چین ناوشکن آمریکایی را از دریای جنوبی بیرون کرد

ارتش چین یک ناوشکن آمریکایی را از آب‌های جزیره‌ای در دریای جنوبی چین بیرون کرد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شینهوا، ارتش چین ناوشکن هگنز آمریکا را که به صورت غیر قانونی وارد آب‌های منطقه‌ای این کشور در نزدیکی هوانگیان داو شده بود را بیرون کرد. بر اساس این گزارش، نیروهای چینی اعلام ... چین ناوشکن آمریکایی را از دریای جنوبی بیرون کرد

ادامه

آمریکا, جنگ سرد, جهان, چین, خبر, شرق آسیا

قرارداد دفاعی ژاپن و استرالیا؛ آغاز تقابل تازه تسلیحاتی با چین در اقیانوس آرام

روزنامه صبح جنوب چین در گزارشی نوشت: قرارداد ۶.۵ میلیارد دلاری استرالیا برای خرید ناو از ژاپن، علاوه بر تحول راهبردی در جایگاه دفاعی توکیو در معادلات جهانی، پیامی روشن برای مقابله نفوذ چین در منطقه اقیانوس هند و آرام در بر دارد. به گزارش روز چهارشنبه ایرنا از تارنمای روزنامه صبح جنوب چین، قرارداد ... قرارداد دفاعی ژاپن و استرالیا؛ آغاز تقابل تازه تسلیحاتی با چین در اقیانوس آرام

ادامه

آمریکا, استرالیا, امنیتی, انگلیس, ایتالیا, تایوان, جنگ سرد, جنوب شرق آسیا, جهان, چین, ژاپن, فیلیپین, کره جنوبی, گزارش, هندوستان

شی: چین آماده همکاری با برزیل برای ساختن جهانی عادلانه‌تر است

رئیس جمهوری چین در گفت‌وگوی تلفنی با همتای برزیلی خود تاکید کرد که پکن آماده همکاری با برزیل است تا الگویی از وحدت و خوداتکایی در میان کشورهای بزرگ در جنوب جهانی ایجاد کند و به طور مشترک جهانی عادلانه‌تر و پایدارتر بسازد. به گزارش ایرنا به نقل از شینهوا، شی جین پینگ، روز سه‌شنبه ... شی: چین آماده همکاری با برزیل برای ساختن جهانی عادلانه‌تر است

ادامه

آمریکا, اقتصادی, برزیل, بریکس, جنگ تجاری, جنگ سرد, جنوب, جهان, چین

درگیری چین و آمریکا در سازمان ملل بر سر کانال پاناما

آمریکا و چین در سازمان ملل بر سر کانال پاناما درگیر شدند؛ واشنگتن هشدار داد که نفوذ پکن بر این آبراه کلیدی می‌تواند تجارت و امنیت جهانی را تهدید کند، چین هم اتهامات آمریکا را بهانه‌ای برای تصرف کانال خواند. به گزارش ایسنا، این درگیری در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد رخ داد که ... درگیری چین و آمریکا در سازمان ملل بر سر کانال پاناما

ادامه

آمریکا, آمریکای شمالی, آمریکای لاتین, آمریکای مرکزی, استراتژی, اقیانوس آرام, اقیانوس اطلس, امنیتی, پاناما, جنگ سرد, جهان, شرق آسیا, گزارش

شویگو: ناتو می‌خواهد مولداوی را بخشی از زیرساخت نظامی خود کند

دبیر شورای امنیت روسیه در مقاله‌ای برای ریانووستی نوشت، ناتو در حال آماده‌سازی تبدیل کردن مولداوی به یکی از زیرساخت‌های نظامی خود است، بدون آنکه به این کشور ضمانت‌های امنیتی و عضویت رسمی بدهد. به گزارش ایسنا، «سرگئی شویگو» دبیر شورای امنیت روسیه در مقاله‌ای برای ریانووستی نوشت، مقامات غربی در تلاش برای معکوس کردن ... شویگو: ناتو می‌خواهد مولداوی را بخشی از زیرساخت نظامی خود کند

ادامه

اتحادیه اروپا, امنیتی, اوکراین, جنگ سرد, جهان, خبر, روسیه, شرق اروپا, غرب, مولداوی, ناتو

جنگ سرد بازگشته است، ولی اتحاد شوروی نه!

برآمدن روسیه به منزلهٔ نیروی متخاصم نظامی، هیچ ربطی به هدف‌های اتحاد شوروی ندارد. ما باید به اصول انترناسیونالیستی ضدجنگ پایبند باشیم و با ناتو و پوتین، هر دو، مخالفت کنیم، حتی اگر در این شرایط امری ناممکن به نظر برسد.

 

حملهٔ روسیه به اوکراین تکان دهنده است، ولی تعجب‌آور نیست. اگر جنگی باشد که از سال‌ها پیش زمزمه‌اش شنیده شده است، همین جنگ است. در کتابی که به قلم یکی از مقاله‌نویس‌های نشریهٔ مورنینگ استار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، پیش‌بینی شد که اگر جنگ جهانی سومی شروع شود، بر سر اوکراین و در اوکراین خواهد بود. چنین هشدارهایی جدی گرفته نشد، زیرا جهان در آن زمان سرمست از پیروزی سرمایه‌داری و وعده‌های فریبکارانهٔ آن برای “برقراری نظم نوین جهانی صلح‌آمیز” بود.

 

وضعیت روسیه [پس از انحلال اتحاد شوروی] مشابه با وضعیت آلمان پس از صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ بود: خوار و خفیف شده، در آشفتگی اقتصادی، و مورد بی‌اعتنایی و تحقیر آمریکا. به‌سادگی می‌شد دید که درماندگی روسیه همیشگی نخواهد بود و رهبران غرب امپریالیست ممکن است از پیمان‌شکنی سهل‌انگارانه‌‌شان در مورد گسترش ندادن قدرت نظامی خود به سمت شرق، در زمانی که اتحاد شوروی در حال فروریزی بود، متعهد شده بودند، پشیمان شوند. ولی آن برهه، اوج دورهٔ تک‌قطبی بود. به نظر می‌آمد که آمریکا هر کاری می‌خواست می‌توانست بکند. تدوین کنندگان “پروژهٔ قرن جدید آمریکایی”- آنهایی که تهاجم سال ۲۰۰۳ به عراق را ترویج و در نهایت سازمان‌دهی کردند- در چارچوب یکی از هدف‌های کلیدی سیاست آمریکا می‌خواستند مطمئن شوند که اتحاد دوباره “قلمرو شوروی” سابق شکل نخواهد گرفت؛ مبادا که روسیه دوباره به کشور قدرتمند بزرگی تبدیل شود.

 

سلطهٔ جهانی آمریکا به یاری گماشتهٔ بریتانیایی وفادارش، هرچه بود، “نظم قانون‌محور”، آن گونه که امروز مصطلح است، نبود. مردم صربستان، عراق، یا لیبی گواه این امرند. بی‌عدالتی‌های صلح ورسای، توجیه کنندهٔ عمل هیتلر نبود. همان‌طور که امروزه بهانهٔ قدر قدرتی آمریکا توجیه کنندهٔ جنگ پوتین نیست (اگرچه مقایسه با دیکتاتور نازی تشبیهی کودکانه، ولی البته همیشگی، در تبلیغات جنگی است).

 

حمله به اوکراین منجر به وحشت‌های معمول در جنگ شده است- مرگ غیرنظامیان، شهرهای ویران، زیرساخت‌های متلاشی شده، صف‌های عظیم پناه‌جویان. این تهاجم با استدلال‌های بی‌شرمانهٔ امپریالیستی توجیه شده است، از جمله تهدیدِ پایان دادن به موجودیت کشور مستقل اوکراین به این دلیل که اوکراینی‌ها و روس‌ها یک ملت‌اند و بیشترشان در سرزمین‌های سنتی روسیه زندگی می‌کنند. این شاید رویکرد بلوک امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا نباشد، ولی منطق امپراتوری است.

 

مسائل حقوقی بدون شک وجود دارد. از جمله، حق تعیین سرنوشت روس‌هایی که در اوکراینی گرفتار شده‌اند که پس از کودتای “میدان” در سال ۲۰۱۴، فرهنگ و هویت آنها را بیش از پیش نادیده گرفته و در عوض از همدستان نازی‌ها و هولوکاست‌سازان تجلیل کرده است. ولی همان‌طور که بوریس کاگارلیتسکی، سوسیالیست روس، خردمندانه اشاره کرد، بسیاری از مردم خارکف ممکن است از زندگی زیر حکومت روس‌ها خوشحال باشند ، ولی نه از بمباران شدن به دست روس‌ها.

 

برای آنها که دنبال دلیل‌های روشن‌تر برای انگیزهٔ پوتین می‌گردند، حملهٔ گستردهٔ او به بلشویسم و لنین به خاطر گنجاندن اصل تعیین سرنوشت در قانون اساسی شوروی باید کافی باشد. درخواست بی‌طرفی اوکراین، دلیل محکم‌تری است. ناتو در ربع قرن گذشته ثابت کرده است که نه‌تنها ابزار قدرت آمریکاست، بلکه می‌تواند در جنگ‌های تجاوزکارانه و غیرقانونی، از یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹ به بعد، وارد شود. هیچ دولتی در روسیه، هر قدر دموکراتیک، نمی‌تواند به گسترش ناتو تا مرزهایش بی‌اعتنا باشد. ولی درگیری کنونی احتمالاً فقط به تقویت سیاسی ناتو در سراسر اروپا منجر خواهد شد.

 

دولت اوکراین، زیر فشار آمریکا و در گروگان ناسیونالیست‌های نئوفاشیست، نتوانست گام‌هایی ساده‌ همچون پذیرش نوعی بی‌طرفی امن و دادن خودمختاری به استان‌های شرقی بردارد و از جنگ جلوگیری کند. ولی این انفعال، دلیل خوبی برای حل مسائل از راه جنگ نیست. برخلاف درگیری گرجستان در سال ۲۰۰۸ و الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴، دشوار بتوان اقدام‌های امروز پوتین را “واکنشی” تلقی کرد. جنگ گرجستان با حمله به اوستیای جنوبی و جنگ کریمه با سرنگونی رئیس‌جمهور منتخب اوکراین در کی‌یف آغاز شد.

 

به نظر می‌رسد که پوتین، خیلی ساده، از دیپلماسی متزلزل به خشم آمده و در عوض به خشونت روی آورده است. احیای اتحاد شوروی قطعاً جزو هدف‌های او نیست. اگر رئیس‌جمهور روسیه می‌خواست چنین کند، می‌توانست کار را با ملی کردن اموال الیگارشی در روسیه آغاز کند. این امر به همان اندازه محتمل به نظر می‌رسد که دولت فاسد بوریس جانسون، بریتانیا را به جایی ناخوشایند برای ابرثروتمندان جهانی یا به کشوری مهمان‌نواز برای پناه‌جویان تبدیل کند. ده‌ها هزار نفر از مردم شجاع روسیه که علیه جنگ تظاهرات می‌کنند نیز احتمالاً نمی‌خواهند اتحاد شوروی را بازسازی کنند. ولی آنها برای صلح و علیه غارتگری رژیم الیگارشی “در داخل” مبارزه می‌کنند، و همین شروع خوبی است. آنها شایسته همبستگی ما هستند.

 

دشمن ما نیز در داخل است. دیپلماسی بریتانیا کمک زیادی به پدید آمدن این وضع کرده است، و حتی در مقایسه با دولت‌های فرانسه یا آلمان، هیچ کمکی هم به حل آن نکرده است. امروزه، وقتی جانسون یا لیز تراس [وزیر امور خارجه بریتانیا] می‌گویند پوتین “باید ببازد”، دارند به‌صراحت می‌گویند که برای پیشبرد برنامه امپریالیستی خود، آماده‌اند تا آخرین قطرهٔ خون اوکراینی‌ها بجنگند. تنها مهارت آنها در ایجاد جنگ روانی است، که امروزه شدیدتر از زمان حمله به عراق به پیش برده می‌شود. ما از راه به چالش کشیدن این سیاست و هواداران آن در هر دو حزب سیاسی، می‌توانیم به صلح کمک کنیم. جنبش ضدجنگ خواستار پایان دادن به گسترش ناتو و تنش‌زدایی نظامی-سیاسی، همراه با خروج فوری نیروهای روسیه از اوکراین است.

 

اما صلح در دستور کار حزب کارگر بریتانیا نیست. کی‌یر استارمر [رهبر حزب کارگر] در داخل حزب خود نیز با مخالفت جنبش ضدجنگ روبه‌روست که دروغ‌ها و اوهام سوسیال دموکراسی بریتانیا در مورد افغانستان و عراق را به‌درستی افشا کرده است. رهبر خودکامهٔ امپریالیست حزب کارگر باز هم افشا خواهد شد. این جنگی است که روی ویرانه‌های ناشی از شکست طبقهٔ کارگر در جریان است. توبیاس الوود، جنگ‌افروز محافظه‌کاران، که ریاست کمیتهٔ دفاع پارلمان را بر عهده دارد، در مقاله‌ای که نوشت، تجاوز کنونی روسیه را به “ارتش سرخ” نسبت می‌دهد؛ گویی سال ۱۹۹۱ [و انحلال شوروی] هرگز رخ نداده است. در سال ۱۹۴۴، هنگامی که ارتش سرخ مجبور شد وارد اوکراین شود، صدها هزار اوکراینی، از سرباز تا ژنرال، در صفوف خود داشت، و در حکم ارتش آزادی‌بخش، از آن تجلیل می‌شد. بر روی پرچم‌های تبلیغاتی آن تصویر لنین نقش بسته بود که پوتین از او متنفر است. دنیا دائم در حال تغییر است و هیچ دو موقعیتی دقیقاً یکسان نیست.

 

این روزها اصرار به احیای انترناسیونالیسم طبقهٔ کارگر و قدرت سوسیالیستی به منزلهٔ بهترین پاسخ برای بحران کنونی، شاید خیال‌پروری به نظر برسد. ولی گزینهٔ مشخص بهتری وجود ندارد.

نوشتهٔ اندرو موری، رهبر “ائتلاف برای پایان دادن به جنگ”

«نامۀ مردم»

کاخ سفید تحت فشار کنگره و زلنسکی برای بررسی تحویل سلاح‌های زمان اتحاد شوروی به اوکراین

بر اساس گزارش سی.ان.ان، با گذشت حدود سه هفته از حمله روسیه به اوکراین، دولت بایدن هنوز در حال ارزیابی موثرترین راه برای رساندن کمک‌های نظامی به اوکراین بدون زدن جرقه یک جنگ گسترده‌تر است.

ادامه

اتحاد شوروی, امریکا, امریکای شمالی, اوکراین, جنگ سرد, جهان, خبر, روسیه, شرق اروپا, لهستان