
از حرکت دختران خیابان انقلاب، که با ویدا موحد آغاز شد، تا مرگ ژینا (مهسا) امینی و زاده شدن جنبش “زن، زندگی، آزادی”، مبارزه زنان برای حق بر بدنشان هرگز متوقف نشده است ….
مریم رحمانی- عضو گروه مطالعات زنان، اسفند ۱۴۰۳
زن، زندگی، آزادی یعنی بدنم حق من است؛ یعنی مذهب، مردسالاری و سرمایهداری نباید بر بدن من سلطه داشته باشند.
از حرکت دختران خیابان انقلاب، که با ویدا موحد آغاز شد، تا مرگ ژینا (مهسا) امینی و زاده شدن جنبش “زن، زندگی، آزادی”، مبارزه زنان برای حق بر بدنشان هرگز متوقف نشده است.
در همین مسیر، زنانی همچون آهو دریایی، با ایستادگیشان مرزهای این حق را جابهجا کردهاند. او، در دانشگاهی که خود را آزاد مینامید، در برابر سرکوب ایستاد اما با انگ “بیماری روانی” به حاشیه رانده شد. آهو هنوز سخن نگفته، اما تاریخ فرودستان هرگز فراموش نخواهد کرد.
در ویدیویی که این روزها وایرال شده، زنی با نیم تنهای بر سکویی ایستاده است. شاید در سرمای اسفند. او حق بر بدنش را طلب میکند، اما واکنشها حیرتانگیز است: از اتهام وابستگی به حکومت تا مزدور خواندن او از سوی اپوزیسیون.
اما در یک چیز همه متفقاند: هنوز، در ذهن جامعه ایرانی، حق زن بر بدنش به رسمیت شناخته نشده است.
چرا حق زن بر بدنش مهمترین مطالبه است؟
▪️ممنوعیتهای پوشش و سبک زندگی: از حجاب اجباری تا محدودیتهای اجتماعی، همه در راستای کنترل بدن زن هستند.
▪️قتلهای ناموسی: وقتی زن مالک بدن خود نیست، دیگران برایش تصمیم میگیرند — حتی به قیمت جانش.
▪️ازدواج و بارداری اجباری: زنانی که کنترلی بر بدنشان ندارند، به اجبار ازدواج میکنند، باردار میشوند و مادر میشوند، حتی اگر نخواهند.
▪️سقطجنینهای ناایمن: ممنوعیتهای قانونی زنان را به خطر میاندازد، سلامتشان را تهدید میکند و اضطراب و ترس دائمی بر آنها تحمیل میکند.
▪️خشونتهای جنسی و تجاوز زناشویی: در جایی که بدن زن متعلق به خودش نیست، “نه” معنایی ندارد و تجاوز زناشویی جرم محسوب نمیشود. اصولا بدن زن گویا ملک عمومی است که هرنوع دستدرازی بر آن آزاد است.
زن، زندگی، آزادی شعاری است که از مبارزه زنان کورد برخاسته اما معنایی جهانی دارد. این شعار یعنی پایان خشونت علیه زنان، یعنی برابری، یعنی اختیار زن بر بدن و زندگیاش که بدون آن، آزادی معنا ندارد.
کانال علمی مطالعات زنان
۱۶ اسفند
ما زنان