کمال اوکویان دبیر کل حزب کمونیست ترکیه در باره بحران خرید اس ۴۰۰ ترکیه و آن چه کمونیستها باید در باره این بحران سیاسی بیندیشند چنین نوشته است:
آیا دولتی میتواند سیاست داخلی را در جهتی کاملا متفاوت از سیاست خارجیش به پیش برد؟ آیا یک قدرت سیاسی که دشمن مردم خود است می تواند از سرکوب شدگان و فقرا در عرصهی بینالمللی دفاع و موضعی علیه نابرابری در جهان اتخاذ کند؟
اگر چه در پیش گرفتن راه کوتاه ممکن است به پاسخ نادرستی منجر شود، اما ما چند گزاره را که تقریبا برای هر نمونهای صادق است یادآوری میکنیم.
هیچ دولتی نمیتواند در شب گرگ و در صبح انسان باشد. عرصه طبقاتیای که در آن قدم می زند در داخل و خارج یکی است. بنا براین، چنین ادعایی تنها زمانی امکان پذیر است که آلودگی ملی گرایانه ای وجود داشته باشد که وقتی سیاست داخلی منفی است، سیاست خارجی دولتی مثبت تلقی شود. ما مصرانه بر تفاوت بین ملی گرایی و میهن دوستی تاکید می کنیم: در حالی که ملی گرایی میگوید “بهره کشان من، دزدان من، ستمگری من خوب است”، میهن دوستی میخواهد بهره کشان، دزدان و ستمگران را با عشق به کشور پاک سازی کند.
به عنوان یک قاعده، هیچ دولتی نه میتواند در سیاست خارجی رفتاری دقیقا مخالف سیاست داخلی خود را به پیش برد و نه تمایز جدی ای بین سیاست داخلی و سیاست خارجی میتواند وجود داشته باشد. سیاست خارجی توسعه سیاست داخلی است.
اما…
در سیاست های داخلی، تنها یک قدرت، یک مرکز نیرو وجود دارد، اگر چه اغلب اوقات این قدرت روی کاغذ باقی بماند. از سوی دیگر، سیاست خارجی در محیطی به اجرا در میآید که با اراده بازیگران بسیاری مواجه است و هر یک از این اراده ها منبع مشروعیت خود راتا حدی از قوانین بینالمللی کسب می کنند. بنا بر این، دولت نمی تواند سیاست داخلی خود را به همان صورتی که وجود دارد عینا به سیاست خارجی منتقل کند.
بدون شک، ما میتوانیم درباره عاملهای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی که دولت ها را در سیاستهای داخلی محدود میکنند سخن بگوییم، اما چگونگی این محدودیتها در عرصه بینالمللی تغییر میکند. سیاست خارجی در کارپایهای (پلتفرمی) از ده ها یا حتی صدها واحد دنبال میشود، که هر یک از آن ها انحصاری از سلاحها را در داخل محدودیتهای تعریف شده حفظ میکنند و مشروعیت آن ها از لحاظ بینالمللی به جز در موارد و محیط های استثنایی به رسمیت شناخته میشود.
این کارپایه یک سلسله مراتب (هیرارشی) دارد، در راس این سلسله مراتب قدرتمندترین کشورهای امپریالیستی قرار دارند، اما حتی قویترین آن ها هم محدودیت های اقتدار و نیرو دارند. و در این ساختارِ سلسله مراتبی، رقابت بی وقفه ای وجود دارد که گاهی به ستیزه آشکار تبدیل میشود.
حال، برپایه این گزارهها، میتوانیم نمونه حزب عدالت و توسعه را ارزیابی کنیم. دفاع از حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی و مخالفت با آن در امور داخلی یک تعارض است. به علاوه، عدم توجه به ساختار سلسله مراتبی در عرصه بینالمللی و تضادهای داخل این ساختار، و تکرار چشم انداز سیاستهای داخلی در عرصه بینالمللی اغلب نادرست است.
به عنوان یک نمونه، روشن است که در تلاش حزب عدالت و توسعه برای همراهی با برخی قدرتهای مترقی در امریکای لاتین دلایل سیاسی و اقتصادی وجود دارد. برجسته کردن مداوم این دلایل و هشدار دادن به جامعه جهانی از منافع خودخواهانه بورژوازی ترکیه بسنده نیست. اینها بسنده نیستند چون منافع جنبش انقلابی در عرصه بینالمللی با توازن قواهای بسیار متفاوت و نه تنها با ضرورت های مبارزه در یک کشور واحد تعیین میشود.
در یک کشور، جنبش انقلابی باید در زمان ارزیابی رخ دادهای بین المللی پارامترهای زیر را مدنظر قرار دهد:
– دفاع از زحمتکشان در کشور
– دفاع از منافع زحمتکشان در کشورهای دیگر
– مهار و عقب نشاندن تجاوز امپریالیستی، محدود کردن توانایی کشورها و نهادهای امپریالیستی برای دخالت
– ستیزهها در داخل سیستم امپریالیستی برای ایجاد فرصت هایی برای تضعیف سیستم
– تحکیم جنبش انقلابی در مقیاس ملی، منطقهای و بینالمللی.
این ها ممکن است همیشه ما را به یک موضع معین هدایت نکنند، اما یک جنبش انقلابی باید این پارامترها را تا حد ممکن ارزیابی و برهماهنگی بین آن ها توجه کند.
پس از گفتن همه ی این ها، ما خرید اس ۴۰۰ ترکیه از روسیه را چگونه میتوانیم ارزیابی کنیم؟
بدون کنار گذاشتن مبارزه علیه دولت حزب عدالت و توسعه، بدون نادیده گرفتن ضرورت نشان دادن منطق روابط آن با روسیه؛ و بدون رها کردن توهم در باره منش طبقاتی و ایدئولوژیک قدرت پوتین در روسیه، باید گفته شود:
خرید اس ۴۰۰ ترکیه میتواند در صورتی که مطابق با منافع مردم باشد، تضاد داخلی قویترین سازمان تروریستی جهان، ناتو، را ژرف تر کند، توان مداخله ناتو را کاهش دهد، و نفوذ امپریالیسم امریکا در ترکیه را متزلزل سازد.
من نمیگویم که خرید اس ۴۰۰ به سود مردم است، اما میتواند مطابق با منافع مردم تفسیر شود. زحمتکشان ترکیه نمیتوانند بخشی از رقابت در سیستم امپریالیستی باشند. اما، هر فرصتی باید برای شکست نفوذ و مداخله گری کشورهای امپریالیستی و نهادهایی مانند ناتو و اتحادیه اروپا، که برای تعمیق سیستم جاری بهره کشی، بی عدالتی و نابرابری تلاش می کنند؛ مغتنم شمرده شود. در این عرصه، اس ۴۰۰ باید به عنوان شکاف مهمی در سیستم امپریالیستی، و نه تنها به عنوان یک سیستم دفاع هوایی دیده شود.
خروج ترکیه از ناتو و وضعیت نامزدی اتحادیه اروپا خواسته هایی هستند که کمونیست ها سال ها برای آن مبارزه کردهاند. این درخواست ها هنوز واقعی هستند و اکنون برای تحقق آن ها باید بیشتر مبارزه کرد. سهم دولت عدالت و توسعه در بازی اس ۴۰۰ با تکیه بر انحصارات داخلی و خارجی و بدون زیرعلامت سوال بردن ناتو و اتحادیه اروپا، می تواند به فاجعهای که حضور کشورهای امپریالیستی در ترکیه را بیشتر تقویت میکند ختم شود.
تنها راه خروج از این فاجعه ارتقا مبارزه علیه امپریالیسم امریکا و ناتو است. و این مبارزه هرگز نباید از مبارزه علیه طبقه بهره کش سرمایه دار، که تمام منابع کشور را غارت می کند، و ستمگران حاکم که سال ها در حال تغذیه طبقه سرمایه دار بودهاند، جدا شود.
اس ۴۰۰ ها نباید روی طبقه ستم دیده پرتاب شوند، بلکه باید در دستان ستم گرها منفجر شوند.
منبع: سول – نشریه اینترنتی حزب کمونیست ترکیه
اخبار روز