جنی کلگ، تحلیلگر ترقیخواه مطلع در امور مربوط به چین، همزمان با گسیل ناو هواپیمابر “کویین الیزابت”- مجهز به جنگندههای آخرین سیستم- بهسوی دریای چین جنوبی، از خطرهای نهفته در این مانور تحریکآمیز خبر میدهد.
,گروه ضربت ناو هواپیمابر اچاماس کویین الیزابت قرار است در نخستین سفر دریاییاش راهی مسیر آبهای دریای چین جنوبی شود.
این سفر که بزرگترین صفآرایی و گسیل نظامی این کشور در طول دههها است، نماد جهتگیری آیندۀ بریتانیا برای نسل آینده خواهد بود که بازنماییای روشن از رؤیای “جهانگستری” بریتانیا با پیشتازی نظامی به سوی هند و اقیانوس آرام است. در این اقدام، نمایی مشخص از غرور امپراتورمآبانه وجود دارد که در همآوایی خیالپردازانه و متوهمانه با ناسیونالیسم نیروهای دستراستی بریتانیا قرار گرفته است. اما این بازگشت به “شرق کانال سوئز” از سوی بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، بازگشتی که در سناریوی جدید جنگ سرد با چین اهمیتی خاص پیدا میکند، بخش خطرآمیز این حرکت است.
این ناو هواپیمابر بسیار غولآسا است و پهنای باند پرواز آن بهدرازای سه زمین فوتبال است. این ناو با بهروزترین فناوریها و ۱۸ فروند جنگندۀ نظامی از نوع اف ۳۵ که دهتای آنها به نیروی هوایی ایالات متحده تعلق دارند، مجهز است.
با این گروه، سه ناوشکن همراه است که باز هم یکی از آنها آمریکایی است، دو ناوچه و یک زیردریایی اتمی مجهز به موشک توماهاک نیز در میانشان هستند.
بهای این تسلیحات نیز کلان است: دو ناو هواپیمابر بیش از ۶ میلیارد پوند به اضافۀ یک میلیارد پوند بهای جنگندههای اف ۳۵ است.
انگلیس قرار است رویهم ۱۳۸ فروند از این جنگندهها را بهبهای ۱۳ میلیارد پوند دیگر خریداری کند. چنین هزینهای سوءِ تخصیص هنگفت اعتبار از منابع مالی است که بخش عمدۀ آن با چلاندن مالیاتدهندگان بهاسم ریاضت اقتصادی گرفته شده است. هزینه جاری این گروه با ۱۶۰۰ نفر خدمه بهتنهایی برابر با ۱۵ درصد بودجۀ نظامی دولت یا رقم تخمینیای معادل حدود ۸ یا ۹ میلیارد پوند است.
مسیر این سفر دریایی از مدیترانه، کانال سوئز، خلیج [خلیج فارس]، دُور تا دُور شبهجزیره هند و سپس از طریق آبراه مالاکا به سمت دریای چین جنوبی است، مسیری که شماری از نقطههای درگیری و کشمکش در آن قرار دارند.
این سفر دریایی ۲۸ هفتهای از ۹۰ بندر در ۴۰ کشور میگذرد که بیش از یکپنجم کشورهای جهان را در بر میگیرد و هدف اصلی آن بازسازی مناسبات نظامی و دیپلماتیک است. در کنار جتهای جنگنده، ناوچهها و آخرین فناوری دریانوردی، بالگردهای مرلین و پهبادها، و بخشی هم شامل فروش جنگابزارو تقویت بیشتر مجتمع نظامی- صنعتی بریتانیا است که شرکت “بی ا ای سیستمز” ( (BAE Systems) قرار است به ژاپن و کرۀ جنوبی در ساخت جتهای جنگنده کمک کند. گروه ضربت در طی مسیر به کانون رزمآزمایشهایی مختلف منطقهای تبدیل خواهد شد. تمرین نظامی که برای دریای چین جنوبی برنامهریزی شده با همراهی ایالات متحده و چه بسا کشورهایی دیگر و شاید حتا ژاپن انجام گیرد که بسیار تحریکآمیز و خطرناک خواهد بود.
این منطقه که بشکهٔ باروتی را میماند با پرسۀ کشتیهای جنگی و گارد ساحلی ریسک بالایی برای رخدادهای ناگوار بهوجود میآورد چندان که میتواند بهسرعت به جنگی کامل و تمامعیار تبدیل گردد، جنگی که در صورت شعلهور شدن بناچار انگلیس را به جنگ با کشوری دیگر با بمب اتمی خواهد کشاند.
طرح بریتانیایی جهانگستر سالها درحال شکلگیری بوده است: تصمیم به ساخت ناوهای هواپیمابر و نوسازی ترایدنت در همان محلی که تونی بلر- نخست وزیر پیشین- فرمان حمله به عراق را صادر کرد، گرفته شد. جانسون پس از برگزیت قول داد که بریتانیا به جای راستینش یعنی قدرتی مستقل و پیشتاز در جهان برخواهدگشت. چنانکه از همراهی نیروهای نظامی ایالات متحده و افزارهای نظامی آن برای تقویت بنیۀ نظامی ناو کویین الیزابت میتوان مشاهده کرد این ادعا از حقیقت بسیار بهدور است. نهادهای بازنگری جامع امنیت، دفاع، رشد، و سیاست خارجی دولت محافظهکار کشور هماکنون چین را رقیبی ساختاری ارزیابی میکنند که “رفاه، امنیت، و ارزشهای انگلیس را به چالش میطلبند.”
سمتگیری هند و [کشورهای] اقیانوسآرامی در چارچوب طرحهای ایالات متحده برای برپا کردن “ناتوی آسیایی”ای است که از سوی دونالد ترامپ در گفتوگوی امنیتی چهارگانه بهنام “کواد” بین استرالیا، ایالات متحده، ژاپن، و هند پیشنهاد شد. هدف از این گروهبندی بدون انسجام، کشانیدن هند به رابطۀ نزدیکتر با ایالات متحده بود. از اینروی، نام هند و اقیانوس آرام از چشمانداز این هدف نشئت میگیرد. اکنون دیپلماسی چهارگانه “کواد” از سوی بایدن در اولویت قرار گرفته است. او طی صد روز نخست آغاز ریاست جمهوریاش در کاخ سفید، گفتگوی “کواد” را به نشست سران کشورها ارتقا داد. همزمان او موفق شد ژاپن را در تمرینهای نظامی بگنجاند که از اهمیت یافتن بیشتر سیاست کواد نشان دارد.
رییسجمهور بایدن تا بهحال سیاستهای کلیدی ترامپ در مورد چین را تغییر نداده است: نه در رابطه با وضع مالیات بر واردات و صادرات، نه دربارهٔ محدودیتهای اعمال شده بر شرکتهای فناوری چینی، و حفظ این نقطهنظر که چین “بزرگترین چالش راهبردی” برای ایالات متحده آمریکا است.
او حتا با گسیل کشتیهای جنگی و ناوچهها به تنگۀ تایوان۱، و درپیش گرفتن افزونتر رویکردهای ایدئولوژیکی به کارزار فشار بر چین سرعت بخشیده است، او بهوضوح قصد دارد بر ضد چین بهمنزلهٔ تهدیدی برای موجودیت کل جهان افکارعمومی بینالمللی را تغییر دهد.
دستگاه حاکمۀ ایالات متحده پس از ارزیابی به این امر پی برده است که دوران نظم تکقطبی بهسر آمده است و دیگر اینکه چین بهوضوح توان تاب آوردن در برابر فشار ترامپ را داشته است. جنگاوران دوآتشهٔ جنگ سرد درحالی که بهاین دریافت رسیدهاند که ایالات متحده دیگر بهتنهایی از پس این رویارویی- با چین- برنخواهد آمد درحالی که به متحدان کلیدیشان فراخوان میدهند بلوک مجزای اقتصادی، فناورانه، و نظامیای تشکیل دهند- یک “نشست سران دمکراسیها” بهصف شده بنا بر اولویتهای “نخست آمریکا” و مشارکت داشتن در هزینههای برنامه نشست- آن چنان که بر چین فشار کافی وارد آید و بهزانو بیفتد و تابع رهبری ایالات متحده گردد. استراتژی خاص و متفاوت بایدن بهمنظور سد نفوذ جهانی چین در از نو درخواست دادن به ناحیههای آسیا آشکار میگردد که ناظر بر ویرانسازی نهایی سنگ بناهای نظم پس از جنگ دوم و پسا استعماری این منطقهها است و عبارتند از: در ناحیهٔ خاورمیانه، تفرقه بین کشورهای حاشیۀ خلیج فارس و اسرائیل بر سر مسئلهٔ فلسطین، تخریب اصول عدم تعهد دیرینهٔ هند، تخریب استقلال نظامی آسیای جنوب شرقی، و تخریب مادۀ ۹ قانون اساسی ژاپن معروف به بند صلح که حق حاکمیت به توسل به جنگ را مردود میشمارد. اعلام اینکه “بریتانیا برمیگردد” در حین سفر در مسیر آسیا از راه خاورمیانه، هند، جنوب شرقی و شرق آسیا، گروه ناو هواپیمابر در واقعیت امر دستور نشست “جنگسالار” را دربارهٔ تقسیم جهان ارائه میدهد. بریتانیای جهانگستر حضور نظامیاش در خاورمیانه را تقویت میکند تا به ایالات متحده فرصت دهد بر چین بیشتر تمرکز کند و در پی یافتن راههای تأثیرگذاری بر گفتگوهای میان کشورهای هند و چین در مورد موضوعهایی مانند افغانستان، بازدارندگی هستهای، واکسنها، و جزاینها، بکوشد.
در جنوب شرق آسیا گروه ضربت پنجاهمین سالگرد چیدمان نظامی پنج قدرت نظامی بریتانیا با سنگاپور، مالزی، استرالیا و نیوزیلند را جشن میگیرد، جشنی که با تمرین نظامی برای جهت دادن آن به سوی پیمانی به سبک ناتو- آرزوی دیرپای ایالات متحده- طراحی شده است همراه خواهد بود. و بریتانیا با نوسازی پیوندهای نظامیاش با ژاپن این کشور را تشویق خواهد کرد فعالانه به تمرینهای دریایی خارج از مرزهایش بپیوندد و بندهای دستوپاگیر این کشور پس از جنگ دوم جهانی را بگسلد. پیوند انگلستان و ژاپن اهمیتی تاریخی دارد با توجه به اینکه اتحاد با بریتانیا در آغاز سده بیستم منجر به این شد که ژاپن بهمنزله کشوری امپریالیستی، نظامی و تجاوزگر شناسایی شود. این ناوگان با حرکت از خاورمیانه در نیم دایرهای بزرگ دور چین و سپس به ژاپن نمادی است از نقش تازۀ بریتانیا در مقام دستیار اصلی در سیاست خارجی و نظامی ضد چینی ایالات متحده. واکنش چین چه خواهد بود؟ باید اشاره کرد که حتا با اعلام عبور ناو “کویین الیزابت” از دریای چین جنوبی در بهمنماه ۱۳۹۷ چین سفر وزیر بازرگانیاش به بریتانیا را در آن زمان لغو کرد.
بهنظر میرسد خرد اکثریت عظیم نمایندگان حزب کارگر برای درک پیامدهای این رویدادها ناتوان باشد. اما آنچه جنبش کارگری و اتحادیههای کارگری بریتانیا باید بهآن بیندیشند این است که با توجه به وضعیت ناپایدار اقتصاد پسا برگزیت، آیا خطر گسست جدیتر با پرشتابترین اقتصاد رشد یابنده در جهان میتواند بهسود انگلیس باشد؟
——-
۱. تنگۀ تایوان، تنگهٔ عریضی بهطول ۱۸۰ کیلومتر (۱۱۰ مایل) است که جزیرهٔ تایوان و قاره آسیا را مجزا میکند. این تنگه درحال حاضر بخشی از دریای چین جنوبی است.
نامۀ مردم