حملۀ تجاوزکارانهٔ اسرائیل به ایران در بامداد ۵ آبان، تهدید خامنهای در مورد “پاسخ دندانشکن” دادن به اسرائیل و آمریکا، گسترش بمباران لبنان، و تداوم جنایتهای جنگی اسرائیل در نوار غزه با حمایت آمریکا و متحدان اروپاییاش در چند روز اخیر در صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی بوده است. در ارتباط با مسائل داخلی ... تلاش بیثمر رژیم ولایی برای رفع اَبَربحرانها با دامن زدن به توهّم «وفاق ملی»
فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
«فارن افرز» در تحلیلی با اشاره به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هشدار داد که جامعه آمریکا بهشدت دوقطبی شده و انتظار میرود باتوجه به عمیقتر شدن «بحران مشروعیت» در این کشور، جامعه آمریکایی با تحولات سیاسی خشونتآمیزی مواجه شود و این مشکلی است که راهیابی «دونالد ترامپ» و یا «کامالا هریس» به کاخ سفید آنرا ... فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
این روزها اکثر مردم کشور از یک سو با پوست و گوشت و استخوان پیامدهای اقتصاد ویرانشده را احساس میکنند و از سوی دیگر، بهدلیل جنگ روانی دولت جنایتکار اسرائیل علیه ایران و رجزخوانی حکومت ولایی در مورد حملۀ تلافیجویانه کوبنده، نگران زندگی خود و اوضاع ملتهب کشور و منطقهاند. در چنین شرایطی، هفتۀ گذشته ... درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
چشمهای جهانیان این روزها به خاورمیانه دوخته شده است. شعلههای جنگ ماهها است که در باریکۀ غزه زبانه میکشد. جنایتهای شبانهروزی اسرائیل در منطقه همچنان ادامه دارد. اکنون بیروت و دیگر شهرهای لبنان، بهویژه جنوب آن کشور، و نیز یمن و سوریه هدف بمبارانهای اسرائیل قرار گرفته است. تاکنون بیشتر از دوهزار تن از مردم ... جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳] رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه بهدنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستانها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو میشد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلسهای روشنفکران مخالف رژیم میشد. نیش طنزهای کوتاه و ... نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
دروغ، افترا، و مدعیات دربارۀ «مبارزهٔ ضد امپریالیستی»
“ده مهر”، سایتی که با ادعای “هواداری از حزب تودۀ ایران” منتشر میشود، ۱۱ خردادماه ۱۴۰۱ مطلبی را با عنوان: “نگاهی به گفتههای ٬سخنگوی٬ حزب تودۀ ایران” منتشر کرده است با ادعاهایی سراپا دروغ و افترا که ما در سطرهای زیر به آنها اشاره خواهیم کرد.
هدف اساسی مطلب “ده مهر” اثبات این تهمت بیپایه است که حزب تودۀ ایران و رهبری آن مدتهاست مبارزۀ ضد امپریالیستی را، البته بهروایت گردانندگان این سایت، کنار گذاشتهاند و بهعلت محکوم کردن حملۀ روسیه به اوکراین اکنون در کمپ هواداران آمریکا و ناتو قرار دارند و در ضمن نمایندهٔ حزب هم در جلسهٔ سخنرانیاش از توطئههای امپریالیسم سخنی نگفته است.
مطلب “ده مهر” هیاهویی است برای پنهان کردن مواضع به غایت ارتجاعی این سایت که به عنوان نمونه در ماه های اخیر در آن اثری از همبستگی و یا حتی ارزیابی مبارزۀ روز افزون تودهها بر ضد رژیم ولایت فقیه، از جمله اعتصاب های کارگری دیده نمیشود. مثل زیبابی است در زبان روسی که میگوید ” بشکهی خالی بلندترین صدا را ایجاد میکند” و این زبان گویای حال این سایت و دست اندرکاران آن است.
حال بپردازیم به برخی مدعیات دروغین نوشته “ده مهر”. در مطلب از جمله میخوانیم: “بهگزیدهای از صحبتهای رفیق ٬سخنگو٬ در این بخش نظری بیافکنیم: ٬واقعیت اینه که بخش عمده جنبش کارگری و کمونیستی جهان، مثل حزب تودهٔ ایران ضمن … محکوم کردن شدید توطئههای امپریالیسم جهانی و ناتو… حملهٔ روسیه به اوکراین رو محکوم کردند…٬ “. و در نتیجهگیری مطلب “ده مهر” میخوانیم: “رفیق ٬ سخنگو٬ مدعی میشود که مواضع همهٔ این احزاب ٬مثل حزب تودهٔ ایران٬ بوده است. تنها کافی است به همین توضیحات نیمساعتهٔ این رفیق نگاهی بکنیم و از ایشان بپرسیم کدامیک از احزاب، همصدا با ایشان، ۹۰ درصد بیانیهٔ خود را به کوبیدن روسیه و پوتین اختصاص دادهاند و نقش امپریالیسم و فاشیستها را از صحنه خارج کردهاند؟”
[اینجا و همهجا تأکیدها از ما است]
از قدیم گفتهاند “پای دروغ لَنگ است”. اگر کسی به بیانیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران در مورد اوکراین نگاه کند میبیند که در تمامی این اعلامیه مفصل بهجز دو سه سطری که به تقبیح حملهٔ روسیه به اوکراین پرداخته شده است، بخش اساسی بیانیهٔ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران بهمحکوم کردن دولتهای امپریالیستی و ناتو دربارۀ بحران اوکراین مربوط میشود [نگاه کنید به: “نامۀ مردم”، شمارۀ ۱۱۵۰، ۹ اسفندماه ۱۴۰۰].
در ادامۀ همین بخش از نوشتۀ “ده مهر” میخوانیم: “آیا معیار سنجش ما از وضعیت جهان امروز، تنها محدود به نظرات چند حزب اوروکمونیست اروپایی است؟”
و این هم دروغ بعدی بود. بدینمعنا که بهروایت نویسندگان مطلب “ده مهر”، هرکس با این ارزیابی مخدوش و غیرعلمی آنان از وضعیت جهان موافق نبود یا “پاسیفیست” است یا در کمپ ناتو و آمریکا قرار دارد، یا ” اوروکمونیست اروپایی” است. بر این اساس، حزبهای معتبر و مبارز جهان مثل حزبهای کمونیست آفریقای جنوبی، پرتغال، هند و هند(مارکسیست)، یونان، قبرس، ترکیه، سودان، مکزیک، ونزوئلا، کانادا، آمریکا، فلسطین، و دهها حزب دیگر که به این سیاست ماجراجویانه و نابخردانهٔ دولت پوتین اعتراض و حملهٔ نظامی به اوکراین را تقبیح کردهاند همگی- پس از تصمیم مقاله نویسان “ده مهر”- در صف چند “حزب اوروکمونیست اروپایی” قرار گرفتهاند.
در جای دیگر مطلب”ده مهر” میخوانیم:
“نخست، بهتعریف رفیق ٬سخنگو٬ از ماهیت کودتای ۲۰۱۴ [منظور مطلبنویس کودتای ۲۰۱۴ در اوکراین است] توجه کنیم از نظر این رفیق، این کودتا صرفاً یک ٬کودتای نیروهای دست راستی توی این کشور٬، و نه یک کودتای آمریکایی با استفاده از نیروهای نازیست و فاشیست داخلی بوده است.
از متن سخنرانی نمایندۀ حزب: “موضوع بحران اوکراین اکنون بیش از یک دهه هست که بعد از کودتای نیروهای دست راستی در این کشور در جریان هست و اگر شما رجوع بکنید به آرشیو نامهٔ مردم میبینید که ما از سال ۱۳۹۲ در باره توطئه نیروهای امپریالیستی هشدار دادیم.”
رفیق سخنران همچنین اشاره میکند به اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی حزب در ۶ اسفندماه ۱۳۹۲ (۲۵ فوریه ۲۰۱۴) که در آن میخوانیم: “حزب تودهٔ ایران مداخلهٔ تبهکارانهٔ قدرتهای امپریالیستی در امور داخلی اوکراین را قاطعانه محکوم میکند. چنین تلاشهایی برای بیثبات کردن این کشور، ناقض حاکمیت ملّی و حقوق دموکراتیک مردم اوکراین است و نادیده گرفتنِ قوانین بینالمللی است.”
در بخش دیگری از مطلب “ده مهر” میخوانیم: “برای رفیق ٬سخنگو٬ این آلمان است که آغازگر همهٔ فتنهها بوده است، نه آمریکا. بهعبارت دیگر، عامل اصلی بحران فشار آلمان برای پیوستن اوکراین به اتحادیهٔ اروپا بوده است و نه فشار آمریکا برای عضویت اوکراین در ناتو. رفیق ٬سخنگو٬ در صحبتهایش از ٬تلاش آلمان و دولتهای امپریالیستی [کدام؟] برای آشوب و در واقع کشاندن اوکراین به جنگ داخلی٬ سخن میگوید. اما در اینجا نیز این رفیق دست به تحریف دیگری از تاریخ میزند. امروز هیچکس از سالها تلاش آلمان، فرانسه و کل اتحادیهٔ اروپا برای جلوگیری از یک جنگ در اوکراین بیاطلاع نیست.”.
ارزیابی حزب تودهٔ ایران دربارۀ دخالت های دولت آلمان، اتحادیه اروپا و لهستان در واقع برگرفته شده از نامۀ “پترو سیموننکو”، دبیر اوّل کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اوکراین است که در “نامۀ مردم” شمارهٔ ۹۳۶، ۲۵ آذرماه ۱۳۹۲ منتشر شد و در آن ازجمله آمده است: “عمدهترین علت بحران سیاسی در اوکراین، اشتباه بزرگ پرزیدنت ویکتور یانوکوویچ در تنظیم و اجرای سیاست خارجی بود. بهمدت سه سال، رئیس جمهور و دولت اوکراین به مردم اوکراین قولهایی برای پیوستن به اتحادیهٔ اروپا دادند. از این گذشته، در تمام این سالها در جریانِ برداشتنِ گامهایی در مسیر ائتلاف با اتحادیهٔ اروپا، تنش میان روسیه و اوکراین نیز شدت یافت و به مرز تفرقه در میان جامعهٔ اوکراین رسید.”
ما در همان شمارۀ ۹۳۶ “نامه مردم” با اشاره به فاکتهای مشخص نوشتیم: “آلمان با استفاده از اهرم اتحادیهٔ اروپا سعی داشته است که اوکراین را برای قبول ادغام در طرحهای سیاسی و اقتصادی برلین برای گسترش نفوذ آن در اروپای شرقی تحت فشار قرار دهد. اتحادیهٔ اروپا اوکراین را تهدید کرده است که اگر طرح توافقنامه با اتحادیهٔ اروپا را امضا نکند، هدف تحریمهای مالی قرار خواهد گرفت. صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۱۱ / ۱۳۹۰ یک خط اعتباری بهارزش ۱۵ میلیارد دلار بهدلیل اینکه دولت اوکراین حاضر بهلغو یارانه درمورد گاز خانگی مصرفی توسط شهروندان نشد را بهحالت تعلیق درآورد. خانم کاترین اشتون، رئیس روابط خارجی اتحادیه اروپا، که در هماهنگی رسوایی با دولت آلمان عمل میکند حتی دولت اوکراین را برای اینکه به پیشنهاد ٬تبدیل شدن به یک مخاطب قابل پیشبینی و قابلاعتماد برای بازارهای بینالمللی٬ نه گفته است، علناً مورد حمله شدید قرار داده است. این بیدلیل نبود که هفتهٔ گذشته نمایندگان اتحادیهٔ اروپا که خانم اشتون را همراهی میکردند، برای نمایش حمایت فعال خود از اپوزسیون راست به کیف، پایتخت اوکراین، مسافرت و از تظاهر کنندگان راست و ضد کمونیست که ساختمانهای دولتی را در محاصره داشتند، بازدید کردند. جالب توجه است که امضای موافقتنامه پیوستن به اتحادیهٔ اروپا، عملاً راه را برای شرکتهای انحصاری اروپایی باز میکند، که بازار حیاتی اوکراین را تحت کنترل درآورند.”
در مطلب “ده مهر” در دفاع از پوتین که گویا رهبر جناح “میهنپرست” حاکمیت روسیه است، میخوانیم: “نخست، و پیش از هرچیز، باید با تأسف به این نکته اشاره کنیم که رفیق ٬سخنگوی٬ حزب، در برخورد به دولت روسیه زبان تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا و دولت بایدن را برگزیده است. عباراتی نظیر ٬دولت پوتین٬، ٬دولت سرمایهداری پوتین٬، ٬سیستم فاسد سرمایهداری دولت پوتین٬ عباراتی هستند که سیستم تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا همواره برای هیولاسازی از رهبران کشورهای مورد هدف خود و توجیه تعرض به آنها استفاده کرده است. … آیا گارباچف و یلتسین باعث برقراری نظام سرمایهداری در روسیه، و پوتین صرفاً وارث آن، نبودهاند؟ آیا با بهقدرت رسیدن پوتین، همان روند دوران یلتسین ادامه پیدا کرد؟ اگر چنین است، چرا امپریالیسم یلتسین را حلوا حلوا کرد اما با روسیهٔ دوران پوتین به مقابله برخاست؟”
همانطور که سخنران نیز در سخنانش اشاره کرد، ارزیابی حزب ما مانند بسیاری از حزبهای کارگری و کمونیستی جهان عمدتاً بر اساس ارزیابی های حزب کمونیست فدراسیون روسیه در سال های اخیر از وضعیت روسیه و سیاستها و عملکرد دولت حاکم بر آن شکل گرفته است. برای نمونه، توجه کنید به فاکتهای زیر:
رفیق ویاچِسلاو تتکین، مشاور سیاسی ارشد گنادی زیوگانوف، صدر حزب کمونیست فدراسیون روسیه، در مصاحبهای پس از انتخابات روسیه در سال ۱۳۹۷ با عنوان: “روسیه سوسیالیسم میخواهد – به همدستان پوتین و غارتگران منابع ملّی روسیه اعتماد نکنید”، و با تأکید این نظر را رد کرد که دولت پوتین را میتوان مترقی دانست. تتکین ماهیت این دولت را اینگونه توصیف میکند:”دولت کنونی در بستر لایهای از افراد بانفوذ و دلال و غارتگر منابع ملّی شکل گرفته است که برای فروش مواد خامی که در اختیار دارند، برای کارهای بانکی و جابهجایی پول، و برای دستیابی به فناوری لازم برای عملیاتشان در روسیه، به غرب متکیاند…. پوتین الآن مدّت زیادی است که در قدرت است. هجده سالی که او در قدرت است، بیشتر از سالهایی است که برژنف در صدر قدرت دولتی بود. قابلتوجه است که پوتین در بخش بزرگی از این سالها، یعنی در سالهایی که ٬ناتو٬ حیطهٔ نفوذ و عمل خود را بهسوی شرق و به اروپای مرکزی، کشورهای بالکان، و دریای سیاه گسترش داد، چقدر در برابر ٬ناتو٬ و آمریکا کوتاه آمد و مقاومت کمی نشان داد. روسیه حتّی در زمان تجاوز به لیبی هم مخالفتی نشان نداد. فقط در همین اواخر و در کریمه و سوریه است که روسیه خط و نشان در برابر پیشرَوی آمریکا کشیده است. این هم شاید بهخاطر صراحت آمریکا در بهچالش کشیدن منافع روسیه باشد.” تتکین در پاسخ بهاین سؤال که برخی از نیروهای چپ پوتین را بهتر از یلتسین میدانند، برآشفته میشود و پرخاشکنان میگوید: ”او هم مثل یلتسین است. تیم یلتسین هنوز بر سر کار است. همان ایدئولوژی، همان برخوردها، و اغلب هم تقریباً همان آدمها… پوتین از موشکهای جدید صحبت میکند، امّا قطعات الکترونیکی ساخت خارجاند. ماشینابزارها خارجیاند.کشور نیاز به صنعتی شدن دوباره دارد.“ تتکین باز تکرار میکند: ”کشور نیاز به تغییر دارد“ [نگاه کنید به: “نامۀ مردم”، شمارهٔ ۱۰۴۹، ۶ آذرماه ۱۳۹۶].
رفیق دیمیتری نوویکف، نمایندهٔ رهبری حزب کمونیست فدراسیون روسیه، در شانزده-مین نشست حزبهای کمونیست و کارگری در هانوی در سال ۲۰۱۶/ ۱۳۹۵، سیستم اقتصادی کشورش را سرمایهداری امپریالیستی، انحصاری، انگلی، و درحال زوال توصیف کرد. نوویکوف نوشت: “در روسیه، بحران اجتماعی-اقتصادی جهانی با بحران داخلی ناشی از احیای سرمایهداری و ورشکستگی سیاست بورژوازی لیبرال ترکیب شده است. این کشور تمام ویژگیهای امپریالیستیای را دارد که لنین توصیف کرده است. این سرمایهداری، انحصاری، انگلی، و درحال زوال است. روسیه زیر فشار فزایندهٔ خارجی از سوی کشورهای قدرتمندتر سیستم سرمایهداری جهانی است. آنها بهتحریمهای اقتصادی، باجخواهی سیاسی، و تهدید نظامی متوسل میشوند.”
[نگاه کنید به: “نامۀ مردم”، شمارهٔ ۱۱۵۳، ۲۲ فروردین ۱۴۰۱].
در گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه به سیزدهمین کنگرهٔ این حزب میخوانیم: “فراموش نکنیم که نخبگان کنونی روسیه هنوز در پی آنند که جزو دنیای امپریالیستی باشند… و هنوز در رؤیای پذیرفته شدن در باشگاه ٬میلیاردر طلایی٬ [”غرب“] هستند، منتهی در مقام عضوی برابر… غرب هم سعی دارد شرطهایش را تحمیل کند و از هیچ فرصتی برای استفاده از ضعف روسیه فروگذار نمیکند. …” و در ادامه گزارش آمده است: “ما لازم نداریم که در ٬پاسداری از صلح٬ تجاوزکارانه بهرهبری آمریکا و ناتو در نقاط مختلف دنیا شرکت کنیم. … متحدان طبیعی ما ملتهای اتحاد شوروی سابقاند… کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین، و آفریقایی هستند که با مسائل مشابهی در روابطشان با مدافعان ٬جهانیسازی٬ روبرو هستند. …”
[نگاه کنید به گزارش “نامه مردم” از سیزدهمین کنگرۀ حزب کمونیست فدارسیون روسیه]
https://www.tudehpartyiran.org/?p=777
در گزارش کمیتۀ مرکزی به پانزدهمین کنگرۀ حزب کمونیست فدراسیون روسیه، ازجمله آمده است: “روسیه از هرطرف به شکل استراتژیکی محاصره شده است. ٬بازهای غربی٬ [Western Hawks] با اغماض و تأیید ضمنی دولت پوتین- مددوف نتایج پیروزی در جنگ سرد را تحکیم میکنند. در زیر تنها برخی حقایق که بر کاپیتولاسیون سیاست خارجی جهانی بورژوازی روسیه گواهند را یادآوری میکنیم:
۱. خرابکاری در ایجاد اتحادیه دولتی با بلاروس؛
۲. برچیدن ایستگاه رادار فوق مدرن در لوردس (کوبا)؛
۳. دست کشیدن از پایگاه دریایی در بندر کامران (ویتنام)؛
۴. حمایت دفاکتو(ضمنی) از تجاوز ناتو به افغانستان و عراق؛
۵. حمایت از محاصرهٔ ایران، حتی برخلاف منافع اقتصادی روسیه؛
۶. امتناع از اقدام علیه تبعیض قائل شدن برای روسها در کشورهای بالتیک، امتناع از اقدام علیه عملکرد فاشیستها در تعدادی از کشورهای اروپای شرقی. …”
مطلب “ده مهر” در پایان نتیجهگیری میکند: “ناچاریم این سؤال را که بهخاطر گفتههای این رفیق در ذهن ما ایجاد شده است مطرح کنیم: حال که، چه بخواهیم و چه نخواهیم، این جنگ شروع شده است، رفیق ٬سخنگوی٬ حزب، در این نبرد تاریخی تعیینکننده که سرنوشت آیندهٔ بشریت را رقم خواهد زد و شکلگیری یک نظم جهانی چندقطبی و غیرهژمونیستی در گرو آن است، در کدام سمت ایستاده است؟”
اول توجه به این موضوع اهمیت دارد که سخنگوی حزب تنها بیان کنندۀ نظرات تصویب شده از سوی کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران است و نه مواضع شخصی و نخستین موضع گیری حزب دربارۀ حمله روسیه به اوکراین اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی حزب است که تاریخ ۶ اسفند ۱۴۰۰ منتشر شد.
دوم اینکه تصورات واهی و غیرعلمی نویسندگان مطلب سایت “ده مهر ” که معتقدند عملیات محدود و “ویژۀ ” دولت روسیه در اوکراین “سرنوشت آیندهٔ بشریت را رقم خواهد زد و شکلگیری یک نظم جهانی چندقطبی و غیرهژمونیستی” را در جهان پدید خواهد آورد گویای درک سطحی این افراد از مارکسیسم-لنینیسم و دیالکتیک تحولهای تاریخی جامعهٔ بشری است.
حزب ما همچون اکثریت حزبهای کارگری و کمونیستی جهان مدافع راه حلهای مبتنی بر مذاکره و پیمانهای صلح موجود برای پایان دادن به این جنگ مخرب و برای صلح ایستاده است!
هدفهای واقعی سایت “ده مهر” و مدعیاتش دربارۀ ”مبارزۀ ضد امپریالیستی“
حزب تودهٔ ایران بارها و بهروشنی دربارۀ امپریالیسم و دیدگاه لنینی آن مطلب نوشته است. لنین در اثر ارزندهاش “امپریالیسم- بالاترین مرحلهٔ سرمایهداری“ ضمن بسط نظریهٔ مارکس در تشریح نظام سرمایهداری، و با بهرهگیری از نظریههای علمی شماری از اقتصاددانان آن روز (مثل هابسن انگلیسی و هیلفردینگ اتریشی)، رشد سرمایهداری را بررسی کرد و بهاین نتیجهٔ علمی رسید که سرمایهداری وارد مرحلهٔ نوینی شده است که برخی از مشخصات اصلی آن عبارتند از: تراکم تولید و سرمایه و گسترش انحصارها، صدور سرمایه متمایز از صدور کالا، و درهمآمیزی سرمایهٔ بانکی و صنعتی که الیگارشی مالی را بهوجود آورده است. امروزه، بهرغم تغییر شکلهایی که در کارکرد امپریالیسم بهویژه در روند اجرای الگوهای نولیبرالی و قدرتگیری سرمایهٔ مالی و قماری پدید آمده است، این ویژگیهای بنیادی امپریالیسم همچنان آشکارا دیده میشوند و با واقعیت موجود مطابقاند. لنین افزون بر خصلتهای اقتصادی امپریالیسم، سرشت سیاسی آن را نیز تشریح کرد و نشان داد که بهرغم اینکه بورژوازی در مرحلهٔ رقابتیاش به دموکراسی گرایش داشت، در مرحلهٔ امپریالیسم، سلطهٔ انحصارها در اقتصاد و محدود شدن جدّی رقابت نمیتواند به انحصارطلبی در سیاست، به ارتجاع، و به بهکار گرفتن زور و سلطهجویی در تمام عرصهها منجر نشود. لنین در همین اثر مینویسد:
“امپریالیسم از نقطهنظر سیاسی بهطورکلی عبارت است از تمایل به اِعمال زور و ارتجاع.”
در دنیای کنونی، مسئله بر سر این نیست که انحصارهای امپریالیستی وجود دارند یا ندارند. بدیهی است که وجود دارند. آنچه اهمیت دارد، شناخت ماهیت و کارکرد مشخص انحصارها در جهان و یافتن راههایی برای مقابله با سرشت زورگویانه، ارتجاعی، و جنگافروزانهٔ آنها است. نکتهٔ مهم دیگر این است که، بحرانهای سرمایهداری جهانی ذاتی این نظام است، محصول اشتباههای سیاستگذاری سرمایهداران یا انحراف در نظام بانکی یا اعتباری نیست که بشود تصحیحشان کرد و بهروال “عادی” بازگرداندشان.
ما همچنین تأکید کردهایم که نظامیگری و جنگافروزی بهمنظور بیرون رفتن از بحران از شیوههای اساسیای هستند که سرمایهداری، بهخصوص در مرحلهٔ امپریالیستی، بهکار میگیرد. جنگهای جهانی اوّل و دوّم و جنگ بر ضد عراق و افغانستان و اشغال نظامی آنها نمونههای بارز این “راهحل” اساسی سرمایهداری بهمنظور حل تضادهای درونیاش است. با وجود تسلیحات هستهای در زرّادخانههای شماری از کشورهای جهان، نظامیگری و جنگطلبی صلح جهان و حیات جامعهٔ بشری را بهطور جدّی تهدید میکند. بالا گرفتن تنشها در شرق اروپا و حمله روسیه به اوکراین، بهتحریک امپریالیسم آمریکا و بریتانیا و ”ناتو“، و بروز درگیری نظامی و خطر جنگ هستهای فاجعهبار در آن منطقه-جنگی که البته نظامیگرایان سودهایی کلان از آن بردهاند و خواهند برد- یکی از نمونههای اخیر این “راهحل” بوده است.
اساس سیاستهای دو نفر دستاندرکار سایت “ده مهر” بر خلاف مدعیاتشان تلاش برای مبارزه با امپریالیسم نیست، بلکه بر محور دفاع از رژیم ولایت فقیه و تعریف و توصیف جهان بهشکلی است که بتوان بر اساس آن مدعی شد رژیم جنایتکار حاکم بر میهن ما حکومتی است “ضد امپریالیستی” و تمام مخالفانش و تمام اعتراضهای گستردهٔ مردمیای که در سالهای اخیر رخ داده و میدهند از نوع “انقلابهای مخملی” و توطئههای امپریالیسم آمریکا در منطقه است.
در این چارچوب فکری، ماهیت طبقاتی این بهاصطلاح “نیروهای ضد امپریالیست”، عملکرد ضد مردمی آنها، و تأثیر سیاستهایشان در وضعیت کشور، از جمله تحمیل سیاستهای نولیبرالی اقتصادی در راستای فرمانهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، و سرکوب خشن و خونین طبقه کارگر و زحمتکشان اصلاً اهمیتی ندارند. از صدام حسین که امروز بنا بهاسنادی انکارناپذیر روشن شده است با چراغ سبز آمریکا به کویت حمله کرد تا ولادیمیر پوتین که تا چندی پیش خواهان پیوستن به ناتو و از مدافعان جدی دونالد ترامپ بود گرفته تا سران رژیم ولایت فقیه که بهاعتراف هاشمی رفسنجانی اجازه دادند هواپیمایهای امپریالیسم آمریکا از خاک ایران به عراق حمله کنند، همگی “مبارزان ضد امپریالیست” هستند که باید از آنان دفاع کرد!
بر اساس این درک مغشوش و ارتجاعی که طراحان اصلیاش در اتاقهای فکر سپاه پاسداران نشستهاند، سرکوبگر و جنایتکاری همچون قاسم سلیمانی که علاوه بر شرکت مستقیمش در سرکوب اعتراضهای مردمی در ایران در منطقه نیز مدافع ارتجاعیترین نیروهای واپسگرا و ضد نیروهای مترقی و منافع ملی ایران و کشورهایی همچون عراق، لبنان، لیبی، سودان و فلسطین عمل کرده است با لطف قلم دست اندرکاران ”ده مهر“ به ”چهرهای ملی“ در کشور ما تبدیل میشود. به چند نمونه زیر توجه کنید:
«چهرهٔ ملی و بیهمتای مقاومت» در برابر سیاستهای آمریکا
“قاسم سلیمانی چهرهای ملی بود که نقشی فعال در جهت دادن و سازماندهی مقاومت برابر سیاستهای آمریکا و نیروهای مرتجع در سطح منطقه داشت. از لبنان و سوریه و یمن تا افغانستان و فلسطین عرصهٔ حضور فعال او در برابر توسعهطلبی و تجاوزگری ایالات متحده و متحدین منطقهای آن بود. او نقشی بیهمتا در نظم و سازماندادن نیروهای متفرق و پارهپاره مقاومت در سطح منطقه ایفا کرد.”نگاه کنید به “سایت ده مهر”: https://10mehr.com/maghaleh/15101398/3409]
در دفاع از حسن روحانی در انتخابات
“بهاعتقاد ما، ادامه ریاستجمهوری روحانی، به تعمیق شکافها درون هیأت حاکمه خواهد انجامید. بهاضافه اینکه او در صورت پیروزی در انتخابات میباید پاسخگوی چگونگی اجرای شعارها و وعدههای انتخاباتی خود به مردم باشد. مردم ما میتوانند از این شرایط برای پیشبرد مبارزات خود، که بهطور قطع بر اثر اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی ابعاد وسیعتری مییابد، استفاده کنند. زیرا از یک سو حکومت مجبور خواهد بود در شرایط افزایش و طرح بیشتر خواستهای مردم، توجه بیشتری به این خواستها نشان دهد و از سوی دیگر گسترش شکاف در حاکمیت موجب ایجاد فضای بازتری برای پیشبرد مبارزات اجتماعی مردم خواهد گردید.” نگاه کنید به “سایت ده مهر” : https://10mehr.com/maghaleh/24021396/2663
دفاع از عملکرد دولت حسن روحانی
“بعد از گذشت چندین ماه از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، و بهرغم آشکار شدن ائتلافهای پیدا و پنهان اصلاحطلبان با جناح رفسنجانی و روحانی، و تأیید حسن روحانی توسط جناحها و شخصیتهای مشهور و شناخته شده گوناگون اصلاحطلب، موضع سرمقاله “نامه مردم”، همانند سایر مقالات منتشره در این نشریه، کماکان افشای روحانی بهمثابه یک جناح قدرتطلب همپا و همسنگ جناح حاکم، و بهمثابه لیبرالهای جاده صافکن امپریالیسم و نفی و انکار هرگونه جنبۀ مثبت ائتلاف اصلاحطلبان با جناح روحانی در مقابله با جناح حاکم بهمثابه دشمن اصلی مردم و مانع اصلی تحولات تاریخی کشور است.” نگاه کنید به “سایت ده مهر”: https://10mehr.com/maghaleh/04022014/761
پیروزی جنبش مردم ایران در «گرو حفظ چارچوب کلی نظام!»
“بهاعتقاد ما، جنبش کنونی مردم ایران (جنبش سبز) ریشه در آرمانهای تحقق نیافتهٔ انقلاب بهمن ۵۷ دارد و ادامهٔ منطقی همان روند انقلابی است. لذا پیروزی آن در گرو حفظ چارچوب کلی نظام برآمده از انقلاب بهمن [نظام “برآمده برآمده از انقلاب بهمن” بهلحاظ سیاسی، رژیم ولایت فقیه است! در ضمن روحانی نه اصلاح طلب بود و نه ربطی به جنبش سبز داشت] و گسترش و تعمیق این چارچوب با توجه به اهداف ملی دموکراتیک انقلاب است… و در این مسیر میتوان و باید از تمام امکانات، از جمله استفاده از شکافهای موجود در هیأت حاکمه برای تعمیق آنها، استفاده از بنبستها و عقبنشینیهای اجباری حاکمیت، بهرهگیری از فرصتهای انتخاباتی برای طرح خواستها و پشتیبانی از کاندیداهایی که سیاستهایشان بهطور نسبی فرصتی برای پیشبرد جنبش، حتی گامی کوچک بهجلو، ایجاد میکند، استفاده کرد. از این دیدگاه، شرکت در انتخابات اخیر و رأی به آقای روحانی اقدامی درست و بهجا بوده است.” نگاه کنید به “سایت ده مهر”: (https://10mehr.com/maghaleh/22042014/816)
حاکمیت باید جلوی انفجار اجتماعی [بخوان: اعتراضهای گسترش یابنده مردم] را بگیرد [چون اینها برنامهٔ امپریالیسم است]
“وضعیت دشوار و ضربهپذیری که جمهوری اسلامی امروز با آن مواجه است، وضعیتی که حتی بر خود حاکمیت نیز پوشیده نیست، تنها نتیجهٔ مقاومت آن در برابر برنامههای سلطهجویانهٔ امپریالیسم در منطقه نیست… آنچه در حال حاضر بهطور قطع میتوان گفت این است که تنها راه خروج از وضعیت موجود، دادن پاسخ جدی و تأمین خواستهای معیشتی تودههای زحمتکش از یکسو، و فراهم کردن شرایط برای ایجاد تشکلها و نهادهای صنفی و تودهای، از سوی دیگر است. به عبارت دیگر، دفاع از استقلال سیاسی کشور در پیوند گسستناپذیر با تحقق دو خواست عدالت اجتماعی و آزادی قرار دارد و حاکمیت باید هرچه زودتر این خواستهای مهم را بر اساس فصول ۳ و ۴ قانون اساسی عملی کند و برنامهٔ امپریالیسم برای ایجاد یک انفجار اجتماعی در ایران را خنثی سازد… “ [از اعلامیهٔ مشترک “سایت ده مهر” با سایت “عدالت” : https://10mehr.com/maghaleh/20111400/4064]
تحریم انتخابات یعنی همراهی با آمریکا!
“امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای آن به تلاشهای خود برای تغییر رژیم در ایران شدت بخشیدهاند. چنین بهنظر میرسد که دولت آمریکا، بهدنبال خروج از برجام و تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران، و سپس ترور سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، عزم خود را برای تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی و در هم شکستن مقاومت ایران در برابر برنامههای امپریالیستی خود در منطقه جزم کرده، و تحریم گسترده انتخابات دوره یازدهم مجلس را نیز فرصتی مناسب برای تضعیف و منزوی ساختن حکومت ایران شناخته است.”
حزب تودهٔ ایران در “نامۀ مردم” شمارۀ ۱۱۴۱، ۳ آبانماه ۱۴۰۰، دربارهٔ هماهنگی و همکاری سایت “۱۰ مهر” و “راه تودۀ” علی خدایی مفصلاً توضیح داد و اشاره کرد که در مورد هماهنگی دستاندرکاران “۱۰ مهر” و علی خدایی گردانندهٔ “راه توده”، فرهاد عاصمی در گفتوگوهایش با دو نفر دستاندرکار “۱۰ مهر” که در سایت “تودهایها” در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹ منتشر شده است، ازجمله میگوید: “دو رفیق نویسنده در نوشتار خود هفت بار رابطهٔ من را که در سالهای معیّنی با علی خدایی بر قرار بود، با فرمول ٬به کمک علی خدایی و راه توده٬ مشخص میکنند. ولی دربارهٔ محدودیت زمانی آن و این واقعیت که سالهاست بهکلی وضعی دیگر برقرار است، سکوت میکنند. این درحالی است که موضع سیاسی علی خدایی، یعنی همان ٬موضعمان٬ [یعنی موضع دو فرد گردانندهٔ ۱۰ مهر] نزد او و موضع این رفقا، از نظر مضمونی در تمام سالهای اخیر انطباق دارد… برای روشنگری دربارهٔ این انطباق موضع میان جریان ٬ ۱۰ مهر” و علی خدایی، میبایستی به ذکر این نکته پرداخت که در دورهٔ اقامت در افغانستان، میان رفیق ۱۰ مهری و علی خدایی نزدیکترین رابطه برقرار بوده است. …”
کوتاه سخن! ما اکنون مدّتهاست که مطلعیم تماسهایی میان گردانندگان سایتهای “۱۰ مهر”، “عدالت”، “راه توده”، و برخی دیگر از سرسپردگان سیاستهای استراتژیک سپاه پاسداران بهمنظور هماهنگ کردن کارها و زمینهسازی برای “ایجاد یک حزب تودۀ ایران مدافع سیاست خارجی رژیم ولایت فقیه ” آغاز شده است. اعلامیۀ مشترک “عدالت” و “۱۰ مهر” بهمناسبت سالگرد تأسیس حزب، و حملهٔ هماهنگ این سایتها به موجودیت حزب تودهٔ ایران و رهبری آن بهبهانهٔ هشتادمین سالگرد بنیادگذاری حزب، اتفاقی نمیتواند باشد. گفتنی است که گردانندهٔ سایت “عدالت” آزادانه به ایران رفتوآمد میکند و فرهاد عاصمی که مدتی با او در تماس بوده است دربارهٔ او میگوید: ”برخی از ٬عدالت٬چیها و بهطور مشخص ع. سهند، که به گفتهٔ خودش در رفتوآمد دایم به ایران است، و ظاهراً یکی از پاهای محکم ٬اتاق فکر٬ در حاکمیت سرمایهداری برای مبارزه با حزب تودهٔ ایران نیز میباشد..“ (بهنقل از: سایت تودهایها، ۱۴ آذرماه ۱۳۹۱).
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در نشستهای اخیرش با هوشیاری بر این نکته تأکید داشته است که پس از درگذشت زندهیاد رفیق علی خاوری، و همچنین گامهای موفق حزب برای برگزاری هفتمین کنگرهاش باید انتظار داشت که دستگاههای امنیتی سپاه و دشمنان و مخالفان حزب از فرصت برای تشدید حملههایشان به حزب استفاده کنند، و اینکه حزب و رهبری آن باید با خونسردی و بهاتکای صفوف متحد و منسجم خود و سلامت و صلابت سیاسی بهمقابله با این توطئههای ضدحزبی برخیزد.
«نامۀ مردم»
حکومت دینسالار ولایی سدّ راه برونرفت ایران از بحرانهای خطرناک کنونی!
فاجعۀ فروریختن ساختمان متروپل در آبادان متأسفانه واقعهای استثنایی در ایران نیست. زمینهها و دلایل اصلی این گونه سانحهها برای اکثر مردم کاملاً شناخته شده است.
تأملی بر آسیبهای اجتماعی و شیوع ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه
فقر و محرومیت در اثر سیاست های ضد مردمی رژیم ولایت فقیه در طول سالهای اخیر، از یک سو افزایش سرسامآور هزینههای زندگی همراه با بیکاری فزاینده و مشکلات اقتصادی را باعث شده است که بهیقین از اصلیترین معضلهای جامعهٔ امروزی ماست، و از سوی دیگر، افزایش ناهنجاری های اجتماعی را موجب شده است.
لاوروف: جنگ غرب درها را برای همکاری بیشتر روسیه-چین باز کرد
به گفته لاوروف، تغییرات ساختاری در چشم انداز ژئوپلیتیک مدرن به عنوان یک کاتالیزور برای تعمیق هماهنگی سیاست خارجی مشترک بین مسکو و پکن عمل میکند.
خیزش تودههای محروم در شهرهای مختلف در اعتراض به سیاستهای ضدمردمی حکومت جمهوری اسلامی: «مرگ بر گرانی»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر رئیسی»
اطلاعیۀ حزب تودۀ ایران در باره خیزش تودههای محروم در شهرهای مختلف در اعتراض به سیاست های ضدمردمی حکومت جمهوری اسلامی: «مرگ بر گرانی»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر رئیسی»
مبارزۀ دلیرانه معلمان، بازنشستگان، کارگران ومردم بر ضد رژیم ظلم وجنایت
مبارزۀ دلیرانۀ معلمان، فرهنگیان، بازنشستگان، کارگران کشور و مردم جان به لب رسیده بر ضد ظلم و ستم رژیم ضد مردمی ولایت فقیه، با وجود سرکوب شدید و خونین نیروهای امنیتی، همچنان ادامه دارد.