آقای ابوالفضل قدیانی، از شخصیتهای سیاسی شناختهشده و از منتقدان دستگاه “ولایت فقیه”، در مقالهای در سایت کلمه، دوشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۳۹۹، نوشته است: “حقیقت این است که در انتخاب میان جان و سلامت انسانها و پول و اقتصاد، علی خامنهای پول را بر جان و سلامت و حیثیت و آبروی انسانها ترجیح میدهد. “
آقای قدیانی در مطلب خود “سلطهٔ جبارانهٔ” خامنهای، “استبداد دینی”، و “ولایت فقیه” را مشکلی بزرگتر از کرونا دانسته و مینویسد: “۱۰ درصد ثروتی که خامنهای تصاحب کرده برای مبارزه با کرونا و فقر ناشی از آن کافی است. ” او بهدرستی معتقد است که “حسن روحانی ” که میگوید: “اگر دو میلیون نفر هم از کرونا بمیرند بهتر از آن است که سی میلیون گرسنه به خیابانها بیایند”، هم از همین قماش است. بهگفتهٔ قدیانی “ذهنیت آقای خامنهای و آقای روحانی همین است که نقل شده چون اصل برای آنان حفظ قدرت به هر قیمت و به هر وسیلهٔ ممکن میباشد. برای حفظ قدرت پول میخواهند. ”
ابوالفضل قدیانی، وضعیت موجود و تصمیمهای اخیر و ضد مردمی ولی فقیه و دیگر سران رژیم را بهدرستی اینگونه بیان میکند: “این وضع نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد و مردم دیر یا زود برای بازستاندن تمامی حقوق خود قیام خواهند کرد. مردم تا ابد ظلم و ستم و فقر و گرسنگی را تحمل نخواهند کرد. ” او بارها از سیاستهای نظام و رهبر آن انتقاد کرده و پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ به زندان افتاده است. قدیانی، با اشاره به بخشی از سخنرانی علی خامنهای در نیمه شعبان، به او انتقاد کرده است که بهجای بها دادن به جان پرسنل بیمارستانها که عده زیادی از آنان بهخاطر کمبود تجهیزات پزشکی و محافظتی جان خود را در نجات بیماران مبتلا به کرونا از دست دادند، به تمجید و ستایش از “بازوهای سرکوبگر خود” پرداخته است.
همانگونه که در اسناد کنگره ششم و پلنوم های کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران گفته میشود، رژیم ولایت فقیه مانع عمده بر سر راه پیشرفت میهن ما در تمام عرصههاست.
ساختار قرونوسطایی آن در تضاد با مقتضیات جامعهٔ امروز ایران است. ازاینروست که دایرهٔ نیروهایی که در لحظهٔ فعلی پیرامون شعارهایی مشخص میتوانند گردهم آیند، بسی وسیعتر است. نیروهای ملی، مترقی، و آزادیخواه وظیفه خطیری در قبال جامعه و میهن بهعهده دارند.( در مرحله کنونی مبارزه با رژیم ولایت فقیه، همه ما هدف مشترکی داریم: نجات تودههای میلیونی از حکومت دینسالار و اشرافسالار و نجات از بحران ساختاریای که دامنگیر جامعه ما است. وقتی از پایان دادن به بحران ساختاری اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و جز اینها سخن بهمیان میآوریم، منظورمان استفاده از روشهای کلاسیک بورژوایی بهمنظور تسکین موقتی بیماری مزمن اقتصادی و بهبود نسبی وضع نیست. خطری که حال و آینده ایران را تهدید میکند بسیار عظیم است. در عصر فن آوری نوین که تحولاتی عظیم در این عرصه اتفاق افتادهاند باید پرسید کشور ما درکجای این عصر ایستاده است؟ بضاعت علمی و فنی میهن ما که زیر سلطهٔ قوانین و مقررات قرونوسطایی اداره میشود در چه سطحی است و با چه معیاری این بضاعت سنجیده میشود؟ در پاسخ آن باید حقایق را موشکافی کرد و در معرض قضاوت مردم قرار داد. باید گفت و تکرار کرد، با داشتن منابع طبیعی فراوان و نیروهای توانمند انسانی بالقوه در کشور، درصورت بسیج همه امکانات و توان خود و درپیش گرفتن راهی صحیح و حسابشده، بهمنظور کسب فن و مهارت تا سطحی که اکنون جهان در آن قرار دارد میتوانیم آماده شویم. آنچه مانع پیشرفت و تواناییهای بالقوه مردم میهن ما میشود، زنجیر استبداد و خودکامگی است. کشور ما را اگر نه صد، حتماً دهها سال عقب نگه داشتهاند. ما بهدرایت، ابتکار، پشتکار، فراست، توانایی و از خودگذشتگی خلقهای ساکن میهنمان اعتقاد عمیقی داریم. ما معتقدیم که دیگر نیروهای ملی و مترقی نیز در این زمینه با ما همرأی هستند.
واقعیت این است که تطابقی معین بین هدفهای مرحلهای نیروهای مترقی و آزادیخواه- نیروهایی که هرکدام آماجهایی متفاوت را در مبارزهشان تعقیب میکنند- بهوجود آمده است. بر این پایه است که بهنظر ما این نیروها میتوانند در جهت دمکراتیزه کردن حیات اجتماعی که منافع فوری همهٔ این نیروها را انعکاس میدهد بهطورمتحد عمل کنند.
این اتحادی است بر سر هدفی معین و در مرحلهای معین! جنبش مردمی سالهاست تشنهٔ این اتحاد است و نیازمند آن است، بنابراین، اتحادی است شرافتمندانه! نیروهای شرکتکننده در این اتحاد بهترک هدفهای برنامهایشان ملزم نیستند. این نیروها هم در این مرحلهٔ معین و هم پس از آن میتوانند ایدئولوژی و برنامهٔ خاص خودشان را تبلیغ و در جهت پیشبرد آن مبارزه کنند. نیروهای شرکتکننده در چنین اتحادی طبعاً هدفهایی فراتر را در برنامههایشان دنبال میکنند و برداشتهایی ویژهٔ خودشان از مقولات گوناگون اجتماعی دارند، اما اینگونه واقعیتها که البته نمیتوان بر آنها چشم بست، نباید سدی بر سر راه تبادل نظر شفاف و کارساز بهمنظور رسیدن به توافق برای همکاری گردد. طبیعی است که بر سر تعبیر “آزادی” بین مبارزان ضد استبداد دینی اختلافنظر وجود دارد و چشم پوشیدن از آن زیانبار است. اما از آن زیانبارتر مطلق کردن این اختلافنظرها و ندیدن نقطهاشتراکها است. ما تکیه کردن و ایستادن بر تفاوت دیدگاهها و مطلق کردن اختلافنظرها و ندیدن نقطهاشتراکها را در راه کسب “آزادی” بسیار زیانبار میدانیم.
حزب ما دست همه نیروهایی که با پیگیری و قاطعیت در جهت تحقق خواستهای مردمی گام برمیدارند، صمیمانه میفشارد و امیدواراست همگی بتوانیم در این شرایط بسیار حساس تاریخ کشورمان آنطور که شایسته است به وظایف خود عمل کنیم. در چنین شرایطی لازمه کار این است که تفرقه و تنگنظری سیاسی را که از مانعهای جدی امروز جنبش است کنار بگذاریم و به پیکار مشترک بر ضد دیکتاتوری و خودکامگی بپردازیم.
امروز اتحاد نیروهای مترقی به ضرورتی فوقالعاده و بیدرنگ تبدیل شده است. این است پاسخ درست به نیازهای فوری جنبش مردمی از سوی نیروهای سیاسی آزادیخواه و مترقی: بسیج گستردۀ نیرو در راه برپایی جبههٔ واحد ضددیکتاتوری و طرد رژیم ولایت فقیه!
نامهٔ مردم