حملۀ تجاوزکارانهٔ اسرائیل به ایران در بامداد ۵ آبان، تهدید خامنهای در مورد “پاسخ دندانشکن” دادن به اسرائیل و آمریکا، گسترش بمباران لبنان، و تداوم جنایتهای جنگی اسرائیل در نوار غزه با حمایت آمریکا و متحدان اروپاییاش در چند روز اخیر در صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی بوده است. در ارتباط با مسائل داخلی ... تلاش بیثمر رژیم ولایی برای رفع اَبَربحرانها با دامن زدن به توهّم «وفاق ملی»
فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
«فارن افرز» در تحلیلی با اشاره به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هشدار داد که جامعه آمریکا بهشدت دوقطبی شده و انتظار میرود باتوجه به عمیقتر شدن «بحران مشروعیت» در این کشور، جامعه آمریکایی با تحولات سیاسی خشونتآمیزی مواجه شود و این مشکلی است که راهیابی «دونالد ترامپ» و یا «کامالا هریس» به کاخ سفید آنرا ... فارن افرز: «بحران مشروعیت» در آمریکا با انتخابات حل نمیشود
درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
این روزها اکثر مردم کشور از یک سو با پوست و گوشت و استخوان پیامدهای اقتصاد ویرانشده را احساس میکنند و از سوی دیگر، بهدلیل جنگ روانی دولت جنایتکار اسرائیل علیه ایران و رجزخوانی حکومت ولایی در مورد حملۀ تلافیجویانه کوبنده، نگران زندگی خود و اوضاع ملتهب کشور و منطقهاند. در چنین شرایطی، هفتۀ گذشته ... درماندگی خامنهای و پزشکیان در برابر بحران بنبست اقتصادی و خطر جنگ
جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
چشمهای جهانیان این روزها به خاورمیانه دوخته شده است. شعلههای جنگ ماهها است که در باریکۀ غزه زبانه میکشد. جنایتهای شبانهروزی اسرائیل در منطقه همچنان ادامه دارد. اکنون بیروت و دیگر شهرهای لبنان، بهویژه جنوب آن کشور، و نیز یمن و سوریه هدف بمبارانهای اسرائیل قرار گرفته است. تاکنون بیشتر از دوهزار تن از مردم ... جنگ وحشتناکترین کابوس ملتها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامشاند
نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
[تولد: تهران، ۱۳۱۶ درگذشت: کُلن (آلمان)، ۷ مهرماه ۱۴۰۳] رفیق فریدون روز شنبه ۷ مهرماه بهدنبال بیماری در سن ۸۷ سالگی درگذشت. محبوبیت تنکابنی چنین بود که داستانها و طنزهایش پس از انتشار با استقبال خوانندگان در ایران روبرو میشد و گاهی برخی از طنزهایش نقل مجلسهای روشنفکران مخالف رژیم میشد. نیش طنزهای کوتاه و ... نویسندهٔ برجسته و مردمی ایران، طنزنویس افشاگر ابتذال، رفیق فریدون تنکابنی درگذشت
همگام با مبارزه علیه دیکتاتوری، با برنامههای خطرناک دولت ترامپ مبارزه باید کرد
با اقدام ماجراجویانه و غیرمسئولانهٔ سران رژیم ولایت فقیه و اعلام بالا بردن سطح غنی سازی اورانیوم و همچنین عبور از سقف ۳۰۰ کیلوگرمی ذخیرهٔ اورانیوم غنیشدهٔ ۳٫۶۷ درصدی بهمنظور کاهش تعهدهایی نسبت بهاجرای کامل توافق برجام، و بهموازات این اقدام، از سوی دیگر افزایش گام به گام آرایش جنگی تهاجمی نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس- بهویژه پس از رأی سنای آمریکا در جلسه ویژه ۷ تیرماه ۹۸ سنا به بازگذاشتن دست ترامپ در راستای اقدام به عملیات نظامی بدون مجوز کنگره- بر تنش خطرناک در منطقه افزود شده است.
روشن است که این حرکت از سوی سران حکومت که گویا قرار است بر طرفهای اروپایی برجام برای تسهیل مبادلات مالی و بانکی فشار لازم را وارد آورد از نظر نظامی هیچگونه مزیت دفاعی برای ایران بهوجود نمیآورد و توجیهی هم ندارد. مهمتر اینکه، ژستی توخالی و گامی به عقب از نظر دیپلماتیک است. کما اینکه دستگاه تبلیغاتی دولت آمریکا و شخص ترامپ بهسرعت و بهسهولت این دروغ را بار دیگر بازنشر کردند که ایران بهلحاظ تهدید اتمی کشوری خطرناک بوده و از این پس خطرناکتر هم میشود.
واقعیت امر این است که عبور از سقف ذخیره ۳۰۰ کیلوگرم از نوع اورانیوم موردبحث- یعنی اورانیومی که تنها در راکتورهای اتمی تولید برق میشود از آن استفاده کرد- و با درجه خلوص ۳٫۶۷ درصد هیچگونه قابلیتی در کاربرد نظامی و در تولید بمب هستهای ندارد و همانطور که اشاره شد پیشرفتی بهلحاظ دیپلماتیک هم در بر ندارد. حداقل درجه خلوص لازم برای اورانیوم بهمنظور آغاز شدن “واکنش زنجیرهای هستهای” در انفجار بمب هستهای ۸۵ درصد است که با اورانیوم ۳٫۶۷ درصد فاصلهای بسیار اساسی دارد. مهمتر اینکه، سامانهٔ (سیستم) تولید اورانیوم با درجه خلوص لازم بسیار بالا برای ساختن بمب هستهای در ایران موجود نیست.
اما از آن جا که سران “نظام” در رویارویی با فشارهای دیپلماتیک و ضربههای تحریم بر اقتصاد ملیای ضعیف و وابسته به دلار کاری نمیتوانند انجام دهند و درحالیکه حجم فروش نفت خام نیز مدام درحال تنزل است، در مقابل و در واکنشی نابخردانه و برخلاف منافع و امنیت ملی، بار دیگر کشورمان را به دُور باطل ژستهای خطرناک در زمینهٔ بزرگنمایی کردن موضوع تهدید موهوم هستهای وارد میکنند. حسن روحانی (که بنا بر گفتهٔ هوادارانش با تندروها و جنگطلبان درون “نظام” ولایت تفاوت و زاویه دارد) در جلسه چهارشنبه ۱۲ تیرماه ۹۸ هیئت دولت، تبعات این تهدید پوچ و موهوم از سوی ایران را حتا شدیدتر جلوه داد و خطاب به طرف اروپایی گفت: “از ۱۶ تیر جمهوری اسلامی اقدامات خود را آغاز میکند و اگر میخواهید اظهار تأسف کنید از همین الآن اظهار تأسف کنید و اگر میخواهید بیانیه بدهید از همین الآن بدهید” [!]. حسن روحانی که علیالقاعده باید بهخوبی بداند در برابر دولت ترامپ اینگونه تهدیدها و بلوف زدنها حرکتهایی خطرناکاند، در ادامهٔ ژست خطرناکتر نشان دادن تهدید هستهای از جانب ایران افزود: “سطح غنیسازی ما دیگر ۳ و ۶۷ دهم [درصد] نخواهد بود” [!].
جدا از اینکه دونالد ترامپ و گروهبندی جنگطلب پیرامون او در مقطع زمانی کنونی عامل اصلی تنشها و شعلهور شدن آتش جنگ هستند، نادیده نمیتوان گرفت که ریشه بسیاری از بحرانهای بههمپیوستهٔ فراروی کشورمان از تصمیمها و سیاستهای دستگاه حاکمیت مطلق ولایت فقیه و بهویژه شخص علی خامنهای در طی سه دهه گذشته برآمدهاند. اکنون و در این شرایط دشوار جز گزافهگوییها، حرکتهای خطرناک، و موعظهگریهای بیهوده کار و اقدامی مؤثر از او برنمیآید. برای مثال، با بالا رفتن سطح تنشها بین رژیم ولایی و دولت آمریکا و افزایش خطر برخورد نظامی و درحالیکه وضعیت معیشتی مردم سیر نزولی را طی میکند، علی خامنهای، هفته گذشته، در دیدار با کارگزاران مراسم حج، بار دیگر با موعظهگریهای بیهوده و خدعهگرانهاش وعدهٔ زندگی بهتر را به آینده ارجاع داد و در این ارتباط حج را نمونه کوچکی از جامعهٔ اسلامی برتر و مظهر “تمدن نوین اسلامی” خواند و افزود: “دشمنان وحشی و درنده ملت ایران و امت اسلامی سرانجام مجبور میشوند در مقابل اسلام زانو به زمین بزنند” [!]. طبق روال معمول در اینگونه دیدارهای دیکتاتور با چاکران و جیرهخواران دستگاه ولایت، حجتالاسلام نواب، نماینده ولیفقیه در امور حج و سرپرست زائران، بهمنظور تبلیغ و ترویج خیالبافیهای دیکتاتور نیز اعلام کرد شعار حج امسال “حج با محوریت خودسازی، اخوت دینی و تمدن اسلامی” خواهد بود.
واقعیت این است که سران “نظام” با گذشت هرروز از حاکمیتشان مستأصلتر میشوند و همچنان خواهند شد، چون کشور ما در برابر تهدیدهای اقتصادی و نظامی از جانب دولت راست افراطی آمریکا- بهدلیل تبعات منفی چهار دهه سیاستهای داخلی و خارجی حکومت اسلامی- در موقعیتی بسیار ضعیف قرار دارد. توان نظامی رژیم و بهویژه سپاه و نیروهای شبهنظامی شیعه در منطقه که مدام و بهصورتی غلوآمیز به آنها اشاره میشود در بهترین حالت آن در برابر قدرت نظامی ایالات متحده فقط میتواند به مواضع این ابرقدرت و آن هم تنها در محدودهٔ منطقه خاورمیانه برخی صدمهها وارد کند، اما پس از آن، پیامدهای تلافیجویانه و بسیار خشن ماشین جنگی آمریکا و درجهٔ بالای شقاوت آن که در حمله خونبار آن به عراق بهنمایش گذاشته شد برای کشورمان خانمانبرانداز و جبرانناپذیر خواهد بود.
توجه باید داشت که فرایندها و عاملهایی معین وجود دارند که مشوق حمله نظامی به کشور ما هستند. کسانی مانند جان بولتون بهطور اتفاقی وارد کابینه دولت ترامپ نمیشوند. چنین چهرههایی از سوی محفلهایی پرقدرت و اَبَرمیلیاردهایی از سنخ “شلدون اَدلسون”ها در درون حاکمیت آمریکا پشتیبانی و هدایت میشوند. در ارتباط با کشور ما درجه تأثیرگذاری کسانی مانند شلدون اَدلسون و موقعیت و نظرهایشان را باید بهتر شناخت، زیرا ماهیت و شکل عملکرد سیاستهای امپریالیستی دولت ترامپ در برههٔ زمانی کنونی آشکار میکند. شلدون اَدلسون با ثروتی بیش از ۳۳ میلیارد دلار از حامیان مالی عمده حزب جمهوری خواهان [ترامپ] و لابیهای متصل به اسرائیل و از مخالفان سرسخت باراک اوباما بوده است. شلدون اَدلسون به دیدگاههای جنگطلبانه و ماورایراست، نابودی برجام، انتقال پایتخت اسرائیل به اورشلیم، و اقتصاد نولیبرالیستی شهرت داشته است. شماری از نظریهپردازان معتبر معتقدند اکنون این قبیل دیدگاهها با حمایت و هدایت بازیگران پرنفوذی به واسطه ابر ثروتمندانی مانند شلدون اَدلسون، “برادران کوک”، و “روپرت مرداک” در برنامههای سیاسی و اقتصادی کاخ سفید گنجانده شدهاند. شلدون اَدلسون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۳۹۵ با پرداخت ۸۲ میلیون دلار کمک مالی به کارزار تبلیغاتی حزب جمهوری خواهان، بزرگترین حامی مالی این حزب شناخته شد. بهگزارش روزنامه نیویورکتایمز (خردادماه ۱۳۹۷)، او اکنون یکی از اعضای اصلی گروهی است که زیر عنوان: “شورای امنیت ملی در سایه ایالات متحده آمریکا ” شناخته میشود و جان بولتون مستقیماً با این گروه همکاری میکند. جان بولتون همواره خواهان حمله نظامی کوبنده به ایران بوده است و کسی مانند شلدون اَدلسون که در هرم قدرت هیئت حاکمه آمریکا و تعیین سیاستهای کلان آن قرار دارد و فعال است، سه سال پیش در مخالفت سرسختانه با باراک اوباما و توافقنامه برجام، در مقابل، راهحل خود برای مقابله با رژیم ولایی را این چنین شرح داد: آمریکا یک حمله اتمی اخطار آمیز را به یکی از کویرهای ایران عملیاتی کند و در قدم بعدی بلافاصله با یک پیام تلفنی به تهران خبر دهد که درصورت متوقف نکردن فوری برنامه هستهای، اقدام بعدی آمریکا پرتاب بمب اتمی دیگر در مرکز تهران خواهد بود.
کشور ما در شرایط اضطراری و پیچیدهای قرار گرفته است. ازاینروی، فعالان، تحلیلگران، و نیروهای سیاسی پیشرو با حساسیت و دقت عاملها و فرایندهای اصلی در تحولهای داخلی و خارجی را میباید در نظر گیرند تا بتوان با درکی نزدیک به واقعیتها به راهی بهمنظور برونرفت کشورمان از این وضعیت پرخطر دست یافت. بر این اساس، ما معتقدیم که در شرایط مشخص و بسیار حساس کنونی، در مورد تنشها میان دولت ترامپ و حکومت ولایت فقیه نمیتوان و نمیباید از همان ابتدا حکمهایی صادر کرد ازجمله اینکه: آیا وضعیت موجود سرانجام منجر به جنگ میشود یا نمیشود. همچنین بههیچشکلی نمیتوان با اطمینان کامل نظر داد که درصورت وقوع برخورد نظامی میان دو طرف، آیا جنگ کوتاهمدت یا درازمدت خواهد بود – چنان که ترامپ مدعی است جنگی کوتاه خواهد بود! اینها همگی گمانهزنیهاییاند که یا مانند علی خامنهای از روی استیصال و برای لاپوشانی واقعیتها با قطعیت اما بدون ارائه هیچ استدلالی میگوید “جنگ نمیشود” یا اینکه تحلیلگری و نظریهپردازیهایی سادهانگارانه و عجولانهاند یا اینکه هدفی مشخص را دنبال میکنند. حداقل آنچه را که میتوان و میباید با صراحت و پیگیرانه گفت آن است که: در شرایط کنونی عاجلترین و مهمترین حرکت برای نیروهای مترقی و میهندوست، دفاع دائمی و قاطعانه از صلح از طریق بسیج نیرو در داخل و خارج کشور برای جلوگیری از شروع حتی اولین جرقه آتش جنگ است.
در اوضاع کنونی بروز برخی نظریهها و خطمشیهایی را شاهدیم که از سردرگمی حکایت دارند و به تشویق همکاری بین نیروها در راه دفاع از صلح کمکی نمیکنند. همچنین برخی نظریهپردازان و نیروهای سیاسی نیز عامدانه مترصدند دربارهٔ اهمیت صلح و جلوگیری از جنگ ابهام و سردرگمی ترویج کنند.. برای مثال، میبینیم برخی تحلیلها نقطه شروعشان و نتیجهگیریهایشان بر فرضهایی از قبل تعیین شده قرار دارد: برای مثال، جنگ میشود یا جنگ نمیشود، یا اینکه خودشان و همچنین طرف مقابل بحثشان را مجاب میکنند که از همان ابتدای تحلیل میباید بین سران رژیم ولایی یا ترامپ یکی را انتخاب کرد، و آنانی هم هستند که پیش از نظر دادن دربارهٔ هرگونه تحول و کنش و واکنش میان دو دولت درگیر، اصرار دارند حمایت از سیاستهای جمهوری اسلامی یا عملکرد دولت ترامپ باید یکی را برگزید یا دستهای از تحلیلگران و نیروهای سیاسی را میتوان دید که مبارزه با دیکتاتوری ولایی برای دموکراسیخواهی را در مقابل مبارزه برای صلح قرار داده و اصرار دارند بین این و آن یکی را انتخاب باید کرد! همچنین هستند کسانی که ادامهٔ مبارزه نیروهای مترقی بر ضد سیاستهای امپریالیستی آمریکا یعنی سیاستهایی که تنها هدفشان تأمین هژمونی و منافع بیدرنگ این ابرقدرت است را برگشت به سیاستهای چپ سنتی [!] و کهنه شدهٔ دورهٔ انقلاب ۵۷ میدانند و مدعی میشوند که مبارزه با سیاستهای امپریالیستی آمریکا یعنی حمایت و کمک به حکومت ولایی. سیاستهای امپریالیسم آمریکا چه در گذشته و چه اکنون برآمده از ماهیت “اقتصاد سیاسی” سرمایهداری است، یعنی اقتصاد سیاسیای که در فرجامش منافع لایههای فوقانی بورژوازی یعنی امثال شلدون اَدلسونها و سودآوری سرمایههای مالی، شرکتهای غولپیکر، و انحصارهای تولیدکنندهٔ سلاحهای جنگی را در آمریکا و پهنهٔ گیتی باید تأمین نماید. کتمان موجودیت امپریالیسم و سیاستهای ضد مردمی و مداخلهجویانه امپریالیستی چشم بستن سهوی یا عمدی بر واقعیت ملموس و جاری زندگی است، آن هم درحالیکه گروهبندی ترامپ آن را بهشکلی بسیار عریانتر و خشنتر و بهقول معروف اظهرمنالشمس عملیاتی میکند و اینچنین حال و آینده مردم و کشورمان را تهدید میکند.
ما معتقدیم برای درک شرایط کاملاً بیسابقه و تجربه نشده کنونی، بهویژه با تغییرهای روی داده در عرصه توازن قوا در پهنه جهان و ظهور و قدرت گرفتن نیروهای راست افراطی در کاخ سفید، نمیتوان و نباید مکانیکی و با الگوبرداری حکمهایی سادهانگارانه صادر کرد، بهویژه اینکه اوضاع در داخل کشور و منطقه بسیار سیال و متغیر است. اما دادههایی که دههها تجربه عملی بر صحت آنها مهر تأیید زده است (برای مثال ماهیت تغییرناپذیر رژیم ولایت فقیه و همینطور ماهیت وجود و عملکرد سیاستهای امپریالیستی) را نمیبایست بهکناری نهاد و آنچه قبلاً آزموده شده است بار دیگر و با هزینهای بیشتر تجربه کرد و بازآموخت
همانطور که حزب توده ایران در ابتدای اوجگیری تنشهای اخیر و بالا گرفتن بحرانهای فراروی کشورمان در “نامۀ مردم”، ۲۳ اردیبهشتماه ۹۸، بدان اشاره کرده است، ما معتقدیم: “ریشهٔ تضاد اصلیای که تحولهای کنونی و آتی کشورمان را رقم میزند در درون کشور است و آن هم تضاد آشتیناپذیری است که میان خواستِ مردم برای انجام تغییرهایی بنیادی در تقابل با سیاست کلان اصحاب قدرت رژیم وجود دارد. هدف سیاست کلان رژیم حفظ و تداوم ٬نظام٬، یعنی ادامهٔ حاکمیت مطلق ولایت فقیه و ٬اقتصاد سیاسی٬ بغایت ناعادلانهاش است. حزب ما همچنین تأکید میکند که با بهقدرت رسیدن گروهبندی راست افراطی در آمریکا و بروز خطر خارجی برآمده از این جریان بسیار خطرناک، تهدیدهایی جدی با بُعدهایی جدید و بس خطرآفرین بر ضد مردم و میهنمان شکل گرفتهاند. بنا بر این، در شرایط موجود، چگونگیِ برخورد با دو تضاد داخلی و خارجی و همچنین پیامدهای کنش و واکنشها بین این دو تضاد را میباید بهطور همزمان درنظر داشت. این دو تضاد داخلی و خارجی در پیوندی ارگانیک با یکدیگر عمل میکنند و بر یکدیگر تأثیرگذار هستند، و ازاینرو، امر مبارزه با دیکتاتوری ولایی را با همکاری نیروهای سیاسی و بهمنظور گذار به مرحلهٔ دمکراتیک پیچیدهتر کرده است.”
حزب تودهٔ ایران بار دیگر بر این امر مهم تأکید میکند که مبارزه در راه تخفیف تشنجها و برپایی جنبشی نیرومند در پشتیبانی از صلح در کشور، در منطقه، و در جهان، بههدف جلوگیری از درگیریهای نظامی خطرناک منطقهای و جهانی، وظیفهای درنگناپذیر است که باید با تمام توان در راه تحقق آن کوشید.
نامۀ مردم
نمایندگان چهار حزب اصلی کرد با نمایندگان جمهوری اسلامی ملاقاتها و دیدارهایی داشتهاند
عمر ایلخانیزاده، دبیرکل حزب کومله زحمتکشان کردستان در گفتوگویی اختصاصی با دویچهوله فارسی تایید کرد که نمایندگان چهار حزب اصلی کرد با نمایندگان جمهوری اسلامی ملاقاتها و دیدارهایی داشتهاند
ضرورت بسیج افکارعمومی ایران و جهان، برای جلوگیری از فاجعهٔ دهشتناک جنگی دیگر در منطقه!
اعلامیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودۀ ایران: ضرورت بسیج افکارعمومی ایران و جهان، برای جلوگیری از فاجعهٔ دهشتناک جنگی دیگر در منطقه!
از توهمهای شاه تا خیالبافیهای خامنهای
محمدرضا شاه حدود دو سال پیش از فروپاشی حکومتش، در اوایل سال ۱۳۵۵، در کتابی با نام “به سوی تمدن بزرگ”، با برشمردن پیشرفتهای ادعائی انجام شده در کشور، دیدگاهها و برنامهاش را برای رساندن ایران به مرحلهٔ تمدن بزرگ بیان کرد.
فرازهایی دربارهٔ چراییِ شکست نیروهای چپ در انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا
چندپارگی بیشتر، حزبهای میانهرو ضعیفتر، و قطبی شدن، چه چیز پارلمان جدید اروپا را تدارک دید؟