بر روی سکه ۱۰ یورویی هفت سرباز هخامنشی در برابر هفت سرباز یونانی نقش بستهاند! نبرد ترموپیل در سال ۴۸۰ پیش از میلاد بین یونانیان متحد شده به فرماندهی لئونیداس پادشاه اسپارت و ایرانیان به فرماندهی خشایارشاه در گذرگاه ساحلی ترموپیل بین کوه آنوپه و خلیج مالیاک در غرب دریای اژه به وقوع پیوست، در ... دولت یونان بهمناسبت دوهزار وپانصدمین سال نبرد ترموپیل سکههای ۲ و ۱۰ یورویی ضرب کرد
دیدار شی جینپینگ با «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو + فیلم
بعدازظهر روز پنجشنبه ۱۴ نوامبر به وقت محلی، شی جینپینگ، رئیس جمهوری خلق چین با خانم «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو در کاخ ریاست جمهوری این کشور در لیما دیدار و گفتگو کرد. به گزارش رادیو بینالمللی جین؛ شی جینپینگ در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از سفر رسمی خود به پرو و شرکت در ... دیدار شی جینپینگ با «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو + فیلم
«ترامپ» بازگشته اما آمریکا دیگر خاورمیانه را ندارد!
داغترین خبر این هفته بدون شک پیروزی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا در انتخابات ۵ نوامبر است. وقتی صحبت از تأثیر این موضوع بر ایران میشود، مردم به طور طبیعی به «فشار حداکثری» چندگانه علیه ایران در دوره اول ریاست جمهوری او فکر میکنند، بسیاری از مردم نگران چشم انداز توسعه ایران در چهار ... «ترامپ» بازگشته اما آمریکا دیگر خاورمیانه را ندارد!
گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستاوردی با آرمانهایی زنده برای بشریت!
در صدوهفتمین سالگی پیروزی انقلاب اکتبر، بشریت با بحران ژرف و همهجانبهٔ اقتصادیسیاسی و بروز جنگهای خانمانسوز دستوپنجه نرم میکند. جهان سرمایهداری امروز، دنیائی است آکنده از نابرابریهای عمیق که در آن میلیونها انسان از ابتدائیترین حقوق طبیعیشان محرومند. فقر و فلاکت، محرومیتهای اجتماعی، جنگها و نابودی محیط زیست، آینده بشریت را بهطورجدی تهدید میکنند. ... گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستاوردی با آرمانهایی زنده برای بشریت!
میدلایستآی: آلمان در جنایات اسرائیل علیه غزه همدست است
رسانه انگلیسی به حمایت تمامعیار آلمان از اسرائیل اشاره میکند و گزارش میدهد که چرا برلین در جنایات رژیم اشغالگر در غزه همدست است. به گزارش ایسنا، «آنالنا بربوک» وزیر امور خارجه آلمان اخیرا از کشتار و جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان دفاع و «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان نیز پیشتر بر تداوم ارسال تسلیحات به سرزمینهای ... میدلایستآی: آلمان در جنایات اسرائیل علیه غزه همدست است
نیکسون و کیسینجر از ابتدای کارِ آلنده در فکر سرنگونی او بودند
تقریباً از همان دقیقهٔ اوّل انتخاب شدن سالوادور آلندهٔ سوسیالیست/مارکسیست به ریاستجمهوری شیلی در نوامبر ۱۹۷۰، ریچارد نیکسون رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا و مقامهای ارشد او، از الگوی او و تأثیری که روی دیگران میگذاشت ترسیدند و تصمیم به سرنگون کردن او گرفتند.
این نتیجهای است که میتوان از مجموعهٔ جدیدی از یادداشتهای مربوط به تلاشهای آمریکا برای ساقط کردن رئیسجمهور جدید شیلی در سال ۱۹۷۰ گرفت. این یادداشتها هفتهٔ پیش در پنجاهمین سالگرد مراسم تحلیف آلنده، توسط نهاد پژوهشی و غیرانتفاعی ”آرشیو امنیت ملّی در دانشگاه جورج واشنگتن” (واشنگتن، دیسی) منتشر شد.
این یادداشتها نشان میدهد که مقامهای ارشد آمریکا نهفقط از این میترسیدند که آلنده با موفقیت سیاستهایی را اجرا کند که آنها معتقد بودند سیاستهای ضدآمریکایی و ضد شرکتهای بزرگ در شیلی است، بلکه میترسیدند که ملّتهای دیگر در آمریکای لاتین و اروپا ببینید که او اصولاً برای انجام این کار انتخاب شده است، و آنها هم سیاستهای او را دنبال کنند. بنابراین آمریکاییها نقشههایی برای رهایی از شرّ رهبر شیلی ریختند، نقشههایی که در نهایت، سه سال بعد از انتخاب آلنده، منجر به کودتای آمریکاساخته علیه او شد.
اسناد تازه منتشر شده و از طبقهبندی خارجشده از سال ۱۹۷۰ نشان میدهد که هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملّی نیکسون، همراه با سازمان اطلاعات مرکزی ”سیا” نقشههایی مفصّل در مورد چگونگی بیثبات کردن و در نهایت سرنگون کردن آلنده کشیده بودند. سیا حتیٰ سعی کرده بود از نامزدی آلنده پیش از انتخابات شیلی جلوگیری کند.
کیسینجر جزئیات را تهیه و گزینههای ممکن را معیّن کرده بود. نیکسون در حالی که اوّل موضع سفتوسختی گرفته بود، ولی بعداً توصیههای کیسینجر برای راه انداختن جنگ اقتصادی علیه آلنده و سرنگون کردن دولت او از طریق ایجاد بیثباتی توسط عوامل آمریکا را پذیرفت.
کیسینجر دو روز پس از مراسم تحلیف آلنده در سانتیاگو، در یادداشتی در ۵ نوامبر به نیکسون نوشت: ”انتخاب آلنده به عنوان رئیسجمهور شیلی یکی از جدّیترین چالشهایی است که تا کنون در این نیمکره [جنوبی] با آن مواجه بودهایم.”
ریچارد هِلمز، مدیر وقت سیا، با اشاره به یادداشتهای دستنویس نیکسون در نشستی از مقامهای بالارتبه در ۶ نوامبر ۱۹۷۰، از نیکسون نقل قول میکند که این تصمیم گرفته شد: ”اگر راهی برای از قدرت برداشتن آ[لنده] وجود داشته باشد، بهتر است این کار را بکنید.”
بر اساس یادداشتهای افشا شده، ترس بزرگ این مقامهای آمریکایی این بود که دیگر ملّتهای آمریکای لاتین هم انتخاب آلنده توسط مردم را نمونه قرار دهند و منافع شرکتهای بزرگ آمریکایی را در سراسر منطقه تهدید کنند. بر اساس مکالمهٔ تلفنی نیکسون-کیسینجر در ۹ نوامبر ۱۹۷۰ که در این اسناد فاش شده است، همین وضع ممکن است در جاهای دیگر نیز پیش بیاید. نیکسون سپس میگوید: ”من اعتقاد جدّی دارم که این خطمشی از لحاظ تأثیرش بر مردم جهان مهم است… اگر او [آلنده] بتواند ثابت کند که میتواند سیاست ضدآمریکایی مارکسیستی را به پیش ببرد، دیگران نیز همین کار را خواهند کرد.”
طبق یکی از سندهای منتشر شده توسط سازمان آرشیو دانشگاه جورج واشنگتن، کیسینجر جواب میدهد: ”نهفقط در آمریکای لاتین، حتیٰ در اروپا نیز اثری (نامعلوم) خواهد داشت.” کیسینجر بهویژه از تأثیر موفقیت آلنده بر ایتالیا ترس داشت، چون آنجا هم حزب کمونیست قدرتمندی فعالیت داشت.
دارودستهٔ نیکسون حتیٰ قبل از اینکه ۳۶٫۶درصد از شیلیاییها در انتخابات ۳ سپتامبر ۱۹۷۰ به آلنده رأی دهند، که او را بالاتر از رئیسجمهور سابق ادواردو فرای از حزب دموکرات مسیحی و دیگران قرار داد، از آلنده میترسیدند. سرنوشت آن انتخابات به دست کنگرهٔ شیلی افتاد، که در آن دموکراتهای مسیحی به جبههٔ متحد آلنده پیوستند تا با قدرت او را به بالاترین مقام اجرایی کشور انتخاب کنند. طبق گزارش هِلمز، فرای به حزبش گفت که باید از آلنده به عنوان نامزدی که در انتخابات بیشترین رأی را به دست آورده است حمایت کنند، و آنها هم همین کار را کردند. او بعدها بهخاطر این تصمیمش طرد شد.
سرنگونی نهایی آلنده توسط رئیس ستاد ارتش خودش- ژنرال آگوستو پینوشه- در سال ۱۹۷۳، و مرگ آلنده در جریان کودتای آن سال، بخشی از جنگ سردی بود که آمریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق و متحدانش به راه اندخته بود. سیا نقشی کلیدی در آن جنگ سرد داشت، و اغلب از طریق اقدامهای پنهانی مداخلهگرانه برای سرنگون کردن رهبران محبوب و انتخابشدهٔ مردم که گمان میکردند مخالف منافع شرکتهای بزرگ آمریکایی باشند، تلاش میکرد. محمد مصدق نخستوزیر ایران در سال ۱۹۵۳ و جاکوبو آربنز رئیسجمهور گواتمالا در سال ۱۹۵۴ از دیگر قربانیان اصلی چنین کودتاهایی، پیش از آلنده، بودند. کودتا در ایران، شاه را به تخت سلطنت بازگرداند، که تا زمانی که بر اثر انقلاب مردمی ایران در سال ۱۹۷۹ [۱۳۵۷] و شش سال بیماری سرطان خون مجبور به ترک ایران شد، در قدرت بود.
سیا همچنین به دلیل آفریقادوستی پاتریس لومومبا که با منافع آمریکا مخالفت میکرد، برای سرنگونی این رهبر استقلال کنگو توطئهچینی کرد. امّا به طوری که تحقیق سنا در سال ۱۹۷۵ به ریاست سناتورِ دموکرات از ایالت آیداهو، فرانک چرچ، نشان داد، سیا در ترور لومومبا در سال ۱۹۶۱ دخالتی نداشت. این ترور کارِ متحد آمریکا-بلژیک- بود؛ حاکم استعماری سابق و استثمارگر ملّتهای تازه مستقل شده. و سیا، پس از تأمین مالی و آموزش تبعیدیهای راستگرای کوبایی مستقر در میامی برای حمله [به کوبا به قصد سرنگون کردن دولت سوسیالیستی آن] در سال ۱۹۶۱ در خلیج خوکها، نقشههای مکرر و ناموفقی نیز برای قتل فیدل کاسترو رئیسجمهور کوبا کشیده بود. حاصل همهٔ این نقشهها، شکست مفتضحانهٔ سیا بود.
در مورد آلنده، کیسینجر طرح بیثبات کردن کشور را تهیه کرد. اسناد تازه افشا شده حاوی جزئیاتی است که پیش از این در دسترس نبود، حتیٰ کمیتهٔ سناتور چرچ که در مورد فعالیتهای پنهانی قبلی سیا در خارج از کشور تحقیق میکرد، به این اسناد دسترسی نداشت. این اسناد، بهویژه یک یادداشت ۱۷ صفحهیی از هِلمز که تمام گزینهها را مشخص میکند، دورهٔ بین پیشگیری ناموفق از نامزدی آلنده در اواسط سال ۱۹۷۰ و روزهای بیثباتسازی کیسینجر-نیکسون پس از ریاستجمهوری شیلی را در بر میگیرد. طنز تلخی که در این اسناد دیده میشود این است که در طرح رژیم نیکسون، بیثبات کردن حکومت آلنده در واقع نقشهای بینابینی بود که نیکسون و مشاورانش در نظر گرفته بودند.
وزارت امور خارجی نیکسون خطمشی ”مصالحهآمیزی” را در پیش گرفت، یعنی سرد کردن روابط؛ ضمن آنکه دادن کمکهای پنهانی به احزاب مخالف را دنبال میکرد، که در اساس یعنی کمک به دموکرات مسیحیها، هرچند در این یادداشتها به طور مشخص اسمی برده نشده است. وزارت امور خارجی دو امید داشت. یکی اینکه آلنده سیاستهایش را ”تعدیل” کند، گرچه خودِ وزارتخانه هم اذعان داشت که احتمالش ضعیف است، و دیگری این بود که دولت آلنده بهقدری حمایت مردمی را از دست بدهد که در انتخابات بعدی که قرار بود در سال ۱۹۷۶ برگزار شود، شکست بخورد. افراطیترین خط، که کودتای نظامی فوری بود، از جانب سازمان سیا و مِلوین لِرد وزیر دفاع نیکسون مطرح شد. بیثباتسازی، طرحی بین آن دو گزینه بود.
یادداشت هِلمز که مفصلترین یادداشتها در همهٔ اسناد افشا شده است، بهصراحت بیان میکند که چندین گروه در درون قشر ممتاز شیلی میخواستند از قدرتگیری آلنده جلوگیری کنند، امّا سازماننیافته و تا حدّ زیادی بدون رهبری بودند. به نظر میرسید که هر کدام منتظر بود تا دیگری اوّل حرکت و اقدام کنند. هِلمز ادعا میکند که هیچکدام اقدامی نکرد، زیرا به قول او، شیلیاییها بر اثر ”تبلیغات” حزب کمونیست شیلیِ طرفدار شوروی-که طرفدار راه پارلمانی برای رسیدن به قدرت بود- سوسیالیستهای رادیکالتر، و حتیٰ دموکراتهای مسیحی ”نرم” شدهاند. در یادداشت هِلمز آمده است: ”در نتیجه، شیلیاییها آمدنِ آلنده را با بیم و ناآرامی دنبال میکردند، اما نه با انزجار و نگرانی جدّی که میتوانست منجر به اقدام شود.” ولی اسناد تازه منتشر شده نشان میدهد که نگرش کیسینجر اینطور نبود. یادداشت خیلی مهمی به تاریخ ۹ نوامبر، از شورای امنیت ملّی کیسینجر، طرح بیثباتسازی اقتصادی را به طور مفصّل توضیح داده است. این طرح سه روز پس از آن مطرح شد که مقامهای ارشد نیکسون به طور خصوصی با هم ملاقات کردند تا در این مورد بحث کنند که با آلنده باید چه کنند. بر اساس یادداشت ۶ نوامبر، حتیٰ ویلیام راجرز، وزیر امور خارجی، که وزارتخانهاش طرفدار ملایمترین طرح علیه آلنده بود، میخواست ”او را پایین بکشد.”
سه روز بعد، کیسینجر به دیگران اعلام کرد که ”رئیسجمهور تصمیم گرفته است که (۱)موضع آشکار آمریکا بیلغزش امّا خونسردانه خواهد بود، تا از دادن بهانه به دولت آلنده به منظور تلاش برای جلب حمایت داخلی و بینالمللی به سود تحکیم رژیمش جلوگیری کند؛ (۲)آمریکا برای وارد کردن فشار حداکثری بر دولت آلنده به منظور جلوگیری از تحکیم آن و محدود کردن توانایی آن در اجرای سیاستهایی برخلاف منافع آمریکا و نیمکرهٔ جنوبی تلاش خواهد کرد.”
طرح ایجاد بیثباتی در شیلی شامل ممنوع کردن کمکهای اقتصادی آینده به شیلی و واداشتن نهادهای مالی بینالمللی به متوقف کردن پرداخت وامهای جاری و خودداری از دادن وامهای بیشتر بود. مطابق این طرح، دادن اعتبارات صادرات به شیلی، که آن کشور از آن برای خریدن کالاهای آمریکایی استفاده میکرد، نیز متوقف شد. طرح بیثباتسازی همچنین شامل لابیگری در کشورهای دیگر، بهویژه برزیل و آرژانتین بود، تا از خطمشی آمریکا در قبال شیلی پیروی کنند. در سال ۱۹۷۰ در برزیل دیکتاتوری نظامی راستگرا حکومت میکرد، در حالی که در آرژانتین خونتای راستگرای سرکوبگرِ سه ژنرال آرژانتینی، رؤسایجمهور را یکی پس از دیگری نصب و برکنار میکرد.
راجرز در یادداشت ۶ نوامبر، درست چند روز پس از اینکه آلنده رئیسجمهور شیلی شد، میگوید: ”اگر مجبور باشیم خصمانه رفتار کنیم، میخواهیم این کار را درست انجام دهیم و او را پایین بکشیم… موضع خصومت آشکار باعث دردسر برای ما در آمریکای لاتین میشود. میتوانیم فشار اقتصادی به او وارد کنیم. او درخواست تغییر زمانبندی پرداخت بدهیها را داده است. میتوانیم سرسخت باشیم. شاید بدون اینکه کار خلافانتظار و زیانبخشی کنیم، بتوانیم او را ساقط کنیم.”
یادداشت مربوط به تصمیم ۶ نوامبر که وزارت امور خارجی و دفاع و حتیٰ سیا را خطاب قرار داده است، به راههای احتمالی برای بیثبات کردن بازار مس شیلی، که صادرات اصلی آن است، پرداخته است. جورج لینکلن، مدیر آمادگی اضطراری، طرفدار این کار بود، و نیکسون نیز در ابتدا این طرح را پسندید. امّا یکی دیگر از شرکتکنندگان اشاره کرد که قیمت جهانی مس همین حالا هم خیلی پایین است و اگر آمریکا ذخایر مس خودش را تخلیه کند، این اقدام خیلی واضح، و طبق قوانین آمریکا، غیرقانونی خواهد بود. این بود که نقشهٔ دستکاری در بازار مس کنار گذاشته شد.
کیسینجر بعدها موضوع را این طور در برابر کنگره توجیه کرد که اقدام دولت نیکسون برای پایین کشیدن آلنده از قدرت به منظور ”حفظ دموکراسی” در شیلی بوده است. اسناد منتشر شده توسط آرشیو امنیت ملّی، بهعلاوهٔ اسناد دیگری که کمیتهٔ چرچ منتشر کرد، نشان میدهد که این ادّعا دروغ بوده است. در هیچیک از این یادداشتهای شخصی و اداری به چنین عبارتی اشاره نشده است.
یادداشتهای تازه منتشر شده نشان میدهد که پیش از نقشهای که به طور مفصّل در یادداشتِ هِلمز توصیف شده بود، اوّلین تلاش سیا بر ضد آلنده در اواسط سال ۱۹۷۰ شکست خورده بود. ژنرال رنه شنایدر، سَلَفِ پینوشه در مقام رئیس ستاد ارتش، از دادنِ دستور قیام به نیروهای مسلّح علیه آلنده خودداری کرده بود. چنین کاری میتوانست تاریخ دموکراتیک بیش از ۱۲۰ سالهٔ شیلی را خراب کند. پینوشه بعدها آن تاریخ را لکهدار کرد و پس از کودتای خود به مدّت ۱۷ سال در شیلی حکومت کرد.
پینوشه با کمک سیا در سپتامبر ۱۹۷۳ آلنده را برکنار کرد. گزارشها در مورد اینکه آیا سربازان مهاجم آلنده را در کاخ ریاستجمهوری، La Moneda، با دستور از بالا به قتل رساندند، یا اینکه او خودکشی کرد، متفاوت است. دختر آلنده که بعدها نمایندهٔ مجلس شیلی شد، میگوید او خودکشی کرد. خواهرزادهاش میگوید او را کشتند. آمار بازرسان و مأموران تحقیق پس از سقوط پینوشه حاکی از آن است که کودتاگران در حدود ۳۴۰۰ نفر را کشتند. ۳۰هزار نفر دیگر یا بیشتر جزو ”ناپدیدشدهها” هستند که توسط ارتش شیلی و دیگر راستگرایان ربوده و احتمالاً کشته شده بودند. بازرسان به این نتیجه رسیدند که ارتش مسئول قتل ۹۵درصد کشتهشدگان بوده است.
”مرکز عدالت و پاسخگویی” بعدها وضع را چنین توصیف کرد: ”یک جوخهٔ مرگ نظامی معروف به کاروان مرگ که شهر به شهر میرفت، زندانیان سیاسی را از زندان بیرون میکشید و اعدام میکرد.” هنگامی که اجساد ۷۵ قربانی بعداً و پس از شکست پینوشه در انتخابات سال ۱۹۹۰ و فرار او پیدا شد، مشخص شد که همه شکنجه شده بودند. تعداد رسمی مرگها و ناپدیدشدههای اعلام شده احتمالاً کمتر از میزان واقعی است. یکی از روزنامههای آمریکایی در شیکاگو خبرنگاری را که کاملاً مسلّط به زبان اسپانیایی بود به شیلی فرستاد تا اخبار کودتا را گزارش کند. او بعدها به خانوادهاش گفت که در جلسات توجیهی در سفارت آمریکا شرکت میکرد، که در آنجا مثلاً شمار کشتهشدگان را ۳۰ نفر اعلام میکردند. این خبرنگار سپس تاکسی میگرفت و به گورستان اصلی شهر میرفت و از مسئولان گورستان میپرسید که پس از کشتارها در محل اصلی که دستگیرشدگان را نگه میداشتند، که یک ورزشگاه بزرگ ورزشی بود، چند جسد دفن کردهاند. پاسخ آنها ۳۰۰ نفر بود، نه ۳۰ نفر. او همان رقم بالاتر را برای درج در روزنامه میفرستاد. پس از کودتا، مأموران پینوشه عملیات خود را در خارج از کشور نیز گسترش دادند. در ۲۱ سپتامبر ۱۹۷۶، عوامل سازمان جاسوسی شیلی (ادارهٔ اطلاعات ملّی/DINA ) برجستهترین دشمن باقیماندهٔ پینوشه، یعنی اورلاندو لوتولیه وزیر امور خارجی سابق آلنده، و دستیار او- رونی کارپن موفیت- را در حالی که در راهِ رفتن به محل کار خود در مؤسسهٔ مطالعات سیاستگذاری در واشنگتن دیسی بودند، کشتند. شوهر موفیت در این حمله مجروح شد. آنها چهار ماه بود که ازدواج کرده بودند. مأموران ”ادارهٔ اطلاعات ملّی” شیلی خودرو لوتولیه را هم منفجر کردند. این انفجار تمام محله را تکان داد. سالها بعد، از میان هفت مأموری که به اتهام این جنایت دستگیر و محاکمه شدند، چهار مأمور اطلاعاتی محکوم شدند. هیئت منصفه به کیفرخواست پینوشه نیز رسیدگی کرد، امّا مسائل مربوط به استرداد مُجرمان و وضعیت سلامت وخیم او پیگیری این امر را متوقف کرد.
نوشته ”مارک گروینوبرگ“ ترجمه از ”پیپلز وُرلد”، نشریهٔ اینترنتی حزب کمونیست آمریکا
نامهٔ مردم
به بهانه انقلابی که با فروریزی خاموش شد
فوریه ۱۰۳ سال پیش بود که اعتصابات سراسری کارگری سرانجام نسخه نیکلای دوم را پیچید تا حکومت تزاری پس از نزدیک به ۴۵۰ سال خاتمه بیابد. به دنبال چندین برابر شدن قیمت گوشت و سیبزمینی و … از یک سو و سوء مدیریت تزار در جنگ جهانی اول، مردم به خیابانهای سنپترزبورگ (آن زمان پتروگراد ... به بهانه انقلابی که با فروریزی خاموش شد
گورباچف: اگر اتحاد جماهیر شوروی میماند جهان بهتر میشد
آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد: اگر اتحاد جماهیر شوروی باقی میماند، جهان امنتر میشد.
مایکل مور چشمپوشی دولت آمریکا از نقش عربستان در حملات یازده سپتامبر را افشا کرد
«مایکل مور» مستندساز دمکرات آمریکایی در سالگرد حملات یازده سپتامبر از چشمپوشی دولت آمریکا از نقش سعودیها بعد از ۱۹ سال حمله تروریستی به برجهای دوقلو خبر داد.
مستندِ «کودتای۵۳» روایتی از سرکوبِ تحوّلخواهی دموکراتیک در ایران
تقی امیرانی، سازندهٔ مستند ”کودتای ۵۳ “بهدرستی میگوید: ”این کودتا نهفقط ۶۰ سال مناسبات غرب با ایران را شکل داد، بلکه خاورمیانه را تغییر داد. فقط تصوّرش را بکنید که اگر در آنجا [ایران] دموکراسی میبود.“