اردوگاه اشغالگریاش از قدرت باشد و سیاست آمریکا را به هماهنگی با اجماع جهانی بازگرداند.
فلسطین همچنان تحت اشغال خواهد بود، شهرکسازی ادامه خواهد یافت و زندگی روزمره برای جوامع فلسطینی همچنان غیرقابل تحمل خواهد بود.
پس اگر بپذیریم که اتحادیه اروپا ناتوان است، هر یک از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با توجه به اوضاع پیش رو چه کاری میتوانند انجام دهند؟ پاسخ مشخص است: قبل از اینکه طرح الحاق به اجرا درآید، کشور مستقل فلسطین به رسمیت شناخته شود.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا تاریخ ساز نخواهند بود، مگر اینکه به اکثریت جهان از جمله سوئد بپیوندند که اولین کشور عضو این اتحادیه بود که فلسطین را به رسمیت شناخت.
«ژان آسلبورن» وزیر امور خارجه لوگزامبورگ دسامبر ۲۰۱۹ نامه ای به بورل نوشت و در آن اعلام کرد که زمان برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، مناسب است.
وی چنین گفت: این اقدام نه لطف و نه چک سفید است، بلکه به رسمیت شناختن حق مردم فلسطین برای برخورداری از کشورشان است و به هیچ وجه علیه اسرائیل هدایت نخواهد شد.
به رسمیت شناختن کشور فلسطین به اندازه تحریمها بحث برانگیز نیست، اگرچه تحریمها آخرین ابزار مورد نیاز برای واداشتن اسرائیل به مطابقت با قانون بینالملل است.
به رسمیت شناختن دو طرفه میتواند تصویب شود و در پارلمانهای کشورهای اروپایی مورد تائید قرار گیرد. اما چیزی تغییر نخواهد کرد و اشغالگری فردای پس از به رسمیت شناختن ادامه خواهد یافت، اما به لحاظ حقوقی، بازی به طور قابل توجهی تغییر می کند.
با به رسمیت شناختن کشور فلسطین، برنامه های آتی اسرائیل برای الحاق از طرف کشورهای اتحادیه اروپا به عنوان اشغال کشوری دیگر با زور تلقی میشود. این ممکن است گامی خیلی کوچک باشد که خیلی دیر برداشته شود، اما دستکم گامی در جهت درست است.