کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد، اوضاع بحرانی کشور، تهدید جنگ و مداخلهٔ خارجی، و ضرورت تجربه‌اندوزی از این فاجعهٔ تاریخی!

۷۲ سال پیش، با همکاری عملیِ “امپریالیسم” و “ارتجاعِ داخلی” در رنگ‌ها و نیرنگ‌های مختلف آن و اجرای کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سازمان دهی و اجرا شد و بدین ترتیب راهِ تحول موزون و دموکراتیک جامعهٔ ایران با خون و اسلحه مسدود گردید. رویداد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲(۱۹۵۳) در بُرههٔ زمانی تاریخی‌ای در دنیا به‌وقوع پیوست که کشورهای دیگری نیز در این دوره با رویداد‌هایی مشابه آن روبرو بودند.

در شهریورماه ۱۳۲۰(۱۹۴۱) پس از کنار رفتن مفتضحانهٔ رضاشاه از قدرت و خروج دیکتاتور از کشور، فضائی باز برای فعالیت علنی و آزادانهٔ نیروهای سیاسی در کشور پدید آمد. حزب تودهٔ ایران که بعد از مدت‌زمانی کوتاه پس از شهریور ۱۳۲۰ و در مهرماه ۱۳۲۰ پا به‌عرصه وجود گذاشت، اولین و جزو پیگیرترین نیروهای سیاسی‌ای بود که در جهت خواستِ مردم و ازجمله ملی شدن صنعت نفت مبارزه می‌کرد و اعتراض‌های به‌حق ملی را درعمل و به‌طورگسترده در افکارعمومی آن زمان جا انداخت. در جبههٔ مقابل، نیروهای بازدارنده در مسیر تحقق و ایجاد تغییرهای ملی و دمکراتیک عبارت بودند از: دربار و دستگاه حکومتی محمدرضاشاه که حامی منافع ارتش در مقام اهرم به‌منظور بازگرداندن دیکتاتوری بود، بورژواملاک‌ها و بورژوازیِ “کمپرادور” که خواهان بازگشت دیکتاتوری و حفظ نفوذ قدرت‌های امپریالیستی بودند، و همچنین قدرت‌های امپریالیستی و در رأس‌شان آمریکا و انگلستان (و شرکت نفت انگلیس-ایران).

شرح عملکرد شرکت غارتگر نفت “انگلیس و ایران” و تفصیل آن در این نوشتهٔ کوتاه نمی‌گنجد، اگرچه حتی اشاره‌ای کوتاه به کارنامهٔ غارتگری‌اش عمق فاجعه‌بارِ این عملکرد را برملا می‌کند. طبق نوشته‌های روزنامه‌های ایران ازجمله روزنامه‌های وابسته به قدرت حاکم در سال‌های واپسین دههٔ ۱۳۲۰، شرکت نفت “انگلیس و ایران” طی همهٔ سال‌های دهه ۱۳۲۰ مبلغ ناچیز ۱۰۵ میلیون پوند حقِ امتیاز به ایران پرداخت کرده است، درصورتی که در همین فاصلهٔ زمانی این شرکت فقط ۱۷۰میلیون پوند مالیات بر درآمد به دولت بریتانیا پرداخت کرده است. علاوه بر این مبلغ ۱۱۵ میلیون پوند هم از درآمدِ نفت ایران را در خارج از ایران سرمایه‌گذاری کرده است.

همچنین رفتار تبعیض آمیز این شرکت دررابطه با وضعیت کارگران ایرانی درقیاس باکارگران خارجی پرده از چهره استثمارگرانه گردانندگان آن برمی‌دارد. طبق نوشته مقالهٔ یک فلسطینی شاغل در شرکت نفت “انگلیس و ایران” در روزنامهٔ “جروزالِم پست”، ۶ ژوئیه ۱۹۵۱/ ۱۶ تیرماه ۱۳۳۰، این شرکت کارگرانش را به سه گروه تقسیم کرده بود: گروه اول ۳۵۰۰ انگلیسی و اروپایی و عده‌ای کم ایرانیانی که بین‌شان بُرخورده بودند، گروه دوم ۶۰۰۰ هندی و ایرانی که جزو کارمندان جزء بودند، و گروه سوم ۶۰ تا ۷۰ هزار کارگر ساده ایرانی که اغلب آنان اهل قبیله‌های عرب‌زبان خوزستان بودند را شامل می‌شد. این گروه سوم که اکثرشان بدون سرپناه، بدون دستمزد مناسب و خدمات درمانی زندگی‌ای رقت‌بار داشتند در ردیف حقیرترین و فقیرترین انسان‌های روی زمین بودند. حتی برخی از کودکان این کارگران در جاده‌سازی به‌کار واداشته می‌شدند. شاهدانی دیگر در همان زمان نیز نوشته‌اند که اغلب کارگران در هوای داغ آن منطقه درحلبی‌آبادها وآلونک‌هائی که از بشکه‌های فلزی یا مقوا ساخته شده بودند زندگی می‌کردند. امّا انگلیسی‌ها در بخشی کاملاً جدا و برخوردار ازامکاناتی کامل زندگی می‌کردند، شهرک‌هایی ویلایی (ازجمله بریم و بوارده در آبادان) که ورود ایرانیان غیرساکن در آن‌ها به آنجا ممنوع بود.

درچنین شرایطی حزب تودهٔ ایران تنها نیروی سیاسی‌ای بود که با تکیه بر تجربه‌های مبارزاتی “حزب کمونیست ایران” در صنایع نفت در دوران دیکتاتوری رضاشاه به سازمان دادن و کمک به این کارگران اقدام کرد. حزب تودهٔ ایران در سال ۱۳۲۴ “اتحادیهٔ کارگران خوزستان” را تشکیل داد. حزب همچنین در سال ۱۳۲۵ اعتصابی بزرگ و پردامنه را سازمان داد. شروع این اعتصاب نیز با اول ماه مه (یازده اردیبهشت)، “روز کارگر”، مصادف بود. در این اعتصابِ همراه با راه‌پیمائی، کارگران علاوه بر خواست‌های قبلی‌شان مانند “هشت ساعت کار” در روز، دستمزد و مسکن بهتر، و به‌رسمیت شناخته شدن حق “تشکل” کارگران، خواست‌هایی تازه چون دریافتِ دستمزد در روزهای تعطیل رسمی و روزِ جمعه، و اجرای دقیق قانون کار جدید را مطالبه کردند. از سال ۱۳۲۹ و همراه با اوج‌گیری مبارزات مردمی و جنبش‌های کارگری، “شورای متحد [مرکزی] کارگری” زیر عنوان:”ائتلاف سندیکاهای کارگری” وارد میدان مبارزه شد. همچنین اعتصاب فروردین‌ماه ۱۳۳۰ در شرکت نفت قدرت و تحرک اساسی و عمده‌ای به جنبش ملی کردن نفت بخشید. اهمیت این اعتصاب در این بود که در تغییر دادن قوا به‌سود نیروهای ملی و طرفداران ملی کردنِ همه‌جانبهٔ صنعت نفت ایران و رد همهٔ لایحه‌ها و قراردادهای استعماری تأثیری بسیار زیاد داشت، لایحه‌ها و قراردادهای استعماری‌ای که از سوی نیروهای زیر نفوذ امپریالیسم بریتانیا در مجلس مطرح شده بودند. اعتصاب کارگران در فروردین‌ماه ۱۳۳۰ با تعهد شرکت نفت “انگلیس و ایران” به لغو کردن تصمیمش در مورد کاستن از حق هزینه مسکن، در روز ۴ اردیبهشت‌ماه، با موفقیت پایان یافت. سازمان دادن و رهبری کردن این اعتصاب برعهدهٔ حزب تودهٔ ایران بود. بعد از پایان موفقیت‌آمیز این اعتصاب، دکتر مصدق طرحی را به‌منظور ملی کردن همه‌جانبهٔ صنعت نفت تقدیم مجلس کرد.

این طرح که به “طرح نُه ماده‌ای” معروف است، در واقع ساختاری برای ایجاد “شرکت ملی نفت ایران” بود، ساختاری که جایگزین شرکت نفت “انگلیس و ایران” شد. در پی این وقایع، “حسین علا” در روز هشتم اردیبهشت‌ماه از مقام نخست‌وزیری استعفا داد و در همان روز دکتر مصدق با این شرط که طرح “نُه ماده‌ای”‌اش فوراً تصویب و به قانون تبدیل شود مسئولیت نخست‌وزیری را قبول کرد. از صد نمایندهٔ حاضر در مجلس هفتاد‌ونُه نفر به نخست‌وزیری دکتر مصدق و طرح “نُه ماده‌ای” او رأی موافق دادند.

هم‌چنین قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ نقطه‌عطفی در روند حمایتِ حزب تودهٔ ایران از دکتر مصدق بود. بعد از پیروزیِ “قیام سی‌ام تیر” که ثمرهٔ مبارزهٔ مشترکِ “حزب تودهٔ ایران”، “جبههٔ ملی”، و دیگر نیروهای ملی و دموکرات بود، حزب تودهٔ ایران در مقاطعی جزوِ ثابت‌قدم‌ترین مدافعانِ دولت دکتر مصدق در جنبش ملی کشور بود. نتیجهٔ پیروزیِ این مبارزهٔ مشترک عزلِ دولت “قوام” و بازگشت مجدد دکتر مصدق به مقام نخست‌وزیری بود. دولت‌های آمریکا و بریتانیا که منافع مالی و سیاسی‌شان را بعد از “قیام سی‌ام تیر” درخطر می‌دیدند به این نتیجه رسیدند که برکنار کردن دکتر مصدق از مقام نخست‌وزیری فقط با یک کودتای تمام‌عیار علیه او ممکن است.

در رابطه با بررسی منافع مالی و سیاسی دولت‌های انگلیس و آمریکا و نتیجه‌گیری آن‌ها که برکنار کردن مصدق با انجام این کودتای خونین ممکن است، لازم است به این سؤال جواب داده شود که آیا دولت دکتر مصدق می‌توانست با شرکت نفت انگلیس به‌توافق برسد؟

حزب تودهٔ ایران جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران از ابتدای سال‌های دهه ۱۳۲۰ به بعد را در رابطه با مبارزهٔ ضد امپریالیستی و دست یافتن به استقلال سیاسی-اقتصادی، حاکمیت ملی، و مقابله با ارتجاع به‌خاطر آزادی و عدالت اجتماعی ارزیابی می‌کرد و می‌کند.

کتاب “کودتا”، پژوهش و نوشتهٔ پروفسور”یرواند آبراهامیان”، ازجمله کارهای پژوهشی‌ای معتبر است که از روی بسیاری تحریف‌های تاریخی و غرض‌ورزی‌های کورکورانهٔ برخی نیروهای سیاسی پرده برمی‌دارد. “آبراهامیان” در این کتاب به‌طوردقیق و مستند نشان می‌دهد مسئلهٔ کلیدی برای انگلستان و آمریکا به منافع حیاتی اقتصادی شرکت‌های انحصاری نفتی مربوط می‌شد. به‌عبارت دیگر، واگذاری حق کنترل بر استخراج و تعیین قیمت فروش نفت به ایران از طرف شرکت نفت “انگلیس و ایران” و پیامدهای این واگذاری و درپیش گرفتن روش ایران از سوی دیگر کشورهای نفت‌خیز در جهان برای آمریکا، انگلستان، و کمپانی‌های نفتی آن‌ها گذشتن از خط قرمزی غیرقابل‌قبول بود. مسئلهٔ نفت از یک سو عاملی استراتژیک در اقتصاد بریتانیا بعد ازجنگ جهانی دوم بود و از سوی دیگر با استقلال سیاسی و اقتصادی کشور ایران ارتباط ناگسستنی داشت. بنابراین برای دولت بریتانیا و برای امپریالیسم آمریکا قبول دولتی ملی در ایران که اقتصاد و سیاست ملیِ مستقل خودش را داشته باشد پذیرفتنی نبود.

تمام اسناد، مدارک، و گفت‌وگوهای محرمانهٔ آمریکا و بریتانیا در این زمینه نشان از آن دارد که کنترل، اکتشاف، استخراج، تولید، صدور، و فروش نفت ایران در دست کدام طرف دعوا باید باشد. دکتر مصدق در تمام دورهٔ مذاکراتش در این موردها بر اِعمال حق حاکمیتِ ملیِ ایران پافشاری کرده و آن را غیرقابل چشم‌پوشی اعلام کرد.

بنابراین دولت‌های آمریکا و بریتانیا همهٔ منابع و امکانات‌شان را به‌طورمشترک در جهت سازمان دادن و به‌نتیجه رساندنِ کودتا علیه دکتر مصدق به‌کار گرفتند.

“آبراهامیان” در کتاب “کودتا” بر اساس سندهایی انکارناپذیر نشان می‌دهد نیروهای مذهبی در آن اوضاع‌واحوال حساس نقش و عملکردی محافظه‌کارانه و ارتجاعی داشته‌اند. بخش عمده روحانیت به‌رهبری “آیت‌الله کاشانی” با موضعگیری‌هایی ارتجاعی با هرنوع تغییر سیاسی و اجتماعی‌ای بنیادین و خصوصاً اندیشه‌های چپ در زمینهٔ حمایت از خواست‌های سیاسی-اقتصادی مردم در جامعه مقابله می‌کردند. آنها در این روند به‌سوی ایجاد رابطه‌هایی پنهانی (سیاسی و مالی) با انگلیس و آمریکا کشیده می‌شدند. آنان از طریق انواع کانال‌ها، از حمایت “برادران رشیدیان” و “دکتر بقائی” گرفته تا شبکهٔ زورخانه‌های متعلق به چاقوکشانی مانند “شعبان بی‌مخ” و “طیب” و با تغذیه مالی از سوی انگلیس و آمریکا مورد استفاده قرار می‌گرفتند. کتاب “کودتا” هم‌چنین به‌وضوح نشان می‌دهد برخلاف تبلیغات و موضعگیری‌های رسمی، رژیم ولایت فقیه، بخش عمده‌ای از روحانیت، فعالانه و همراه با حمایت نیروهای خارجی برای به‌نتیجه رساندن کودتای ۲۸ مرداد تلاش کردند.

در روز ۲۸ مردادماه که جریان تلاش دوم کودتا آغاز شد، “جبهه ملی” از دکتر مصدق درخواست کرد نیرویی ملی تشکیل دهد و هواداران خود را به خیابان‌ها فرابخواند. رهبری حزب تودهٔ ایران نیز بعد از جلسهٔ اضطراری، هیئتی را به خانهٔ دکترمصدق فرستاد و همین درخواست جبهه ملی را از او کرد. رهبری حزب همچنین تلفنی به دکتر مصدق اطلاع داد که افراد گارد درحال انتقال نیرو به شهر [تهران] هستند و ضرورت سازمان دادن مقاومت مردمی و بازداشتن نیروهای کودتاچی را مطرح کرد. دکتر مصدق جواب داد اوضاع تحت کنترل است. سه نفر فرستاده از طرف حزب تودۀ ایران که دکتر مصدق یکی از آنان را [به‌دلیل خویشاوندی سببی] می‌شناخت، از او خواستند برای تدارک مقاومت مردمی در مقابل کودتا فرمانی صادر کند، ولی دکتر مصدق تأکید می‌کرد نمی‌خواهد روی آتش نفت بریزد. در چنین شرایطی بود که درنهایت فاجعۀ بزرگ تاریخ معاصر ایران به‌دست قدرت‌های امپریالیستی و مزدوران داخلی‌شان روی داد و جنبش ملی ایران به‌شکست انجامید.

هدف اصلی کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق، روی کار آوردن دیکتاتوری وابسته و ضدمردمی محمدرضاپهلوی، تصاحب منابع نفتی کشورمان، و سرکوب خشن، خونین، و قطعی حزب تودهٔ ایران بود. امروز نیز ماهیت دخالت‌های خارجی (دخالت‌های جنگی، اقتصادی، و سیاسی) دست یافتن به هدف‌های درازمدت امپریالیسم آمریکا در منطقه و در راستای منافع متحدانش ازجمله دولت نژادپرست و تجاوزکار اسرائیل، نیروهای ارتجاعی در منطقه، و دولت‌های امپریالیستی غربی و مهم‌تر از همه، منحرف کردن مبارزهٔ جنبش مردمی میهن ما در راه گذار از جمهوری اسلامی و استقرار حکومتی ملی-دموکراتیک در ایران است.

امروز هم بازماندگان رژیم پهلوی،جریان‌ها و محفل‌های طرفداران دوآتشهٔ حکومت استبدادی سلطنتی و تفکرات فاشیستی-آریا‌پرستی، با درپیش گرفتن پروژهٔ “آلترناتیوسازیِ” متکی به قدرت‌های امپریالیستی و حکومت فاشیستی نتانیاهو در مقابل دیکتاتوری ولائی، درتلاشند خیزش‌های مردمی اخیر را از هدف‌های آزادی‌خواهانه، صلح‌جویانه، و عدالت‌طلبانه به انحراف کشانده و بار دیگر حکومتی خودکامه را بر پایهٔ دیکتاتوری فردی به ملت ایران تحمیل کنند.

جزو مهم‌ترین و درعین‌حال دردناک‌ترین تجربهٔ کودتای ۲۸ مرداد پراکندگیِ نیروهای مترقی و آزادی‌خواه در آستانهٔ کودتا بود، پراکندگی‌ای که به مزدوران آمریکا، انگلیس، و ارتجاع داخلی امکان داد با هزینه‌ای کم و در نبودِ مقاومت سازمان‌یافته‌ای مردمی، کودتا را با موفقیت به‌انجام رسانند. این ضعف جنبش مردمی- نبودِ مقاومت سازمان‌یافتۀ مردمی- امروز هم از معضل‌های بزرگ ما برضد حکومت استبدادی ولایت فقیه است. در اوضاعی که خطر بروز جنگ، مداخله و تحریم‌ها بر میهن ما سایه افکنده، در شرایطی که خیزش‌های اعتراضی توده‌ها برضد سیاست‌های ضد مردمی اقتصادی رژیم، برضد فقر و محرومیت، برضد فساد همه‌جانبهٔ حاکمیت و رهبران آن و ظلم و تعدی هرروزهٔ گزمگان رژیم در زندگی مردم عادی را شاهد هستیم، در میهن‌مان هنوز جایگزینی منسجم، سازمان‌یافته، و برنامه‌ای حداقلی بر پایهٔ خواست‌های مردم شکل نگرفته است. جلوگیری از دخالت خارجی و تکرار فاجعهٔ کودتای ۲۸ مرداد و همچنین مانع شدن از جایگزین کردن حکومتی استبدادی و ضدمردمی با نوعی دیگر از حکومت استبدادی و ضدمردمی وابسته به دولت ترامپ و نتانیاهو، تنها با به وجود آوردن جایگزین سیاسی‌ای مردمی و سازمان یافته میسر است، جایگزینی متشکل از نیروهای ترقی‌خواه و دمکرات و مبارزه‌شان درمقابله با مانع‌های راه جنبش ملی و دموکراتیک و تعیین مسیر تحول کشور به سوی استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی.

حزب تودهٔ ایران برقراری چنین اتحادی را گامی مقدماتی و بسیار مهم و تعیین کننده در روند مبارزهٔ کنونی در کشور ولایت‌زدهٔ ایران می‌داند و حاضر است برای تحقق این نیاز ملی در کنار همهٔ نیروهای آزادی‌خواه، ملی، و دموکرات کشور تمام توان و انرژی خود را به‌کار گیرد.

به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۲۴۱، ۳ شهریور ۱۴۰۴

افزایشِ اخیر در هزینه‌های نظامی جهان

افزایشی چشمگیر در هزینه‌های نظامی دولت‌ها در سراسر جهان مشاهده می‌شود که بیشتر از سوی اروپا راه‌بری می‌شود. البته برآوردهایی متفاوت از هزینه‌های نظامی وجود دارد، بسته به این‌که چه معیارهایی برای محاسبهٔ افزایش هزینه‌ها به‌کار گرفته می‌شوند. در ادامهٔ این مطلب به‌منظور بررسی این مقوله از برآوردهای “نهاد بین‌المللی پژوهش‌های صلح استکهلم” (“SIPRI”) استفاده ... افزایشِ اخیر در هزینه‌های نظامی جهان

ادامه

آلمان, آمریکا, اتحاد شوروی, اروپا, استعمار, امپریالیسم, انگلیس, اوکراین, جنگ سرد, جهان, دیدگاه, روسیه, سرمایه‌داری, سوئد, سوسیالیسم, غارتگری, فاشیسم, ناتو, نازیسم, هندوستان

امپریالیسم بریتانیا و خاورمیانه

نوشتۀ پروفسور جان فاستر بریتانیا همچنان قدرتی امپریالیستی باقی مانده است و هرچند توان مالی و نظامی‌اش کاهش چشمگیری داشته، در سال‌های اخیر نقشی به‌ویژه خطرناک در خاورمیانه ایفا کرده است. این نقش را فقط در چارچوب دو قرن “سلطهٔ منطقه‌یی” بریتانیا می‌توان فهمید. در قرن هجدهم، بریتانیا همراه با هلند بازار جهانی سرمایه‌داری جدیدی ... امپریالیسم بریتانیا و خاورمیانه

ادامه

آلمان, آمریکا, اتحاد شوروی, ارتجاع, امپریالیسم, انگلیس, ایران, تاریخ, جهان, خاورمیانه, خلیج فارس, دیدگاه, روسیه, سازمان ملل, سوریه, عمان, فرانسه, کانال سوئز, لیبی, مارکسیسم, مصر, هلند, هنگ کنگ

جفری ساکس: آمریکا در موقعیتی نیست که بخواهد با ایران درگیر شود

استاد دانشگاه‌های آمریکا گفت: آمریکا در موقعیت تضعیف شده‌ای قرار دارد و همه اینها نشان از این دارد که آمریکا واقعا جنگ با ایران را نمی‌خواهد. به گزارش ایسنا، «جفری ساکس» اقتصاددان، تحلیلگر سیاست عمومی و استاد دانشگاه‌های آمریکا در نشست آنلاین کنفرانس بین‌المللی مطالعات اروپا و آمریکا در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران گفت: ... جفری ساکس: آمریکا در موقعیتی نیست که بخواهد با ایران درگیر شود

ادامه

آمریکا, اروپا, استراتژی, اسراییل, افغانستان, ایدئولوژی, ایران, تحلیل, جهان, خاورمیانه, دیدگاه, روسیه, سودان, سوریه, سومالی, عراق, فلسطین, لیبی

پیش به سوی مبارزه در راه امکان‌پذیر شدن برپایی جمهوری ملی-دموکراتیک

با توجه به وخیم‌تر شدن بحران‌های داخلی، اکنون بخش مهمی از مسائل اساسی اقتصادی کشور به نتیجۀ مذاکرات بین نماینده‎های خامنه‌ای و ترامپ وابسته شده است. برخلاف ادعاهای تبلیغاتی مقامات جمهوری اسلامی ایران، این واقعیتی است که اکنون بیش از پیش آشکار شده است. تردیدی نیست که امروزه فشار اصلی و کمرشکن اوضاع نابسامان اقتصادی ... پیش به سوی مبارزه در راه امکان‌پذیر شدن برپایی جمهوری ملی-دموکراتیک

ادامه

آزادی, آمریکا, استبداد, استثمار, اسلام سیاسی, اقتصادی, امپریالیسم, ایران, تحریم, جمهوری ملی و دموکراتیک, رانندگان, زحمتکشان, سرمایه داران, سرمایه داری بوروکراتیک, سیاسی, غارتگری, فساد, منافع ملی

آیا به ترامپ اعتماد داریم؟ سفر به خاورمیانه یادآور سلطه‌ی امپریالیسم ایالات متحده امریکا

نوشتهٔ: شموئل اورنیتز: تل‌آویو- چند ساعت پیش از آزادی ایدان الکساندر، سرباز نیروهای دفاعی اسرائیل با تابعیت دوگانهٔ اسرائیلی-آمریکایی، از اسارت حماس در روز سه‌شنبه، ۶ خرداد ۱۴۰۴، صدها تن معترض که خواستار آزادی باقی‌ماندهٔ گروگان‌ها بودند، از میدان موزه به سمت سفارت ایالات متحده در تل‌آویو راه‌پیمایی کردند. آنان پلاکاردی بزرگ که روی آن ... آیا به ترامپ اعتماد داریم؟ سفر به خاورمیانه یادآور سلطه‌ی امپریالیسم ایالات متحده امریکا

ادامه

آزادی, آمریکا, آمریکای شمالی, اردن, اسراییل, امارات, امپریالیسم, جهان, خاورمیانه, خلیج فارس, دیدگاه, شرق, عربستان, غرب, قطر, کمونیسم, یمن