با فرا رسیدن ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، شصت و شش سال از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد و سرنگونی حکومت ملی دکتر محمد مصدق و روی کار آمدن رژیم پلیسی و وابسته شاه می گذرد.
کودتای ۲۸ مردادماه در حقیقت شروع بکارگیری سیاست ”تغییر رژیم“ از طرف دولت آمریکا در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران برای حفظ آن ها در حیطه هژمونی امپریالیسم بود.
از بعد از انجام کودتای ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولت های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا سعی داشته اند که به پیروی از ادبیات جنگ سرد، توجیه نمایند که انجام کودتای بیست و هشت مرداد برای مقابله با خطر گسترش کمونیسم در ایران ضروری بوده است. به قول دکتر مصدق: کمونیزم را بهانه کردند تا صد سال دیگر نفت ما را غارت کنند. کودتا از جمله به خاطر اهمیت استراتژیک نفت ایران برای دولت بریتانیا و برای دولت ایالات متحده دست انداری به منابع استعماری انگلستان بعد از جنگ جهانی دوم و برای هر دو کشور برای مقابله با « تهدید » خیزش انقلاب های ملی و دمکراتیک بود که از بعد از جنگ جهانی دوم در کشور های جهان سوم بر پایه درجه رشد اقتصادی- اجتماعی هر کدام از این کشور ها در شکل های مختلف جریان داشته است. دربارۀ کودتای ۲۸ مرداد می توان به دو موضوع اساسی از دیدگاه اسناد تاریخی نگریست. یکی هدف ها و نقش مستقیم و انکار ناپذیر آمریکا و انگلیس و سازمان سیا در تدارک و اجرای کودتا برای روی کار آوردن حکومت دست نشانده و سر بفرمان محمد رضای پهلوی و دیگر نقش نیروهای سیاسی، از جمله روحانیت شعیه، آن دوران در کنار کودتا گران است. با وجود پافشاری عنودانه برخی نیروهای سیاسی بر تاریخ تحریف شدۀ کودتا که کوچکترین همخوانی با حقیقت ندارد و روا داشتن انواع تهمت ها بر ضد حزب ما، و همچنین کارزار گستردۀ تبلیغاتی توده ای ستیزی هم رژیم شاه و هم رژیم ولایت فقیه در دهه های اخیر، و به ویژه از زمان انتشار اسناد محرمانه دولت های آمریکا و انگلستان در سال های پس ازپنجاهمین سالگرد کودتا، اسناد جالب، گویا و افشاگرانۀ بسیاری در اختیار مخققان و تاریخ نویسان متعهد قرار گرفتهکه در رابطه با تحولات این دوره مهم از تاریخ میهن مان بسیار روشنگر بوده است.
درباره علل و زمینه های واقعی کودتای ۲۸ مرداد از جمله آنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس، در این زمینه در خاطرات خود نوشته است: “هنگامی که من در ۲۷ اکتبر ۱۹۵۱ (آبان ۱۳۳۰) پست وزارت امور خارجه را به عهده گرفتم دورنمای نگران کننده یی که من درباره آن می اندیشدم چنین بود. ما از ایران خارج شده بودیم. ما آبادان را از دست داده بودیم و قدرت و حیثیت ما در سراسر خاورمیانه به شدت متزلزل شده بود… من باید تصمیم می گرفتم که چگونه با این وضع باید روبه رو شد… من فکر می کردم که اگر مصدق سقوط کند کاملاً متحمل است جای او را دولت عاقل تری بگیرد که انعقاد قرار داد رضایت بخشی را ممکن سازد.”
وینستون چرچیل که برای دوره ای فرمانده نیروی دریایی (بعد از فرماندهی دریا دار فیشر) و در دوره ای هم فرمانده نیروی هوایی بریتانیا بود، باز سازی سوخت ناوگان دریایی بریتانیا از زغال سنگ به نفت را تکمیل کرد به پارلمان بریتانیا هشدار داده بود که دولت انگلیس به منابع تضمین شده و کنترل شده نفت احتیاج حیاتی دارد. او در مورد منابع نفتی ایران در دست شرکت انگلیسی چنین گفته بود، این موهبتی بود خیلی بالاتر از درخشان ترین رویا هایمان که از عالم غیب برایمان نازل شد. اهمیت نفت ایران برای بریتانیا به حدی بود که چرچیل بعد ها در تاریخ جنگ جهانی دوم خود پذیرفت که حمله سال ۱۹۴۱ برای اشغال عراق و خوزستان به خاطر به خطر افتادن این منابع از طرف آلمانی ها بوده است. حجم اکتشاف و استخراج نفت ایران به زودی شرکت نفت ایران و انگلیس را در ردیف شرکت های بزرگ موسوم به هفت خواهران قرار داد. نقش اقتصادی این شرکت در کشور بریتانیا عبارت بر این اساس بود که شرکت نفت به طور مستمر مبالغ قابل توجه ای را به خزانه داری بریتانیا واریز می کرد- سالانه ۴۲ میلیون پوند به عنوان مالیات و۹۲ ملیون پوند به صورت ارز خارجی. این مبالغ بعد از جنگ حهانی دوم و دوره ریاضت اقتصادی دولت انگلیس بسیار حیاتی بود. آمار های موثق نشان می داد که پالایشگاه آبادان سالانه ۳۶۷ میلیون پوند به حوزه استرلینگ پرداخت می کرد و به تمام سهامداران خود که اغلب انگلیسی بوده اند سود سهام سی در صدی پرداخت می کرده است. و در کنار آن باید افزود که پالایشگاه آبادان هشتاد درصد سوخت ارزان و تضمین شده ناوگان بزرگ سلطنتی بریانیا را تامین می نموده است. آیا اهمیت این موارد برای اینکه کشور استعمارگری چون انگلستان را به فکر کودتا بیندازد کافی نیست؟ (نگاه کنید به کتاب “کودتا”، نوشته یرواند آبراهامیان، ترجمه دکتر زرافشان، صفحات ۳۰ تا ۳۳)
درباره چگونگی سازمان دهی کودتا نیز در سال های اخیر اسناد جالبی منتشر شده است. روزنامه نیویورک تایمز، ۲۸ فروردین ۱۳۷۹ (آوریل ۲۰۰۰) با استناد به اسناد رسمی دولت آمریکا افزوده شده است که: “آلن دبلیو دالس، رئیس سازمان سیا، در چهارم آوریل ۱۹۵۳ (فروردین ۱۳۳۲)، با [اختصاص] یک میلیون دلار هزینه، برای ساقط کردن دولت مصدق، با هر روش ممکن، موافقت کرد. هدف: “به قدرت رساندن دولتی بود که بتواند به یک راه حل معقول در مورد نفت برسد. ایران را قادر سازد از لحاظ اقتصادی با ثبات و از لحاظ مالی قادر به پرداخت بدهی هایش شود و بتواند حزب کمونیست را که به نحو خطرناکی قوی است مورد تعقیب شدید قرار دهد.”
روز ۲۵ خردادماه ۱۳۹۶، وزارت امورخارجه آمریکا مجموعهٔ کامل اسناد مربوط به روابط ایران و آمریکا در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی و رویدادهای مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر ضد دولت دکتر محمد مصدق را منتشر کرد. در طول سالهای اخیر، بسیاری از اسناد و اطلاعات مهم درارتباط با کودتای آمریکا و انگلیس بر ضد جنبش ملی مردم میهن ما از سوی برخی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا بهتدریج منتشر شده بود که مهمترین آنها اسنادی بودند که در ۲۰۱۳ از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از طبقهبندیِ محرمانه خارج و در دسترس عموم قرار گرفته بود. این مجموعهٔ جدید اسناد سازمان سیا که در قالب یک کتاب منتشر شدهاند با دردسترس گذاشتن سندها و جزئیاتی بیشتر، از روی مسائلی همچون نقشِ روحانیت در یاری رساندن به تحقق کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، مخصوصاً نقش کلیدی آیتاللهکاشانی، پرده برمیدارند، که بسیار تأملبرانگیزند. بر اساس این اسناد، آیتالله کاشانی از ماهها پیش از کودتا، نهفقط با سفیر آمریکا، بلکه با مأموران سیا دیدارها و گفتگوهایی داشته است. بر اساس همین اسناد، در ۱۴ دی ۱۳۳۰ (۵ ژانویه ۱۹۵۲) مأموران سیا در خانهیی در شمیران، تهران، به دیدار آیتالله کاشانی میروند. آنان میگویند درخواست خاصی ندارند، بلکه فقط میخواهند که بهطور صریح، غیررسمی و دوستانه با او [آیتالله کاشانی] تبادلنظری داشته باشند. بر اساس این گزارش، آیتالله کاشانی در این جلسه حمایت آمریکا از بریتانیا را بهچالش میکشد و میگوید که، هدف از فعالیتهای او جلوگیری از درگیر شدن خاورمیانه در یک جنگ جهانی سوم و جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران است. آیتالله کاشانی، سه هفته پس از انجام شدن کودتای ۲۸ مرداد، در مصاحبهیی با روزنامهٔ مصری ”اخبار الیوم“، روی کار آمدن دولت کودتا را ”سبب مسرت“ دانست.
آنچه از پس این انبوهه اسناد تاریخی روشن می گردد این حقیقت است که دولت های استعماری برای حاکم شدن بر منابع نفتی ایران، سرکوب نهضت ملی ایران و از بین بردن حزب طبقه کارگر و زحمتکشان ایران، یعنی حزب توده ایران، کودتای ۲۸ مرداد را سازماندهی و اجرا کردند. عدم اتحاد نیروهای ملی و مترقی، تزلزل تاریخی بورژوازی ملی ایران، به رهبری جبهه ملی، و هراس از اتحاد با نیروهای چپ، اعتماد و خوش بینی نادرست دکتر مصدق به دولت آمریکا و همچنین هم راه شدن بخش هایی از رهبران مذهبی، از جمله آیت الله کاشانی با کودتا گران زمینه های شکست جنبش و فاجعه تحمیل ۲۵ سال حکومت پلیسی و وابسته شاه را، به ایران فراهم آورد. نکته جالب دیگر قضاوت تاریخی یی است که افکار عمومی میهن ما درباره ۲۸ مرداد و عاملان آن انجام داده است. امروز نام کسانی همچون زاهدی، محمد رضا شاه و اعوانش، شعبان بی مخ ها در میان لعنت شدگان و جنایتکاران تاریخ ثبت است و خاطرۀ دلاورانی همچون سیامک ها، مبشری ها، وکیلی ها، وارطان ها، مرتضی کیوان ها، روزبه ها و فاطمی ها با وجود سال های طولانی تبلیغات مسموم و دروغ پردازانه ساواک در قلب تاریخ مردم و میهن ما همچنان به عنوان مبارزان راستین آزادی و فرزندان شایسته این مرز و بوم گرامی داشته می شود. و این درسی است که بیش از هر کس تاریک اندیشان و مرتجعان حاکم بر میهن ما باید از آن عبرت بگیرند.
نامۀ مردم