شناخت و آگاهی یافتن از اراده برای دگرگونی بنیادین

بن چاکو، سردبیر روزنامهٔ مورنینگ استار، از کنفرانس سالانه رزا لوکزامبورگ که در نیمهٔ دوم دی‌ماه جاری در برلین برگزار شد، گزارش می‌دهد.

پلیس با دستگیری تظاهرکنندگان طرفدار همبستگی با مردم فلسطین در جریان راهپیمایی سالانه به سوی آرامگاه‌های رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت، چهره‌ای از آلمان جدید استبدادی را به‌نمایش گذاشت.

روزنامه “یونگه ولت”، همتای آلمانی نشریه “مورنینگ استار” و برگزارکننده کنفرانس سالانه رزا لوکزامبورگ که آخر هفته گذشته برگزار شد، هدف اصلی این سرکوب بوده است.

این روزنامه در دادگاه علیه برچسب “افراطی” که توسط دفتر حفاظت از قانون اساسی به آن داده شده، مبارزه کرده است. اگرچه این برچسب انتشار روزنامه را ممنوع نمی‌کند، اما فرصت‌های تبلیغاتی آن را محدود کرده و دسترسی آنلاین به آن را در بسیاری از دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها مسدود کرده است. و به‌تازگی دادگاهی در برلین در ماه اکتبر/مهر این برچسب را تأیید کرد و اعلام کرد که هدف این روزنامه “ایجاد یک نظم اجتماعی سوسیالیستی‌-‌کمونیستی ضد قانون اساسی بر اساس درک کلاسیک از مارکسیسم” است.

بنابر گفته دیتمار کوچمیدر، گردانندهٔ کنفرانس، گرفتاری‌ها و دشواری‌ها رو به افزایش دارند. کنفرانس رزا لوکزامبورگ، مانند تیراژ روزنامه یونگه ولت که به‌طورویژه برای روزنامه‌ای آلمانی، چاپی منحصربه‌فرد است، رشد کرده و همچنان در حال گسترش است، به‌طوری که بیش از ۳۵۰۰ نفر در همایش گذشته شرکت کردند. اما این بار سازمان‌دهندگان این همایش برای پذیرش بیش از ۴ هزار نفر که به خرید بلیت مایل بودند نتوانستند مکانی مناسب پیدا کنند و تسهیلات برگزاری برای چنین گردهمایی‌هایی به‌دلیل‌های سیاسی از پذیرش آنان امتناع کردند. مکان برگزاری این گردهمایی در مکان مجتمع انباری پیشین انجام گرفت که میزبان کنفرانس، جشنواره فرهنگی هم‌زمان (شامل اجرای زنده موسیقی جاز و نمایشی دربارهٔ کلارا زتکین، انقلابی آلمانی) و فضاهای مجاور برای غرفه‌ها (از جمله غرفه مورنینگ استار که از سوی حامیان شهر دامفریس در اسکاتلند اداره شد) و کیوسک‌های غذا بود، توانست در نهایت ۳ هزار نفر را میزبانی کند. با این حال، بزرگ‌ترین رویداد چپ آلمان به‌دلیل محدودیت‌هایی که به‌دست مقام‌های رسمی ایجاد شد، از فراگیر‌تر شدن این همایش محروم ماند. افزایش نابردباری دولت با رکود اقتصادی و ناخشنودی عمومی که رویکردهای سخت‌تری را می‌طلبد مرتبط است. گروهی از جوانان اتحادیه‌های کارگری در نشستی مبارزه‌های صنفی اخیر در بخش راه‌آهن و خدمات عمومی، از جمله مهدکودک‌ها، و همچنین بحرانی که بسیاری از صنایع تولیدی آلمان، از جمله کارخانه خودروسازی فولکس‌واگن را فرا گرفته است، مورد بررسی قرار دادند. با این حال، بیشتر وقت‌ها روحیه مبارزاتی آغازین اتحادیه‌ها در برابر کاهش‌ها و تعطیلی‌ها به‌مرور فرسوده می‌شود، زیرا مدیران شرکت‌ها شرایط اقتصادی جهانی را عامل این تنگناها می‌دانند. هنریک، یکی از اعضای گروه جوانان از اتحادیه صنایع آلمان و اروپا (IG-Metall) گفت: “ما کار را مانند یک ببر شروع می‌کنیم اما درنهایت به یک فرش تبدیل می‌شویم.”

مشکلات اقتصادی آلمان واقعی هستند و با جنگ اوکراین، تحریم‌های اعمال شده بر انرژی روسیه، و همچنین شکاف فزاینده فناوری اروپا نسبت به چین و ایالات متحده مرتبط هستند.

وارونه کردن روند زوال اقتصادی نیازمند بازنگری اساسی نظم موجود است، و به‌همین دلیل اتحادیه‌های کارگری باید دیدگاه سیاسی‌ای جسورانه‌تر داشته باشند. همان‌طور که یکی از اعضای شاخه جوانان حزب کمونیست آلمان (SDAJ) می‌گوید: “مبارزهٔ طبقاتی نباید تنها به دستمزدها محدود شود؛ این مبارزه برای تضمین پایدار منافع ماست. ما نمی‌خواهیم سوسیالیسم را فردا داشته باشیم، همین امروز به آن نیاز داریم.”

این خواسته در بریتانیا نیز مطرح است: شاهد پیشروی راست افراطی هستیم، زیرا جنبش چپ، جایگزینی نظام‌مند برای نظام سیاسی‌ای فرسوده پیشنهاد نمی‌دهد، حتا در شرایطی که فهرست سیاست‌های فردی، از بستن مالیات بر ثروت تا مالکیت عمومی، از حمایت اکثریت برخوردار است. همان‌طور که در نامهٔ چندی پیش یکی از خوانندگان به “مورنینگ استار” آمده است، لازم است پیرامون سوسیالیسم بیش‌تر بپردازیم.

امروز سیاست‌مداری در آلمان آکنده از صحبت در مورد “Zeitwende” یا “تغییر دوران” است، دوره‌ای جدید که اولاف شولتس، نخست‌وزیر آلمان، پس از حمله روسیه به اوکراین اعلام کرد. شولتس تغییر مسیر به سوی نظامیگری را نشان داد، و سخنرانان یکی پس از دیگری بودجه‌های رو به افزایش نظامی آلمان را به وخامت وضعیت راه‌آهن، بیمارستان‌ها، و مهدکودک‌ها و همچنین یورش به حقوق کارگران، مانند حمله کنونی به حق دریافت حقوق در روزهای بیماری مرتبط دانستند.

“Zeitwende” همان‌گونه که از سوی حزب‌های حاکم تعریف شده است به‌طورطبیعی مورد مخالفت چپ‌گراها قرار دارد، اما پیتر مرتنز، سخنران اصلی و عضو حزب کارگران بلژیک (PTB) خواستار واکنشی جسورانه‌تر بود. او گفت: “مارکسیست‌ها نباید از دوران پُرتلاطم پیشِ‌رو هراس داشته باشند. باید اراده موجود برای دگرگونی‌های بنیادین را درک کرده و از آن بهره ببریم.”

کتاب مرتنز با نام “Mutiny” یا شورش، که نسخهٔ انگلیسی آن سال گذشته منتشر شد، فرصت‌هایی را در شورش هم‌زمان کشورهای جنوب جهانی علیه سلطهٔ ایالات متحده و سرخوردگی مردم غرب از نظام‌های سیاسی‌شان می‌بیند.

در کنفرانس، مرتنز بر این نکته تأکید کرد که چپ باید قاطعانه از هر ابتکاری که همکاری با میانه‌روها را راهی برای شکست راست افراطی می‌داند، فاصله بگیرد. اتحادیهٔ اروپا که به‌انگار لیبرال و حامی رفاه معرفی می‌شود، نه تنها روز به ‌روز و به‌طورفزاینده علیه طبقهٔ کارگر عمل می‌کند، بلکه با هم‌دستی در نسل‌کُشی فلسطینی‌ها و تلاش برای طولانی کردن جنگ در اروپا، ماهیت امپریالیستی بی‌رحمش را نشان داده است، حتی در شرایطی که از تمایل ایالات متحده به ادامه ‌یافتن این جنگ رو به کاسته شدن دارد.

بحران‌های سیاسی یکی پس از دیگری دامنگیر دولت‌ها می‌شوند و واکنش میانه‌روها همواره معامله و همکاری با راست افراطی بوده است.

اقتدارگرایی جدید که آزادی بیان را محدود می‌کند، سرکوب اعتراض‌ها را تشدید کرده و انتخابات را لغو می‌کند، مانند آنچه به‌تازگی در رومانی رخ داد تنها از سوی پوپولیست‌های راستگرایی مانند ترامپ نیست، بلکه لیبرال‌ها نیز در آن نقش دارند. مرتنز به‌طورمختصر و مفید می‌گوید: “اتحادیه اروپا اصلاح‌پذیر نیست؛ ما به دگرگونی‌ای بنیادین نیاز داریم.” از دید او، نیروهای راست هم‌اکنون دست بالا را دارند، زیرا عملکرد نیروهای چپ ضعیف است. این بیانیه‌ای تکراری یا اشاره به پس‌نشینی جنبش‌های چپ توده‌ای مانند جرمی کوربین در بریتانیا نیست. این جنبش‌ها خودشان ضعیف بودند، زیرا نه آگاهی طبقاتی داشتند و نه مارکسیستی بودند و به‌همین دلیل از یک چارچوب نظری یا انضباط سازمانی لازم برای روی در رویی با دولت‌های سرمایه‌داری برخوردار نبودند. پاسخ او بازسازی است: “آیا می‌توانیم حزب‌های کمونیست را بازسازی کنیم؟ آیا می‌توانیم حزب‌های مارکسیستی را بازسازی کنیم؟ بله، می‌توانیم”، او اعلام کرد: “این کار زمان، تلاش، انضباط، و برنامه‌هایی پنج و ده ‌ساله می‌طلبد، اما شدنی است.”

او بر پایه آموخته‌هایش صحبت می‌کند، زیرا حزب کارگران بلژیک یکی از نمونه‌های انگشت‌شمار در میان حزب‌های کمونیستی است که در خلال سال‌های دهه گذشته از درحاشیه بودن بیرون آمده و به بازیگری اصلی در عرصهٔ سیاسی تبدیل شده است. شمار اعضای این حزب از ۲ هزار و ۸۰۰ عضو در سال ۲۰۰۸/۱۳۸۷ به بیش از ۲۵ هزار عضو افزایش یافته و اکنون نمایندگانی در پارلمان بلژیک و دو نماینده در پارلمان اروپا دارد.

مرتنز پیش‌تر دربارهٔ چگونگی دست یافتن به این تحول سخن گفته که تلفیقی است از تعهد صریح به رهایی طبقهٔ کارگر از راه جایگزینی سرمایه‌داری با سوسیالیسم و تمرکز بر صنایع با اولویت ‌بخشیدن به فعالیت‌های اتحادیه‌های کارگری. او در پایان گفت: “هیچ راهی برای برون‌رفت از این بحران در چارچوب سرمایه‌داری وجود ندارد. راه‌کار واگشایی این بحران، سوسیالیسم است.” ” این سخنان الهام‌بخش با شعار کنفرانس: “آخرین نبرد” (“Das letzte Gefecht”) همسو هستند، نبردی که در سرود اینترناسیونال به آن اشاره شده و ما را به پیشواز جهانی جدید و سوسیالیستی فرا می‌خواند.

فضای انترناسیونالیستی حاکم در کنفرانس رزا لوکزامبورگ همواره به شکستن واکاوی‌های غرب‌محور یاری می‌رساند. سخن‌رانانی مانند “کویسی پرات” از کشور غنا که دربارهٔ تنگناها و دشواری‌های جهانی ناشی از امپریالیسم پرداخت، از جمله در غرب آفریقا، جایی که مردم سلطهٔ نظامی و اقتصادی فرانسه و ایالات متحده را پس می‌زنند، به ما یادآوری می‌کنند که جهان سرشار از نشانه‌های امیدبخش پایان سلطه امپریالیستی است، حتا اگر نیروهای چپ اروپایی در نابسامانی و آشفتگی به‌سر برند. اما نکته اینجاست که “آخرین نبرد” که با آن روبرو خواهیم شد، می‌تواند به جنگی جهانی بینجامد که از سوی امپریالیسم ایالات متحده برای جلوگیری از شکل‌گیری جهانی چندقطبی به‌راه انداخته شود. نظم جهانی رو به فروپاشی با جنگ‌هایی ویرانگر همراه است، از جمله جنگ اسرائیل علیه فلسطین و همسایگانش در خاورمیانه، و جنگ ناتو و روسیه بر سر اوکراین، که هر دو خطر تبدیل شدن به یک درگیری هسته‌ای جهانی را به‌همراه دارند. سرکوب در آلمان، مشابه آنچه این هفته در بریتانیا با تلاش برای محدود کردن بسیج ملی در حمایت از فلسطین رخ داد، بیش از هر چیز جنبش صلح را هدف قرار داده است.

فراخوان “کلر دالی”، نماینده پیشین پارلمان اروپا از ایرلند، از ما خواست که هرکدام‌مان روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت زمانهٔ خود باشیم. این سخنان یادآور سرزنش‌ها و ناسزاگویی‌هایی است که به سوسیالیست‌هایی وارد شد که در روند جنگ جهانی نخست به آرمان بین‌المللی طبقه کارگر وفادار ماندند و از صف‌آرایی با امپریالیسم ملی امروز سر باز زدند.

کارل لیبکنشت تنها کسی بود که در رایشتاگ (پارلمان) به اعتبارات جنگی اختصاص یافته برای تأمین مالی جنگ امپریالیستی آلمان رأی مخالف داد. هنگامی که به صداهای اندک صلح‌طلبان در پارلمان امروز اروپا نگاه می‌کنیم، باید به‌یاد آوریم که چه کسی در مورد تب جنگی که در سال ۱۹۱۴/۱۲۹۳ اروپا را فرا گرفت، درست می‌گفت و چه کسی اشتباه می‌کرد. حضور نوهٔ او ماریان در این کنفرانس یادآوری ویژه‌ای از آن تاریخ بود. موضوع صلح محور اصلی نشست پایانی کنفرانس بود که بر پایان ‌دادن به تجهیز نظامی دوبارهٔ آلمان و پیشگیری از آغاز جنگ جهانی سوم پرداخت. “مارک اِلمان” از حزب کمونیست آلمان به توصیهٔ کارل لیبکنشت اشاره کرد که باید همیشه به‌یاد داشت دشمن اصلی طبقهٔ کارگر همان طبقه حاکم‌شان است. سخنرانان تأکید کردند که درخواست‌هایی مانند پیشنهاد دونالد ترامپ برای اینکه کشورهای ناتو ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی‌شان را به هزینه‌های نظامی اختصاص دهند، چنین اقدامی در آلمان می‌تواند بودجه نظامی را به نزدیک ۵۰ درصد بودجه کشور برساند و بحران در خدمات عمومی آلمان را به فاجعه‌ای تمام‌عیار درآورد.

پترا اِرلر، عضو حزب سوسیال‌دموکرات آلمان، خواستار بازگشت به دیدگاه ویلی برانت، نخست‌وزیر پیشین آلمان غربی شد که گفته بود: “صلح همه چیز نیست، اما بدون صلح، همه چیز هیچ است.” اولریکه ایفلر از حزب چپ آلمان (Die Linke) دست کشیدن حزبش از موضع صریح صلح‌طلبانه را “اشتباهی راه‌بردی” توصیف کرد. دیدن این‌که صداهای ضدجنگ در این حزب‌ها همچنان باقی مانده‌اند نکته‌ای مثبت است، اما نمی‌توان فاصله زیادی که بین آنان و رهبری حزب‌شان وجود دارد را نادیده گرفت. ضد جنگ‌ترین تشکل آلمان، ائتلاف سارا واگنکنشت-منطق و عدالت (BSW)، در این کنفرانس حضور نداشت، اگرچه چند روز بعد توانستم با سخنگوی ارشد سیاست خارجی این حزب، “سویم داگدلن”، دیدار کنم و گفتگویی داشته باشم که در آینده منتشر خواهد شد. افت صنعتی، کاهش شدید هزینه‌ها و کشش به جنگ‌افروزی: بحران‌هایی که آلمان با آن‌ها روبرو است برای یک ناظر بریتانیایی بسیار آشناست. چپ این کشور، مانند ما، دچار تفرقه است و در نظرسنجی‌ها از راست افراطی عقب مانده است. اما در آنجا نیز امیدهایی وجود دارد، و فراگیری ادامه‌دار کنفرانس رزا لوکزامبورگ و روزنامه “یونگه ولت” نشان می‌دهد گرایش به رفتن در مسیری متفاوت در آنجا نیز وجود دارد، همان‌طور که در بریتانیا، ما این گرایش را در جنبش گستردهٔ همبستگی با فلسطین مشاهده می‌کنیم. با این حال، نیروهای چپ تنها از این فرصت‌ها بهره‌ای نخواهند برد مگر اینکه، همان‌طور که مِرتنز تأکید کرد، از به‌کارگیری امتیازها و دست یافتن به بهبودهایی جزیی در چارچوب نظم موجود فراتر رفته و در به‌چالش کشیدن بنیاد نظام گام برداریم. جنبشی به سوی سوسیالیسم.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۶، ۸ بهمن ۱۴۰۳

نخست‌وزیر اسپانیا: رسانه‌های اجتماعی بجای وحدت، شفافیت و دموکراسی برای ما تفرقه، رذالت و دستورکار ارتجاعی آوردند

نخست‌وزیر اسپانیا معتقد است که میلیاردرهای فناوری می‌خواهند از رسانه‌های اجتماعی «برای سرنگونی دموکراسی» استفاده کنند او گفت که رهبران اتحادیه اروپا را وادار به انجام اقداماتی در این راستا خواهد کرد. به گزارش ایسنا، پدرو سانچز، نخست‌وزیر اسپانیا در جریان سخنرانی در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس گفت: «فناوری که برای آزادی ما ... نخست‌وزیر اسپانیا: رسانه‌های اجتماعی بجای وحدت، شفافیت و دموکراسی برای ما تفرقه، رذالت و دستورکار ارتجاعی آوردند

ادامه

آزادی, آلمان, اتحادیه اروپا, ارتجاع, اسپانیا, بلژیک, تحلیل, جنوب اروپا, جهان, حقوق بشر, دموکراسی, دیدگاه, سرمایه‌داری, سوسیالیسم

پوتین: روابط سیاست خارجی روسیه و چین نقش ثبات‌بخش مهمی در امور جهانی دارد+ فیلم

«ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه امروز سه‌شنبه، گفت روابط سیاست خارجی روسیه و چین نقش ثبات‌بخش مهمی در امور جهانی دارد. به گزارش ایسنا، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در جریان گفتگوی ویدئویی به همتای چینی خود، شی جین‌پینگ، گفت: دوست عزیزم، من صمیمانه خوشحالم که به شما سلام می‌کنم و این فرصت را دارم که دوباره ... پوتین: روابط سیاست خارجی روسیه و چین نقش ثبات‌بخش مهمی در امور جهانی دارد+ فیلم

ادامه

اقتصادی, اورآسیا, جهان, چین, دیدگاه, روسیه, شرق آسیا, شرق اروپا, فاشیسم, فیلم, گزارش, منافع ملی, میلیتاریسم, نئونازیسم, همکاری راهبردی

گاردین: سازمان ملل به استعمارزدایی و تغییرات اساسی نیاز دارد

مقاله‌نویس روزنامه گاردین در مطلبی با اشاره به کوتاهی سازمان ملل در جلوگیری از جان باختن ده‌ها هزار تن از مردم غزه به دست نیروهای اشغالگر، خواهان اصلاحات اساسی در سازمان ملل، جابجایی آن به آفریقای جنوبی و مشارکت تمام مردم دنیا در تامین بودجه آن شد. به گزارش ایرنا، یکی از مؤسسین جنبش “بایکوت، ... گاردین: سازمان ملل به استعمارزدایی و تغییرات اساسی نیاز دارد

ادامه

آپارتاید, آمریکا, استعمار, اسراییل, امپریالیسم, تحلیل, جهان, حقوق بشر, دیدگاه, دیوان داوری لاهه, سازمان ملل, صلح, غرب, فاشیسم, فلسطین, نسل‌کشی

فارن پالسی: چامسکی حق دارد؛ آمریکا متظاهر است

اندیشمند آمریکایی می‌گوید ایالات متحده پشت آرمان‌های انسانی دروغین پنهان شده و رنجی که به دیگر ملت‌های جهان تحمیل کرده را توجیه می‌کند. به گزارش ایسنا، رسانه آمریکایی در مقاله‌ای به بررسی کتاب جدید «نوآم چامسکی» اندیشمند برجسته آمریکایی و منتقد سفت و سخت سیاست خارجه ایالات متحده پرداخته است. به گزارش فارن پالسی، بیش ... فارن پالسی: چامسکی حق دارد؛ آمریکا متظاهر است

ادامه

آزادی, آمریکا, آمریکای شمالی, اروپا, تحلیل, جهان, خاورمیانه, صربستان, عراق