تردستی مورد نیاز امپریالیسم ایالات متحده برای حفظ تسلطش بر جهان روز بهروز پیچیدهتر میشود.
نخست، “بهنمایندگی از متحدان اروپایی”اش بهگسترش محدودهٔ عمل ناتو تا مرزهای روسیه دست زد با علم بهاینکه پیوستن اوکراین به ناتو برای روسیه کاملاً غیرقابل قبولنشدنی است و مدام بهتحریک این کشور پرداخت. هدف ایالات متحده از این اقدامها جلوگیری از نزدیکتر شدن روابط میان روسیه و اروپای غربی بود. این نزدیکتر شدن بهدلیل وابستگی اروپای غربی به منابع انرژی روسیه در آستانهٔ انجام شدن بود. حتی گزارش شده است که ایالات متحده بهمنظور ادامهدار کردن اختلافها میان روسیه و اوکراین در پیمان میان این دو کشور که با میانجیگریهای فرانسه و آلمان حاصل شده بود خرابکاریهایی کرده است. زمانی که این اختلافها در نهایت امر به حملهٔ روسیه به اوکراین منجر شد آنگاه آمریکا به وضع کردن تحریمهایی در برابر اقتصاد روسیه دست زد تا این کشور به درآمد دلاریاش از صادراتش دسترسی نیابد. اما بر واردات نفت و گاز از روسیه تحریمی اعمال نکرد (بهجز تحریم واردات نفت و گاز روسیه به ایالات متحده که حدود ۸ درصد از کل انرژی مورد نیاز آمریکا را تامین می کند). دلیل تحریم نکردن نفت و گاز روسیه این است که کننده ۴۰ درصد از انرژی موردنیاز اتحادیه اروپا را تأمین میکند و تحریم کردن آنها ضربهای سخت بر کشورهای اروپایی وارد خواهد آورد و بهفروپاشی احتمالی “اتحاد غرب” میتواند منجر شود.
ولی تحریم نکردن واردات نفتی از روسیه که بر حدود ۵ میلیون بشکه در روز بالغ می شود، تحریمها را تا حدودی بیاثر ساخته است. اگر هدف این تحریمها بهزانو در آوردن روسیه است پس چرا مهمترین کالای صادراتیاش تحریم نمیشود؟ ایالات متحده هم اکنون در تلاش است تا با تشویق دیگر تولیدکنندگان نفت بهافزایش تولید و صادرات کردن آن وضعیتی بهوجود آید که کشورهای جهان به نفت روسیه نیاز پیدا نکنند. ایالات متحده به عربستان سعودی فشار میآورد تا تولید نفت خود را افزایش دهد و با ایران و ونزوئلا هم درحال مذاکره است که نفت بیشتری را در بازارهای بینالمللی در معرض فروش بگذارند تا جهان از نفت روسیه بینیاز شود.
ایران و ونزوئلا دو کشوری هستند که تحریمهای شدید ایالات متحده علیه آنها که کماکان هم ادامه دارد، رکود اقتصادی و نایابی داروهای ضروری و بهدنبال آن مرگ هزاران نفر از جمله کودکان را موجب شده است. در واقع تحریمهای اقتصادی پیش از آن که علیه روسیه برقرار شود ابتدا بر ضد مردم این دو کشور آزمایش شده است. ولی ایالات متحده حالا از بد حادثه به کمک همین دو کشور نیاز پیدا کرده است و از آنها میخواهد تولید و صدور نفت خود را افزایش دهند تا دشمن بزرگتر کنونی آمریکا، یعنی روسیه، زیر فشار قرار گیرد. دشمنی آمریکا با رژیم “بولیواری” ونزوئلا تا آنجا است که بهجای رئیسجمهور منتخب ونزوئلا یعنی نیکلاس مادورو، خوان گوایدو را رئیسجمهور ونزوئلا دانسته و کماکان درتلاش سرنگون کردن رژیم این کشور است. ایالات متحده و متحدانش نهفقط گوایدو را در مقام رئیسجمهور ونزوئلا بهرسمیت شناختهاند، بلکه بر کشورهای دیگر هم فشار وارد میآورند تا از این روند پیروی کنند. بااینهمه، هنگام مذاکرات دربارهٔ افزایش تولید نفت ونزوئلا بهسراغ گوایدوی خودش که عملاً اعتباری ندارد نرفت، بلکه بهجایی رفت که قدرت حقیقی ونزوئلا را در دست دارد یعنی بهسوی دولت مادورو رفت. این دولت کاملاً بهدرستی یک شرط را پیش روی دولت ایالات متحده قرار داد: اگر ایالات متحده قصد خرید نفت از ونزوئلا را دارد نخست باید دولت مادورو را بهرسمیت بشناسد! امپریالیسم، در نتیجه، گور خود را به دست خودش میکند و رهایی از این وضعیت برایش آسان نخواهد بود.
تحریمها علیه ایران البته مدتی بسیار طولانی و با شدتوضعفی متفاوت اعمال شدهاند. نخستین دور تحریمها در سال ۱۹۷۹/ ۱۳۵۸ و بهدلیل بحران گروگان گرفتن [کارمندان و دیپلوماتهای سفارت آمریکا در تهران] وضع شدند و در سال ۱۹۸۱/ ۱۳۶۰ پس از آزادی گروگانها برداشته شدند. ولی در سال ۱۹۸۴/ ۱۳۶۳ ایالات متحده دوباره ایران را تحریم کرد و در پی آن در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۵ / ۱۳۶۶ و ۱۳۷۴ تحریمها تشدید شدند. در سال ۲۰۰۶/ ۱۳۸۵ سازمان ملل متحد بهدلیل برنامه هستهای ایران تحریمهایی را علیه آن کشور اعمال کرد اما این تحریمها در سال ۲۰۱۵ / ۱۳۹۴ هنگام رسیدن به توافق در مذاکرات هستهای (برجام) لغو شدند. باوجوداین در سال ۲۰۱۸/۱۳۹۷ ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ بهطور یکجانبه از توافق هستهای خارج شد و تحریمها را علیه ایران دوباره برقرار کرد. جو بایدن پس از انتخاب شدن به ریاستجمهوری در فوریه ۲۰۲۱ / اسفندماه ۱۳۹۹ اعلام کرد که تحریمها علیه ایران در دوران ریاست جمهوری او ادامه خواهد داشت. این نکته بسیار جالب اینکه همین دولت جو بایدن اکنون با ایران در حکم ابزاری برای منزوی کردن روسیه درحال مذاکره است.
هر دو کشور ونزوئلا و ایران از تحریمها بهدلیل کاهش صادرات نفتشان آسیب دیدهاند. ایران همان میزان تولید نفت خود پیش از تحریم را مدتی ادامه داد و نفتی را که نمیتوانست صادر کند در داخل کشور ذخیره میکرد، زیرا هزینه بازگشایی و استخراج نفت پس از بسته شدن چاه بهدلیل کاهش میزان تولید دشوار و گران تمام میشود. ولی بهنظر میرسد از تولید نفت این کشور نیز مانند تولید نفت ونزوئلا اخیراً کاسته شده است.
حتی اگر ایران و ونزوئلا با درخواست ایالاتمتحده موافقت کنند و تولید و صادرات نفتشان را افزایش دهند، جایگزین روسیه شدن این دو کشور در مقام تامین کنندهٔ نفت هنوز با دو مشکل روبرو خواهد شد. مشکل نخست اینکه مجموع مقدار نفت ایران و ونزوئلا برای صادرات نمیتواند جایگزین مقدار صادرات نفت روسیه شود. تولید نفت ایران از زمان پیش از تحریمها یعنی از حدود ۴ میلیون بشکه در روز تقریباً بهنصف کاهش یافته و تولید نفت ونزوئلا از اوج ۴ میلیون بشکه در قبل از تحریمها به حدود ۱ میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. احیای سطح تولید پیشین از چنین سطحهایی کاهش یافته در این دو کشور (بر اثر تحریمهای آمریکا) آسان نخواهد بود و بهمنظور جایگزینی حدود ۵ میلیون بشکه نفت صادراتی روسیه کافی نخواهند بود. مشکل دوم، و مهمتر قیمت فروش نفت روسیه است که از ۲۵ تا ۳۰ دلار برای هر بشکه بوده است که از هر نفت جایگزینی که ممکن است در بازار جهانی دردسترس باشد ارزانتر است. بنابراین، حتی اگر نفت اضافی برای جایگزین کردن نفت صادراتی روسیه به صورت فیزیکی هم دردسترس باشد قیمتش بسیار بیش از بهای نفت روسیه خواهد بود. بههمین دلیل است که کشورها، به ویژه کشورهای اتحادیه اروپا، کمترین تمایل را برای کنار گذاشتن نفت روسیه نشان خواهند داد.
کمتر بودن بهای نفت روسیه حتی هند را نیز بر آن داشته است تا واردات نفت خود از روسیه را افزایش دهد. بهنظر میرسد در چند روز گذشته واردات روزانه نفت هند از روسیه چهار برابر شده و به حدود ۳۶۰ هزار بشکه در روز رسیده است. بنابراین، واردات نفت از روسیه حتی در این مقیاس بهمعنای کاهش هزینه واردات بهمبلغ حداقل ۲۰۰ میلیون دلار در ماه است. این امر برای هر کشوری که از چنین فرصتی برای کاهش هزینه وارداتش استفاده نکند احمقانه خواهد بود. حتی اگر ایالاتمتحده بتواند برخی از کشورهای تولید کننده نفت را وادار بهافزایش تولید نفت کند تا جایگزین نفت صادراتی روسیه شوند پرداخت چنین اختلاف بهایی به تولیدکنندگان را نمیتواند ادامه دهد. آمریکا اگر در تقلایش بهمنظور جایگزین کردن نفت صادراتی روسیه با دیگر نفتهای صادراتی پافشاری کند درواقع کشورهای وارد کننده نفت را بهپرداخت بهای بیشتر برای واردات نفتشان باید وادار کند. این امر در مورد وادار کردن قدرتهای بزرگی مانند آلمان و فرانسه به پرداخت بهای بیشتر تقریباً غیرممکن خواهد بود و دیگر کشورها هم در برابر چنین اجباری مقاومت خواهند کرد.
هماکنون صداهایی از اتحادیه اروپا شنیده می شود که پایان دادن بهجنگ از طریق مذاکره را خواهاناند و نه طولانیتر کردن آن با ارسال تسلیحات به اوکراین آنگونه که ایالاتمتحده میخواهد. در رویدادی مهم کارگران حمل بار در فرودگاه شهر پیزای ایتالیا از بارگیری محمولههایی با عنوان “کمکهای بشردوستانه” برای اوکراین خودداری کردند، زیرا این کارگران متوجه شدند که محمولههای تسلیحاتی مختلف بهطور مخفیانه و بهعنوان “کمک” ارسال میشدند. این نمونه از مداخله کارگران در یک کشور بزرگ اتحادیه اروپا در صورت طولانی شدن جنگ احتمالاً در کشورهای دیگر نیز تکرار خواهد شد.
ما از دوران استعمار قدیم و آن زمان که استعمارگران تصمیم میگرفتند و پاسخگو نبودند، تعیین بها میکردند و توضیحی نمیدادند، اوامر خود را تحمیل میکردند بیآنکه سؤالی ازشان شود، فاصله زیادی گرفتهایم. ایالاتمتحده امروز آن تسلط مطلقی را ندارد که قدرتهای استعماری سابق داشتند. تلاشهای مذبوحانهٔ آمریکا برای حفظ آن مقدار تسلطی که دارد دقیقاً بهاین دلیل است که این تسلط که نه مطلق است و نه منازعهناپذیر با شکست مواجه میشود. آنچه امروز شاهد آن هستیم روند افول تدریجی تسلط امپریالیسم ایالاتمتحده در سراسر جهان است.
نوشته: پرابهات پاتنایک
«نامۀ مردم»