وزیر امور خارجه مجارستان گفت که دولت «دموکرات» آمریکا و دوستان لیبرال آنها در اروپا هر کاری میکنند تا صلح اوکراین پس از تحلیف «دونالد ترامپ» رئیسجمهور منتخب آمریکا ناممکن شود. به گزارش ایسنا، «پیتر سیارتو» وزیر امور خارجه مجارستان گفت که دولت آمریکا و اتحادیه اروپا تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا ... مجارستان: دولت بایدن و لیبرالهای اروپا میخواهند صلح اوکراین پس از تحلیف ترامپ را غیرممکن کنند
تولسی گابارد؛ آزمایشگاههای آمریکا در اوکراین باید «فوراً بسته شوند»
مدیر پیشنهادی ترامپ برای منصب ریاست اطلاعات ملی ایالات متحده ضمن انتقاد از دولت بایدن خواستار بسته شدن آزمایشگاههای بیولوژیکی در اوکراین شد. سرهنگ تولسی گابارد، مدیر پیشنهادی دونالد ترامپ برای منصب ریاست اطلاعات ملی ایالات متحده گفت که دولت بایدن از ۲۵ تا ۳۰ آزمایشگاه بیولوژیکی با پاتوژنهای خطرناک در اوکراین و بیش از ... تولسی گابارد؛ آزمایشگاههای آمریکا در اوکراین باید «فوراً بسته شوند»
اسلواکی: تایید حمله به روسیه از سوی آمریکا، امیدها برای مذاکرات صلح را از بین میبرد
رابرت فیکو، نخست وزیر اسلواکی گفت، تصمیم برای حمله به عمق خاک روسیه با استفاده از تسلیحات آمریکایی نشاندهنده “تشدید بیسابقه” تنشها است و مانعی برای مذاکرات صلح درباره اوکراین است. به گزارش دوشنبه شب ایرنا از “تاس”, فیکو افزود: «این تشدید بیسابقه تنشها است، تصمیمی که امیدها برای آغاز هر گونه مذاکرات صلح و ... اسلواکی: تایید حمله به روسیه از سوی آمریکا، امیدها برای مذاکرات صلح را از بین میبرد
چین و برزیل از ارتقای مشارکت راهبردی دو کشور خبر دادند
لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا و شی جینپینگ رئیسان جمهوری برزیل و چین از ارتقای مشارکت راهبردی خود در سطح جهانی خبر داده و بر اولویت دادن به صلح بینالمللی تاکید کردند. به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، داسیلوا که چهارشنبه میزبان شی بود، گفت: چین و برزیل در دنیایی که گرفتار مناقشههای مسلحانه ... چین و برزیل از ارتقای مشارکت راهبردی دو کشور خبر دادند
آمریکا پیشنویس قطعنامه آتشبس غزه را وتو کرد
آمریکا پیشنویس قطعنامه پیشنهادی ۱۰ کشور که خواستار آتشبس فوری، بیقید و شرط و دائم در غزه بودند را وتو کرد. به گزارش ایسنا، «باربارا وودوارد» نماینده انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل، بهعنوان رئیس دورهای این شورا نشست ویژه شورای امنیت برای بررسی شرایط بحرانی در غزه را شامگاه چهارشنبه آغاز کرد. در این ... آمریکا پیشنویس قطعنامه آتشبس غزه را وتو کرد
جامعهٔ بشری در وضعیت خطرناکی است، و مهمترین وظیفه، دفاع از صلح است!
شواهد نگران کننده حکایت از آن دارد که با گذشت هر روز، اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان، شرایط زیست روی کرهٔ زمین، و روابط بین کشورهای جهان بیثباتتر و خطرناکتر میشود. ادامۀ این روند میتواند مردم جهان را با تهدیدهایی مهلک روبهرو کند و جهان و نوع بشر را به نقطۀ برگشتناپذیر هولناکی سوق دهد.
پیشبینی میشود که در چند سال آینده، همراه با افزایش خطر جنگ بین قدرتهای نظامی، و با وخیمتر شدن تغییرات آبوهوایی، معیشت و سلامت بخش بزرگی از مردم جهان آیندۀ تاریکی خواهد داشت. در این روند، اکثریت مردم کشورهای در حال رشد (موسوم به “جنوب”) و همچنین زحمتکشان کشورهای پیشرفته بار اصلی فاجعۀ در حال وقوع را به دوش خواهند کشید. بنا به گزارش سازمان ملل متحد، در حال حاضر ۲٫۷ میلیارد نفر در جهان دچار گرسنگیاند. این حالی است که قیمت مواد غذایی اساسی در جهان با متوسط نرخ ۱۰درصد هر سال افزایش مییابد. حملۀ نظامی روسیه به اوکراین و پیامدهای جنگ اقتصادی آمریکا و اتحادیهٔ اروپا علیه روسیه، یعنی اعمال تحریمهای سنگین برای بیثبات کردن جامعۀ روسیه، در کنار اختلال در تولید کشاورزی و زنجیرهٔ تأمین، موجب وخیمتر شدن وضعیت معیشت و سلامت مردم شده است. تشدید نظامیگری در جهان، دامن زدن به بحرانهای اقتصادی-اجتماعی در پهنۀ جهان، و در سایه قرار گرفتن ضرورت فوری حل بحرانهای همهگیری و آبوهوایی و زیستمحیطی، دنیا را با آیندۀ فاجعهباری روبهرو کرده است.
در ایران در زیر سایۀ دیکتاتوری ولایی و اقتصاد سیاسی بهغایت فاسد و ناعادلانهاش، و با وجود گسترش فقر و آسیبهای اجتماعی گسترده و بحران محیطزیست و بهویژه کمبود آب، مدتهاست که زندگی تودههای زحمتکش به سوی فاجعه کشانده شده است. در حال حاضر چشمانداز روشنی برای حل بحرانهای خانمانبرانداز کنونی در ایران وجود ندارد، زیرا سیاستهای رژیم حاکم در اساس در راستای “حفظ نظام” غارتگر اسلامی تدوین میشود نه با هدف تأمین زندگی شایسته برای زحمتکشان. در برابر بحرانهایی مانند گسترش فقر و نابودی محیطزیست، ایران اکنون عملاً در موقعیت خطرناکی قرار گرفته است. این وضع بر شرایط اقتصادی-اجتماعی جامعه تأثیری منفی میگذارد. سیاستهای ماجراجویانۀ رژیم ولایی در عرصهٔ فناوری هستهیی، سیاست خارجی ضد منافع ملی، و نقش سپاه پاسداران در منطقه و ژستهای توخالی و خطرناک فرماندهان آن نیز که به تنشهای منطقه دامن میزند، کشور ما را در مجموع در وضعیت بسیار دشواری قرار داده است.
در مذاکرات وین، در زیر فشارهای اقتصادی و تحریمهای آمریکا از جمله بر سر نقش سپاه، سران رژیم ولایی و در رأس آنها خامنهای با سردرگمی و بلاتکلیفی روبهرو شدهاند، بهویژه که از حمایت مردمی داخلی نیز برخوردار نیستند. فشارهای سازماندهی شدهٔ برخی از کشورهای عربی و اسرائیل بر سر نقش سپاه در منطقه نیز موجب مختل و معطل شدن مذاکرات برجام شده است.
افت سطح زندگی اکثریت مردم، افزایش بیثباتی، و نبود گزینهٔ مترقی اقتصادی و سیاسی در مقابل رژیم حاکم، از جمله عاملهای اصلی ظهور و رشد جریانهای خطرناک سیاسی و رفتارهای ناهنجار اجتماعی بر محور انواع تبعیض و نفرتپراکنی در جامعه است. ظهور و رشد جریانهای سیاسی راست افراطی نوفاشیستی بر محور خارجیستیزی و اسلامهراسی در دو دهۀ گذشته در شماری از کشورهای غربی، از نمادهای مشخص این روند خطرناک بوده است. در کشور ما، رواج یافتن برخوردهای زشت به مهاجران افغان و بدرفتاری با آنها، و بیحقوقی این مهاجران در جمهوری اسلامی ایران، از نمونههای دیگر است. این امر نشان میدهد که چرا و چگونه بر اثر جنگ و آوارگی و تخریب زندگی مادّی انسانها، و در نبود گزینههای سیاسی مترقی، در نهایت جامعه میتواند دستخوش تأثیرگذاری جریانهای سیاسی ضدمردمی تنشآفرین و جنگافروز شود.
برخلاف هیاهوی رسانههای کشورهای غربی و تحلیلهای سطحی که در کشور ما نیز کم نیست، ریشهٔ اصلی روند پُرشتاب وخیم شدن بحران سیاسی-اقتصادی جهان، تجاوز و جنگ اخیر روسیه در اوکراین نیست. نقطهٔ آغازین آنچه امروزه در اوکراین میگذرد، در برنامهریزی و تصمیمهای آمریکا برای آغاز دور جدید سیاستهای نظامیگرایانه در سطح جهان و تأمین سرکردگی این قدرت امپریالیستی است.
دور جدید نظامیگری آمریکا از زمان ریاستجمهوری جورج بوش و اوباما در منطقهٔ خاور دور آغاز شد که هدف اصلیاش مهار کردن جمهوری خلق چین است که اکنون دومین قدرت اقتصادی بزرگ جهان است. در دورۀ ترامپ، این سیاست در ابعاد اقتصادی و نظامی بزرگتر و به صورت خشن و عریان پیش برده شد. بهرغم شکست ترامپ و گروهبندیهای راست افراطی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، از یک سال پیش تا کنون، در پی تشکیل “پیمان نظامی کواد” (چهارگانهٔ آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا) و امضای قرارداد آمریکا و بریتانیا (پیمان آکوس) به منظور ساختن زیردریایی اتمی برای استرالیا- در منطقهٔ جغرافیایی نزدیک به چین- سیاست “چرخش به سوی آسیا” و نظامیگری در خاور دور در دولت بایدن ابعاد وسیع و خطرناکی به خود گرفته است. بنابراین، بهدرستی میتوان گفت که حتی در نبود تهدید مستقیم نظامی از جانب دیگر ابرقدرتهای نظامی (روسیه یا چین) و مستقل از اینکه جناح راست افراطی یا لیبرالها در دولت آمریکا باشند، گسترش برنامههای نظامیگرایی عنصری ثابت و تغییرناپذیر در روند حفظ و تقویت سرکردگی و رهبری امپریالیسم آمریکا در جهان بوده است. به دلیل تضعیف موقعیت اقتصادی آمریکا در دو دهۀ اخیر، این سیاست نظامیگری در کنار اعمال تحریمهای مالی-بانکی، به سیاست محوری آمریکا تبدیل شده است.
واقعیت انکارناپذیر آن است که تصمیم نابخردانه و سؤالبرانگیز رهبری روسیه در حملۀ نظامی به اوکراین و اشغال غیرقانونی آن کشور، نتیجۀ برعکس داشته و باعث شتابگیری نظامیگری و حتی تقویت ناتو شده است. این روند فرصت مناسبی را برای حفظ و تقویت موقعیت سرکردگی دلخواه امپریالیسم آمریکا از طریق دامن زدن به “جنگ سرد” جدید، تشدید مسابقهٔ تسلیحاتی، فروش گستردهٔ تسلیحات، و گسترش پایگاههای نظامی در اروپا فراهم آورده کرده است. واقعیت انکارناپذیر دیگر اینکه راهاندازی این جنگ، امنیت روسیه در برابر تهدیدهای ناتو را تأمین نکرده است و برخلاف برخی خوشبینیهای بیپایه، امکان آن کمتر هم شده است. دیگر اثر نامطلوب این تهاجم نظامی این است که جنبش رو به رشد صلح و ترقیخواهی و مبارزه برای منع ساخت و کاربرد سلاحهای هستهیی و مقابله با خطر سیاستهای امپریالیستی آمریکا و ناتو، اکنون در “دفاع از صلح” با چالش روبهرو شده است. تحولات جاری در شرق اروپا فرصتی طلایی برای جریانهای جنگطلب- تا حد تأثیرگذاری بر افکار عمومی برای توجیه جنگافروزی و نظامیگری- ایجاد کرده است.
تصمیم سؤالبرانگیز رهبری روسیه در حمله به اوکراین، به محافل امپریالیستی این امکان را داده است که به بهانۀ دروغین “دفاع از دموکراسی”، و در شرایط سانسور شدید رسانهیی، بتوانند نهتنها ضرورت گسترش نظامیگری، بلکۀ ایدۀ منفور و منسوخ استفاده از سلاح اتمی را به طور وسیع و مؤثر در افکار عمومی احیا کنند. روشن است که رهبری روسیه، یا به بیان رسانههای غربی شخص پوتین، ریشهٔ مستقیم بروز این دور از نظامیگرایی نیست، بلکه رخدادهای روسیه و اوکراین در عمل به تحقق و پیشبُرد برنامههای راهبردی امپریالیسم آمریکا و بریتانیا کمک مؤثری کرد.
باید توجه داشت که در بازهٔ زمانی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۸ (۱۳۸۱ تا ۱۳۹۷) بهرغم اعتراضهای مکرر روسیه، چین، و شماری از نهادهای بینالمللی، دولتهای آمریکا با خروج یکجانبۀ از “پیمان موشکهای ضد بالیستیک” (۲۰۰۲) و بعداً با خروج از “پیمانهای منع موشکهای هستهیی میانبُرد” (۲۰۱۸) جهان را به فاجعهٔ جنگ هستهیی نزدیکتر کردند. دستور ماجراجویانه و خطرناک اخیر شخص ولادیمیر پوتین در مورد آمادهباش نیروهای هستهیی روسیه و ایجاد وحشت در میان مردم جهان، جانی تازه به جریانهایی داد که حل بحرانهای ساختاری سرمایهداری جهانی و بهویژه حفظ موقعیت سرکردگی آمریکا را در استفاده از سلاح هستهیی میدانند.
جهان اکنون در حالی در وضعیتی بسیار بیثبات و خطرناک قرار میگیرد که در سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۶) اکثریت قاطع کشورهای غیرهستهیی در سازمان ملل متحد “پیمان ممنوعیت جنگافزار هستهیی” تا حد حذف آنها را تصویب کردند، و در سالهای اخیر، نیروهای مترقی توانستند دفاع از صلح و ضرورت از بین بردن سلاحهای هستهیی را به آرمان و جنبشی بسیار قوی و جهانی تبدیل کنند. اما اکنون جریانهای جنگطلب و رسانههای وابسته به آنها نهتنها موفق شدهاند جنگ و استفاده از سلاح هستهیی را دوباره مطرح کنند، بلکه اکثر رسانههای مهم غربی و حزبهای سوسیال دموکرات لیبرالها نیز بدون توجه به زندگی و جان انسانها، با آنان همزبان شدهاند.
در کشورهای غربی، جنبش و نیروهای مترقی ضدامپریالیستی و ضدجنگ به اتهام “جانبداری از پوتین” هدف حملههای یکپارچه قرار دارند که یا از ناتو دفاع کنند یا از روسیه، و اغلب به موضع تدافعی کشیده شدهاند. جالب آنکه از طرف دیگر، بخشهایی از نیروهای چپ نیز در حمایت از حملۀ روسیه به اوکراین یا در حمایت از ناتو، مبارزه برای صلح بدون جانبداری را تقبیح میکنند. هر دو طرف، با وجودِ داشتن مواضع متضاد دربارهٔ جنگ، مدعیاند که جنگ روسیه در اوکراین به قول خمینی نوعی “نعمت” برای پیروزی ایدههایشان است. گویی برای اینان، رسیدن به هدف نهایی- ظاهراً جهان غیر تکقطبی- استفاده از هر وسیلهای از جمله جنگ ویرانگر و خونریز را توجیه میکند. یک طرف از راه نظامیگری با هدف غلبۀ “دموکراسی غربی” میخواهد جهان را به سوی “رستگاری” ببرد، و دیگری تصور میکند امپریالیسم را میتوان و باید از راه قدرت و برخورد نظامی (آن هم با راهاندازی جنگ در کشور ثالث) شکست داد، و گویا حتی سوسیالیسم در روسیه را احیا کرد!
جامعهٔ بشری امروزه با خطر مهلک رو به افزایشی مواجه است چون امپریالیسم آمریکا بهجز گسترش نظامیگرایی از طریق افزایش توان هستهای و اعمال جنگ اقتصادی و تحریمهای کمرشکن به پشتوانهٔ دلار، گزینهای دیگر برای حفظ سرکردگی دلخواه خود در جهان ندارد. طرفهای مقابل آمریکا، بهخصوص چین و روسیه، نیز ناگزیر برای بازداشتن خطر آمریکا تا حد امکان توان نظامی خود را گسترش میدهند. در دور تازهٔ مسابقهٔ تسلیحاتی تحمیلی آمریکا، توجه به مهمترین و خطرناکترین چالشهای نوع بشر، بهویژه بحران همهگیری کنونی و بحران زیستمحیطی و آبوهوایی، از دستور کار اصلی خارج میشود. این وضعیت مستقیما ناشی از بحران تمامعیار سرمایهداری جهانی و موقعیت رو به تزلزل سرکردگی امپریالیسم آمریکاست که آن را به خشونت و بربریت میکشاند. مهم اینکه بخشهای اصلی و عمدۀ محافل حاکم و قشر ممتاز سیاسی و اقتصادی قدرتهای امپریالیستی و بهویژه آمریکا خودشان خوب میدانند که در مقابل دو بحران اصلی بههمپیوسته، هیچ راهحلی به سود بقای حیات و زندگی اکثریت زحمتکش ندارند:
۱) تا سال ۲۰۳۰ (۱۴۰۹) بر اثر افزایش دمای کرهٔ زمین تا بیشتر از ۱٫۵ (و حتی تا ۲ یا ۳) درجهٔ سانتیگراد، تغییرات آبوهوایی و زیستمحیطی وارد مرحلۀ بازگشتناپذیر ویرانگری خواهد شد که علاوه بر نابودی جان و زندگی میلیونها انسان، سیل عظیم آوارگان و گرسنهها و پناهجویان اقتصادی از کشورهای موسوم به “جنوب” به سمت کشورهای پیشرفتهتر را به دنبال خواهد داشت.
۲) نظام سرمایهداری بر پایۀ گرایش نولیبرالیسم اقتصادی و در چارچوب جهانیسازی و مسلط شدن کلان سرمایههای انحصاری و مالی، بیش از پیش به نظام انگلی تباهیآوری تبدیل شده است. عملکرد آن منحصراً به سود لایههای بالایی و ابرثروتمند، یعنی الیگارشهای پُرقدرت سیاسی-نظامی و مالی و فناوری پیشرفته در آمریکا و در پهنۀ جهان است. در اوضاع کنونی، “اصلاح” این نظام از راه انجام اصلاحات سوسیال دموکراتیک و تشکیل دولتهای رفاه سرمایهداری مثل گذشته عملی نیست، و عملکرد آن در دامن زدن به بیثباتی اجتماعی و گسترش فقر از جمله در خود کشورهای سرمایهداری پیشرفته، و نظامیگری و تخریب محیطزیست توقفناپذیر شده است. بهرغم وجود سرمایههای عظیم مادّی و انسانی و دسترسی به فناوریهای پیشرفته در جهان که میتواند در خدمت رفاه و زندگی شایسته اکثریت مردم باشد، قشرهای ممتاز در محافل حاکم قدرتهای بزرگ سرمایهداری و از جمله جریانهای راستگرا، سوسیال دموکرات، و لیبرال دموکرات، اقدام مؤثری برای نجات جامعهٔ بشری نمیکنند. برای آنان گزینۀ نظامیگری یکی از راههای اصلی باقیمانده برای حفظ نظام سرمایهداری به هر بهایی است.
بر این اساس، حزب تودۀ ایران معتقد است که مهمترین وظیفۀ فوری نیروهای مترقی و بهویژه کمونیستها، دفاع قاطعانه از صلح جهانی با هدف قدرتمند کردن جنبشهای دفاع از دموکراسی مردمی و عدالت اجتماعی و حفظ محیطزیست است. دفاع از صلح یکی از مهمترین عرصههای مقابله با نظام جنگافروز سرمایهداری معاصر و نظامیگری کشورهای امپریالیستی است که تهدیدی برای همهٔ مردم دنیاست. در نبود صلح، هر نوع تلاش برای حل کردن چالشهای فراروی بشر مختل و حتی متوقف، و جهان از تلاش برای دستیابی به بدیلی انسانی- سوسیالیسم- محروم میشود. در این صورت، آیندۀ نوع بشر در کژراههای فاجعهآمیز قرار خواهد گرفت.
«نامۀ مردم»
آزمایشگاه شیمیایی آمریکا در اوکراین باعث نگرانی جهانی شده است
دیپلمات ارشد چین در سازمان ملل اعلام کرد که اطلاعات درباره آزمایشگاههای شیمیایی آمریکا در اوکراین باعث نگرانی بزرگ جهانی شده است.
بیانیۀ مشترک؛ زنده باد صلح! نه به جنگ!
ما [امضا کنندگان از] حزب کمونیست پرتغال، حزب کمونیست بریتانیا، حزب کمونیست اسپانیا، حزب تودهٔ ایران، با توجه به وقایعی که به تهاجم نظامی فدراسیون روسیه در اوکراین منجر شد، اعلام میکنیم که ما در اروپای شرقی، در اوکراین، شاهد وضعیت جنگ هستیم؛ جنگی که فوری باید بیدرنگ متوقف شود و هرگز نمیبایست شروع میشد. ... بیانیۀ مشترک؛ زنده باد صلح! نه به جنگ!
وال استریت ژورنال: زلنسکی چند روز پیش از حمله روسیه پیشنهاد صلح را رد کرد
وال استریت ژورنال گزارش کرد، صدراعظم آلمان تنها چند روز پیش از آغاز حمله نظامی روسیه به زلنسکی فرصتی برای صلح پیشنهاد کرد اما رئیس جمهوری اوکراین این پیشنهاد را نپذیرفت.
فرمان پوتین برای محدود کردن ویزای ورود شهروندان کشورهای «غیر دوست» به روسیه
رئیسجمهور روسیه فرمانی را امضا کرد که بر اساس آن محدودیتهایی برای اعطای ویزای ورود به روسیه برای شهروندان کشورهای «غیردوست» اعمال میشود.