اندیشمند آمریکایی میگوید ایالات متحده پشت آرمانهای انسانی دروغین پنهان شده و رنجی که به دیگر ملتهای جهان تحمیل کرده را توجیه میکند. به گزارش ایسنا، رسانه آمریکایی در مقالهای به بررسی کتاب جدید «نوآم چامسکی» اندیشمند برجسته آمریکایی و منتقد سفت و سخت سیاست خارجه ایالات متحده پرداخته است. به گزارش فارن پالسی، بیش ... فارن پالسی: چامسکی حق دارد؛ آمریکا متظاهر است
تلاش بیثمر رژیم ولایی برای رفع اَبَربحرانها با دامن زدن به توهّم «وفاق ملی»
حملۀ تجاوزکارانهٔ اسرائیل به ایران در بامداد ۵ آبان، تهدید خامنهای در مورد “پاسخ دندانشکن” دادن به اسرائیل و آمریکا، گسترش بمباران لبنان، و تداوم جنایتهای جنگی اسرائیل در نوار غزه با حمایت آمریکا و متحدان اروپاییاش در چند روز اخیر در صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی بوده است. در ارتباط با مسائل داخلی ... تلاش بیثمر رژیم ولایی برای رفع اَبَربحرانها با دامن زدن به توهّم «وفاق ملی»
تلاش امپریالیسم برای گسترش
لنین در کتاب امپریالیسم [امپریالیسم- بالاترین مرحلهٔ سرمایهداری] نوشته بود: “تلاش ناگزیر سرمایهٔ مالی [این است که] حوزههای نفوذ خود و حتی قلمرو واقعی خود را گسترش دهد”. او در زمانی این کتاب را نوشت که رقابت بین امپریالیستها ویژگی اصلی جهان بود، جهانی که در آن این تلاش بهشکل مبارزهای رقابتی بین سرمایههای مالی ... تلاش امپریالیسم برای گسترش
آنجلا دیویس دربارهٔ: انتخابات ریاستجمهوریِ آمریکا
آنجلا دیویس میگوید انتخاب “کامالا هریس” بهمقام ریاستجمهوری ایالات متحده بستری مناسبتر برای فراگیری پیکارهایی دگرگونساز است. پاریس- “آیا واقعاً باید به این پرسش پاسخ دهم؟ من به فردی که حزب جمهوریخواه را رهبری میکند بیگمان قصد ندارم رأی دهم.” این پاسخ آنجلا دیویس، نماد کنشگران کمونیست در جهان، به پرسشی بود که روزنامهنگاری در ... آنجلا دیویس دربارهٔ: انتخابات ریاستجمهوریِ آمریکا
تلاش ترقیخواهان بریتانیا برای اثرگذاری بر چشمانداز سیاسی کشور در شرایط جدید مبارزه
بریتانیا در دهههای اخیر و پس از پایان جنگ سرد تغییرهای سیاسی مهمی را از سر گذرانده است. هفده سال حکومت حزب محافظهکار از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۷ و سپس از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ در آن کشور، در شرایط تغییر موازنهٔ تعیینکنندهٔ نیروها در جهان پس از فروریزی دولتهای سوسیالیستی، پیامدهای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی مهمی ... تلاش ترقیخواهان بریتانیا برای اثرگذاری بر چشمانداز سیاسی کشور در شرایط جدید مبارزه
چشمانداز سوسیالیسم پیشرفته در چین: نگاهی به برگزاری کنگرهٔ نوزدهم حزب کمونیست چین
کنگرهٔ نوزدهم حزب کمونیست چین که روز چهارشنبه ۲۶ مهر ۹۶ (۱۸ اکتبر ۲۰۱۷) در تالار بزرگ خلق در پکن آغاز به کار کرد احتمالاً سیاستهای نوینی را مطرح خواهد کرد که یک نمونه از آنها دیدگاه درازمدّت تازهای بود در گزارش سیاسی افتتاحیهٔ کنگره توسط شی جینپینگ، دبیرکل حزب و رئیسجمهور چین، که با عنوان ”اندیشهٔ سوسیالیسم با ویژگیهای چینی برای دوران نوین “مطرح شد. سوای سخنرانی شی جینپینگ که به طور زنده از رسانههای گروهی پخش شد، بقیهٔ کار کنگره پشت درهای بسته برگزار شد.
امّا بر اساس آنچه تا کنون منتشر شده است، از جمله در گزارش افتتاحیهٔ شی جینپینگ، کنگرهٔ نوزدهم بر تعهد حزب به استراتژی کلی ”سوسیالیسم با ویژگیهای چینی “بیتردید تأکید مجدد خواهد کرد. همچنین، تغییرهای مشخصی در اساسنامهٔ حزب در زمینهٔ ”ساختار ادارهٔ حزب “داده خواهد شد، که اساساً بر مبارزه با فساد و تأکید بر لزوم رعایت معیارهای نظری و عملی برتر و والاتر توسط رهبران و سازمانهای حزبی متمرکز خواهد بود.
یکی از موارد مهم تازه که در کار کنگره مدّ نظر قرار دارد این است که حزب کمونیست دارد خودش و کشور را برای دههٔ ۲۰۲۰ (دههٔ آیندهٔ میلادی) آماده میکند که جامعهٔ چین وارد مرحلهٔ نوین و مهمی از توسعه خواهد شد. ”اندیشهٔ سوسیالیسم با ویژگیهای چینی برای دوران نوین “شاخص سیاسی این گذار است. به گفتهٔ شی جینپینگ، کشور چین تا سال ۲۰۲۰ گذار به مرحلهٔ بعدی در ”دوران ابتدایی سوسیالیسم»، یعنی به ”جامعهٔ نسبتاً مرفّه “را با موفقیت کامل خواهد کرد. این هدف ممکن است نهچندان بلندپروازانه و نسبتاً متواضعانه به نظر بیاید، ولی موفقیت در همین گام، نشانگر یکی از چشمگیرترین برنامههای کاهش فقر در تاریخ بشر است.
در سال ۱۳۵۷، در حدود ۷۷۰ میلیون نفر از جمعیت غیرشهری چین در فقر زندگی میکردند. این رقم تا سال ۱۳۹۴ به حدود ۵۶ میلیون نفر رسید. سال گذشته، نزدیک به ۱۲٫۵ میلیون نفر دیگر از صفِ کسانی که در فقر مطلق زندگی میکردند بیرون آمدند (معیار این آمار، درآمد سالانهٔ حدود ۷۰۰ دلار یا کمتر است). هدف دولت چین این است که تا سال ۲۰۲۰/۱۳۹۹ فقر مطلق را به طور کامل ریشهکن کند.
روشن است که چین هنوز راه درازی در پیش دارد، ولی باید گفت که میانگین درآمد خالص (پس از کسر مالیات و دیگر اقلام مشابه) سرانه بیشتر از ۷درصد در سال افزایش داشته است، که تقریباً همخوان با میزان رشد اقتصادی کشور در پنج سال گذشته بوده است. البته چین از این لحاظ هنوز عقبتر از کشورهای پیشرفتهٔ اروپای غربی و آمریکای شمالی است. درآمد ناخالص ملّی سرانهٔ چین تقریباً یکچهارم رقم مشابه در آمریکاست، ولی آهنگ تحوّل و سمتگیری دگرگونیها در چین واقعاً چشمگیر است. دادههای صندوق بینالمللی پول، درآمد ناخالص ملّی سرانهٔ کنونی چین را در حدود ۸٫۶۰۰ دلار برآورد میکند. اگرچه این رقم هنوز کمتر از میانگین جهانی (۱۰٫۷۵۰ دلار) است، ولی بسیار بالاتر از رقم مشابه در هند (۱٫۸۵۰ دلار) است که قابلمقایسهترین همتای چین در آسیاست.
حزب کمونیست چین از سال ۱۳۶۰/۱۹۸۱ به بعد، و زیر رهبریهای پیدرپی حزب، همیشه بر این نظر بوده است که چین جامعهای است که ویژگی اصلی و عمدهٔ آن تضاد میان سطح پایین توسعهٔ اقتصادی کشور و تقاضاها و نیازهای مادّی و فرهنگی مردم آن است. خطمشی بنیادی حزب از سال ۱۳۶۰، یعنی از زمانی که دنگ شیائوپینگ موقعیت رهبریاش را تحکیم و حزب را به ”گشایش “درهای چین متعهد کرده بود، همین بوده است.
مرکز توجه و هدف اصلی چین در این مرحلهٔ نخست، و بهویژه در سالهای آغازین این مرحله، متحوّل کردن اقتصادِ به طور عمده دهقانی-کشاورزی چین از راه سرمایهگذاریهای عظیم دولتی، پذیرش سیل سرمایههای خارجی، و ایجاد بخش خصوصی بود، که اولویت همهٔ آنها، به حداکثر رساندن رشد درآمد ناخالص ملّی برای غلبه کردن بر سدهها عقبماندگی بود.
گزارش شی جینپینگ در آغاز کنگرهٔ نوزدهم حاکی از آن بود که حزب کمونیست چین دستاوردهای شگفتانگیز کشور را، با اقتصادی که اکنون ۵۰برابر اقتصاد سال ۱۳۵۷/۱۹۷۸ است، اکنون در حدّ لازم و کافی برای تشخیص و تعیین یک ”تضاد اصلی “جدید میبیند و میداند.
اکنون تضاد اجتماعی-اقتصادی عمده را تناقض میان نیازهای فزایندهٔ مردم برای داشتن کیفیت بهتری از زندگی از یک سو، و توسعهٔ ناموزون و ناکافی از سوی دیگر میدانند. آنچه اکنون باید تعیین کنندهٔ توسعه و رشد اقتصادی آیندهٔ چین باشد، نه کمیّت، بلکه کیفیت است. لازمهٔ این امر، تغییر جهت از رشدِ مبتنی بر سرمایهگذاری و صادرات به سوی رشدِ مبتنی بر نوآوری است، بهویژه رشدی که از لحاظ زیستمحیطی پایدار، از لحاظ مصرف انرژی کارآمد و پُربازده، و همخوان با منابع طبیعی موجود باشد.
خطمشی راهنمای کشور از اکنون تا نیمهٔ سدهٔ بیستویکم، یعنی تا صدسالگی بنیادگذاری جمهوری خلق چین، همین خواهد بود. کمونیستهای چین این دوره را به دو بخش تقسیم کردهاند. از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۵، سازندگی حزب بر شالودهٔ ”جامعهٔ نسبتاً مرفّه “خواهد بود که چین تا سه سال دیگر (۲۰۲۰) به آن خواهد رسید. و از آن به بعد، ۱۵ سال کار دشوار و مداوم برای ”تحقق مدرن کردن سوسیالیستی “در پیش خواهد بود. هدف حزب کمونیست چین در بخش یا مرحلهٔ دوّم که از سال ۲۰۳۵ تا نیمهٔ سدهٔ میلادی جاری ادامه خواهد داشت، توسعهٔ چین و تحوّل آن به ”یک کشور سوسیالیستی مدرن عالی… مرفّه، پُرقدرت، دموکراتیک، و از لحاظ فرهنگی پیشرفته “است.
شاید بتوان گفت که در میان رهبران کمونیست چین از زمان مائو تا کنون، شی جینپینگ ایدئولوژیکترین رهبر حزبی است. در مقابل، دنگ شیائوپینگ را عملگراترین شخصیت حزبی میدانستند. یکی از محبوبترین ضربالمثلهای او این بود که ”مهم نیست که گربه سیاه است یا سفید؛ مهم این است که موش بگیرد.»
امّا از سوی دیگر، شی جینپینگ نقش چشمگیر و تعیینکنندهای در تأکید مجدد و بیشتر بر آموزش مارکسیستی در میان اعضای حزب داشته است. او بارها بر این ضرورت تأکید کرده است که حزب کمونیست چین باید با قدرت و جدیّت بیشتر از رهبران دورهٔ قبل به مسائل نظری (ایدئولوژیک) مطرح در جامعهٔ چین پاسخ بدهد. او چند هفته پیش در صحبتهایش در یکی از نشستهای مطالعاتی گروهی هیئت سیاسی حزب گفت: ”ما اگر از مارکسیسم منحرف شویم یا آن را کنار بگذاریم، حزب ما سرشت ذاتی و جهتگیری خود را از دست خواهد داد. ما باید عزم راسخ خود را در امر بنیادی حفظ نقش راهنمای مارکسیسم بیخدشه حفظ کنیم، و هرگز و در هیچ شرایطی، از آن عدول نکنیم. “در همان نشست، او همچنین از کمونیستهای چین خواست که ”از دستاوردهای تمدّنهای دیگر در پدیداری و تدوین مارکسیسم درس بیاموزند “و دربارهٔ سرشت و اسلوبها و الگوهای سرمایهداری معاصر مطالعه کنند. یکی دو سال پیش، شی جینپینگ به کادرهای حزبی هشدار داد که از تجربهٔ فروریزی فاجعهبار اتحاد شوروی در نتیجهٔ ضعفهای نظری (ایدئولوژیک) و سازمانی حزب کمونیست اتحاد شوروی درس بگیرند.
بسیاری از مفسّران غربی از این موضوع ناراحتاند که حزب کمونیست چین نتوانسته است به آنها یک گورباچِف، یا بهتر از آن، یک یلتسین، تقدیم کند! در یکی از همین نوشتههای بیپرده در ”واشنگتن پُست “با عنوان ”تلاش شی جینپینگ برای احیای ایدئولوژی کمونیستی استالین»، مؤلفِ کف بر لب آورده که خبرنگار این نشریه در پکن است، نوشت: ”کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست چین در روز ۱۸ اکتبر کنگرهٔ نوزدهم حزب را برگزار خواهد کرد و دوباره رهبری را انتخاب خواهد کرد که بیشتر از هر شخصیت قدرتمند چینی از زمان مائو تسهدونگ تا کنون، تلاش کرده است که جان تازهای به ایدئولوژی کمونیستی بدهد. ما در غرب، خطری را که مقاصد شی جینپینگ برایمان دارد نادیده میگیریم… حمله به آمریکا برای کمونیستها موضوع مهمی است؛ نقطهای مرکزی در ایدئولوژی آنها بوده است. نزدیک به پنج دهه بعد از آن روزها، در حالی که شی جینپینگ خود را برای رهبری چین در پنج سال آینده آماده میکند، هنوز همان موضوع صادق است. “باید یادآوری کرد که تازه نشریهٔ واشنگتن پُست، بلندگوی جناح لیبرال نخبگان حاکم بر آمریکا تلقی میشود، و راست افراطی نیست!
امروزه راهنماهای رسمی حزب کمونیست چین ”مارکسیسم-لنینیسم، اندیشههای مائو تسهدونگ، نظریهٔ دنگ شیائو پینگ، اندیشهٔ مهم ”سه نمایندگی»، و دیدگاه علمی به توسعه» است. گفتنی است که ”سه نمایندگی “اندیشهای بود که جیانگ زِمین، دبیرکل اسبق حزب کمونیست چین، مطرح کرد که حزب را نمایندهٔ نیروهای تولید پیشرفته (توسعهٔ اقتصادی)، مسیر مترقی فرهنگ چین (توسعهٔ فرهنگی)، و منافع بنیادی اکثریت جامعه (اجماع سیاسی) میداند. توسعهٔ علمی نیز از اندیشههای دبیرکل قبلی حزب، هو جینتائو است. تغییرهای اساسنامهٔ حزب احتمالاً شامل اضافه کردن عبارت ”اندیشهٔ سوسیالیسم با ویژگیهای چینی برای دوران نوین “است که شی جینپینگ مطرح کرده است.
کامیابی یا شکست شی جینپینگ در پنج سال آینده اثر عظیمی نهفقط بر چین، بلکه همانطور که واشنگتن پُست هم تصدیق میکند، بر جهان خواهد داشت.
شی جینپینگ در گزارش خود به کنگرهٔ نوزدهم حزب کمونیست چین در روز چهارشنبه ۲۶ مهر با اطمینان گفت که کشور چین در مسیر تبدیل شدن به ”رهبر و پیشاهنگی جهانی از لحاظ آمیزهای از قدرت ملّی و نفوذ بینالمللی “به پیش میرود. با توجه به حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و هرجومرج و جنجالی که در آنجا به پا میکند، آخرین تلاشهای ترزا مِی برای چسبیدن به مقرّ نخستوزیری بریتانیا، و تنشهایی که اتحادیهٔ اروپا با آنها روبروست- از خروج بریتانیا از این اتحادیه گرفته مسئلهٔ تا جداییخواهان کاتالونی- روشن است که اطمینان و اعتماد حسابشدهٔ شی جینپینگ برای دهههای آینده، تصویری کاملاً متفاوت با اوضاع جاری در ”غرب “است.
پس از فروریزی اتحاد شوروی و متحدان اروپایی آن در دههٔ ۱۳۷۰، خیلیها گمان کردند که دنیای تکقطبی تازهای به مرکزیت واشنگتن پدیدار شده است. امّا چین، بهجای اینکه به گوشهٔ انزوا عقبنشینی کند. به ایجاد شبکههای بینالمللی متعدد به منظور مقابله با فشارهای ”غرب “پرداخت. در سال ۱۳۷۵/۱۹۹۶، نشستی از مقامهای عالیرتبهٔ چین، روسیه، و سه جمهوری آسیای مرکزی قزاقستان، قرقیزستان، و تاجیکستان در شانگهای برگزار شد. با اضافه شدن ازبکستان به این جمع، ”سازمان همکاری شانگهای “در سال ۲۰۰۲/۱۳۸۱ شکل گرفت. امسال دو کشور هند و پاکستان نیز به عضویت کامل این سازمان درآمدند. این سازمان صرفاً یک گروهبندی سیاسی نیست، بلکه یک عنصر نظامی هم دارد. چین و روسیه رزمایشهای مشترک متعددی را در همین چارچوب سازمان دادهاند.
دیگر شبکهٔ شناختهشدهتر، ”بریکس “است که متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی است. با وجود آنکه این اقتصادهای نوظهور هر کدام در سطح متفاوتی از توسعه قرار دارند، و برخی نیز در عرصهٔ سیاسی شاهد دگرگونیهای سیاسی عمدهای بودهاند، ولی این گروه قلمرو قابلتوجهی برای تجدید ساختار اقتصاد جهانی دارد. جان راس، اقتصاددان سوسیالیست بریتانیایی، نوشته است که صندوق بینالمللی پول بر این نظر است که ۳۸درصد رشد اقتصاد جهانی در پنج سالهٔ ۲۰۱۶-۲۰۲۱ ناشی از کارکرد اقتصاد کشورهای بریکس است، در حالی که سهم هفت کشور پیشرفتهٔ موسوم به ”گروه ۷ “شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا، و آمریکا، ۳۰درصد است.
البته باید گفت که دو ”سازمان همکاری شانگهای “و بریکس را بههیچوجه نمیتوان نهادهایی زیر تسلّط چین دانست. تفاوتهای سیاسی و اندیشگی (ایدئولوژیک) اعضای این گروهها بسیار گسترده، و مقررات و توافقهای میان آنها بسیار سُستتر از آن است که در گروهبندیهایی مثل نفتا (قرارداد تجارت آزاد میان مکزیک و کانادا و آمریکا) و اتحادیهٔ اروپا وجود دارد. امّا وجود چنین نهادهایی به چین اجازه میدهد که ”قدرت نرم “خودش را بسط دهد و یک رشته مشارکتهای چندلایه و چندجانبه بدون دخالت آمریکا برقرار کند. گفتنی است که تقاضای آمریکا در سال ۲۰۰۵/۱۳۸۴ برای حضور در سازمان همکاری شانگهای به عنوان ناظر، بیتأمل و بیبروبرگرد رد شد.
مشی چین به طور کلی پرهیز از رودررویی مستقیم با آمریکا و غرب- تا حد ممکن- بوده است. در حالی که اتحاد شوروی بهقدری غرق در تلاش برای همپایی با ”ناتو “شد که مقدار زیادی از منابعش را از دست داد، چینیها این گفتهٔ باستانی را الگوی کار خود قرار دادهاند که ”هدف غاییِ جنگ، بردن بدون جنگیدن است. “فقط در عرصههای حسّاسی مرتبط با حق حاکمیت چین، از جمله در مسئلهٔ تایوان و مناقشه دربارهٔ دریای جنوبی چین، این کشور از حربهٔ تهدیدهای نظامی استفاده کرده است. در همین حال، ارتش چین بهتدریج در حال مدرن و منظمتر شدن بوده است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، چین اکنون بهتنهایی مهمترین و اثرگذارترین عامل و محرّک رشد اقتصادی جهانی است، ولی در جایی که ترامپ حرف از ”اوّل آمریکا “میزند، شی جینپینگ از ”همکاری بُرد-بُرد “میان چین و شریکان مبادلهییاش صحبت میکند. شی جینپینگ مواظب بود که مستقیماً از رئیسجمهور زودجوش آمریکا انتقاد نکند، امّا روشن است که وقتی در کنگره میگوید ”هیچ کشوری بهتنهایی نمیتواند چالشهای پرشماری را که بشر با آنها روبروست پاسخ دهد؛ هیچ کشوری نمیتواند به گوشهٔ انزوا عقبنشینی کند»، به خودستاییها و لافزنیهای ترامپ نظر داشت.
با توجه به جانبداری شدید نهادهای مالی جهانیای مثل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از غرب، چین روی گزینههایی کار میکند که بیشتر از آنکه هدفشان رودررویی مستقیم با این نهادهای مالی باشد، هدفشان این است که آنها را دور بزنند. یک نمونهٔ مشخص در این مورد، ”بانک سرمایهگذاری زیرساختی آسیایی “است. این نهاد مالی یک بانک توسعهٔ بینالمللی است که در حدود ۶۰ کشور جهان برای شرکت در آن ابراز تمایل کردهاند. هدف اصلی این بانک، توسعهٔ زیرساختها و دیگر بخشهای سازنده و تولیدی در آسیا به منظور برآورده کردن نیازهای پُرشمار این قاره به تأسیسات زیرساختی است. دولت اوباما با اغوا کردن (ناموفق) متحدان آمریکا به روی گرداندن از دعوت همگانی برای پیوستن به این بانکِ منطقهیی، تلاش کرد که در مسیر بنیادگذاری این بانک اخلال کند. ولی برعکس، این تلاش او، یکی از بزرگترین آبروریزیهای دورهٔ ریاستجمهوری او شد. حتّیٰ بریتانیا هم مشتاقِ پیوستن به این بانک بود.
امّا شاید بتوان گفت که بلندپروازانهترین برنامهٔ شی جینپینگ، طرح ”یک کمربند، یک جادّه “است که صرفاً به معنای ارتقای مبادله نیست، بلکه راههای تازهای برای اِعمال دیپلماسی به وجود میآورد. این طرح اگر با موفقیت به پیش برود، گرایش و روند حرکت اقتصاد دنیا را بهکل تغییر خواهد داد، و به سه سده سلطه و سرکردگی دوقلوهای دو سوی اقیانوس اطلس، یعنی امپراتوری بریتانیا و اخیراً ایالات متحد آمریکا، پایان خواهد داد. این طرح یک رشته زیرساختهایی را در یک دالان جغرافیایی ایجاد خواهد کرد که از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس امتداد خواهد داشت. سرزمین وسیع ”اروسیا “را به طرز بیسابقهای زیر پوشش قرار خواهد داد، و امکان و فرصتهای تازهای را برای توسعه، بهویژه برای کشورهای آسیای مرکزی و کشورهای سوسیالیستی سابق در اروپای شرقی فراهم خواهد آورد. دستکم، برنامه این است. ولی مسئله فقط مقیاس این بلندپروازی و ظرافتهای مذاکره بر سر تنظیم و امضای توافقنامههای لازم با چندین دولت جداگانه نیست، بلکه این واقعیت است که چنین طرحی، سلطهٔ دولتهای سرمایهداری ”اطلس (آتلانتیک) شمالی»، آمریکا، و گروهبندی کنونی اتحادیهٔ اروپا را زیر ضربه میبرد.
شی جینپینگ در دیدار چهار سال پیش خود از قزاقستان، کلیات طرحی با عنوان ”کمربند اقتصادی جادهٔ ابریشم جدید “را معرفی کرد. جادهٔ ابریشم معروف، مسیر بازرگانی باستانیای بود که از اروسیا میگذشت، و چین را به اروپا، خاورمیانه، و آسیای مرکزی و میانه وصل میکرد. طرح ”یک کمربند، یک جادّه»، نسخهٔ کامل امروزی طرحی که شی جینپینگ چهار سال پیش مطرح کرد، شامل تقریباً ۹۰ پروژه در ۶۰ کشوری است که در این طرح مشارکت دارند، و بیشتر روی سرمایهگذاری در مقیاس بزرگ در زیرساختهای جدید است؛ از جمله در جادّهها، خطوط لولهٔ انتقال انرژی (نفت و گاز)، شبکههای برقرسانی، راههای آهن، بندرها، و سرمایهگذاری لجیستیکی حتّیٰ در کشورهای خارج از مسیر کمربند، که از طریق مسیرهای بازرگانی دریایی موسوم به ”جادهٔ ابریشم دریایی “به هم وصلاند. کل سرمایهگذاری لازم برای تحقق طرح ”یک کمربند، یک جادّه “در حدود ۸۶۰ تا ۱۱۲۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
حتّیٰ قارهٔ آفریقا نیز از اجرای این طرح بهرهمند شده و میشود. سرمایهگذاریهای چین در طرحهای زیرساختی در این قاره، به ایجاد فرصتهایی تازه در کشورهای آفریقایی منجر شده است که تا امروز در دور باطل فقر و بازپرداخت بدهی دست و پا میزدهاند. یک نمونه، خطآهن ۳٫۲ میلیارد دلاری ماداراکا اکسپرس است که قطعهٔ اوّل آن، نایروبی (پایتخت کنیا) را به شهر بندری مومباسا وصل میکند. این خطآهن، بزرگترین طرح زیرساختی کنیا از زمان استقلال کنیا تا کنون، و نخستین طرح امتداد راههای آهن این کشور از زمان ۱۹۱۶ (در دورهٔ استعمار بریتانیا) تا کنون است. وقتی این طرح به طور کامل اجرا شود، این راهآهن تا اوگاندا، روآندا، سودان جنوبی، و اتیوپی امتداد خواهد یافت، و کنیا را در مرکز شبکهٔ خطآهن آفریقای مرکزی قرار خواهد داد که وضعیت این منطقه را به طور کلی متحوّل خواهد کرد. نتیجهٔ این بهسازیهای زیرساختی از هماکنون آشکار شده است. صادرات آفریقا به چین از ۵۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸، بیشتر از دو برابر شد و در سال ۲۰۱۴ به ۱۱۶ میلیارد دلار رسید. این همان نوع مشارکت ”بُرد-بُرد “است که به اعتقاد شی جینپینگ نماد ”ساختن جامعهای با آیندهای مشترک “است، که از آرمانهای بیان شده توسط شی جینپینگ است.
شاید این شعارها و گفتههای شی جینپینگ کهنه و کلیشهیی به نظر بیاید، ولی پشت آنها چشمانداز بلندمدّت نوینی از توسعه قرار دارد که امکانهای شورانگیزی را برای آینده پیش چشم بشر میگذارد، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه. در عین حال، ساختارهای اقتصادی جهانی کنونی زیر سلطهٔ ”غرب “را به چالش و هماوردی میکشد که میلیاردها نفر را در سراسر جهان به فقر و محرومیت کشانده است، و چهبسا دشواریهایی را نیز بر سر راه چین در اجرای این طرحها پدید خواهد آورد.
نامۀ مردم
اندیشهها و آرمانهای انقلاب اکتبر زنده است و راهگشای آیندهٔ بشریت در قرن بیست و یکم
بیانیۀ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران بهمناسبت صدمین سالگرد پیروزی انقلاب کبیر اکتبر؛ انقلاب اکتبر نقطهٔ پایانی بر اندیشهٔ ابدی بودنِ سرمایهداری بود و نشان داد که جهانی دیگر ممکن است! اندیشهها و آرمانهای انقلاب اکتبر زنده است و راهگشای آیندهٔ بشریت در قرن بیست و یکم جایگاه تاریخی انقلاب اکتبر با ... اندیشهها و آرمانهای انقلاب اکتبر زنده است و راهگشای آیندهٔ بشریت در قرن بیست و یکم
یکصدمین سال انقلاب سوسالیستی اکتبر
حزب کمونیست سوئد و حزب کمونیست، یکصدمین سال انقلاب سوسالیستی اکتبر را جشن میگیرند سخنرانان اندرش سورنسون از حزب کمونیست سوئد، یان ویلمان از حزب کمونیست و سخنرانانی از حزبهای کمونیست میهمان در سوئد، حزب کمونیست عراق، حزب کمونیست یونان و حزب توده ایران همراه با اجرای موسیقی زنده و برنامه های متنوع دیگر ... یکصدمین سال انقلاب سوسالیستی اکتبر
یکصدمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتبر
حزب کمونیست عراق – یوتهبوری، حزب توده ایران – یوتهبوری و حزب کمونیست سوئد – یوتهبوری برگزار میکند؛ بزرگداشت یکصدمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتبر یکشنبه ۵ نوامبر ۲۰۱۷ ساعت ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ خانه فرهنگ عراقیها Stallmestaregatan 8 Göteborg
اعضای دائمی دور جدید دفتر سیاسی حزب کمونیست چین معرفی شدند
نخستین نشست عمومی نوزدهمین دور کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین پیش از ظهر روز چهارشنبه ۲۵ اکتبر در پکن پایان یافت. در این نشست شی جین پینگ به عنوان دبیرکل کمیته مرکزی انتخاب شد. همچنین اعضای نوزدهمین دور دفتر سیاسی کمیته مرکزی، اعضای کمیتۀ دائمی دفتر سیاسی کمیته مرکزی در این نشست انتخاب شدند. ... اعضای دائمی دور جدید دفتر سیاسی حزب کمونیست چین معرفی شدند