اهمیت تشدید مبارزه و گسترش اعتصابهای کارگری در مقطع زمانی کنونی
کوشش هدفمند و همهجانبهٔ حکومت جمهوری اسلامی برای حفظ کنترل و تسلط بر اوضاع پس از مرگ ابراهیم رئیسی طی روزهای اخیر ابعاد گستردهای یافته است. تاکید خامنهای هنگامیکه خبر مرگ رئیسجمهور برگماردهاش بهطوررسمی اعلام نشده بود مبنی بر اینکه: “هیچ اختلالی در کار کشور بوجود نمیآید” زاویههای پیدا و پنهان برنامه رژیم در زمینهٔ کنترل مسیر رخدادها در یک مقطع زمانی حساس را بهخوبی آشکار میکند. تدارک برای برگزاری انتخابات نمایشی ریاستجمهوری با ترفندهای متعددی در جریان است. هیاهوی تبلیغاتی برای گرم کردن تنور انتخابات پس از تایید صلاحیت شش تن از سوی “شورای نگهبان” که عملکرد همگی شش تن و برنامههایشان در چهارچوب منویات ولی فقیه میگنجد نشانههایی دقیق از ادامه سیاست تداوم وضع موجود با برخی تغییرهای شکلی در راستای سیاست حفظ نظام است. این برنامه همزمان با تهدید، سرکوب، پیگرد، و یورشهای پیدرپی به زنان، جوانان، و کارگران تکمیل میشود. سرکوب و مهار اعتراضها بهویژه جلوگیری از اعتراض و اعتصابهای کارگری از اجزای اصلی برنامه رژیم ولایتفقیه در این مقطع یعنی پیش و پس از انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام هشتم تیرماه بهشمار میآید. افشا و تحریم نمایش انتخابات بهویژه ازآنرو اهمیت دارد که تمامی نامزدهای تایید صلاحیتشده کارگزار سیاستهای کلی نظام و راهبرد ولیفقیه در دو عرصه داخلی و خارجی هستند. از نقطهنظر سمتگیری اقتصادی – اجتماعی نیز تایید صلاحیتشدگان پیرو و مدافع ادامهٔ اجرای برنامه ضدملی تعدیل ساختاری بهشمار میآیند.
محتوا و سمت اصلی این مجموعه تدارکات یا بهتر گفته باشیم برنامهریزی حکومت، “حفظ اقتدار نظام” و کسب فضای لازم برای استمرار ساختار استبدادی حاکم است. حزب ما در ارزیابی مجموعه تحولهای صحنهٔ مبارزهٔ طبقاتی در کشور پس از خیزشهای مردمی سالهای اخیر به شکاف ژرف و گسترده بین اکثریت مردم میهن ما و دیکتاتوری حاکم که ترمیمناپذیر شده است، تاکید کرده است. طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا همراه با لایههای میانه حال جامعه که سطح زندگیشان با اجرای جراحی اقتصادی توسط رئیسی جنایتکار و دیگر دولتهای پیشین مرتب سقوط کرده است، خواهان دگرگونیهای بنیادین – هریک بنا به منافع طبقاتی خود – و گذر از ساختار استبدادی حاکماند. این واقعیت ژرفش شکاف میان اکثریت مردم و دیکتاتوری حاکم را بهخوبی ترسیم کرده و شمای کلی از تضاد عمده یعنی تضاد خلق با حکومت جمهوری اسلامی بهدست میدهد.
بحرانهای چندلایه و ناتوانی رژیم برای برونرفت از آن درعینحال نشانگر گسترش پوسیدگی در ارکان اصلی حکومت جمهوری اسلامی است. بهاعتقاد ما در این مقطع زمانی حساس اتخاذ سیاستهای مؤثر و انجام یک رشته اقدامهای مشترک و منسجم برای تغییر توازن قوا در صحنه سیاسی کشور بهسود جنبش مردمی وظیفهای درنگناپذیر است. در این زمینه میتوان با برنامه حداقلیای مشترک بهافشای نمایش انتخاباتی و تحریم آن پرداخت و گام عملی بهسمت تغییر توازن قوا بهپیش برداشت. برای دستیابی بهاین آماج، تشدید مبارزهٔ همه گردانهای اجتماعی و نمایندگان سیاسی طبقه و لایههای اجتماعی مخالف و متضرر از بقای دیکتاتوری حاکم اصلی کلیدی و راهگشاست. برپایه این واقعیت، بر اهمیت نقش طبقه کارگر و زحمتکشان میتوان انگشت گذاشت. تشدید اعتراض و اعتصابهای کارگری با تاکید بر ارتقای سطح سازماندهی و اتحادعمل فراگیر با وجود تمامی تفاوتهای نظری و سیاسی ضرورت تام و تمام دارد.
طی سالیان اخیر جنبش کارگری و حرکتهای سندیکایی رشد و گسترش بسیار داشتهاند. نکتهٔ بسیار مهم در ارزیابی این سیر صعودی توجه به بازسازی بنیهٔ جنبش کارگری و سندیکایی در جریان مبارزات بزرگ و کوچک روزمره است. بنابراین زمینهٔ عینی تشدید اعتراض و اعتصابهای کارگری و امکان فراروییاش بهجنبشی اعتصابی وجود داشته و دارد. پرواضح است انتخابات ریاستجمهوری و تغییرات در قوه مجریه بهمعنی تغییر در سیاستهای کلی رژیم و سمتگیری اقتصادی – اجتماعی آن نیست. تجربه نشان داده است بهموازات اجرای برنامه یکدستسازی حکومت سیاست تحمیل خشنتر نسخههای نولیبرالی سرمایهداری در دستورکار قرار میگیرد. این سمتگیری منافع و حقوق طبقه کارگر و زحمتکشان فکری و یدی را پایمال کرده و بهسود منافع کلانسرمایهداری بهویژه لایههای غیرمولد و رانتخوار آن است. در اوضاع کنونی نیز نمایش انتخابات ریاستجمهوری هیچگونه تغییر محسوس در سمتگیری اقتصادی – اجتماعی رژیم ولایتفقیه پدید نخواهد آورد.
در مقطع زمانی بغرنج و حساس کنونی راه مقابله با تدارک نظام برای حفظ اقتدار و تسلط بر اوضاع تشدید مبارزه بر ضد دیکتاتوری حاکم بههدف گذر از ساختار استبدادی و برپایی جمهوری ملی و دمکراتیک است. طبقه کارگر با تقویت و بازسازی بنیهٔ مبارزاتی خود در جریان مبارزات جاری از این توان که بهیک جنبش اثرگذار در پیکار علیه دیکتاتوری حاکم بدلشود و نقش پیشروی خود را برعهده گیرد، برخوردار است. این توان را باید از قوه به فعل درآورد. تقویت نقش جنبش کارگری و حرکتهای سندیکایی بهنوبهٔ خود به ارتقای سطح مبارزاتی جنبش مردمی منجر خواهد شد. حضور سازمانیافته طبقه کارگر با خواستهها و شعارهای متناسب و بسیجگر میتواند برنامههای دیکتاتوری حاکم، امپریالیسم، و نیروهای سرسپردهٔ آن را در صحنهٔ مبارزه کم اثر، بیاثر، و خنثی کند.
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۸۶، ۲۸ خرداد ۱۴۰۳