بریتانیا در دهههای اخیر و پس از پایان جنگ سرد تغییرهای سیاسی مهمی را از سر گذرانده است. هفده سال حکومت حزب محافظهکار از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۷ و سپس از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ در آن کشور، در شرایط تغییر موازنهٔ تعیینکنندهٔ نیروها در جهان پس از فروریزی دولتهای سوسیالیستی، پیامدهای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی مهمی داشته است.
نیروهای راست افراطی و فاشیستها از دههٔ ۱۹۳۰ تا حدود دو دههٔ پیش حضور مستقیم، محسوس، و سازمانیافتهای در آن کشور نداشتند و عملاً حزب محافظهکار بود که عمدهترین نیروهای راست و از جمله برخی گرایشهای راست افراطی را نمایندگی میکرد. اما در دو دههٔ گذشته تغییرات چشمگیری در بافت سیاسی بریتانیا پدید آمده است. در انتخابات پارلمانی بریتانیا در روز ۱۴ تیر امسال حزب رفورم (اصلاحات) چهار میلیون رأی به دست آورد و پنج کرسی نمایندگی پارلمان را از آنِ خود کرد. گرچه در این انتخابات پارلمانی حزب محافظهکار شکست سختی خورد و سوسیال دموکراتهای راست حزب کارگر با اکثریت چشمگیری سلطهٔ سیاسی کاملی زیر رهبری “استارمر”، نخستوزیر جدید، به دست آوردند، نیروهای راست مصمماند به هر صورتی که بتوانند از انجام دگرگونیهای پایهیی جلوگیری کنند. تجربه نشان داده است که هرگاه سرمایهداری با بحرانی جدّی روبهرو میشود، نیروهای راست افراطی و فاشیستمآب را مستقیم و غیرمستقیم به صحنه میآورد تا مبادا نیروهای چپ و ترقیخواه زحمتکشان و طبقات و قشرهای آسیبدیده از بحران را جلب و برنامههای خودشان را پیش ببرند. اکنون، در بریتانیا، نیروهای راست افراطی و متمایل به فاشیسم با امید به بهرهگیری از مواضع متزلزل رهبری راست سوسیال دموکراسی حزب کارگر در اتخاذ سیاستهای مردمی رادیکال و مؤثر میکوشند که با تداوم نولیبرالیسم اقتصادی و با مانعتراشی در راه هر گونه تغییر سیاسی-اجتماعی- هر چند جزئی باشد- تغییر جهت تعیینکنندهای در نظام اقتصادی-سیاسی بریتانیا به سود زحمتکشان صورت نگیرد. عمدهترین سلاحهای آنها در آغاز به کار دولت کارگر حمله به قوانین مهاجرت کشور، فشار برای اخراج پناهجویان، راه انداختن کارزارهای ضدّ رنگینپوستها و مسلمانان، جلوگیری از تغییر سیاستهای راست موجود در ارتباط با کارگران و بازار کار، و محدود کردن عرصهٔ فعالیت اتحادیههای کارگری و مبارزهٔ سرسختانه با احیای نفوذ آنها در صنایع و مراکز کاری است. حمله یک نوجوان سیاهپوست روانپریش بریتانیایی به یک باشگاه تابستانی مخصوص کودکان ۶ تا ۱۱ ساله در شهر “ساوت پورت” در روز ۸ مرداد منجر به کشته شدن سه کودک ۶ و ۷ و ۹ساله و مجروح شدن چند کودک دیگر و چند مربی باشگاه به دست این نوجوان شد. همین حمله بهانهٔ مطلوبی شد برای به میدان آمدن نژادپرستان و نیروهای راست افراطی. در کمتر از ۲۴ ساعت، رسانههای اجتماعی نیروهای راست افراطی این شایعه را در کشور رواج دادند که یک پناهجوی مسلمان وابسته به جریانهای تروریستی اسلامگرا به باشگاه تابستانی کودکان حمله و در آنجا کشتار کرده است. این حقیقت که این نوجوان متولد بریتانیا و شهروند آن کشور است، در خانوادهای مسیحی به دنیا آمده است، و بیمار روانی مادرزاد است بههیچوجه برای سازماندهندگان این کارزار فاشیستی اهمیتی نداشت. آنها هدف دیگری را دنبال میکردند. این دامن زدن عمدی به جوّ ضدّ پناهجویان و مهاجران از کشورهای خاورمیانه و آفریقا، که بر پایهٔ سیاستهای دهها سالهٔ حزب محافظهکار تنظیم شده است، در فاصلهٔ کوتاهی به راه افتادن تجمعها و تظاهرات متعدد نیروهای راست در چند شهر بریتانیا فرارویید. هدف راستگرایان تحریک احساسات اقشار کمآگاه و محروم حاشیهٔ جامعه، سازماندهی حمله به پناهجویان، حمله به مراکز خدمات رسانی دولتی مسئول امور پناهندگان، و ایجاد جوّی مسموم در جامعه بود. گویا منشأ بحران نه نظام سرمایهداری، بلکه مهاجران و رنگینپوستان و اقلیتهای دینیاند. در فاصلهٔ روزهای ۹ تا ۱۳ مرداد، مساجد و مغازههای مسلمانان و اقلیتهای نژادی و هتلها و خوابگاههای پناهجویان در چند شهر مورد حمله قرار گرفت و حتی به آتش کشیده شد. به نظر میرسید نیروهای پلیس محلی از لحاظ امکانات و آمادگی عملیاتی قادر به مهار کامل اعمال غیرقانونی و تبهکارانهٔ نیروهای راست افراطی نبودند. در روز چهارشنبه ۱۰ مرداد، نیروهای فاشیست با بسیج کردن پانزده هزار تن از سرسپردگان و حامیانشان گردهماییای در مقابل دفتر و محل اقامت نخستوزیر و وزارتخانههای مهم بریتانیا سازمان دادند که در نهایت به درگیری و مداخلهٔ پلیس انجامید. اغراق نیست اگر بگوییم که این ساعتهای وحشتزا حاکی از شکلگیری تراژدی بزرگی بود. در آن روزها حتی امکان وقوع جنگ داخلی مطرح شد.
در چنان شرایطی، رهبری ترقیخواه برخی از سندیکاهای بزرگ کارگری کشور ،که معمولاً شمار چشمگیری از اعضایشان از نسلهای مهاجر پس از جنگ جهانی دوم هستند، به میدان آمدند و بر تعهد خود به دفاع از جوامع مهاجر و زحمتکشان رنگینپوست تأکید کردند. در مدتی کوتاه، با بسیج شدن نهادهای اجتماعی داوطلب خدمات به زحمتکشان و محرومان و بهویژه رنگینپوستان و مهاجران و پیوستن آنها به نیروهایی که سندیکاها بسیج کرده بودند، جبههٔ مشترک خودجوشی از نیروهای مردمی شکل گرفت و شروع به پس راندن نیروهای فاشیست از خیابانها کرد. روز چهارشنبه ۱۷ مرداد اوج تقابل نیروهای مردمی با راستگرایان بود. در برخی از شهرهای بزرگ بریتانیا، که نیروهای راست افراطی برای به نمایش گذاشتن قدرتشان و حمله به مساجد و مراکز زندگی پناهجویان برنامهریزی کرده بودند، حضور دهها هزار نیروی مردمی مانع هرگونه قدرتنمایی و اقدام فاشیستی آنها شد. اقشار مردمی متحد ثابت کردند که شکستناپذیرند. در روزهای جمعه و شنبه ۱۹ و ۲۰ مرداد، نیروهای راستگرا با صرفنظر کردن از برگزاری تظاهرات و ایجاد وحشت عقبنشینی کردند و شکست را پذیرفتند.
اکنون توان مبارزهجویی مردم روند اوضاع را تغییر داده است. تهدید شورشهای فاشیستی تمام نشده است، اما نژادپرستان بسیار منزویتر از روزهای قبل از چهارشنبه شب هفتهٔ پیش به نظر میرسند.
حتی کسانی که معمولاً با تظاهرات خیابانی موافق نیستند تلاش و اقدامی که صدها هزار نفر را در شهرهای بزرگ بریتانیا مانند بریستول، نیوکاسل، والتهامستو (منطقهٔ شمال شرقی لندن)، بلفاست در (ایرلند شمالی) برای مقابله با نیروهای فاشیست به خیابانها آورد ستایش کردند.
مارک رولی، فرمانده پلیس کلانشهر لندن، در سخنانی نقش اعتراضهای مردمی در جلوگیری از خشونت راست افراطی و حمله به جوامع رنگینپوست و مسلمانان را تأیید کرد. او گفت: “بهصراحت میگویم که نمایش اتحاد جوامع با یکدیگر چالشهایی را که با آنها مواجه بودیم از سر راه برداشت […] و ترس از این را که راست افراطی به بینظمی و اغتشاش در جامعه دامن بزند کاهش داد.”
از این شگفتانگیزتر اینکه روزنامههای راستگرایی مانند تایمز و دیلی مِیل و اکسپرس، که اغلب مشهور به دمیدن در شعلههای نفرت از چپ و بهویژه علیه مهاجران و پناهجویاناند، همگی در صفحات اول با احترام و ستایش از تجمعهای مردمی ضدّنژادپرستی یاد کردند.
اکنون که بزرگترین نیروی پلیس بریتانیا (در پایتخت) و اکثر روزنامههای مهم آن کشور از تظاهرات خیابانی سازماندهیشدهٔ نیروهای فعال چپ، بهویژه فعالان کارزار مقابله با نژادپرستی، ستایش کردهاند، برای اقتدارگرایان در دولت سختتر خواهد بود که از شورشها بهعنوان بهانه برای سرکوب گستردهٔ تظاهرات عمومی استفاده کنند. درس بزرگ سازماندهی نیروهای مردمی در این برهه این بود که تظاهرات متقابل مردمی در دفاع از مهاجران ارزنده و بیشک مؤثر است. بخشهایی از جامعه که مورد تهدید فاشیستها هستند اکنون میدانند که چه نیروهایی در کنار آنها هستند و از حقوق آنها دفاع میکنند. راست افراطی پیش از ورود احتمالی دوباره به چنین عرصههایی باید خوب فکر کند و این تغییر توازن نیروهای به زیان خودش را در نظر داشته باشد. همانطور که دانیل کبد، دبیرکل اتحادیهٔ سراسری معلمان و فرهنگیان، اخیراٌ در یکی از بزرگترین تظاهرات سازماندهیشدهٔ نیروهای مردمی و چپ گفت، “آنها [نیروهای راست افراطی] در والتهامستو راه به جایی نخواهند برد.”
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۱۴، ۲۲ مرداد ۱۴۰۳