بانک مرکزی اروپا: انتقال دارایی‌های مسدود شده روسیه خطرات قانونی دارد

بانک مرکزی اتحادیه اروپا ایده ایالات متحده برای انتقال دارایی‌های مسدود شده روسیه به نیرو‌های مسلح اوکراین را محکوم کرد. کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، از پیشنهاد آمریکا برای انتقال دارایی‌های مسدود شده روسیه برای کمک به اوکراین انتقاد کرد. وی خاطرنشان کرد که این امر خطرات قانونی دارد. لاگارد به فایننشال تایمز گفت: ... بانک مرکزی اروپا: انتقال دارایی‌های مسدود شده روسیه خطرات قانونی دارد

ادامه

آمریکا, اتحادیه اروپا, اقتصادی, اوکراین, تحلیل, روسیه, شرق اروپا

قدردانی روسیه از مواضع چین/ انتقاد مسکو از حضور نظامی غرب در قفقاز

ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه طی یک نشست خبری ضمن قدردانی از موضع چین در حمایت از روسیه در مذاکرات احتمالی اوکراین، به حضور نظامی غرب در منطقه قفقاز جنوبی اشاره کرد و گفت: نظامی سازی این منطقه بیشتر رویایی مسلحانه را تشدید می‌کند. به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری تاس، خانم ماریا ... قدردانی روسیه از مواضع چین/ انتقاد مسکو از حضور نظامی غرب در قفقاز

ادامه

اتحادیه اروپا, ارمنستان, اوکراین, چین, روسیه, ژئوپلیتیک, شرق اروپا, صلح, غرب, غرب آفریقا, قفقاز, کانادا, گزارش, ناتو

پالتیکو: اوکراین در مسیر شکست است

نشریه آمریکایی «پالتیکو» اوضاع ارتش اوکراین را به لحاظ تسلیحات و تعداد سربازانش ناگوار دانسته و معتقد است که کی‌یف در آستانه شکست از روسیه قرار دارد. به گزارش ایسنا، روزنامه پالتیکو در مطلبی با عنوان «اوکراین به سمت شکست به پیش می‌رود» به قلم «جیمی دتمر»، تحلیگر بخش اروپای این نشریه نوشته است: «کافی ... پالتیکو: اوکراین در مسیر شکست است

ادامه

آمریکا, اروپا, اوکراین, جنایات جنگی, جهان, روسیه, شرق اروپا, غرب, گزارش

اتحاد روسیه و چین علیه آمریکا پس از حمله ایران به اسرائیل

روزنامه فرانسوی لوموند عنوان کرد روسیه و چین که حمله ایران به اسرائیل را محکوم نکرده‌اند، این بحران را فرصتی برای شکاف بین غرب و بقیه جهان می‌دانند. به گزارش ایسنا، به نقل از لوموند، برعکس، در جریان گفت‌وگوی تلفنی روز دوشنبه وانگ یی، وزیر امور خارجه چین و حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی‌اش، وزیر امور ... اتحاد روسیه و چین علیه آمریکا پس از حمله ایران به اسرائیل

ادامه

اسراییل, ایران, تحلیل, جنگ سرد, جهان, چین, خاورمیانه, روسیه, سوریه, شرق آسیا, شرق اروپا, غرب

پولیتیکو: جبهه اوکراین تابستان فرو می‌پاشد

نشریه پولیتیکو شکست ارتش اوکراین در نبرد با روسیه را طی ماه‌های آینده پیش‌بینی کرد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از تاس، بنا به پیش‌بینی یک رسانه غربی، ارتش اوکراین احتمالاً در چند ماه آینده در جبهه نبرد دچار شکست می‌شود. نشریه پولیتیکو به نقل از چند افسر بلندپایه نظامی روز چهارشنبه اعلام کرد ... پولیتیکو: جبهه اوکراین تابستان فرو می‌پاشد

ادامه

اوکراین, تحلیل, جنگ نیابتی, جهان, روسیه, شرق اروپا, غرب

سی سال پیش، آغازِ پایانِ فدراسیون یوگسلاوی

نوشتهٔ توماسو دی فرانچسکو، نقل از ”ایل مانیفستو گلوبال“، روزنامهٔ تعاونی چپ‌گرای ایتالیایی

 

۲۵ژوئن ۱۹۹۱[۴ تیر ۱۳۷۴] تاریخی به یاد ماندنی است. در آن روز شوم، با اعلام استقلال اسلوونی و کرواسی از فدراسیون یوگسلاوی- که هنوز ارتشی متحد، و در سازمان ملل متحد نمایندگی داشت- شکاف خونینِ جنگِ قومی در یوگسلاوی باز شد. ۲۵ ژوئن تاریخی است که خیلی چیزها را در جهان آن روز تغییر داد. دههٔ۱۹۹۰ [۱۳۷۰] آغاز شده بود، بحران در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شدّت گرفته بود، درگیری[آمریکا] در عراق [پس از تجاوز به کویت] شروع شده بود، و اتحاد مجدد آلمان پس از سقوط دیواربرلین آغاز شده بود. و این بار، جنگ به “قارهٔ کهن” بازگشت، به اروپای جنوب شرقی، به پل استراتژیک رویارویی و برخورد با شرق.

 

بد نیست دوباره نگاهی به تحول‌های تعیین‌کنندهٔ آن زمان بیندازیم.

 

فدراسیون یوگسلاوی ساختار تاریخی-سیاسی بسیار اصیلی بود؛ تا حدودی به دلیل سابقهٔ برجستهٔ جنبش پارتیزانی توده‌یی که در جنگ جهانی دوّم کشور را از اشغال نازی‌ها و فاشیست‌ها و از دست رژیم‌ها و نیروهای محلی مرتبط با اشغال، آزاد کرده بود. این کشور درزیر رهبری مارشال تیتو، در طول “جنگ سرد”وضعیت متعادلی داشت؛ یوگسلاوی بعد از جدا کردن راهش از استالین در سال ۱۹۴۸، با ترویج شکل‌گیری جنبش غیرمتعهدها، موقعیت بین‌المللی خوبی برای خودش فراهم کرده بود؛ و در داخل کشور، شکلی از دموکراسی نمایندگی متشکل ازدولت‌های محلی – اگرچه هنوز هم با حزب واحد – برقرار شده بود، که نسبتاً مردمی و مشارکتی بود.

 

ولی دشواری همیشگی در یوگسلاوی، نامتوازن بودن اقتصاد منطقه‌های تشکیل دهندهٔ فدراسیون بود. به همین دلیل، در سال ۱۹۷۴، پس از اتحاد کل کشور زیر پوشش قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی، تیتو و ادوارد کاردیلی[عضو مجمع ریاست‌جمهوری یوگسلاوی از اسلوونی] تغییرهای قابل‌توجهی در سطح فدرال در خودمختاری شش جمهوری داخلی (اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، بوسنی-هرزگوین، مونته‌نگرو، صربستان، به‌علاوهٔ دو منطقهٔ خودمختار همراه با صربستان، یکی کوزوو با اکثریت آلبانیایی و دیگری وویوُدینا با جمعیت چشمگیری از مجار-تبارها) ایجاد کرده بودند. پس از مرگ تیتو در سال ۱۹۸۰، کشور دچار آشفتگی اقتصادی شدیدی شد و به صندوق بین‌المللی پول روی برد، که خیلی زود، پول خود را طلب کرد؛ چنین شد که اجرای اقدام‌های ریاضتی در کشور شروع شد، و از سال ۱۹۸۵، اعتراض‌ها و درگیری‌های اجتماعی گسترده در بخش‌های تولید آغاز شد.

 

این جوّ نمی‌توانست بر ساختار حزب سراسری یوگسلاویایی”اتحادیهٔ کمونیست‌ها” و بر ساختار قانون اساسی جدید تأثیری نداشته باشد، زیرا در یکی از اصل‌های آن، به هر یک از جمهوری‌های کشور حق وتو کردن تصمیم‌های گرفته شده در سطح فدرال داده شده بود.

 

چنین بود که پدیده‌ای در بالکان ریشه گرفت که نه‌فقط حادثه‌ای منفرد در گذشته، بلکه پیش‌نمایی از تاریخ آینده بود. این همان چیزی است که شاخص بحران اخیر اتحادیهٔ اروپا بوده است: تفرقه به دلیل بحران اقتصادی و اجتماعی. “غنی‌ترین” مناطق مانند اسلوونی، وقتی با مشکلاتی در بودجهٔ دولتی روبرو شدند، تصمیم‌های گرفته‌شده در مورد سهیم شدن آنها در هزینه‌های بحران با فقیرترین مناطق (مونته‌نگرو، کوزوو، مقدونیه – این سوّمی تنها منطقه‌ای بود که به لطف توافق بین میلوشویچ [رئیس‌جمهور صربستان] و گلیگوروف [رئیس‌جمهور مقدونیه]، دست‌کم تا زمان جنگ داخلی بین مقدونیه‌های آلبانیایی‌تبار و اسلوونی‌تبار، از درگیری‌ها کنار ماند) را وتو کردند.

 

بیان سیاسی این فروپاشیِ همبستگیِ اوّلیه در قالب “برادری و وحدت”، اوّلین انتخابات چندحزبی در سال ۱۹۹۰ بود که در آن حزب‌های ملی‌گرا و طرفدار استقلال در همه‌جا ظهور کردند؛ در کرواسی، قدرت جنبش‌های راست‌گرای افراطی نو-استاشه [نو-فاشیستی] نیز به لطف بودجهٔ عظیمی که غربی‌ها زیر نام “دموکراسی”در آنجا ریخته بودند، آشکار شد.

در صربستان، در بستر نخستین بحرانی که در کوزوو با اعتراض‌های اجتماعی و اعتصاب‌های معدنکاران اوج گرفت، اسلوبودان میلوشویچ رهبر”اتحادیه”، به نحوی ناروا و غیرمسئولانه، سوار بر موج ملی‌گرایی در حال احیای صرب‌ها شد.

 

هم‌زمان با این رویدادها، اتحادیهٔ اروپا در حال شکل‌گیری بود. هنوز به پیمان ماستریخت نرسیده بودیم، امّا ترس از بحران انفجاری اتحاد شوروی، کشورهای اروپایی را متعهد به انتخاب مهمی کرد: کمیسیون داوری کنفرانس صلح در یوگسلاوی به ریاست روبرت بَدَنتر [سیاستمدار فرانسوی] تصمیم گرفت که اعلام استقلالی که به صورت یکجانبه، با اعمال خشونت و بدون توجه به روندهای دموکراتیک صورت گرفته باشد، نباید به رسمیت شناخته شود. امّا در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۱، اروپا برعکس آنچه تصمیم گرفته بود عمل کرد: پیش از همه، آلمانِ هلموت کوهل و گنشِر، و واتیکان به رهبری پاپ لهستانی وویتیلا، استقلال اسلوونی و کرواسی را به رسمیت شناختند. اسلوونی و کرواسی بر اساس ارزش‌های قومی”اسلوونی میهن اسلوونیایی‌ها است” و “کرواسی میهن کروات‌ها است”استقلال خود و نخستین قانون اساسی‌های کشورهای جدید خود را اعلام کرده بودند.

 

به‌تدریج همهٔ دیگر کشورهای اتحادیهٔ جدید اروپا این استقلال بر پایهٔ قومی را به رسمیت شناختند، بدون اینکه بدانند بر سر جمعیت‌های غیر اسلوونیایی و غیرکروات در کشورهای از لحاظ قومی “خالص” چه خواهد آمد. نتیجه این شد که اعلام استقلال صرب‌ها در کرواسی، بارانیا و کرایینا آغاز شد. و این شکافی را ایجاد کرد که بعداً به درگیری در بوسنی و هرزگوین تبدیل شد، که در آن از همهٔ قومیت‌ها و دین‌ها شرکت داشتند.

 

روند رویدادها چنین بود که درست در نقطهٔ مقابل این تجزیه، اتحادیهٔ اروپا در میان ویرانی و فروپاشی فدراسیون یوگسلاوی به دنیا آمد.

 

همه‌چیز از جنگی به وجود آمد که اگر بگوییم در آن “دخالت نکردیم”یا خیلی دیر رسیدیم، حقیقت را نگفته‌ایم. این جنگی بود که مایل به بروز آن بودیم، و ما [اروپایی‌ها] نیز، همراه با جنبش‌های ملی‌گرایانهٔ داخلی، در وقوع آن مسئولیت داریم. مسئولیتی سنگین به گردن ماست، با صدها هزار قربانی، قتل‌عام‌ها، پاکسازی‌های قومی، محاصرهٔ سارایوو، خشونت علیه زنان، تمام جنایت‌هایی که دادگاه‌های ویژه فقط مُجرمان محلی، ولی نه مُجرمان بین‌المللی، را در ارتکاب آنها محکوم کردند، و احتمالاً هرگز هم اینها را محکوم نخواهند کرد. چون اینجا هم، حقیقت نخستین قربانی این جنگ داخلی بود.

 

آیا می‌شد طور دیگری به موضوع برخورد کرد؟ و چطور؟ در برخورد با یوگسلاوی‌ای که شامل ۱۹ ملیّت، دست‌کم سه دین (مسیحی ارتدوکس، مسلمان، و کاتولیک) و چهار زبان بود، ولی در آن، در نخستین سرشماری سال ۱۹۸۱، میلیون‌ها نفر خود را فقط”یوگسلاو” اعلام کردند، لازم بود عاقلانه عمل می‌شد و گفته می‌شد که آن ناحیه [کشور یوگسلاوی] فقط در صورتی می‌تواند به اتحادیهٔ اروپا بپیوندد که وحدت خود را حفظ کند.

 

اما اروپای در حال شکل‌گیری- در برابر موضع کاملاً متفاوت آمریکا در آن زمان- عکس آن را انجام داد: با به رسمیت شناختن استقلال بر اساس قومیت، نشان داد که مایل است یوگسلاوی به صورت تکه‌تکه به آن بپیوندد و در واقع، فقط در صورت تجزیه می‌تواند به آن بپیوندد. حتی بدتر از آن، دولت‌های اروپایی هر کدام شروع به حمایت از یک جمهوری یوگسلاوی سابق در برابر جمهوری دیگر کردند (برای مثال، آلمان از اسلوونی و کرواسی جانبداری کرد، و فرانسه جانب صربستان را گرفت، و غیره). خلاصه سخن: تفرقه بینداز و حکومت کن. بنابر این می‌توان گفت که ساختمان واحد اتحادیهٔ اروپا بر پایهٔ ویرانی فدراسیون یوگسلاوی بنا شد.

 

این طرح نفرت‌انگیز، کاملاً اروپایی بود. در آن زمان وزیر امور خارجی آمریکا، جیمز بیکر جمهوری‌خواه، و فرستاده و نمایندهٔ ارشدش سایروس وَنس، برعکس، نگران فروپاشی کشوری بودند که نقشی محوری در تعادل با شرق داشت، کشوری که در طول جنگ سرد متحد غرب بود؛ آنها تا پایان تجزیهٔ یوگسلاوی سعی کردند با این روند مبارزه کنند. ولی پس از تجزیه، در دورهٔ ریاست‌جمهوری بیل کلینتون، همه‌چیز تغییر کرد و آمریکا حامی تمام درگیری‌ها شد و حتی راهی در بوسنی برای ورود مجاهدین اسلامی از افغانستان باز کرد؛ مداخله‌های مکرر ناتو نیز وجود داشت که در نهایت فرصتی برای ایفای نقش پیشاهنگ پیدا کرد، تا اینکه صلح دِیتون [در پایگاه هوایی آمریکا در شهر دیتون در ایالت اوهایو] در پایان سال ۱۹۹۵ روی کاغذ برقرار شد، که باز هم چیزی بیش از تقسیم و تجزیه بر اساس قومیت نبود.
تصویر کنونی کشورهای کوچک متولد شده از روند خونین تعیین سرنوشت فدراسیون یوگسلاوی با هدایتِ دیگران، به ما نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این کشورها به‌تنهایی آینده‌ای ندارد. اسلوونی، عضو اتحادیهٔ اروپا، در زیر رهبری یانِز یانشا [نخست‌وزیر]، ناراضی سابق در مجلهٔ هفتگی ملادینا و رهبر شبه‌نظامیانی که بی‌رحمانه به گروه‌هایی از سربازان وظیفه یوگسلاوی حمله کردند، آینده‌ای ندارد. اوکسی است که اکنون با ویکتور اوربان [نخست‌وزیر راست‌گرای افراطی مجارستان] هم‌پیوندی دارد و معترضان در خیابان‌ها او را”دیکتاتور” می‌نامند.

 

درگیری‌های این کشورهای کوچک بر سر تعیین مرزها هنوز ادامه دارد (برای مثال، خلیج پیران بین لوبلیانا و زاگرب مورد مناقشه است). بحران بوسنی، که همیشه در پس‌ زمینهٔ تجزیهٔ یوگسلاوی بوده است، در حال سر باز کردن است. مسئلهٔ آلبانیایی‌ها در این منطقه همچنان حل‌نشده باقی مانده است، از جمله در جمهوری مقدونیه که حالا به نام جدید مقدونیهٔ شمالی خوانده می‌شود.انزوای صربستان همچنان خطرناک است، و کوزوو هم کشوری آن‌چنانی نیست.

 

ولی همه، یا تقریباً همهٔ این جمهوری‌ها، بودجه‌های دفاعی پُر زرق‌وبرقی دارند: بعد از کشور کوچک مونته‌نگرو، همهٔ آنها اکنون یا عضو ناتو هستند یاناتو چشم به عضویت آنها دارد. آیا این را باید”گسترش دموکراسی لیبرال” نامید؟

نامۀ مردم

سفیر چین در روسیه: همچنان در حال کنار گذاشتن دلار در مبادلات تجاری هستیم

سفیر چین در روسیه مدعی شد که سهم یوآن در تجارت بین دو کشور در حال افزایش است و هر دو طرف تلاش می‌کنند تا آنجا که می‌توانند از دلار فاصله بگیرند.

ادامه

اقتصادی, امریکا, جنگ سرد, جهان, چین, خبر, روسیه, شرق آسیا, شرق اروپا

تأکید وزرای دفاع روسیه و چین بر همکاری منطقه‌ای و مبارزه با تروریسم

وزیر دفاع چین در دیدار با همتای روس، بر لزوم همکاری دو کشور در زمینه پاسخ به تحولات منطقه و مبارزه با تروریسم تأکید کرد.

ادامه

اسیای مرکزی, افغانستان, تروریسم, جهان, چین, خبر, روسیه, شرق آسیا, شرق اروپا, لیبی

برگزاری دور تازه نشست کنترل تسلیحاتی روسیه و آمریکا در ژنو

پیش از این گفتگوها، وزارت خارجه روسیه تاکید کرد که طرفین درباره مسائل مربوط به حفظ و تقویت ثبات راهبردی و همچنین دورنمای کنترل تسلیحات بحث خواهند کرد.

ادامه

امریکا, امریکای شمالی, جنگ سرد, جهان, چین, خبر, روسیه, سوئیس, شرق آسیا, شرق اروپا

لاوروف: غرب در تلاش است تا بی‌ثباتی را در اطراف روسیه ایجاد کند

وزیر امور خارجه روسیه گفت آمریکا و متحدانش نزدیکترین همسایگان مسکو را مجبور به انتخاب میان غرب و روسیه می‌کنند.

ادامه

اتحادیه اروپا, اسیای مرکزی, امریکا, اوکراین, بی‌ثباتی, تحلیل, جنگ سرد, جهان, جهان غرب, روسیه, سوریه, شرق اروپا