با آغاز ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور برگماردهٔ خامنهای، و با همراهی مجلس یکدست در سه سال اخیر، مانند تشدید یورش به حقوق و امنیت شغلی کارگران، یورش رژیم ولایی به دستمزد، امنیت شغلی، و تشکلهای صنفی آموزگاران نیز تشدید شده است.
طرح رتبهبندی معلمان پس از ده سال سرگردانی در مجلس، در نهایت ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ بهتصویب رسید. بر اساس گفتگوی “محمدتقی فلاحی”، دبیر کانون صنفی معلمان، با “تجارت نیوز” در هفته دوم اردیبهشتماه، “در مصوبه اولیه قرار بود دریافتی معلمان نزدیک به ۸۰ درصد دریافتی اساتید دانشگاه شود”، اما به دنبال “اعتراضات معلمی درباره ماهیت طرح رتبهبندی، این بند هم از مصوبه اولیه حذف شد.” فلاحی میافزاید: “مبلغی که به حقوق معلمان اضافه شد از ۲ میلیون تومان تجاوز نکرد.” با اشاره به اینکه “رتبهبندی بیشتر به یک ابزار تنبیهی برای معلمان تبدیل شده است”، فلاحی تأکید کرد که اگر معلمی سیاستهای وزارت آموزشوپرورش را زیر سؤال ببرد “خیلی سریع دریافتی رتبهبندی او قطع میشود.” فلاحی اضافه کرد: “وقتی معلمان برای اعتراض به قطع حق رتبهبندی خود مراجعه میکنند آنان را به حراست وزارتخانه ارجاع میدهند و پاسخ دریافتی هم این است که دستور از بالا رسیده است.”
شرایط معلمان حقالتدریسی بهمراتب بدتر است. مدتهاست که کارگزاران رژیم به این معلمان وعده استخدام در آموزشوپرورش بعد از شرکت آنان در آزمون استخدامی و شرکت در مرحلهٔ گزینش را میدهند. یک معلمی که بیش از ده سال به صورت حقالتدریس در مدارس دولتی مشغول به کار بوده به تجارت نیوز میگوید: “دو بار در آزمون استخدامی و دو بار در گزینش شرکت کردهام و هر بار هم در دو مرحله قبول شدهام اما هنوزهیچ خبری از استخدام نیست. … ما اغلب برای جبران کمبود معلم در مدارس دولتی به کار گرفته میشویم.” ۱۱ اردیبهشت، وزیر آموزشوپرورش، رضامراد صحرایی، به ایلنا گفت: “باقیمانده مطالبات حقالتدریسیها را تا آخر اردیبهشت صفر میکنیم.”
۵ اردیبهشت خبرگزاری ایسنا از پرداخت کمتر از یک میلیون تومان برای ۷ ماه تدریس دانشجومعلمان و تأکید علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش به آغاز مهر ۱۴۰۲ “با کمبود بیش از ۲۰۰ هزار معلم” گزارش داد و افزود: “اما این تدریس اجباری دانشجومعلمان در مدارس چه آثار زیانباری داشت؟ این نومعلمان از مهر ۱۴۰۲ یعنی به مدت ۷ ماه از سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ در مدارس مشغول تدریس بودند ولی واریزیهایی کمتر از یک میلیون تومان برای این ۷ ماه به آنان داده شده است.” یک دانشجوی سال چهارمی دانشگاه فرهنگیان در تهران به ایسنا گفت: “من برای رفتن به کلاس درس هر روز هزینه ایاب و ذهاب دارم؛ هزینههای دیگری هم به من تحمیل میشود تا در کلاس درس حاضر شوم اما این ماه برای من فقط ۳۰ هزار تومان واریز کردند. بخشی از حقوقم بابت هزینه و شهریه کلاسهای مجازی دانشگاه کسر شد و بخش دیگر ناشی از تبدیل وضعیت ما از دانشجویی به معلمی بود که یک ماه از حقوقم کسر گردید.”
کوروش شریعتی که بهنمایندگی جمعی از معلمان غیررسمی با قراردادهای خرید خدمات، نهضت سوادآموزی، سرباز معلم، پیشدبستانی، و جز اینها کار میکنند، ۱۴ اردیبهشت به ایلنا گفت: “بخش قابلتوجهی از فضای تعلیم و تربیت را معلمانی بر عهده گرفتهاند که قرارداد مستقیم با آموزشوپرورش ندارند و حقوقشان آنقدر ناچیز است که حتی خرج تأمین هزینههای رفتوآمد آنها به محل کار هم نمیشود… در حالی که بسیاری از آنها تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی دارند، معلمی کردهاند.” وزارت آموزشوپرورش با اعلام اینکه این معلمان “توان و صلاحیت آموزش را ندارند” با در خواست تبدیل وضعیتشان موافقت” نمیکند. شریعتی در ابن مورد گفت: “کسانی که این معلمان را فاقد صلاحیت میدانند بگویند چرا تا به امروز از آنها برای کمبود نیروی آموزشوپرورش استفاده کردهاند؟ اگر صلاحیت نداشتند چرا سالها به فرزندانمان آموزش دادهاند؟”
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۸۵، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳