
با گذشت بیش از یک ماه از آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، صحنهٔ سیاسی میهن ما دستخوش فعلوانفعالها در همه بُعدهای سیاسی و اجتماعی است. بهدنبال تجاوز نظامی رژیم جنایتکار اسرائیل و امپریالیسم آمریکا بهکشور، مناسبات در هرم حاکمیت و جناحبندیهای حکومتی با تغییرهایی معین روبهرو شده و شکلهایی نوپدید بهخود گرفته است.
این صفآراییهای جناحی و صفبندیهای سیاسی سیال در چارچوب منافع مراکز قدرت و ثروت روی میدهد. ژرفش بحران و ناتوانی حکومت جمهوری اسلامی برای حل و برونرفت از این بحرانها به نارضایتی اجتماعی و درنتیجه گسترش مبارزات مردمی بهویژه مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و لایههای تهیدست جامعه دامن زده است.
درمیدان مبارزهٔ طبقاتیِ حادِ میهن ما شکاف میان حاکمیت که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد با تودههای وسیع مردم یعنی طبقه و لایههای متضرر از سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی در قیاس با گذشته ژرفتر شده است. در این میان رشد مبارزات طبقهٔ کارگر و زحمتکشان در بطن این تغییر و تحولها از اهمیتی جدی برخوردار است. پس از جنگ تجاوزکارانه اسرائیل و آمریکا علیه کشور ما، برخلاف تصور سران و گردانندگان حکومت، مبارزات اعتراضی و اعتصابهای کارگری پس از وقفهای کوتاه ازسر گرفته شده است. محور و هستهٔ مرکزی همه این اعتصابها و اعتراضهای کارگران، بازنشستگان، زحمتکشانِ بخش بهداشت، پرستاران و فرهنگیان بهرغم برجسته بودن خواستهای صنفی، حامل خصلت سیاسیای معین است که معنای دقیق آن مخالفت پیگیرانهٔ کارگران و زحمتکشان با سمتگیری اقتصادی- اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی است.
در هفتههای گذشته کارگران بخشهای کلیدی اقتصاد مانند صنایع نفت، برق و توانیر، راهآهن و مخابرات در نقاط مختلف کشور با تأکید بر خواستهایی همچون امنیت شغلی، افزایش مزد مطابق نرخ واقعی تورم، و توقف برنامه خصوصیسازی به اعتصاب دست زدند. رشته اعتصابها و اعتراضها علاوه بر اینکه رشد کمی و کیفی مبارزات جنبش کارگری و حرکتهای سندیکایی را نشان میدهد، حاوی این پیام فوقالعاده مهم است: طبقهٔ کارگر در حال خروج از مرحلهٔ تدافعیای است که پس از سرکوبهای خونین و کنترل پلیسی بر محیطهای کار به زحمتکشان تحمیل شده بود. در این مرحلهٔ حساس توجه به چهار موضوع کلیدی که حزب ما همواره در سالیان اخیر بر آن تاکید داشته است با اهمیت تلقی میشود. این چهار محور عبارتند از:
¨ تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری
¨ تلفیقِ مبارزهٔ صنفی و سیاسی،
¨ تشدیدِ مبارزه برای صلح و
¨ پیوند با جنبش همگانی علیه دیکتاتوری حاکم و علیه مداخلهٔ امپریالیسم (مداخله اعم از جنگ، تجاوز نظامی، تحریم، و تراشیدن جایگزین (آلترناتیوسازی) از سرسپردگان و وابستگان پیدا و پنهان به ارتجاع و امپریالیسم جهانی).
در مرحلهٔ فوقالعاده حساس کنونی سنگپایهٔ سیاست حزب تودهٔ ایران در ارتباط با مسایل جنبش سندیکایی زحمتکشان و مبارزات کارگری روزمرهٔ جاری در کشور در وسیعترین معنای آن که بخشی از مشی رسمی ماست مبتنی براین واقعیت است: اختلافهای عقیدتی- نظری موجود بین گروههای زحمتکشان هرگز مانعی غلبهناپذیر در راه تأمین اتحادِعملِ فراگیر و وحدتِ سندیکایی بهمنظور نیل به هدفهای مشترک نمیتواند باشد. هماکنون در مباحث پیرامون چگونگیِ تقویت جنبش سندیکایی کارگران و زحمتکشان، حزب ما با صراحت تأکید کرده و میکند احیای حقوق سندیکایی و حرکت بهسمت شکلگیری یک سازمان سندیکایی نیرومند، مردمی، و متشکل که درهایش بهروی همه مزدبگیران باز باشد، ضرورت تام و تمام دارد. برای تقویت جنبش کارگری و سندیکایی و پیوند مستحکم آن با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری و برضد مداخلهٔ امپریالیسم وجود داشتن سازمانهای سندیکایی بهمنزلهٔ سازمان پایهٔ طبقاتی پراهمیت است. برطریق اولیٰ، در مقطع زمانی کنونی با تأکید بر اهمیت صلح، ضرور است وسیعترین اتحادِعمل میان کارگران و زحمتکشان در درون جنبش و حرکتهای سندیکایی شکل بگیرد. این اتحادِعمل ضامن و شرط حضور قدرتمند جنبش کارگری در مرحلهٔ گذار از دیکتاتوری به جمهوری ملی- دمکراتیک است.
کوتاه سخن: همزمان با انتشار صدمین شمارهٔ “ضمیمهٔ کارگری” نامهٔ مردم، بار دیگر یادآور میشویم با تشدید تضاد و رویارویی طبقاتی در جامعه مبارزات کارگران و زحمتکشان با محوریت خواستهای صنفی- اقتصادی که بهصورت روزمره در کشور جریان دارد به مبارزات سیاسی ارتقا مییابند. بنابراین، وجود سازمان سندیکایی کارگران با ماهیت طبقاتی نهتنها برای دستیابی به آماجهای مبارزهٔ صنفی- رفاهی ضرور و مفید است، بلکه برای نیل به هدفهای عام سیاسی و سازماندهی نیروهای راستین مردمی مترقی در مرحلهٔ گذار به جمهوری ملی- دموکراتیک امری با اهمیت و مؤثر است.
ضمیمه کارگری «نامهٔ مردم» شمارۀ ۱۰۰، ۲۰ مرداد ۱۴۰۴