کمیسیون مسئول برگزاری انتخابات در آفریقای جنوبی بعدازظهر روز یکشنبه ۱۳ خرداد نتایج نهایی انتخابات پارلمانی در سطح کشور (فدرال) و در ۹ ایالت آفریقای جنوبی را اعلام کرد. بر اساس تعداد کرسیهای نمایندگی که حزبهای سیاسی آن کشور به دست آوردهاند، این احتمال پیشبینیشده که ”کنگرهٔ ملی آفریقا“ به اکثریت مطلق در پارلمان فدرال دست نیابد به واقعیت مبدل شد. در سیاُمین سالگرد نخستین انتخابات دموکراتیک در آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۴ که رسماً به رژیم آپارتاید در آن کشور پایان داد، انتخابات هفتهٔ گذشته بر قدرت بیرقیب کنگرهٔ ملی آفریقا نقطهٔ پایان گذاشت.
فیکیل مبمبلا، دبیرکل حزب ”کنگرهٔ ملی آفریقا”، روز یکشنبه برای نخستین بار در مورد عملکرد این حزب در انتخابات سراسری و ایالتی به رسانهها توضیح داد و گفت که کنگرهٔ ملی آفریقا ارادهٔ رأیدهندگان را میپذیرد. او مهمترین عوامل مؤثر در ناکامی کنگرهٔ ملی آفریقا در احراز اکثریت کرسیهای پارلمانی را اینها دانست: مشارکت کم واجدان رأی (۵۸٫۶۱ درصد)، ظهور حزب ”اومخونتو وسیزوه“ (نیزهٔ ملت) به رهبری جاکوب زوما (رئیسجمهور جنجالی برکنارشده)، و نارضایتی عمومی از ارائهٔ خدمات رفاهی و اجتماعی دولتی. سیریل رامافوزا ، رئیسجمهور کنونی آفریقای جنوبی، روز یکشنبه گفت: “خواه ما دوست داشته باشیم یا نه، مردم در این انتخابات حرف خودشان را زدند؛ ما صدای مردم خود را شنیدهایم و باید به انتخاب و خواستهای آنها احترام بگذاریم. مردم آفریقای جنوبی انتظار دارند که رهبرانشان برای برآوردن نیازهایشان همکاری کنند. اکنون زمان آن است که همهٔ ما آفریقای جنوبی را در اولویت قرار دهیم.”
نتایج نهایی انتخابات اخیر نشان میدهد که کنگرهٔ ملی آفریقا اکنون اکثریت آرا را در پارلمانهای پنج ایالت از نُه ایالت کشور در دست دارد. در دو ایالت، گرچه آرای این حزب کمتر از ۵۰ درصد بود، احتمالاً خواهد توانست ائتلافی با حفظ رهبری این حزب برپا کند. در یک ایالت، ”اتحاد دموکراتیک“ (اپوزیسیون راست) اکثریت پارلمانی را به دست آورد. در ایالت ”گائوتنگ”، کنگرهٔ ملی آفریقا اکثریت را از دست داد و در ایالت ”کوازولو ناتال”، جایی که حزب زوما ۴۵ درصد آرا را به دست آورد، کنگرهٔ ملی بیشترین آرا را از دست داد. در ”کبپ شمالی“ نیز آرای این حزب فقط به ۴۹ درصد رسید. در انتخابات پارلمان فدرال نیز کنگرهٔ ملی ۱۷درصد از حمایتش را از دست داد. در انتخابات قبلی، کنگرهٔ ملی آفریقا ۵۸ درصد آرا را به دست آورده بود.
ناکامی کنگرهٔ ملی آفریقا در کسب اکثریت لازم برای تشکیل دولت فدرال شرایط سیاسی دشواری را ایجاد کرده است، بهویژه برای متحدانش در ائتلاف سهجانبه، یعنی حزب کمونیست آفریقای جنوبی و ”کوساتو”، کنگرهٔ اتحادیههای کارگری آفریقای جنوبی. در مورد مؤتلفان احتمالی رهبری کنگرهٔ ملی آفریقا برای تشکیل دولت گمانهزنیهایی شده است. از جمله، اکنون به امکان تشکیل ائتلاف با حزب ”اتحاد دموکراتیک“ طرفدار سرمایهداری اشاره میشود که به نگرانیهای عمدهای در جامعه دامن زده است. به نظر میآید که رهبران کنگرهٔ ملی آفریقا به ائتلاف با دو حزبی که از کنگرهٔ ملی منشعب شدهاند- بهرغم داشتن گرایش چپ- تمایلی ندارند.
از سوی دیگر، برخی از شخصیتهای شناختهشده و معتبر حزب کمونیست آفریقای جنوبی نیز انتقادهایی را مطرح کردهاند مبنی بر اینکه شعارها و راهکارهای حزب کمونیست در جریان برگزاری این انتخابات دقیق نبوده است. به همین دلیل، حزب نتوانسته است پایگاه اجتماعیاش در میان طبقهٔ کارگر را بسیج کند و کارگران و دیگر زحمتکشان را بهنفع مطالبات استراتژیک آنها به شرکت فعال در مبارزهٔ انتخاباتی بکشاند. بیشک حزب کمونیست آفریقای جنوبی در روزها و هفتههای آینده در این باره روشنگری خواهد کرد و رئوس بحثهای در جریان در حزب را با تفصیل بیشتری مطرح خواهد کرد.
آنچه در ادامه میخوانید از نقدهایی است که در آستانهٔ برگزاری انتخابات اخیر آفریقای جنوبی در ”اومسِ بنزی”، نشریهٔ حزب کمونیست آفریقای جنوبی، منتشر شد. در این نوشتهٔ انتقادی به برخی از کاستیها در شعارها و راهکارهای حزب کمونیست در انتخابات اخیر در آفریقای جنوبی اشاره شده است.
به کنگرهٔ ملی آفریقا رأی میدهیم، اما بدون دادن چک سفید
برخی مشاهدات رفیقانه و شاید انتقادی دربارهٔ انتخابات اخیر در آفریقای جنوبی
نوشتهٔ جرمی کرونین، معاون سابق دبیرکل حزب کمونیست آفریقای جنوبی و وزیر سابق دولت
ما باید تعهدات کلیدی مانیفست کنگرهٔ ملی آفریقا، خودِ کنگرهٔ ملی آفریقا، و دولت کنونی و آینده را بهمثابهٔ عرصههای مهم مبارزات طبقهٔ کارگر و پیکار مردمی در نظر بگیریم.
در پیام حزب کمونیست آفریقای جنوبی به رأیدهندگان که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد “شش دلیل برای رأی دادن به کنگرهٔ ملی” بیان شده بود. حزب کمونیست از سال ۱۹۹۴ فعالانه از امکانات سازمانی و نظریاش برای پیروزی کنگرهٔ ملی آفریقا در انتخابات استفاده کرده است. پیام انتخاباتی امسال حزب نیز همین موضع استراتژیک را ادامه داد. و این موضعگیری درستی است. ما باید به کنگرهٔ ملی رأی دهیم، حتی با وجود اینکه منتقد ناکامیها و کاستیهای آن هستیم.
با این حال، حزب کمونیست در گذشته نیز بهروشنی بیان کرده است که ما سازمان مستقلی هستیم و مسئولیتهای خاص و برنامههای خودمان را داریم. ما همیشه گفتهایم که رأی دادن به کنگرهٔ ملی آفریقا به معنای دادن چک سفید به آن نیست. هدف ما استفاده از مبارزات انتخاباتی برای ایجاد و تقویت تشکلهای طبقهٔ کارگر و سازمانهای مردمی و فعالیت پیگیر و مداوم فراتر از روزهای رأیگیری است. حفظ تعادل درست بین حمایت انتخاباتی از متحد خودمان و در نظر داشتن منافع طبقهٔ کارگر که پایگاه اصلی ماست هرگز آسان نبوده است. حفظ این تعادل امروز مهمتر و احتمالاً دشوارتر از همیشه است.
پیام کنونی حزب چند مشکل دارد که از همان عنوان پیام آغاز میشود. این پیام خطاب به “رأیدهندگان” است. ولی ما واقعاً بر چه کسانی میخواهیم اثر بگذاریم؟ آیا مفهوم مجرّد و انتزاعی رأیدهندگان آفریقای جنوبی بهطور کلی منظورمان است؟ اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، پس شاید بهتر باشد چنین درخواستهایی را به سازمانهای “همه با هم” و خودِ کنگرهٔ ملی واگذار کنیم که امکانات بسیار بهتری دارد. حزب کمونیست همیشه باید بپرسد: پویایی طبقاتی در هر انتخاباتی چگونه است؟ چه منافع طبقاتیای را باید در نظر داشت؟ و مسئولیتهای کمونیستی خاص ما در این عرصه چیست؟
در سال ۱۹۹۴، مشاوران انتخاباتی لیبرال آمریکایی کنگرهٔ ملی توصیه کردند که از “کارزار منفی” یا برجسته کردن برنامههای استراتژیک مخالفان در تبلیغات انتخاباتی استفاده نشود. توصیهٔ آنها این بود که “کارنامهٔ مثبت خودتان را بگویید و کاری به کارنامهٔ مخالفان نداشته باشید.” این در زمانی بود که، به گفتهٔ محافل امپریالیستی، جهان ظاهراً به دورهٔ “پسا ایدئولوژیک” وارد شده بود، “تاریخ به پایان رسیده بود”، و پیکار طبقاتی مفهومی تاریخگذشته بود. در سال ۱۹۹۴، با توجه به اعتبار نمادین ماندلا و شور عمومی اتحاد ملت در آن نخستین انتخابات غیرنژادپرستانه، آن توصیه تا حدودی معتبر و قابل اعتنا بود. اما حتی در آن انتخابات نیز حزب کمونیست قاطعانه از پیروی از آن توصیه خودداری کرد.
امروزه واقعیتهای جهانی و محلی تفاوت چشمگیری با آن سالها دارد. اما پیام انتخاباتی کنگرهٔ ملی هنوز دربارهٔ “کارنامهٔ خوب” کنگرهٔ ملی است. به نام “نه به کارزار منفی”، چیزی در مانیفست کنگرهٔ ملی وجود ندارد که به پایگاه مردمی ما برای درک برنامههای طبقاتی استراتژیک مخالفان علیه کنگرهٔ ملی و متحدانش کمک کند. ما در حزب کمونیست نباید فقط همان روایت “کارنامهٔ خوب” را تکرار کنیم. نباید بسیاری از تغییرات مهمی را که در سه دهه گذشته رخ داده است ندیده بگیریم.
تمرکز بر روایت “کارنامهٔ خوب” دو مشکل بههمپیوسته دارد. اول، مهم است که پیشرفتهای چشمگیر (هرچند اغلب نامتوازن) از سال ۱۹۹۴ را ثبت کنیم، ولی باید یک سؤال ساده نیز بپرسیم: این روایت خوب تا چه حد مورد پذیرش میلیونها نفر در طبقهٔ کارگر و محرومان جامعه است؟ آیا آثار آن را در زندگی روزمرهشان میبینند؟
دوم، در حالی که کنگرهٔ ملی تلاش دارد که “کارنامهٔ خوب” را تبلیغ کند و از بهاصطلاح مبارزهٔ انتخاباتی منفی پرهیز کند، میلیونها رَند [واحد پول آفریقای جنوبی] از شرکتهای و نهادها خارجی به جیب برخی از حزبها و سازمانهای کشور ریخته میشود. دهها میلیون رَند و کمکهای مادّی از این منابع به جیب “اتحاد دموکراتیک” و به مجموعهای از حزبهای راست میانه جدید مانند ActionSA، Rise Mzansi، و BOSA سرازیر میشود. پشت این میلیونها رَند یک هدف اساسی وجود دارد: راهاندازی کارزار منفی علیه کنگرهٔ ملی آفریقا (و ائتلاف آن) برای بیرون راندن حزب حاکم از قدرت سیاسی.
اینجا از توطئهٔ پنهان صحبت نمیکنیم. بازیگران بزرگ در طبقهٔ سرمایهداری، و بهویژه آنهایی که در سرمایهٔ مالی فعالیت دارند، آشکارا مبارزهٔ طبقاتی فعالی را در عرصهٔ انتخابات به راه انداختهاند. و چرا چنین نکنند؟
قدرتهای خارجی نیز ناظران بیطرفی نیستند. بلندگوهای محلی حزبهای سیاسی آنها خشمگیناند که دولت کنگرهٔ ملی آفریقا از همسویی با غرب در جنگ نیابتی ناتو در اوکراین خودداری کرده است. همین بلندگوهای محلی بیشرمانه دولت کنگرهٔ ملی را به باد انتقاد میگیرند که جرئت کرده است دولت صهیونیست اسرائیل را به اتهام نسلکشی به دیوان بینالمللی دادگستری بکشاند. و همینها هستند که مشارکت فعال دولت کنگرهٔ ملی و آفریقای جنوبی در بریکس-پلاس را، که بخشی از مبارزه برای ایجاد جهانی عادلانهتر و چندقطبی است، مسخره میکند.
حزب کمونیست باید مصرانه و پیگیرانه به همهٔ اینها اشاره کند. با این حال، صادقانه باید گفت که اگر فساد، سوءمدیریت، و جناحگرایی در پیوند با کنگرهٔ ملی به این حدّ نبود، این “کارزار منفی” ضدّ کنگرهٔ ملی به پشتوانهٔ میلیاردرها چنان تأثیری نمیداشت. حزب کمونیست نباید بهخاطر انتخابات به این واقعیتها کمتوجهی کند. ما از موفقیتهایی که در برخورد با این واقعیتهای منفی حاصل شده است استقبال میکنیم، ولی باید بر موفقیتهای سریعتر و گستردهتر پافشاری کنیم.
با این حال، وظیفهٔ خاص و بسیار مبرم حزب کمونیست آفریقای جنوبی در عرصهٔ دیگری است. در تهاجم تبلیغاتی طبقاتی سرمایهداری میبینیم که مشکلاتی مانند بحران بیکاری، فقر، نابرابری، و ناامنی شخصی همه به فساد و سوءمدیریت در دولت کنگرهٔ ملی منسوب میشود. و البته تردیدی نیست که تا حدّی هم همینطور است. اما آنچه مدام نادیده گرفته میشود عامل بسیار بزرگتر در ایجاد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در کشور ما است: سه دهه جنگ طبقاتی نولیبرالی که سبب فرار عظیم سرمایهها، صنعتزدایی، کاهش مالیات شرکتها، کاهش بودجهٔ بخش دولتی، و تبدیل شدن دولت به کارگزار بخش خصوصی شده است.
بخشی از دولت کنگرهٔ ملی که رسانههای غالب یا میلیاردرها و بلندگوهای حزب سیاسی آنها هرگز از آن انتقاد نمیکنند همپیوندی خزانهداری و بانک مرکزی است. مرکز تهاجم ضدّ طبقهٔ کارگر در داخل دولت در همین جاست. در پیام امسال حزب کمونیست به رأیدهندگان، تعهدهای مهم مترقی در مانیفست انتخاباتی کنگرهٔ ملی بهدرستی برجسته شده است. این موارد شامل پیشبُرد صنعتی شدن، استفاده از “کمکهای مالی اجتماعی برای تأمین درآمد پایه” برای همگان و تعهد “به حفظ برنامهٔ عمدهٔ اشتغال دولتی” است.
تا اینجا همهچیز خوب به نظر میآید تا اینکه نگاهی دقیقتر به بقیهٔ آن میاندازیم. برای مثال، در مانیفست کنگرهٔ ملی از برنامهٔ اشتغال دولتی گسترده صحبت میشود که دولت بودجهٔ آن را تأمین میکند و هدفش ایجاد و حفظ ۲٫۵ میلیون فرصت شغلی در پنج سال آینده است. این هدفگذاری به نظر تحسینبرانگیز میآید، ولی وقتی دقت میکنید میبینید که ایجاد ۲٫۵ میلیون فرصت شغلی در بخش دولتی طی پنج سال کمی بیش از نیمی از نزدیک به ۵ میلیون فرصت شغلی است که در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۱۴ و سپس دوباره در فاصلهٔ ۲۰۱۴-۲۰۱۹ در دولتهای پیدرپی کنگرهٔ ملی ایجاد شد. در حالی که بیکاری گستردهتر شده و به حدّ بحرانی رسیده است، مانیفست انتخاباتی کنگرهٔ ملی هدفگذاری اشتغال را کاهش داده است.
مانیفست کنگرهٔ ملی به همسویی “سیاست پولی، مالی و تجاری، همراه با تحول بخش مالی، برای تأمین نیازهای اساسی و حمایت از ایجاد شغل و صنعتی شدن” متعهد شده است. به نظر خوب میآید. اما این تعهد کلی در معرض دو خوانش و برداشت کاملاً متفاوت است. البته میتوان از آن برداشتی مترقی داشت. اما یادمان باشد که در برنامهٔ سیاست نولیبرالی سال ۱۹۹۶ نیز از ایجاد اشتغال گسترده صحبت شد که وابسته به رشد سرمایهدارانه، با نیروی محرک آزادسازی بخش مالی و همسویی سیاست پولی و مالی، برای دستیابی به تعدیل ساختاری “برای جذب سرمایهگذاران خصوصی” بود.
بنابراین، چه انتظاری از چشمانداز اجرای تعهدات مانیفست مترقی کنگرهٔ ملی آفریقا باید داشته باشیم؟ بودجهبندی کنونی همچنان شامل کاهش بودجههای بهداشت و درمان، آموزش، برنامههای اشتغال دولتی، و خیلی بیش از آن است. خیلی خوب است که وعدهٔ تأمین مرحلهیی درآمد پایه برای همه داده میشود. اما در عمل میبینیم که تخصیص بودجه برای این کار کاهش یافته است و عدهٔ بسیاری کمتری از این امکان برخوردار خواهند شد. مانیفست کنگره به یک طرف حرکت میکند، ولی بودجه و خزانهداری ملی در جهت مخالف حرکت میکند.
همهٔ اینها در عمل به چه معناست؟ چرا در این انتخابات حزب کمونیست باید از کنگرهٔ ملی حمایت کند؟ آیا مانیفست کنگرهٔ ملی صرفاً فهرستی از وعدههای مترقی ولی پوچ است؟
باید به چنین پرسشهایی پاسخ دهیم، آن هم نه بهعنوان ناظران دانشگاهی، بلکه در حکم مبارزان سیاسی. تعهدات کلیدی ذکر شده در مانیفست کنگرهٔ ملی و در واقع خودِ کنگرهٔ ملی و دولت کنونی و آینده را باید عرصههایی مهم در پیکار طبقهٔ کارگر و مبارزات مردمی بدانیم. برای مثال، اینکه تعهد به تأمین مرحلهیی درآمد پایه در مانیفست کنگرهٔ ملی است خودش به این دلیل است که کارزار عمومی فعالی به رهبری سازمانهای مردمنهاد مترقی و با حمایت حزب کمونیست به راه انداخته شد. همین باعث حمایت گستردهتر مردمی از درون کنگرهٔ ملی، از درون وزارتخانههای کلیدی دولت، و از درون ریاستجمهوری شده است. این امر زمینهٔ نسبتاً مطلوبی را میتواند فراهم کند که در آن، با پیکارهای طبقهٔ کارگر و مبارزات مردمی، باید بتوان فشار بیشتری به دولت آورد.
اگر تصور کنیم که بدون افشای همگرایی عملی (خواسته یا ناخواسته) برنامهٔ تغییر رژیم میلیاردرها و شرکتهای بزرگ و مسیری که خزانهداری و بانک مرکزی در آن حرکت میکنند میتوان تحول ساختاری جدّی ایجاد کرد، خودمان و کسانی را که خواستار رأی دادنشان به کنگرهٔ ملی هستیم فریب دادهایم.
بله، کنگرهٔ ملی آفریقا نقاط ضعف و مشکلات زیادی دارد. با وجود همهٔ اینها، در مقایسه با همهٔ حزبهای سیاسی دیگر که نامشان در برگههای رأی آمده است، فقط کنگره ملی آفریقا و ائتلاف آن است که ظرفیت بالقوه و ریشههای مردمی برای تقویت حاکمیت ملی دموکراتیک در مبارزه برای توسعهٔ ملی در جهان چندقطبی در حال ظهور دارد. اما کامیابی در این راه به حضور و پیکار فعال طبقهٔ کارگر و بسیج مردمی نیاز دارد. بنابراین، ما باید به کنگرهٔ ملی آفریقا رأی دهیم، اما بدون دادن چک سفید.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۲۰۹، ۱۴ خرداد ۱۴۰۳