![](https://radiomehregan.com/wp-content/uploads/2025/02/1227-Revolution.jpg)
هفتهٔ گذشته شاهد دو پیام، یکی در سخنوریهای دونالد ترامپ و دیگری از زبان علی خامنهای، بودیم که نشان میدهد تحولات آیندهٔ کشور در مسیری مبهم و پُرخطر قرار گرفته است. این روند ممکن است به تنش و برخورد نظامی کشیده شود و فاجعهای جبرانناپذیر برای ملت ایران به بار آورد. در صورت ادامۀ چنین وضعی، مبارزات آزادیخواهانه و تلاش برای تحقق خواستهای مبرم زحمتکشان برای صلح و زندگی شایسته ضربهای جدّی خواهد خورد و رسیدگی به این خواستها به حاشیه خواهد رفت.
حزب تودۀ ایران با نگرانی جدّی بهصراحت اعلام میکند که با توجه به اوضاع بسیار خطرناک دخالت خارجی، حفظ منافع ملی و امنیت ملی ایران حکم میکند که تمام تلاش ها متوجه جلوگیری از هر نوع برخورد نظامی و تشدید تشنج باشد که بی شک می تواند لطمهٔ بزرگی به مبارزهٔ عمومی با رژیم دیکتاتوری حاکم بزند.
سخنوریهای اقتدارگرایانه و فرمانهای اجرایی ترامپ برای کشورگشایی و تصاحب گرینلند و سلطه بر کانال پاناما، اِعمال یکجانبۀ عوارض گمرکی بر واردات- حتی از اروپای متحد آمریکا- و بهویژه سخنان او در نشست خبری در کنار نتانیاهو در کاخ سفید دربارۀ جابهجا کردن ملت فلسطین و تصرف غزه نشان داد که نهفقط مردم فلسطین، بلکه کل جهان در برابر جریانی خودکامه و غارتگر قرار گرفته است. البته همانطور که تجربهٔ سه ربع قرن مبارزه در فلسطین نشان میدهد، نیروهای مردمی و مترقی و بهویژه نیروهای چپ در جهان دست از مبارزه و مقاومت در برابر تهاجم امپریالیسم و فاشیسم نخواهند کشید.
روشن است که دولت ترامپ به شیوههای گوناگون مترصد ایجاد تنش برای بازتقسیم سرزمینها و منابع باارزش جهان است. در منطقهٔ ما، در روند تقویت و گسترش تسلط بیرقیب امپریالیسم آمریکا، به بهانهٔ “حق اسرائیل در دفاع از خود”، تغییرهایی در جریان است که بر توازن قدرتهای منطقهیی اثر خواهد داشت.
هرچند شخص ترامپ مست پیروزی و غرق در خودشیفتگی و جاهطلبی است، در رفتارهای او و اعضای دولتش برخی نشانههای ناشیگری و بیکفایتی دیده میشود. اما به هر صورت این باند راست افراطی کلانسرمایهداری با دیدگاههای ناسیونالیستی و مذهبی خشن ضمن آنکه در عرصهٔ داخلی شمشیر علیه زحمتکشان را از رو بسته است، در عرصهٔ خارجی نیز جهان را به مسیر تقابلها و تحولات خطرناکی کشانده است. مقاومت در برابر این روند مبارزهای گسترده میطلبد. خوشبختانه نیروها و فعالان مترقی و چپ در آمریکا و جهان ساکت ننشستهاند و از هماکنون برای مبارزه با دولت فاشیستمآب ترامپ و متحدانش صفبندی کردهاند.
تا آنجا که به کشور ما مربوط میشود باید گفت که در صورت اشتباه محاسباتی رژیم حاکم و در رأس آن خامنهای، تاختوتاز و زورگویی ترامپ همراه با جنگطلبی نتانیاهو پیامدهایی فاجعهبار برای ایران خواهد داشت. سران حکومت نهفقط در برابر بحرانهای جدّی داخلی درمانده شدهاند و در بهبود وضع کار و زندگی مردم ناتواناند، در مواجهه با تهدیدهای ترامپ و روی خوش نشان دادن او برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران سرگرداناند. علت هم آن است که رژیم حاکم هم حمایت مردمی را از دست داده است و هم در موقعیت اقتصادی ضعیف در برابر تهدیدهای قدرتهای خارجی قرار دارد. در نشست خبری هفتهٔ گذشتهٔ ترامپ در کاخ سفید با حضور نتانیاهو شاهد چنگ و دندان نشان دادن دولت آمریکا به ایران با توسل به اهرم ماشین جنگی اسرائیل بودیم که به گفتۀ خود ترامپ غزه را به خرابهای غیرقابلسکونت تبدیل کرده است. البته ایران با غزه تفاوت زیادی دارد، ولی تهدید به ویرانی همانقدر جدّی است.
برخلاف تبلیغات حکومتی، بازگشت ترامپ به سیاست “فشار حداکثری” از راه اعمال تحریمها بر کار و زندگی مردم ایران بیاثر نخواهد بود و بیتردید پیامدهای ویرانگری برای زحمتکشان و اقتصاد گرفتار “رکود تورمی” کشور خواهد داشت.
در واکنش به این تهدیدهای نظامی و اقتصادی پُرخطر و ویرانگر بود که سرانجام جمعهٔ گذشته خامنهای وارد میدان شد. او در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش به دولت برگماردهاش گوشزد کرد که “مذاکره با چنین دولتی [ترامپ] غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است.” این در حالی است که از همان هفتهٔ اول پیروزی ترامپ در انتخابات، مسعود پزشکیان و معاون راهبردی او جواد ظریف، با حمایت خامنهای و توصیههای او به اینکه “چشمها باز” و “حواسمان باشد”، کوشیدهاند که برای لغو تحریمها باب مذاکره با دولت آمریکا را باز کنند.
به نظر میآید که در هفته های اخیر باب مذاکرهٔ پشت پردهٔ مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا مورد توجه ویژه بوده است، اما گام بعدی علنی کردن مذاکرات است که علی خامنهای باید ترفندی برای توجیه آن بیابد. برای او این موضعگیریاش “نرمش قهرمانانه”ای دیگر و جام زهر دیگری است که باید بنوشد. و این در شرایطی است که توان رهبری خامنهای و بهویژه اعتبار او در حکم “رهبر معظم” در سطح وسیعی در جامعه و حتی در میان “خودیترین خودیها” بهسرعت رو به افول است.
با همهٔ اینها، سخنان جمعه گذشتهٔ خامنهای از برخی جنبهها مهم و شایان توجه است. از یک سو، او خواسته یا ناخواسته واقعیتهایی را در مورد اَبَربحرانهای داخلی بیان کرد. از سوی دیگر، با سخنانی پر از تناقض کوشید به مخاطبانش روحیه بدهد. او در عمل نشان داد که حکومت فاسد ولایی راهحلی برای بیرون بردن کشور از این اَبَربحرانهای خودساختۀ داخلی ندارد. او در برابر تهدیدهای خطرناک ترامپ نیز همان رجزخوانیهای همیشگی دربارهٔ قدرت نظامی جمهوری اسلامی را تکرار کرد. خامنهای در این صحبتها به سه واقعیت مهم اشاره کرد، گرچه از توضیح و تشریح ریشههای آنها گریخت:
۱) “مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی از جمله دشواریهای اقتصادی و معیشتی را حل نمیکند.” حزب ما بارها بر این واقعیت تأکید کرده است که سه دهه اجرای “تعدیلهای اقتصادی” و باز گذاشتن دست سرمایههای خصوصی در چارچوب الگوی نولیبرالیسم اقتصاد کشور را از درون تهی کرده است. از یک سو، ثروتهای ملی به لایههای بالایی سرمایهداری حکومتی رانتخوار و مالی-تجاری فسادآلود منتقل و از سوی دیگر زندگی و معیشت زحمتکشان روزبهروز وخیمتر شده است. انتقال حجم عظیمی از ثروت ملی به این غارتگران از راه اقتصادی وارداتی، اساساً تکمحصولی، و متکی به صدور گاز و نفت خام- اغلب به اتکای کاسبان تحریم- صورت گرفته است. چرخ این اقتصاد را رانتهای ارزی میچرخاند و قیمت دلار به عاملی تعیینکننده در این اقتصاد تبدیل شده است. کاملاً درست است که مذاکره با آمریکا و اروپا و رفع تحریمها “دشواریهای اقتصادی و معیشتی” داخلی را حل نمیکند، زیرا ریشهٔ این دشواریها، که تا همین چندی پیش خامنهای وجودشان را انکار میکرد، همانا خودِ ساختار حکومتی اصلاحنشدنی کنونی و اقتصاد سرمایهداری فاسد آن است.
۲) “امتیاز دادیم، مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجهای که مقصودمان بود به دست نیاوردیم.” واقعیت هم همین است. علت آن نیز روشن است. بهدلیل اوضاع اقتصادی آشفته و وخیم ایران، که بهدرستی مورد اعتراض جدّی زحمتکشان کشور است، نمایندگان خامنهای در مذاکرات از موضع ضعف پشت درهای بسته با آمریکا روبهرو میشوند. با شروع کار ترامپ در کاخ سفید، این وضع بدتر هم خواهد شد.
۳) “اگر به امنیت ملت ما تعرض کنند، ما هم بدون تردید به امنیت آنها تعرض میکنیم.” روشن است که از یک سو، بهدلیل وجود اقتصاد فلاکتزده و فسادآلود مبتنی بر صدور نفت و گاز و وابستگی به دلار و سقوط چشمگیر ارزش ریال، ترامپ بهسهولت میتواند با امضا کردن یک فرمان اجرایی ضربههای سنگینی به اقتصاد و امنیت ملی کشور بزند. در دهههای اخیر دیدهایم که رژیم حاکم بر ایران نمیتواند از زندگی و معیشت زحمتکشان در برابر پیامدهای ویرانگر این ضربهها دفاع کند. از سوی دیگر، اخیراً بارها به ایران تعرض نظامی شده است و آمریکا و اسرائیل در مقیاس گستردهای به ساختارهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی رخنه کردهاند. آیا بر اثر رجزخوانیهای خطرناک فرماندهان سپاه خامنهای دچار این توهم شده است که در صورت برخورد نظامی با بزرگترین ماشین جنگی دنیا، که قدرت ویرانگریاش را بارها به نمایش گذاشته است، از جمله در کشورهای همسایهٔ ما، میتواند از ساختارهای حیاتی ملی و امنیت کشور دفاع کند؟ یا شاید خامنهای و اعوان و انصارش هنوز تصور میکنند که به اتکای “جبههٔ مقاومت اسلامی”- که در مجموع زمینگیر شده است- میتوانند سپری بازدارنده در برابر تهاجم آمریکا و اسرائیل ایجاد کنند.
مشخص است که بیت خامنهای و دولت پزشکیان نهفقط در مواجهه با بحرانهای داخلی برآمده از وضع وخیم اقتصادی و فشارهای کمرشکن بر زندگی بخش اعظم جمعیت کشور ناتواناند، بلکه در برابر خطر خارجی ترامپ-نتانیاهو نیز سرگردان و درماندهاند. حریف قَدَر است و زیر پای رژیم در درون جامعه خالی است. سران رژیم جز یاوهگویی و سر دادن شعارهای توخالی حرف مفیدی برای گفتن ندارند که دردی از دردهای زحمتکشان را درمان کند. اخیراً خامنهای در مورد کمبود شدید سوخت در کشوری که بر روی اقیانوسی از نفت و گاز قرار دارد گفت: “بهترین راه صرفهجویی است.” پزشکیان هم میگوید: “نباید چشم به دیگران بدوزیم و باید به خود و تواناییهای خودمان بازگردیم.” البته این حرف درستی است، اما رئیس دولت جمهوری اسلامی چنان در عمل به وعدهها و قولهایش درمانده است که حتی صدای اعتراض هواداران دوآتشهٔ پروژهٔ “وفاق” و ضرورت رأی دادن به “نامزد پاکدست” را درآورده است.
دردناک است که این روزها، در آستانهٔ چهل و ششمین سالگرد انقلاب ضددیکتاتوری سلطنتی بهمن ۱۳۵۷، که هدف اصلی آن تأمین استقلال و امنیت ملی همراه با آزادی و عدالت اجتماعی بود، همۀ هدفهای والا و مردمی آن انقلاب بزرگ را دیکتاتوری مذهبی زیر پا گذاشته است. شکاف پُرنشدنی بین ملت-حکومت، که نشاندهندهٔ از دست رفتن فرصت تاریخی برآمده از انقلاب ۵۷ برای ایجاد حکومتی مردمی و اتحاد مردم و حاکمیت ملی بود، اکنون به فرصتی خطرناک در اختیار امپریالیسم آمریکا به رهبری ترامپ تبدیل شده است. ترامپ به شکلهای گوناگون و از جمله در ائتلافی شوم با جنایتکاری مانند نتانیاهو میتواند تحولات ایران را در مسیری فاجعهبار قرار دهد.
در این برههٔ نگرانکننده از تاریخ ایران، سران حکومت و در رأس آنها خامنهای در حالی که در برابر بحرانهای داخلی و خارجی عاجز شدهاند بهجای دفاع از منافع ملی و امنیت کشور، حفظ آبروی حکومت اسلامی و اعتبار ولی فقیه در برابر دولت ترامپ را اولویت خود میبینند. در چنین شرایطی، برپایی جنبش ضدّجنگ مؤثر و ایجاد کارپایهای مشترک برای دفاع از صلح و حاکمیت ملی ایران از مهمترین وظایف نیروهای چپ و ملی مترقی است. نگذاریم جنبش آزادیخواهانه و عدالتجویانهٔ رو به اعتلای ایران را زیر بمبها و گلولهها له کنند.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۲۷، ۲۲ بهمن ۱۴۰۳