حملۀ تجاوزکارانهٔ اسرائیل به ایران در بامداد ۵ آبان، تهدید خامنهای در مورد “پاسخ دندانشکن” دادن به اسرائیل و آمریکا، گسترش بمباران لبنان، و تداوم جنایتهای جنگی اسرائیل در نوار غزه با حمایت آمریکا و متحدان اروپاییاش در چند روز اخیر در صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی بوده است. در ارتباط با مسائل داخلی ... تلاش بیثمر رژیم ولایی برای رفع اَبَربحرانها با دامن زدن به توهّم «وفاق ملی»
فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
«فارن افرز» در تحلیلی با اشاره به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هشدار داد که جامعه آمریکا بهشدت دوقطبی شده و انتظار میرود باتوجه به عمیقتر شدن «بحران مشروعیت» در این کشور، جامعه آمریکایی با تحولات سیاسی خشونتآمیزی مواجه شود و این مشکلی است که راهیابی «دونالد ترامپ» و یا «کامالا هریس» به کاخ سفید آنرا ... فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
این روزها اکثر مردم کشور از یک سو با پوست و گوشت و استخوان پیامدهای اقتصاد ویرانشده را احساس میکنند و از سوی دیگر، بهدلیل جنگ روانی دولت جنایتکار اسرائیل علیه ایران و رجزخوانی حکومت ولایی در مورد حملۀ تلافیجویانه کوبنده، نگران زندگی خود و اوضاع ملتهب کشور و منطقهاند. در چنین شرایطی، هفتۀ گذشته ... درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
چشمهای جهانیان این روزها به خاورمیانه دوخته شده است. شعلههای جنگ ماهها است که در باریکۀ غزه زبانه میکشد. جنایتهای شبانهروزی اسرائیل در منطقه همچنان ادامه دارد. اکنون بیروت و دیگر شهرهای لبنان، بهویژه جنوب آن کشور، و نیز یمن و سوریه هدف بمبارانهای اسرائیل قرار گرفته است. تاکنون بیشتر از دوهزار تن از مردم ... جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳] رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه بهدنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستانها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو میشد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلسهای روشنفکران مخالف رژیم میشد. نیش طنزهای کوتاه و ... نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
تحلیلی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
این نوشته کار تحقیقاتی است برای بررسی دیدگاهها و مواضع دو رهبر تاکنونی جمهوری اسلامی (ج.ا. از اینجا به بعد) که از ابتدای انقلاب ۵۷ تا کنون بر تمام تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای امور خارجی نقشی انکارناپذیر داشتهاند، و تلاشی برای پاسخ به پرسشهای مهم زیر:
۱. نقش خمینی و خامنهای در تعیین و تبیین سیاستگذاریهای کلان خارجی ایران تا کنون چه بوده است؟
۲. سیاست خارجی ج.ا. تا چه اندازه استقلال فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی کشور را تأمین میکند؟
۳. آیا سیاست خارجی ج.ا. مورد نظر این دو رهبر تنشزاست، یا تنشزدا؟
اصول سیاست خارجی از دیدگاه خمینی
آیتالله خمینی میگفت:”من بهصراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند و دلیل هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاهطلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول فریب را نگیرد. ما… این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. “ (صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۲) برای اینکه دریابیم که آیا سرمایهگذاری معنوی و مادّی ج.ا. فقط ”برای احیای هویت اسلامی مسلمانان ”و تشویق آنها به ”تصاحب قدرت “ از”صاحبان قدرت و پول “ بوده یا برای حفظ و بقای حیات سیاسیاش در داخل کشور به هر قیمتی- از جمله سرکوب بیرحمانهٔ مردم و نیرویهای سیاسی ترقیخواه و مردمی- و گسترش حوزهٔ نفوذش در عمق خاک کشورهای دیگر، لازم است مبانی سیاست خارجی طراحی شدهٔ خمینی را که”میتوان [آن را] به منزلهٔ یکی از منابع رسمی تصمیمگیری در سیاست خارجی [ج.ا.] بهشمار آورد “ (پُرتال امام خمینی، ۱۴/۶/۱۳۹۱))، بیشتر بشکافیم.
۱. صدور انقلاب:”با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی… است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم. “ (صحیفهٔ امام، ج۲۰، ص۲۴۵) همین یک جملهٔ خمینی آشکارا نشان میدهد که این شعار”صدور انقلاب و اسلام “ و پایان دادن به”سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران “ تا چه اندازه نیازمند سیاست خارجی تنشزا است، و تا چه اندازه به حاکمیت اجازه میدهد که به بهانهٔ مبارزه با تهدیدهای نظامی جهانخواران و تحریمهای اقتصادی، به منکوب کردن مخالفان مداخلهٔ خارجی و هواداران صلح، و به سرکوب کردن مطالبات دموکراتیک مدنی، سیاسی، و اجتماعی-اقتصادی در درون کشور به منظور حفظ قدرت سیاسی و اقتصادی بلامنازع خود در خاک ایران ادامه دهد.
۲. نفی سلطهگری و سلطهپذیری:”ما منطقمان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید تحت سلطهٔ غیر بروید. ما میخواهیم نرویم زیر سلطه. “ (همانجا، ج۴، ص۹۱) در اینجا خمینی اشارهای به انواع سلطهپذیری فرهنگی، سیاسی، و بهویژه اقتصادی نمیکند، اما کارکرد چهار دهه حاکمیت ولایی نشان میدهد که فقط موفق شده سلطهپذیری سیاسی را تا حدّی نفی کند و تا حدّی به استقلال سیاسی- دستکم در ظاهر- دست یابد، امّا هرگز نخواسته است کشور را از سلطهٔ اقتصادی”غیر “ رها کند یا به استقلال اقتصادی دست یابد. در بُعد فرهنگی نیز با جرئت میتوان گفت که فرهنگ غربی به کمک رسانههای صوتی و تصویری و مجازی (اینترنتی) امثال بیبیسی، من و تو، ایران اینترنشنال، و شبکههای اجتماعی مجازی نهتنها توانسته است در زیر پوست جامعهٔ ایران نفوذ کند، بلکه به دلیل بیاعتمادی و انزجار عمومی از رسانههای داخلی و بهویژه حکومتی (مثل صدا و سیما) و سیاستهای ضدفرهنگی اسلامگرایان حاکم، توانسته است سلطهٔ بلامنازع خود را بر بخشی از فرهنگ جامعه برقرار کند.
۳. دفاع از کیان اسلام و مسلمانان:”ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال آماده هستیم. برنامهٔ ما برنامهٔ اسلام است. “ (همانجا، ج۱، ص۳۳۶) تکرار مکرر واژههای”اسلام “ و”اسلامی “ در سخنان خمینی بهروشنی نشان میدهد که هیچچیز برای او مهمتر از اسلام و پیادهسازی و حفظ آن نیست، چه در داخل ایران و چه در خارج از آن.”دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی “ آن طور که در چهل و دو سال گذشته شاهد بودهایم، به طور عمده بر پایهٔ رویارویی حاکمیت با منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه بوده است. این”دفاع از اسلام… “ و”برنامهٔ اسلام “ به صورت سیاست خارجی تهاجمی و تنشزا بوده است، نه صلحآمیز تنشزدا و با احترام متقابل به حقوق ملّتهای دیگر. ما نهفقط با مخالفتِ ملّتها با زورگویی و سلطهگری دولتهای امپریالیستی در آمریکا و اروپا و آسیا مخالف نیستیم، بلکه این مخالفت و تلاش راستین برای احقاق حقوق ملّی و استقلال ملّی را تشویق میکنیم. ولی ما مخالف هر نوع مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر هستیم، چه آشکار، چه پنهان. عملکرد و سیاستهای خارجی بسیاری از دولتهای دنیا، از جمله در آمریکا و اروپا- که مدّعی استقرار”دموکراسی “ در کشورهای دیگر هستند- و نیز سیاستهای خارجی حاکمیت اسلامی ایران- که در حرف مدّعی حمایت از”مستضعفان “ جهان است ولی زندگی دههای میلیون تن از زحمتکشان ایران را تباهی کشانده است- بهروشنی نشان میدهد که تمام ادّعاهای این حاکمان بر دروغ و نیرنگ و حفظ منافع اقلیتی کوچک استوار است.
۴. اصل احترام متقابل و عدم دخالت در امور یکدیگر:”ما اعلام میکنیم که نظر تجاوز به هیچیک از کشورهای اسلامی و غیراسلامی نداریم. “ (همانجا، ج۱۵، ص۴۷۴) در جنگ ایران و عراق، پس از بیرون راندن نیروهای تجاوزگر عراقی از آخرین منطقهٔ اشغالشده، یعنی خرمشهر، جمهوری اسلامی دست به تهاجم و تجاوز به خاک عراق زد و به هشدارها و توصیههای اکید افراد و نیروهای سیاسی صلحجو و ترقیخواه، از جمله حزب تودهٔ ایران، که خواهان وارد نشدن نیروهای نظامی ایران به خاک عراق بودند، توجه و عمل نکرد، زیرا مدّعی بود که با عبور از”کربلا “ میخواهد”قدس “ در سرزمین فلسطین اشغالی را از چنگ رژیم نژادپرست اسراییل و صهیونیسم بیرون آورد. اما این ژست تهاجمی شعاری بیش نبود و حکومت ج.ا. هدفهای مهم دیگری از جمله تثبیت قدرت سیاسی خود و قلعوقمع نیروهای سیاسی مترقی در داخل ایران را نیز دنبال میکرد. علاوه بر این، از آنجا که”تجاوز “ فقط مفهوم فیزیکی و نظامی ندارد، صدور انقلاب و ارزشهای اسلامی-شیعی آن به”کشورهای اسلامی-سنّی و غیراسلامی “ خود نوعی و تهاجم فرهنگی و تجاوز محسوب میشود. خودِ همین نظام حاکم بر ایران هر گونه دخالت فرهنگی دیگر کشورها و بهویژه غربیها در ایران را تهاجم فرهنگی قلمداد میکند و از این رو اصطلاح”تهاجم فرهنگی غرب “ واردِ ادبیات ج.ا. شده است. حاکمیت ولایی ایران برای مبارزه با این تهاجم فرهنگی و نیز برای گسترش فرهنگ”اسلام راستین “ در سراسر دنیا میلیاردها دلار هزینه میکند. برای اثبات این ادّعا، فقط به اختصاصِ بودجهٔ دولتی به سه نهادِ”جامعهالمصطفیٰ العالمیه، مجمع جهانی اهل بیت، و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی “ اشاره میکنیم که بیش از ۲۵۰ میلیارد تومان (ایسنا، اینفوگرافی/ بودجهٔ سازمانهای فرهنگی و مذهبی در سال ۹۸) بود. جمع کل بودجهٔ نهادهای فرهنگی و مذهبی در سال ۹۸ نزدیک به ۵۵۰۰میلیارد تومان (۵ تریلیون و ۵۰۰ میلیارد تومان) بود. (بیبیسی، بودجهٔ ۹۸؛ سهم نهادهای مذهبی و تبلیغاتی ۱۳ برابر محیط زیست است.) جامعهالمصطفیٰ العالمیه که”سازمان مرکزی [آن] در قم قرار دارد… نهاد[ی] بینالمللی [با] بیش از ۵۰ هزار دانشپژوه مرد و زن از ۱۲۲ ملیّت “ است که آنها را در”۱۷۰ واحد آموزشی، تربیتی و پژوهشی وابسته و پیوسته “ در پنج شهر ایران و”بیش از ۶۰ کشور جهان»- از آسیا، اروپا، افریقا، آمریکای لاتین، تا بنگلاش و هند آموزش میدهد. (نک به پایگاه اینترنتی جامعهالمصطفیٰ العالمیه)
۵. اصل”نه شرقی، نه غربی “ خمینی
این اصل زمانی مطرح شد که جهان به دو اردوگاه اصلی تقسیم میشد که آمریکا و شوروی دو قطب آن بودند. در این شعار، خمینی مدّعی است”ملت ایران بدون اتکا به غرب و شرق میخواهد روی پای خود بایستد و بر سرمایههای مذهبی و ملّی خود استوار باشد. “ (همانجا، ج ۵، ص۲۳۴) سه نکته در این شعار است: الف)”اصل مزبور نهتنها تز تعادل قوا را برای حفظ صلح جهانی مطرود و مردود…، بلکه آن را اصلی ظالمانه و تنها برای حفظ منافع قدرتهای بزرگ و استعمارگر میداند؛ ب) جمهوری اسلامی… به دو ابرقدرت [آمریکا و شوروی] به عنوان مجموعهٔ واحدی از استکبار جهانی… نگاه میکند؛ ج) جمهوری اسلامی نهتنها وابستگی به هیچیک از ابرقدرتها را منطقی و اصولی نمیداند… بلکه برای از بین بردن نظام موجود حاکم بر روابط بینالمللی تلاش و مبارزه میکند. “ (محمدی، ۱۳۷۷:۴۸) برخلاف تفسیر محمدی از این اصل خمینی، باید یادآور شد که الف) برای ایستادن”روی پای خود“، علاوه بر استقلال سیاسی باید به استقلال اقتصادی از نظام تک، دو، یا چندقطبی حاکم بر جهان دست یافت؛ ب) برای دستیابی به استقلال چندگانه اتکای محض به صدور ایدئولوژی و باورهای مذهبی کافی نیست، بلکه باید برنامههای مُدوّن کوتاه، میان، و بلندمدّت داشت و از تمام نیروهای معنوی و مادّی مؤثر و ملّی جامعه استفاده کرد. علاوه بر این، در جهان دوقطبی پیشین، امپریالیسم در یک سو و سوسیالیسم در سوی دیگر، جهان شاهد تعادل قدرت نسبی بود و دولتهای ملّی و مترقی میتوانستند به اتکای قطب سوسیالیستی، مسیر رشد اجتماعی-اقتصادی سالمتری را در پیش بگیرند. این امکان امروزه به آن صورتی که بود، دیگر وجود ندارد. تجربهٔ جهان دوقطبی دهههای پیش نشان داد که جهان چندقطبی میتواند برای صلح جهانی سودمند باشد. نظام سرمایهداری و امپریالیسم جهانی، و پیش از همه امپریالیسم آمریکا، برای حفظ منافع مادّیاش و دستیابی به منافع جدید در جهان، از تلاش بیامان خود از راههای گوناگونی مثل سلطهٔ پولی-مالی، مداخلهٔ مستقیم و غیرمستقیم، محاصره و تحریم، کودتا، و جنگ، برای نابود کردن کشورهایی که در حلقهٔ نفوذش نیستند دست برنمیدارد. برخلاف نظر محمدی، سیاست خارجی هر کشوری باید تأمین کنندهٔ منافع معنوی و مادّی مردم خودش، و بهویژه تولیدکنندگان ثروت باشد. با چنین سیاستی و به اتکای حمایت مردمی میتوان در برابر”استکبار جهانی “ ایستاد، همانطور که ملّتهایی مثل کوبا و ویتنام نشان دادهاند. جمهوری اسلامی فاقد چنین سیاستی است و در نتیجه فاقد حمایت همهجانبهٔ مردمی لازم برای ایستادگی در برابر سلطهگری و مداخلههای خارجی است.
کریم سنجابی، نخستین وزیر امور خارجی ایران، در این باره گفت که “شعار نه شرقی و نه غربی” در ابتدا مفهوم کاملاً دفاعی و ملّی داشت و منظور از آن احراز استقلال همهجانبۀ خودمان در برابر بیگانگان و ابرقدرتها و عدم اتکا به بلوکهای شرق و غرب، چه بهلحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی و چه بهلحاظ اخذ و اقتباس ایدئولوژی از مکاتب مارکسیستی و کاپیتالیستی بود. بعد از پیروزی انقلاب و از اواخر دولت موقت، شعار فوق به لحاظ منظور و محتوا دچار تحریف و تعمیم گشت، و علاوه بر جنبۀ تعرض سیاسی، حالت غربزدایی [و در دورههای بعد فقط ژست ضدآمریکایی] پیدا کرد. (ازغندی: ۱۳۸۱:۱۲ در طارمی و مرادی، ۱۳۹۳:۱۱)
اصول سیاست خارجی از دیدگاه خامنهای
در اینجا به جملاتی از خامنهای از ابتدای انقلاب تا کنون اشاره میکنیم تا دیدگاههای او در سیاست خارجی ج.ا. روشن شود.
۱.”شعار ‘نه شرقی، نه غربی’… بازتاب فریاد تاریخی مُدرس است… که اعتقاد داشت ‘منشأ سیاست ما دیانت ما است”. “ (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی(psri.ir)، ۹ آذر ۱۳۹۸)
از آنجا که واژهٔ”سیاست “ در اینجا به صورت کلی و مبهم به کار برده شده است، میتوان نتیجه گرفت که مبنای تمام سیاستگذاریهای داخلی و خارجی ج.ا. ایران بر دین و در واقع بر شرع اسلام، با تعریف حکومت اسلامی، استوار است. هر نوع تغییر جزئی و روبنایی تاکنونی در سیاست خارجی ج.ا. فقط زمانی رخ داده که بنیان این اسلام حکومتی و قدرت سیاسی، و بهویژه بنیان اقتصادی آن، از بیرون و نه از درون کشور به خطر افتاده است. این بدان معناست که حاکمیت ولایی برای خروج از فشارهای سیاسی و اقتصادی و تحریمهای اقتصادی خارجی هرگز حاضر نشده و نخواهد شد حتیٰ به تغییرهایی روبنایی در داخل کشور دست بزند، چه رسد به اینکه به تغییر و تحوّلهای بنیادین و زیربنایی در سیاستگذاریهای داخلیاش به سود تأمین رفاه اکثریت مردم و زحمتکشان تن دهد، زیرا دغدغهٔ این حکومت نه تأمین زندگی شایسته و رفاه برای مردم، بلکه صرفاً حفظ بقای خودش و چپاول ثروت کشور به هر بهایی است. ایجاد تغییرهای بنیادین در سیاست خارجی نیز در سرشت این حکومت دیکتاتوری و متکی به دستگاههای امنیتی و نظامی نیست و با خصلت مداخلهگرانهٔ آن در تضاد است.
۲.”خـط امـام در سـیـاست خارجی عبارت است از طرفداری از ملتها و مقابله با ابرقدرتها. خط امـام در سـیـاسـت خـارجی، نه شرقی و نه غربی است. امام به سود هیچ ابرقدرتی با ابرقدرت دیگر نمیجنگد. امام با هر قدرت فائقهای که بخواهد ملتها را به اسارت و به زنجیر بکشد مبارزه و مقابله میکند [و”بندهٔ حقیر هم همینطور»]. “ (خامنهای، ۱۲/۱۱ /۱۳۵۸، مجلهٔ حصون، زمستان ۱۳۵۸، شمارهٔ ۱۰) باید از خامنهای پرسید اگر سیاست خارجی ادعایی شما”طرفداری از ملتها و مقابله با ابرقدرتها “ است، چرا در جنگ ناتو با یوگسلاوی، عراق، و افغانستان مشارکت مستقیم و غیرمستقیم داشتید و در جنگ آنها با لیبی سکوت اختیار کردید، رضایت دادید؟ از این رهبران باید پرسید که رهایی از اسارت و زنجیر که مدَعی آناند آیا فقط از راه صدور انقلاب اسلامی، تحمیل فرهنگ قرون وسطایی ولایی، سرکوب آزادیهای مدنی و عدالتخواهی مردم، و اعمال سیاستهای خارجی تنشزا تحقق مییابد، یا باید پیش از هر چیز به فکر تأمین سلامت و رفاه مردم، مبارزه با فساد رانتخواری، و برقراری روابط مسالمتآمیز مبتنی بر احترام متقابل و عدم دخالت با کشورهای جهان و بهویژه کشورهای همسایه بود، با اتکای ارتقای تولید داخلی و توزیع عادلانهٔ ثروت و برخورداری از حمایت مردمی با اقتصاد سرمایهداری و سلطهطلبی ابرقدرتهای جهان مبارزه کرد و سیاست خارجیِ به معنای واقعی تنشزدا را در پیش گرفت؟
۳.”چـهرهٔ جمهوری اسلامی نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حـریـم مـلتهـا و شـرف انسانیت و استقلال ملتها، چهرهٔ متعرض و عدم تسلیم است. ما بیاعتماد و مخالف و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود.“ خامنهای در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجی، ۱/۵/ ۱۳۶۹، از (khameneir.ir)
رهبر ج.ا. دوباره این بیان را به شکلی دیگر در خرداد سال ۷۰ تکرار میکند که”خـطـوط اصـلی سـیـاسـت خـارجـی جـمـهـوری اسـلامـی… تـغـیـیـر نـیـافـتـه و هـرگـز هـم قـابـل تغییر نیست. اگر اینگونه بود، چرا ج.ا. در دورهٔ ولایت و زمامداری خود وی به تجاوز نظامی امپریالیسم و ارتش ناتو به کشورهای افغانستان، عراق، لیبی، و یوگسلاوی نهتنها”متعرض “ نشد، بلکه از آن دفاع و حتیٰ به آن کمک کرد؟ آیا حکومت اسلامی ایران و حتیٰ خود شخص خامنهای در این جنایتهای ارتشهای متجاوز ناتو و جنگهای داخلی و فرسایشی پس از آن در این کشورها شریک نیست؟
اگر خـطـوط اصـلی سـیـاسـت خـارجـی ج.ا ـ کـه پـایـهٔ آن اصـل”نـه شـرقـی، نـه غـربـی “ اسـت، تـغـیـیـر نـیـافـتـه و نخواهد یافت، چرا خامنهای در ۲۵ مهر ۹۷در دیدار با نخبگان کشور گفت:”باید نگاهمان به شرق باشد، نه به غرب، ضمن اینکه نگاه به غرب و اروپا جز معطل ماندن، منّت کشیدن و کوچک شدن فایدهای ندارد. “ او در روز ۳ مهر همین سال، راه چاره در موفقیت در برابر تحریمهای آمریکا را”دیپلماسی نگاه به شرق “ دانست و گفت در این دیپلماسی”میتوان از سدّ تحریمها گذشت و من آیندهٔ روشنی در این باره میبینم. “ منظور این نیست که ج.ا. نباید نگاهش را از غرب یا اروپای منهای آمریکا به شرق یعنی روسیه و چین تغییر دهد یا ندهد، صحبت بر سر این نیست، بلکه موضوع این است که پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم در شرق، چرا ج.ا. در شرایط بحران شدید اقتصادی، که بخش اعظم آن ناشی از سیاست اقتصادی نولیبرالی آن و بخشی هم ناشی از تحریمهای تحمیلی است، از اصول و ارزشهای خود دست میکشد و در پرتو تضعیفِ قدرت سیاسی و اقتصادیاش، به اصل اسلامی-شیعیِ”تقیّه»– نوشیدن جام زهر یا نرمش قهرمانانه– روی میآورد، در حالی که همو در سخنان شعارگونهٔ خود میگوید:”مـهـمتـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجـی حـمـایـت از هـویـت نـظـام اسـلامـی و پـافشاری بر اصـول و ارزشهاست و جـمـهـوری اسـلامـی ایـران اصـول و ارزشهـای خـود را که عزت ملّی است با هیچچیز معاوضه نخواهد کرد. “ (۲۹ / ۵ / ۸۲، همانجا) مشخص نیست که وی بر چه مبنا و اساسی چنین هویت و باور خودساختهاش را عزّت ملّی همهٔ مردم ایران میداند، در حالی که او و”نظام “ اسلامگرا و ولاییاش نزد مردم کشورش هیچ حقانیت”ملّی “ ندارند.
خامنهای سیاست ارتباطات بینالمللی را مبتنی بر مثلث”عزّت، حکمت، و مصلحت “ میداند. ایشان معنی عزّت را نه تأکید بر ملّت یا ملّیگرایی (۱۸/۴/۷۰، همانجا)، بلکه این میداند که”جامعه و نظام اسلامی، در هـیـچیـک از بـرخـوردهـای بـیـنالمـللی خـود، نـبـایـد طـوری حـرکـت کـنـد کـه مـنـتـهـی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. “ (۶۸/۱۱/۹، همانجا)”حکمت “ یعنی سنجیدگی، و او معتقد است که در موضعگیریهای دیپلماتیک و مسائل مربوط به سیاست خارجی نباید نسجیدگی راه یابد.
(همانجا) امّا مراد ایشان از مصلحت،”مصلحت انقلاب است که همهجانبه است. “ (۱۸/۴/۷۰، همانجا) پس منظور ایشان از عزّت در این بند و بند پیشین نه سربلندی ایران و ایرانیانِ برخوردار از آزادی و عدالت اجتماعی، بلکه پشتیبانی از”هویت نظام اسلامی “ و”اصول و ارزشها“ی اسلامی-شیعی و”ذلیل [نشدن] اسلام و مسلمین است. “ شرایط اجتماعی و اقتصادی اکثریت مردم ایرانِ امروز نشان میدهد که منظور ایشان از”مسلمین “ نه مردم عادی مسلمان، بلکه موقعیت و قدرت سیاسی و اقتصادی رهبران و رانتخواران مسلمان در طبقهٔ حاکم در ایران است. منظورشان از حکمت، سنجیدن شرایط جهانی و تصمیم به پیشرَوی یا عقبنشینی در مقابل زورگوییهای امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهیی نه برای تأمین سلامت و رفاه ملّی بلکه برای حفظ و تداوم همان قدرت سیاسی و اقتصادی”نظام “ اسلامیاش است، وگرنه چرا آنها این”سنجیدگی “ را در سیاستهای داخلیِ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و بهویژه اقتصادی و زیست-محیطی یا در حیطهٔ سلامت عموم مردم در شرایط همهگیری کووید-۱۹ کنونی در درون ایران به کار نمیبرند، و وضعیتی به وجود آوردهاند که اکثریت مردم از هر لحاظ به ستوه آمدهاند. منظور ایشان از مصلحت،”مصلحت همهجانبه انقلاب“ – یعنی حفظ و تداوم قدرت همهجانبهٔ حاکمیت اسلامی و کلانسرمایهداران بازاری و حکومتی است، نه مصلحت همهجانبه به سود زندگی شایسته برای میلیونها ایرانی جان به لب رسیده از فشارهای همهجانبهٔ دیکتاتوری ولایی و سیاستهای مداخلهگرانهٔ امپریالیسم آمریکا و متحدانش.
خامنهای دربارهٔ تعامل با کشورهای دیگر و سیاست تنشزدایی در سیاست خارجی میگوید:”مـقـبـولیـت جـهـانـی بـسـیـار خـوب اسـت ، امّـا نـه بـه بـهـای دسـت بـرداشـتـن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملّی و جمعی ماست “ (۲۹/۵/۸۲، همانجا)، زیرا”مبانی ارزشی نـظـام کـه در سـیـاستهـای کلی نظام متجلی است… پایهٔ سیاست خارجی ماست، آن وقت سـیـاسـت خـارجـی بـنـابـرایـن یـک ستونهایی پیدا میکند که این ستونها بنای سیاست خارجی ما را روی خودشان قرار میدهند. یکی از این ستونها ‘استقلال’ است. استقلال یعنی عدم وابستگی سیاسی، یعنی اتخاذ مـواضـع مستقل. “ (۲۷/۵/۸۱، همانجا). چند نکتهٔ کلیدی در این سخنان است: الف) بهکارگیری ضمیر مبهم اوّل شخص جمع”ما “ در سخنان همهٔ رهبران عوامفریب سیاسی جهان وجود دارد. منظور ولی فقیه جمهوری اسلامی از ضمیر”ما “ در عبارت”هویت ملّی و جمعی ما “ دقیقاً خودِ وی و همهٔ نهادها و دستگاههای حکومتی است، نه اکثریت مردم ایران. ظلم و جنایت چند دههٔ گذشتهٔ حکومت اسلامی در داخل کشور این امر را اثبات می کند؛ ب) عبارتِ”استقلال یعنی عدم وابستگی سیاسی یا اتخاذ مواضع مستقل “ در ضمن داشتن هستهای درست، بهخوبی نشان میدهد که ج.ا. به فکر توسعه و رشد همهجانبهٔ تولید داخلی و استقلال اقتصادی نبوده است، که تا رخ ندهد، ایران و ایرانیان از وابستگی دستوپابسته به بازارها و نهادهای سرمایهداری حاکم بر جهان رها نخواهند شد؛ ج) نوشیدن جام زهر و نرمش قهرمانانه نشان میدهد که در شرایط به خطر افتادن قدرت سیاسی و اقتصادی طبقهٔ حاکم در ایران، ج.ا. نهتنها از اصول و ارزشها و مبانی ارزش”نظام “ اسلامیاش بلکه از”مواضع مستقل “ خود نیز عقبنشینی میکند.
نامۀ مردم
حزب کمونیست فدراسیون روسیه و چین سوسیالیست – بیانیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه
دولت ترامپ در حال شدت بخشیدن به سیاست مقابله با توسعهٔ چین سوسیالیست است.
پیش بهسوی گزینۀ دیگر
سال میلادی ۲۰۲۰ را میتوان در عرصهٔ مسائل جهانی بهدرستی سالی دانست که تحولاتی پرخطر و پیامدهایی پیشبینینشدنی در زندگی بخش عمدهای از مردم جهان و بهویژه مردم کشورمان بههمراه داشته و دارد.
مبارزه برای: افزایش دستمزد، اتحاد عمل فراگیر، احیای جایگاه تشکل سندیکایی
طی هفتههای اخیر درحالیکه نزاع جناحهای حکومتی جمهوری اسلامی، بهویژه پس از تغییرات مرتبط با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و دورنمای مذاکره با کاخسفید در دورۀ ریاست جمهوری جو بایدن، شدت گرفته است.
تداوم اجرای برنامه ارزانسازی نیروی کار با تقویت شرکتهای پیمانکار نیروی انسانی
در شرایطی که در اسفندماه ۹۸، نمایندگان دولت، کارفرمایان، و تشکلهای دستساز رژیم در شورایعالی کار، سبد معیشت خانوار ۳٫۳ نفری کارگری را ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان تعیین کردند و هر سه گروه از این نمایندگان پای این رقم از سبد معیشت را امضا کردند و همزمان با آن نیز نرخ رسمی تورم ... تداوم اجرای برنامه ارزانسازی نیروی کار با تقویت شرکتهای پیمانکار نیروی انسانی